• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تزیین اعمال مشرکان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



هلاکت مشرکان، از آثار تزیین عمل آنان می باشد وتزیین عمل و اعتقاد شرک آلود مشرکان، باعث دشنام به خدا برای دفاع از عقاید خویش می شود.



هلاکت مشرکان، از آثار تزیین عمل آنان می باشد: «وکذلک زین لکثیر من المشرکین قتل اولـدهم شرکاؤهم لیردوهم...» و همچنین شرکای آنها (یعنی بتها) قتل فرزندانشان را در نظرشان جلوه داده بودند (کودکان خود را قربانی بتها می‌کردند و افتخار می‌نمودند! )... .


قرآن در این آیه اشاره به یکی دیگر از زشتکاریهای بت پرستان و جنایتهای شرم آور آنها کرده می‌گوید: همانطور که تقسیم آنها در مورد خداوند و بتها در نظرشان جلوه داشت و این عمل زشت و خرافی و حتی مضحک را کاری پسندیده می‌پنداشتند همچنین شرکای آنها قتل فرزندان را در نظر بسیاری از بت پرستان جلوه داده بود تا آنجا که کشتن بچه‌های خود را یکنوع افتخار و یا عبادت محسوب می‌داشتند.

۲.۱ - مراد از شرکاء

منظور از شرکاء در اینجا بتها هستند که به خاطر آنان گاهی فرزندان خود را قربانی می‌نمودند و یا نذر می‌کردند که اگر فرزندی نصیب آنها شد آن را برای بت قربانی کنند، همانطور که در تاریخ بت پرستان قدیم گفته شده است، و بنابراین نسبت تزیین به بتها به خاطر آن است که علاقه و عشق به بت آنها را وادار به این عمل جنایت بار می‌کرد، و روی این تفسیر ، قتل در آیه فوق با مسأله زنده به گور کردن دختران و یا کشتن پسران به خاطر ترس از فقر ، ارتباطی ندارد.

۲.۲ - زبان بتها

این احتمال نیز وجود دارد که : منظور از تزیین این جنایت به وسیله بتها این باشد که خدمه و متولیان بتکده‌ها مردم را به این کار تشویق می‌کردند و خود را زبان بت می‌دانستند زیرا نقل می‌کنند که عربهای زمان جاهلیت برای انجام سفرهای مهم و کارهای دیگر از هبل (بت بزرگ آنها) اجازه می‌گرفتند و طرز اجازه گرفتن آنها این بود که چوبهای تیری که در کیسه مخصوصی مجاور هبل قرار داشت و روی بعضی از آنها افعل (انجام بده) و روی بعضی لا تفعل (انجام مده) نوشته شده بود تکان می‌داد و چوبه تیری را از میان آنها خارج می‌ساخت و هر چه روی آن نوشته شده بود به عنوان پیام هبل! تلقی می‌شد و این نشان می‌دهد که از این طریق نظر بتها را کشف، هیچ بعید نیست که مسئله قربانی برای بت نیز از طریق خدمه، به عنوان یک پیام بت معرفی شده باشد.
این احتمال نیز وجود دارد که زنده به گور کردن دختران در میان آنها که طبق نقل تواریخ به عنوان بر طرف ساختن لکه ننگ در میان طائفه بنی تمیم رائج شده بود به عنوان پیام بتها معرفی شده باشد، زیرا در تاریخ می‌خوانیم که نعمان بن منذر حمله به جمعی از عرب کرد و زنان آنها را اسیر ساخت و در میان آنها دختر قیس بن عاصم بود، سپس صلح در میان آنها برقرار شد، و هر زنی به عشیره خود پیوست، به جز دختر قیس که او ترجیح داد در میان قوم دشمن بماند، و شاید با یکی از جوانهای آنها ازدواج کند این مطلب بر قیس بسیار گران آمد و سوگند (به عنوان بتها) یاد کرد که هر گاه دختر دیگری برای او متولد شود زنده به گورش کند و چیزی نگذشت که این عمل سنتی دربین آنها شد که زیر ماسک دفاع از ناموس دست به بزرگترین جنایت یعنی کشتن فرزندان بی گناه زدند. بنابراین زنده به گور کردن دختران نیز ممکن است در آیه فوق داخل باشد.

