• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تصریع (علم بدیع)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تَصْریع، از محسنات لفظی بدیع است. این واژه از مصراع گرفته شده و به معنای برابری عروض (آخرین تفعلۀ مصراع اول) با ضرب (آخرین تفعلۀ مصراع دوم) در وزن، اعراب و قافیه است. این صنعت در میان شاعران و نویسندگان عرب از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده است.



واژۀ تصریع ظاهراً از روی کلمۀ مصراع (لنگۀ در = نیم بیت) ساخته شده و در اصطلاح علم بدیع آن است که عروض (آخرین تفعلۀ مصراع اول) را در وزن و اعراب و قافیه با ضرب (آخرین تفعلۀ مصراع دوم) برابر گردانند و در کاستی و فزونی هر دو را یکسان نمایند.
از مزایای تصریع در نظر نویسندگان پیشین یکی آن است که خواننده یا شنونده، با شنیدن مصراع اول، می‌تواند قافیۀ مصراع دوم را پیشاپیش حدس بزند.


پدیده تصریع از دیرباز توجه بسیاری از دانشمندان و شاعران عرب را به خود معطوف داشته است. شاعران جاهلی و مخضرم ناخودآگاه از این آرایۀ هم‌نواساز بهره‌برداری کرده‌اند
[۶] ناقوری، ادریس، المصطلح النقدی، ج۱، ص٢٦٦، طرابلس، ١٩٨٤م هادی نظری ‌منظم آهنی، غلامحسین، معانی بیان، تهران، ۱۳۶۰ش.
و نمونه‌های متعددی از آن را در شعر امرؤالقیس می‌توان یافت.
[۸] مطلوب، احمد، معجم النقد العربی القدیم، ج۱، ص٣٤٦، بغداد، ١٤٠٩ق/١٩٨٩م.


ظاهراً نخستین کسی که به این آرایه، به عنوان اصطلاح فنی نگریسته، خلیل بن احمد (د ح١٧٠ق) است
[۹] مطلوب، احمد، معجم النقد العربی القدیم، ج۱، ص٣٤٦، بغداد، ١٤٠٩ق/١٩٨٩م.
[۱۰] موسی، احمد ابراهیم، الصبغ البدیعی، ص١٥٦، قاهره، ١٣٨٨ق/١٩٦٩م.
[۱۱] عکاوی، انعام فوّال، المعجم المفصل فی علوم البلاغة، ج۱، ص٣٦٦، به کوشش احمد شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه.
که تصریع را از محاسن و محسنات سخن برمی‌شمرد.
[۱۲] عکاوی، انعام فوّال، المعجم المفصل فی علوم البلاغة، ج۱، ص٣٦٦، به کوشش احمد شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه.
و ابوتمام (د٢٣١ق) آن را سبب زیبایی بیت می‌داند.
[۱۴] مطلوب، احمد، معجم النقد العربی القدیم، ج۱، ص٣٤٦، بغداد، ١٤٠٩ق/١٩٨٩م.

قدامه (د ٣٣٧ق) تصریع را پدیدۀ رایج طبیعی و عادی تلقی کرده، می‌گوید: همۀ شاعران کهن و نوپرداز از آن بهره برد‌ه‌اند و کسی از آن رو نگردانده است.
[۱۶] خطیب، احمد موسی، الشعر فی الدوریات المصریة، ج۱، ص٢٠٧، قاهره، ١٤٠٧ق/١٩٨٧م.
اما ابن‌رشیق (د ٤٥٦ق) آن را ــ با آن‌که غالباً نوعی سجع خوانده شده ــ وسیله‌ای برای تمییز میان شعر و نثر می‌شمارد.


ابن‌اثیر (د ٦٣٧ق) تصریع را در شعر چون سجع در نثر می‌داند و برای آن انواعی شمرده است (١/٢٣٧-٢٤٠). این تقسیم‌بندی، یک بار بر حسب معنی (نوع اول) و یک بار از نظر فنی (نوع دیگر) تنظیم شده است:

١. تصریع کامل آن است که هر دو مصراع از نظر معنی کـامل و مستقل از یکدیگر باشند: أفاطِم مهلاً بعض هذا التدلّلِ••• و إن کنتِ أزمعتِ هجراً فأجملی (امرؤالقیس).
۲. مصراع اول ذاتاً مستقل باشد، اما مصرع دوم به آن مرتبط و نیازمند است: قفا نبکِ من ذکری حبیبٍ و منزلِ••• بسقط اللوَی بین‌الدخول فحومل (امرؤالقیس).
٣. تصریع موجَّه، که در آن می‌توان جای دو مصراع را با یکدیگر عوض کرد: مِٰن شروط الصَبوح فی المهرجان••• خفّهُ‌الشرب مع خلوّ المکان (ابن‌حجاج).
٤. تصریع ناقص، که در آن مفهوم مصراع اول تنها با مصراع بعدی تکمیل می‌شود: مغانی الشِعب طیباً فی المغانی••• بمنزلة الربیع من الزمان (متنبی).
٥. تصریع مکرّر، که در هر دو مصراع تصریع به لفظ واحدی باشد: فکلّ ذی غیبةٍ یثوب••• و غائبُ الموتِ لاَیثوب (عبید).
٦. تصریع معلّق، که مصراع اول در آن معلق بر صفتی است که در آغاز مصراع دوم می‌آید: ألا أیها اللیلُ الطویل ألا‌انجلی••• بصبحٍ و ما الإصباحُ منک بأمثلِ (امرؤالقیس).
٧. تصریع مشطور، که در آن، رویّ عروض مغایرت دارد: أقِلنی قد ندمتُ علی الذنوبِ••• و بالاقرار عُدْتُ عن الجحودِ (ابونواس).