۲.۳ - عشق به بتها

یک احتمال دیگر نیز در تفسیر آیه فوق به نظر می‌رسد اگر چه مفسران آن را ذکر نکرده‌اند و آن اینکه : عربهای زمان جاهلیت آنچنان اهمیتی برای بتها قائل بودند که اموال نفیس خود را خرج بتها و متولیان و خدمه زورمند و پر درآمد آنها می‌کردند و خودشان فقیر و تهیدست می‌شدند تا آنجا که گاهی بچه‌های خود را از گرسنگی و فقر سر می‌بریدند، این عشق به بت چنین عمل زشتی را در نظر آنها تزیین کرده بود. ولی تفسیر اول یعنی قربانی کردن فرزندان برای بتها با متن آیه از همه مناسبتر است.
سپس قرآن نتیجه این گونه اعمال زشت این بود که بتها و خدمه بت، مشرکان را به هلاکت بیفکنند و دین و آئین حق را مشتبه سازند و آنها را از رسیدن به یک آئین پاک محروم نمایند.


شیطان، آرایشگر اعمال مشرکان، با وسوسه مغلوب نشدن آنان و وعده پناه دادن به ایشان می باشد: «واذ زین لهم الشیطـن اعمــلهم وقال لا غالب لکم الیوم من الناس وانی جار لکم...» و (به یاد آور) هنگامی را که شیطان اعمال آنها (مشرکان) را در نظرشان جلوه داد، و گفت هیچکس از مردم بر شما پیروز نمی‌گردد و من همسایه (و پناه دهنده) شمایم... (ضمیر «لهم» مربوط به مشرکان مکه است که به قصد جنگ بدر بیرون آمده بودند. (

۳.۱ - تهییج عواطف درونی

زینت دادن شیطان عمل آدمی را به این است که بوسیله تهییج عواطف درونی مربوط به آن عمل، در دل آدمی القاء می‌کند که عمل بسیار خوبی است، و در نتیجه انسان از عمل خود لذت می‌برد و قلبا آن را دوست می‌دارد، و آنقدر قلب متوجه آن می‌شود که دیگر فرصتی برایش نمی‌ماند تا در عواقب وخیم و آثار سوء و شوم آن تعقلی کند.

۳.۲ - تحریک شهوات و هوسها

تزیین و آرایش شیطان این چنین است که از طریق تحریک شهوات و هوسها و صفات زشت و ناپسند انسان چهره عملش را در نظرش آنچنان جلوه می‌دهد که سخت مجذوب آن می‌شود و آن را از هر جهت عملی عاقلانه و منطقی و دوست داشتنی فکر می‌کند.
و بعید نیست که جمله «و قال لا غالب لکم الیوم» تفسیر و یا به منزله تفسیر همین زینت دادن شیطان باشد، و این در صورتی است که منظور از اعمال، نتیجه مادی آن باشد که همان نیرو، اسلحه ، نفرات، غلامان و ابزار طرب و شرابهایی بوده که تهیه دیده بودند و شترانی که با خود می‌راندند، و ممکن هم هست مقصود خود اعمال باشد، و آن انواع لجاجت و اصراری بوده که در گمراهی خود و در دشمنی با خدا و رسول می‌ورزیده و آن بی بند و باری که در ظلم و فسق داشته‌اند، و در این صورت جمله «لا غالب لکم الیوم من الناس» تفسیر زینت دادن شیطان نیست، بلکه تتمیم آن است، و خلاصه اینکه شیطان با گفتن این جمله کفار را در آنچه که تصمیم گرفته‌اند یعنی در قتال با مسلمین تشویق و خوشدل ساخته و در تکمیل این غرض گفت : «و انی جار لکم».

۳.۳ - سنت جوار

و کلمه «جار« از جوار است، و جوار از سنت‌های عهد جاهلیت عرب است که زندگی قبیله‌ای داشته، و از احکام جوار (پناهندگی) یکی این بوده که صاحب جار پناهنده خود را در هنگام سوء قصد دشمن یاری کند، و البته آثار مختلف دیگری به حسب سنن جاری در مجتمعات بشری داشته است.


تزیین عمل و اعتقاد شرک آلود مشرکان، باعث دشنام به خدا برای دفاع از عقاید خویش می شود: «ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم کذلک زینا لکل امة عملهم...» (معبود) کسانی را که غیر خدا را می‌خوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این چنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم ... .


این آیه یکی از ادبهای دینی را خاطرنشان می‌سازد که با رعایت آن، احترام مقدسات جامعه دینی محفوظ مانده و دستخوش اهانت و ناسزا و یا سخریه نمی‌شود، چون این معنا غریزه انسانی است که از حریم مقدسات خود دفاع نموده با کسانی که به حریم مقدساتش تجاوز کنند به مقابله برخیزد و چه بسا شدت خشم او را به فحش و ناسزای به مقدسات آنان وادار سازد، و چون ممکن بود مسلمین به منظور دفاع از حریم پروردگار بتهای مشرکین را هدف دشنام خود قرار داده در نتیجه عصبیت جاهلیت، مشرکین را نیز وادار سازد که حریم مقدس خدای متعال را مورد هتک قرار دهند لذا به آنان دستور می‌دهد که به خدایان مشرکین ناسزا نگویند، چون اگر ناسزا بگویند و آنان هم در مقام معارضه به مثل به ساحت قدس ربوبی توهین کنند در حقیقت خود مؤمنین باعث هتک حرمت و جسارت به مقام کبریایی خداوند شده‌اند. از عموم تعلیلی که جمله «کذلک زینا لکل امة عملهم»آنرا افاده می‌کند نهی از هر کلام زشتی نسبت به مقدسات دینی استفاده می‌شود.


زینت هر چیز، زیبا و دوست داشتنی است که ضمیمه چیز دیگری می‌شود و به آن زیبایی میبخشد و آنرا مرغوب و محبوب قرار می‌دهد و طالب زینت به طمع رسیدن به آن حرکت می‌کند و در نتیجه از فواید آن چیز هم منتفع می‌شود، مانند لباس زیبا که انسان آنرا به جهت زیبایش میپوشد و ضمنا بدنش نیز از سرما و گرما محفوظ می‌ماند.
باید دانست که خدای تعالی اراده اش بر این تعلق گرفته که بشر تا مدت معینی در این دنیا زندگی کند و با اعمال قوای فعاله خود این زندگی متنوع و متحول را ادامه داده و با قوای خود در نفع و ضررهایی که با حواس ظاهری خود درک می‌کند تصرف نموده چیزهایی را بخورد و از آشامیدنیهایی بیاشامد و با حرکات مخصوصی عمل نکاح را انجام دهد چیزهایی را به صورت لباس درآورده به تن کند، آشیانهای ساخته در آن مسکن گزیند و خلاصه منافعی را جلب و مضاری را از خود دفع کند.


خداوند برای انسان در جمیع این تصرفات لذایذی قرار داده که آنها را میچشد و نتایجی قرار داده که منتها الیه همه آن نتایج سعادت واقعی و حقیقی زندگی است. به هر حال، انسان در هر عملی که انجام می‌دهد لذتی را در نظر می‌گیرد که یا لذت مادی و بدنی است، مانند لذت طعام، شراب، نکاح و امثال آن، و یا لذت فکری است مانند لذت دوا، ترقی، انس ، مدح ، فخر، نام نیک، انتقام ، ثروت و امنیت و صدها نظایر آن.
این لذایذ است که عمل و متعلقات عمل انسان را در نظر انسان زینت می‌دهد، و خداوند هم به وسیله همین لذایذ آدمی را تسخیر کرده، اگر این لذایذ نبود بشر در صدد انجام هیچ عملی برنمی آمد و در نتیجه آن نتایجی را که خداوند از خلقت انسان در نظر داشته و همچنین نتایج تکوینی از قبیل بقای شخص و دوام نسل حاصل نمی‌شد، اگر در خوردن و آشامیدن و زناشویی لذتی نمی‌بود هیچ وقت انسان حاضر نمی‌شد برای رسیدن به آن، این همه رنج و زحمت بدنی و ناملایمات روحی را تحمل کند و در نتیجه نظام زندگی مختل می‌شد، و افراد از بین رفته نوع بشر منقرض میگشت و حکمت تکوین و ایجاد بدون شک لغو میگردید.


اقسام لذائذی که عمل و متعلقات عمل انسان را زینت داده او را به عمل وامی دارد. این لذایذی که گفتیم چند قسم‌اند:

۸.۱ - قسم اول لذایذ

یک قسم آن لذایذی است که لذیذ بودن و زیبایی آن طبیعی شیء لذیذ است، مانند طمعهای لذیذی که در انواع غذاها است، و لذت نکاح و امثال آن. اینگونه لذایذ مستند به خلقت و منسوب به خدای سبحان است و خداوند آنرا به منظور سوق دادن اشیا به سوی غایت و هدف تکوینی در آنها قرار داده، و این کار کسی جز خدای تعالی نیست، او است که هر چیز را که آفریده به سوی کمال وجودیش راهنمایی کرده است.