(۱) ابن‌ابی‌اصبع، عبدالعظیم، تحریر التحبیر، به کوشش حفنی محمدشرف، قاهره، ١٣٨٣ق/١٩٦٣م.
(۲) ابن‌اثیر، نصرالله، المثل السائر، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، ١٩٩٥م.
(۳) ابن‌رشیق، حسن، العمدة، به کوشش محمد قرقزان، بیروت، ١٤٠٨ق/١٩٨٨م.
(۴) ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب.
(۵) خطیب، احمد موسی، الشعر فی الدوریات المصریة، قاهره، ١٤٠٧ق/١٩٨٧م.
(۶) خفاجی، عبدالله، سرالفصاحة، به کوشش عبدالمتعال صعیدی، قاهره، ١٣٧٢ق/١٩٥٣م.
(۷) عکاوی، انعام فوّال، المعجم المفصل فی علوم البلاغة، به کوشش احمد شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه.
(۸) قدامه بن جعفر، نقد الشعر، به کوشش کمال مصطفی، قاهره/ بغداد، ١٩٦٢م.
(۹) مطلوب، احمد، معجم النقد العربی القدیم، بغداد، ١٤٠٩ق/١٩٨٩م.
(۱۰) موسی احمد، ابراهیم، الصبغ البدیعی، قاهره، ١٣٨٨ق/١٩٦٩م.
(۱۱) ناقوری، ادریس، المصطلح النقدی، طرابلس، ١٩٨٤م هادی نظری ‌منظم آهنی، غلامحسین، معانی بیان، تهران، ۱۳۶۰ش.


۱. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۸، ص۱۹۹، ذیل صرع.    
۲. ابن‌ابی‌اصبع، عبدالعظیم، تحریر التحبیر، ج۱، ص۳۰۵، به کوشش حفنی محمدشرف، قاهره، ١٣٨٣ق/١٩٦٣م.    
۳. ابن‌رشیق، حسن، العمدة، ج۱، ص۱۷۳، به کوشش محمد قرقزان، بیروت، ١٤٠٨ق/١٩٨٨م.    
۴. ابن‌اثیر، نصرالله، المثل السائر، ج۱، ص۲۵۹، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، ١٩٩٥م.    
۵. خفاجی، عبدالله، سرالفصاحة، ج۱، ص۱۸۹، به کوشش عبدالمتعال صعیدی، قاهره، ١٣٧٢ق/١٩٥٣م.    
۶. ناقوری، ادریس، المصطلح النقدی، ج۱، ص٢٦٦، طرابلس، ١٩٨٤م هادی نظری ‌منظم آهنی، غلامحسین، معانی بیان، تهران، ۱۳۶۰ش.
۷. خفاجی، عبدالله، سرالفصاحة، ج۱، ص٢٢١، به کوشش عبدالمتعال صعیدی، قاهره، ١٣٧٢ق/١٩٥٣م.    
۸. مطلوب، احمد، معجم النقد العربی القدیم، ج۱، ص٣٤٦، بغداد، ١٤٠٩ق/١٩٨٩م.
۹. مطلوب، احمد، معجم النقد العربی القدیم، ج۱، ص٣٤٦، بغداد، ١٤٠٩ق/١٩٨٩م.
۱۰. موسی، احمد ابراهیم، الصبغ البدیعی، ص١٥٦، قاهره، ١٣٨٨ق/١٩٦٩م.
۱۱. عکاوی، انعام فوّال، المعجم المفصل فی علوم البلاغة، ج۱، ص٣٦٦، به کوشش احمد شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه.
۱۲. عکاوی، انعام فوّال، المعجم المفصل فی علوم البلاغة، ج۱، ص٣٦٦، به کوشش احمد شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه.
۱۳. خفاجی، عبدالله، سرالفصاحة، ج۱، ص۱۸۹، به کوشش عبدالمتعال صعیدی، قاهره، ١٣٧٢ق/١٩٥٣م.    
۱۴. مطلوب، احمد، معجم النقد العربی القدیم، ج۱، ص٣٤٦، بغداد، ١٤٠٩ق/١٩٨٩م.
۱۵. ابن‌جعفر، قدامه، نقد الشعر، ج۱، ص٦٠، به کوشش کمال مصطفی، قاهره/ بغداد، ١٩٦٢م.    
۱۶. خطیب، احمد موسی، الشعر فی الدوریات المصریة، ج۱، ص٢٠٧، قاهره، ١٤٠٧ق/١٩٨٧م.
۱۷. ابن‌رشیق، حسن، العمدة، ج۱، ص٣٢٦، به کوشش محمد قرقزان، بیروت، ١٤٠٨ق/١٩٨٨م.    



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تصریع»، شماره۵۹۵۰.    






جعبه ابزار