۸.۲ - قسم دوم لذایذ

قسم دیگر، لذایذی است فکری که هم زندگی دنیوی انسان را اصلاح می‌کند و هم نسبت به آخرت او ضرری ندارد. این قسم نیز مانند قسم اول منسوب به خدای سبحان است، چون التذاذ از این لذات امری است فطری و ناشی می‌شود از فطرت سالمی که خداوند مردم را بر اساس آن فطرت آفرید، که هیچ تغییر و تبدیلی در خلقت خدا نمی‌باشد، و یکی از مثالهای روشن این گونه لذات ایمان است که به مقتضای آیه «حبب الیکم الایمان و زینه فی قلوبکم» (ایمان را محبوب شما قرار داده، و آنرا در دلهایتان زینت بخشیده). حلاوتش را خدا در دل هر که بخواهد قرار می‌دهد.

۸.۳ - قسم سوم لذایذ

قسم سوم، لذاتی است فکری که موافق با هوا و مایه بدبختی در دنیا و آخرت است، عبادت را تباه و زندگی طیب را فاسد می‌سازد، لذاتی است که فطرت ساده و سالم مخالف آن است. آری، احکام فطرت و افکاری که از فطرت منبعث می‌شود هیچ وقت با اصل فطرت مخالفت و ناسازگاری ندارد و چون خدای تعالی فطرت انسان را طوری تنظیم کرده که انسان را به سوی سعادتش سوق دهد، پس هر حکم و فکری که مخالف با فطرت سالم باشد و سعادت آدمی را تامین نکند از خود فطرت ترشح نشده، و به طور مسلم القایی است از القائات شیطان و لغزشی است روحی و مستند به شیطان ، مانند لذات موهومی که انسان از انواع فسق و فجور احساس می‌کند، اینگونه لذات را خداوند به شیطان نسبت داده و از قول او چنین حکایت می‌کند: «لازینن لهم فی الارض و لاغوینهم اجمعین» (من نعمتهای مادی را در زمین در نظر آنها تزیین می‌دهم و همگی را گمراه خواهم ساخت! ) و نیز می‌فرماید: «فزین لهم الشیطان اعمالهم» (اما شیطان اعمالشانرا در نظرشان زینت داد).
آیه شریفه «کذلک زینا لکل امة عملهم» و از آن روشنتر آیه «انا جعلنا ما علی الارض زینة لها لنبلوهم ایهم احسن عملا» (ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می‌کنند!) شاهد ادعای ما است که گفتیم زینت اعمال که همان محبوبیت و لذیذ بودن آن است نسبتی به خدای تعالی نیز دارد.


کشتن فرزند، در نظر بسیاری از مشرکان عصر جاهلیت، کاری زیبا و پسندیده بوده است: «وکذلک زین لکثیر من المشرکین قتل اولـدهم شرکاؤهم...» و همچنین شرکای آنها (یعنی بتها) قتل فرزندانشان را در نظرشان جلوه داده بودند (کودکان خود را قربانی بتها می‌کردند و افتخار می‌نمودند! )... .


۱. انعام/سوره۶، آیه۱۳۷.    
۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۵، ص۴۵۱.    
۳. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۲، ص۱۶۰.    
۴. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۴، ص۱۶۹- ۱۷۰.    
۵. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۷، ص۴۹۷.    
۶. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۴، ص۴۷۷.    
۷. انفال/سوره۸، آیه۴۸.    
۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۷، ص۱۹۹.    
۹. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۹، ص۱۲۷.    
۱۰. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۲، ص۳۰۸.    
۱۱. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۲، ص۱۳۳.    
۱۲. انعام/سوره۶، آیه۱۰۸.    
۱۳. حجرات/سوره۴۹، آیه۷.    
۱۴. حجر/سوره۱۵، آیه۳۹.    
۱۵. نحل/سوره۱۶، آیه۶۳.    
۱۶. کهف/سوره۱۸، آیه۷.    
۱۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۷، ص۴۳۴.    
۱۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۵، ص۳۹۴.    
۱۹. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۲، ص۱۴۸.    
۲۰. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۴، ص۱۳۲.    
۲۱. الدر المنثور، سیوطی، ج۳، ص۳۳۹.    
۲۲. انعام/سوره۶، آیه۱۳۷.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تزیین اعمال مشرکان».    


رده‌های این صفحه : تزیین اعمال | شرک | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار