• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تبری در کلام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تبری، اصطلاحی کلامی و از آموزه های اعتقادی و رفتاریِ دینی، بویژه نزد شیعیان و برخی فرقه های اسلامی به معنای دوری جستن از دشمنان خدا می‌باشد.



تبرّی مصدر عربی، بر وزن تفعّل و از ریشه بَرَءَ و اصل آن تَبَرُّؤ است، در زبان فارسی بیش‌تر به صورت تبرّا به کار می‌رود.


تبرّی در لغت به معنای دوری کردن از چیزی که مجاورت با آن ناپسند است، بیزاری جستن، و مانند اینها آمده است.


در فارسی نیز «تبرّی جستن» به معنای بیزاری و دوری جستن است. .
[۳] عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغة العرب، ذیل «برء»، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست ۱۳۷۷.
[۴] علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی، ذیل «تبرّا»، تهران ۱۳۵۵ ش.
[۵] محمدعلی داعی الاسلام، فرهنگ نظام، ذیل «تبرّا»، چاپ سنگی حیدرآباد دکن ۱۳۰۵ـ ۱۳۱۸ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ـ ۱۳۶۴ ش.




اصطلاح و آموزه تبرّی، ریشه در قرآن کریم دارد، در قرآن، علاوه بر این‌که یک سوره با برائتِ خدا و پیامبرش از مشرکان آغاز شده و ازینرو « برائت » نام گرفته است، در بیست سوره (مجموعاً در ۲۷ آیه)، مادّه برائت و مشتقات آن، سی بار آمده است،
[۶] حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ذیل «برء»، تهران ۱۳۶۰ـ۱۳۷۱ ش.
[۷] محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل «برء»، قاهره ۱۳۶۴.
از آن جمله است: تبرّی جستنِ امامانِ ضلالت و گمراهی از پیروان خود در روز قیامت، آرزوی پیروان ایشان برای بازگشت به دنیا برای تبرّی جستن از آن امامان، تبرّی جستن ابراهیم از آزر و قومش که دشمن خدا بودند و از معبودهایشان، تبرّی از شرک و همچنین اظهار برائت پیامبر اکرم از مخالفان خود و بری بودن مخالفان ایشان از آن حضرت.
قرآن برائت و تبرّی را تقریباً به معنای لغوی به کار برده است و اصل مشترک در آن، مفارقت کردن از دشمنان خدا و خروج از عهد و پیمان مشرکان و کفار و منقطع شدن و گسستن از پیروان باطل است.
[۱۸] طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۳ـ۴.
[۱۹] محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل «برء»، قاهره ۱۳۶۴.




در احادیثی از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم نیز بر اهمیت تبرّی تأکید شده و ایشان برائت (البغض فی اللّهِ) را یکی از مهمترین و استوارترین رشته‌های ایمان (مِنْ اَوْثقِ عُریَ الایمانِ) ذکر کرده‌اند.
[۲۰] علی بن حسام الدین متقی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱، ص۲۵۷، حیدرآباد دکن ۱۳۶۴ـ۱۳۸۴/ ۱۹۴۵ـ ۱۹۷۵.

امام صادق علیه‌السلام نیز به وجوب برائت از مخالفان دین خدا و دوستانِ دشمنان خدا و دشمنانِ دوستان خدا تصریح کرده‌اند.
[۲۲] ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، ج۱، ص۸۶، چاپ غلام رضا مازندرانی، قم ۱۴۱۲.



بیشتر فرقه‌ها و مذاهب اسلامی، با توجه به تأکید قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم، معتقد به تبرّی بوده و اختلافی در مفهوم کلی قرآنی و ضرورت و اهمیت آن نداشته‌اند، ولی در خصوص مصداق دشمنی خدا و نیز معیار خروج از دین اختلافاتی پیدا کرده‌اند؛ برخی از آن‌ها با تکیه بر حقانیت خویش در دینداری، خود را مصداق دوستان خدا دانسته و مخالفانشان را خارج از دین، اهل باطل و دشمن خدا به شمار آورده و تبرّی از آنان را واجب شمرده‌اند.
به گفته بغدادی ،
[۲۳] عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۱۶، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیه.
[۲۴] عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۲۷۸، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیه.
[۲۵] عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۲۸۱، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیه.
شمار بزرگی از مسلمانان درباره رافضیان (شامل زیدیّه ، امامیّه ، کیسانیّه و غُلات ) و چند فرقة دیگر، با وجود انتساب آنان به اسلام ، معتقد بودند که آنان گمراه و کافرند و از ایشان تبرّی می‌جستند.
این نظر بغدادی را همه متکلمان و علمای اسلام تأیید نکرده‌اند،
[۲۶] عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۳۹۴ـ ۳۹۵، بیروت: عالم الکتب.
هر چند برخی از علمای متأخر اهل سنّت، از جمله علی بن علی بن ابی العزّ حنفی (متوفی ۷۹۲) در شرح الطحاویة فی العقیدة السلفیّة
[۲۷] ابن ابی العز، شرح الطحاویة فی العقیدة السّلفیّة، ج۱، ص۳۹۸ـ۴۰۳، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره: دارالتراث.
نظر وی را تأیید کرده‌اند.
[۲۸] محسن امین، کشف الارتیاب، ج۱، ص۱۴۸، تهران ۱۳۴۷.
[۲۹] محمود شکری آلوسی، تاریخ نجد، ج۱، ص۸۰، چاپ محمد بهجة الاثری، (قاهره ۱۹۹۸).
[۳۰] عبدالرحمان بن حسن آل شیخ، فتح المجید: شرح کتاب التوحید، ج۱، ص۵۰۱ ـ ۵۰۵، چاپ عبدالعزیزبن عبداللّه بن باز، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.

خوارج پس از واقعه تحکیم ، تبرّی از علی علیه‌السلام و عثمان و برخی دیگر را واجب شمردند.
شیعیان نیز تبرّی را همراه با تولّی که مفهوم مخالف و متضاد آن است، جزء فروع دین و از واجبات دانسته و مراد از آن را دشمنی کردن با دشمنانِ اهل بیت پیامبر اکرم و بیزاری جستن از این دشمنان بیان کرده‌اند.
[۳۱] ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، ج۱، ص۷۸ـ۸۱، چاپ غلام رضا مازندرانی، قم ۱۴۱۲.
[۳۲] عبدالرزاق بن علی لاهیجی، سرمایه ایمان، ج۱، ص۱۵۴ـ ۱۵۵، تهران ۱۳۶۲ ش.



در طول تاریخ اسلام، تبرّی جویی‌ها یا ریشه در مسائل کلامی و اعتقادی، از جمله مسئله امامت و جانشینی پیامبر، داشته یا از اغراض و نزاعهای سیاسی و گاه انگیزه‌های شخصی ناشی شده است.

۷.۱ - مسائل کلامی و اعتقادی

در این میان، اصل تبرّی در کنار تولّی ، جایگاه ویژه و بار معنایی خاصی در مذهب شیعه دارد و یکی از آموزه های اساسی پیروان این مذهب به شمار می‌آید، ازینرو این مقاله، عمدتاً به تبیین این آموزه اختصاص دارد.
شیعیان اعتقاد به امامت منصوص را از اصول دین می‌دانند و معتقدند که امامت، با این قید (منصوص بودن امام)، دنباله رسالت و ضامن حفظ و بقای اسلام است و دوازده امام پس از پیامبر، معصوم و منصوص از جانب خدایند، رسول اللّه آنان را شناسانده و هر امام نیز امام پس از خود را معرفی کرده است، امامان نگهدارنده دین از هر گونه تحریف و فرو کاستن و دگرگونی در عقاید و اعمال‌اند.

۷.۲ - وجوب تبری نزد شیعیان

بر پایه اعتقاد شیعیان ، دشمنان امامان یعنی کسانی که مانع تحقق امامت و مآلاً مانع تحقق صورت ناب و حقیقی اسلام بوده‌اند یا با اهل بیت پیامبر کینه توزی داشته‌اند، دشمنان خدایند و تبرّی از آنان واجب است.
[۳۶] عبدالرزاق بن علی لاهیجی، سرمایه ایمان، ج۱، ص۱۵۴ـ ۱۵۵.، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۳۷] ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، ج۱، ص۸۱، چاپ غلام رضا مازندرانی، قم ۱۴۱۲.

علاوه بر این، شماری از علما و مفسران شیعه ، برخی آیات ــ از جمله آیه‌های ۱۸ و ۱۹ سوره هود و آیه ۲۵ سوره انفال و آیه ۲۲ سوره مجادله ــ را با استناد به برخی روایات معتبر در جوامع حدیثی اهل سنّت ، در شأن حضرت علی علیه‌السلام دانسته، دشمنان وی را دشمنان خدا و پیامبر قلمداد کرده و تبرّی از آنان را واجب شمرده‌اند.
[۳۸] ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، ج۱، ص۷۷ـ ۷۸، چاپ غلام رضا مازندرانی، قم ۱۴۱۲.



احادیث بسیاری نیز از پیامبر اکرم و امامان شیعه روایت شده که متضمن معنای تبرّی است؛ برای مثال در حدیثی از پیامبر اکرم خطاب به حضرت علی آمده است : «اَنـَا سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتَ و حَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتَ» (من با هرکس که تو با او در صلح باشی در صلحم و با هرکس که تو با او بجنگی در جنگم)، یا «امامانِ پس از من دوازده نفرند و انکار هریک، انکار من است»، و نیز سخن ایشان درباره علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام : «اَنـَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ و سِلْمٌ لِمَنْ س'الَمَکُمْ»
[۴۰] ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، ج۱، ص۷۸ـ ۸۱، چاپ غلام رضا مازندرانی، قم ۱۴۱۲.
[۴۱] ابن بابویه، فضائل الشیعة، ج۱، ص۱۲۵، صفات الشیعة، و مصادقة الاخوان، قم ۱۴۱۰.
[۴۳] حرّ عاملی، ج۱۶، ص۱۷۷ـ ۱۸۳.

تبرّی از دشمنان اهل بیت، اگر چه مصداق تبرّی از دشمنان خدا و یکی از ارکان عقیده شیعی محسوب می‌شود، در عین حال، شیعیان نسبت به مصادیق دشمنی همیشه اتفاق نظر نداشته‌اند؛ ابوالحسن اشعری
[۴۴] علی بن اسماعیل اشعری، ج۱، ص۶۵، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۴۵] علی بن اسماعیل اشعری، ج۱، ص۶۸-۶۹، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
به وجود دیدگاه‌های مختلف شیعیان زیدبن علی در این باره اشاره کرده است.


امامان شیعه نیز به مناسبت‌های مختلف، تبرّی را از لوازم اسلام و ایمان خوانده و آن را واجب دانسته‌اند و مصادیق مشمول این حکم واجب را برشمرده‌اند: کسانی که به عترت پیامبر ظلم کردند و حرمت ایشان را شکستند، سنّت رسول خدا را تغییر دادند، برگزیدگان اصحاب پیامبر را تبعید نمودند، اموال فقرا را بین ثروتمندان تقسیم کردند، ناکثین (پیمان شکنان جمل)، قاسطین ( معاویه و طرفدارانش)، مارقین ( خوارج )، تمام پیشوایان گمراهی و رهبران ستمکار، قاتل حضرت علی و همه قاتلان ائمه و اهل بیت علیهم‌السلام.
توجه به این نکته لازم است که از نظر شیعیان، چنان نیست که هر مسلمان غیرشیعی مصداق وجوب تبرّی باشد، بلکه صرفاً افرادی مشمول این حکم‌اند که به تعبیر روایات و منابع فقهی، نسبت به عترت پیامبر اکرم با علم به حقانیت آنان، «نَصْب عداوت» کرده‌اند (عَلَم دشمنی برافراشته‌اند) یا همچون غُلات معتقد به الوهیت حضرت علی یا انسانی دیگر بوده و یا مانند مفوضه ، قایل بوده‌اند که امر آفرینش و روزی دادن و زندگی بخشیدن و میراندن به پیامبر اکرم و حضرت علی واگذار شده است.
[۴۹] ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، ج۱، ص۷۱ـ۷۶، چاپ غلام رضا مازندرانی، قم ۱۴۱۲.



از نظر تاریخی، خوارج نخستین فرقه‌ای بودند که تبرّی از عثمان و علی را مقدّم بر هر طاعتی اعلام کردند و شرط صحت عقد ازدواج را بیزاری از آن دو دانستند.
[۵۲] علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۸۶، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۵۳] علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۸۸، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۵۴] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب الملل و النحل، چاپ محمدبن فتح اللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶)، ج ۱، ۱۰۶، چاپ افست قم ۱۳۶۷ ش.
[۵۵] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۷۲.

خوارج همچنین از حَکَمَیْن و معاویه و یاران و دوستداران آن‌ها تبرّی می‌جستند
[۵۶] مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۱۵۳.
[۵۷] احمدبن داود دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۰۶، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
و علاوه بر آن، تبرّی جستن از یکدیگر میان شاخه های مختلف خوارج بسیار رایج بود.
[۵۸] علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۸۶ ـ۱۳۱، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۵۹] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب الملل و النحل، ج۱، ص۱۰۵ـ ۱۲۴، چاپ محمدبن فتح اللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶)، چاپ افست قم ۱۳۶۷ ش.

معاویه نیز با تمهیدات بسیار کوشید تا سَبّ علی علیه‌السلام و برائت از آن حضرت را در شهرهای تحت فرمانش رواج دهد، در مواقعی، شرط مأموران معاویه برای گذشتن از خون مردم یک ناحیه این بود که آنان از حضرت علی برائت جویند و او را لعن کنند.
[۶۰] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۱۶۸.
[۶۱] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۲۵۳.
[۶۲] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۲۷۵.

مروان بن حکم در زمان حکومت بر مدینه ، به رغم مُفاد صلحنامه امام حسن علیه‌السلام و معاویه، حتی در حضور امام حسن، حضرت علی را سبّ می کرد و از وی تبرّی می‌جست و نیز در ترویج سبّ و دشنام و تبرّی از ایشان می‌کوشید، وی در زمان حکومت بر مصر نیز این شیوه را ادامه داد، تا زمان حکومت عمربن عبدالعزیز (۹۹ـ ۱۰۱) در بیش‌تر بلاد اسلامی، وضع به همین منوال بود و او با صدور بخشنامه برائت جستن از امیرمؤمنان علیه‌السلام و سبّ آن حضرت را منع کرد.
[۶۴] مسعودی، مروج (بیروت)، ج۴، ص۱۷.
با اینهمه تا زمان قدرت یافتن عباسیان همان سنّت اموی ادامه یافت.
[۶۶] ابن سعد، ترجمة الحسین و مقتله علیه‌السلام، ج۱، ص۱۴۳ـ۱۴۴، من القسم غیرالمطبوع من کتاب الطبقات الکبیر لابن سعد، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، تراثنا، سال ۳، ش ۱ (محرم ـ ربیع الاول ۱۴۰۸).
[۶۷] احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط والا´ثار، ج۲، ص۳۳۸، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره.

در میان خلفای عباسی، متوکل (حک: ۲۳۲ـ۲۴۷) به دشمنی با علی علیه‌السلام و خاندان او مشهور است، وی در ۲۳۶ دستور داد تا شیعیانِ علی را آزار و اذیت و از مصر اخراج کنند.
[۶۹] احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۲، ص۳۳۹، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره.
موارد دیگری نیز از اینگونه تضییقات و تبرّی جویی‌های برخی پیروان مذاهب نسبت به شیعیان علی علیه‌السلام گزارش شده که گاه به مداخله خلفا و حاکمان برای پایان دادن به آن آزارها می‌انجامیده است.
[۷۰] ۲۳۱ـ۲۳۳، محسن بن تنوخی، ج۲، ص۴۴، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۱ـ۱۳۹۳/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
[۷۱] محمدبن یحیی صولی، اخبار الراضی بالله و المتقی بالله، ج۱، ص۱۳۵ـ ۱۳۶، چاپ هیورث دن، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
[۷۲] مسکویه، تهذیب‌الاخلاق و تطهیرالاعراق، ج۱، ص۳۲۲.
[۷۴] یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۸، ص۵۷ ـ ۵۸، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.



در باره نحوه ابراز تبرّی نیز شیعیان و سنّیان طیف گسترده‌ای را تشکیل می‌دهند و بویژه حکومت‌های شیعی و سنّی در تشدید یا کاهش اظهار تبرّی تأثیر جدّی داشته‌اند.

۱۱.۱ - روش شیعیان

این نکته نیز درخور توجه و دقت است که سیره غالبِ علمای شیعه، دست کم در اظهار تبرّی از دشمنان، در تأسی به حضرت علی علیه‌السلام، رعایت اصل تقویت وحدت و تحکیم روابط مسلمانان با یکدیگر و تلاش برای تقریب مذاهب اسلامی بوده است.
در سرگذشت عالمان سلَف، چون شیخ مفید و سیدمرتضی و شیخ طوسی ، و عالمان دوره اخیر و معاصران، چون میرزاحسن شیرازی و میرزامحمدحسین نائینی و آیت اللّه حاج آقاحسین بروجردی و امام خمینی ، شواهد فراوانی برای این امر وجود دارد.
وجود روایاتی که احتراز از هرگونه تحریک عاطفی و برانگیختن فضای بدبینی را توصیه کرده است، در اتخاذ این سیره بی تردید مؤثر بوده است.
[۷۵] ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، ج۱، ص۸۲، چاپ غلام رضا مازندرانی، قم ۱۴۱۲.

با اینهمه، نمونه‌هایی از تبرّی جستن در دوره استقرار برخی حکومت‌های شیعی مانند آل بویه و فاطمیان و صفویان و عادلشاهیان و نظام شاهیان و قطب شاهیان گزارش شده است
[۷۶] محمدبن عبدالملک همدانی، تکملة تاریخ الطبری، ج۱، ص۱۸۳، ج۱، چاپ البرت یوسف کنعان، بیروت ۱۹۶۱.
[۷۷] محمدبن عبدالملک همدانی، تکملة تاریخ الطبری، ج۱، ص۱۸۷، چاپ البرت یوسف کنعان، بیروت ۱۹۶۱.
[۷۸] ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۴، ص۱۵۰ـ ۱۵۱، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۸۰] ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۴۰۷.
[۸۱] محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۳۵۱ـ۳۸۰ ه، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۸۲] احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج۱، ص۱۴۲، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۸۳] احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۶، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۸۴] احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۲، ص۲۸۶ـ ۲۸۷، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره.
[۸۵] احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۲، ص۳۴۱ـ۳۴۲، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره.
[۸۶] محمدقاسم بن غلامعلی فرشته، ج۲، ص۱۱، تاریخ فرشته، یا، گلشن ابراهیمی، لکهنو ۱۲۸۱.
[۸۷] عباس عزّاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج۳، ص۳۴۱ـ ۳۴۳، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۱/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ ش.
[۸۸] نصراللّه فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، ج۳، ص۸۸۹، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۸۹] فلسفی، ج۳، ص۸۹۴، نصراللّه فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، تهران ۱۳۶۴ ش
[۹۰] نصراللّه فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، ج۳، ص۸۹۵، تهران ۱۳۶۴ ش.


۱۱.۲ - روش وهابیت

از سوی دیگر، پیروان مذهب سلفی وهابیت ، اقداماتی مبتنی بر تبرّی صورت دادند، از جمله حمله به شهرهای نجف و کربلا و مزار امامان شیعه و تخریب قبور صحابیان و بزرگان مذاهب اسلامی و زادگاه رسول اکرم در مکّه .
[۹۱] جعفربن باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج۱، ص۳۲۴ـ۳۲۶، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
[۹۲] محسن امین، کشف الارتیاب، ج۱، ص۱۳ـ ۱۴، تهران ۱۳۴۷.
[۹۳] محسن امین، کشف الارتیاب، ج۱، ص۲۲ـ۲۳، تهران ۱۳۴۷.
[۹۴] رسول کرکوکلی، دوحة الوزراء فی تاریخ وقائع بغداد الزوراء، ج۱، ص۲۱۲، نقله عن الترکیة موسی کاظم نورس، قم ۱۳۷۲ ش.



(۱) قرآن.
(۲) عبدالرحمان بن حسن آل شیخ، فتح المجید: شرح کتاب التوحید، چاپ عبدالعزیزبن عبداللّه بن باز، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳) جعفربن باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
(۴) محمود شکری آلوسی، تاریخ نجد، چاپ محمد بهجة الاثری، (قاهره ۱۹۹۸).
(۵) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
(۶) ابن ابی العز، شرح الطحاویة فی العقیدة السّلفیّة، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره: دارالتراث.
(۷) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۸) ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، چاپ غلام رضا مازندرانی، قم ۱۴۱۲.
(۹) ابن بابویه، فضائل الشیعة، صفات الشیعة، و مصادقة الاخوان، قم ۱۴۱۰.
(۱۰) ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
(۱۱) ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
(۱۲) ابن خلّکان، وفیات الاعیان.
(۱۳) ابن سعد، ترجمة الحسین و مقتله علیه‌السلام، من القسم غیرالمطبوع من کتاب الطبقات الکبیر لابن سعد، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، تراثنا، سال ۳، ش ۱ (محرم ـ ربیع الاول ۱۴۰۸).
(۱۴) ابن منظور، لسان العرب.
(۱۵) موفق بن احمد اخطب خوارزم، المناقب، قم ۱۴۱۷.
(۱۶) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۱۷) محسن امین، کشف الارتیاب، تهران ۱۳۴۷.
(۱۸) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیه، (بی تا).
(۱۹) محسن بن تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۱ـ۱۳۹۳/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
(۲۰) حرّعاملی، وسائل الشیعه.
(۲۱) عبیداللّه بن عبداللّه حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، چاپ محمدباقر محمودی، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۲۲) محمدعلی داعی الاسلام، فرهنگ نظام، چاپ سنگی حیدرآباد دکن ۱۳۰۵ـ ۱۳۱۸ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ـ ۱۳۶۴ ش.
(۲۳) احمدبن داود دینوری، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
(۲۴) محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۳۵۱ـ۳۸۰ ه، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۲۵) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
(۲۶) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب الملل و النحل، چاپ محمدبن فتح اللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶)، چاپ افست قم ۱۳۶۷ ش.
(۲۷) عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغة العرب، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست ۱۳۷۷.
(۲۸) محمدبن یحیی صولی، اخبار الراضی بالله و المتقی بالله، چاپ هیورث دن، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
(۲۹) محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۳۰) طبرسی، مجمع البیان.
(۳۱) طبری، تاریخ (بیروت).
(۳۲) محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قاهره ۱۳۶۴.
(۳۳) عباس عزّاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۱/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ ش.
(۳۴) عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، بیروت: عالم الکتب.
(۳۵) محمدقاسم بن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته، یا، گلشن ابراهیمی، لکهنو ۱۲۸۱.
(۳۶) نصراللّه فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۳۷) رسول کرکوکلی، دوحة الوزراء فی تاریخ وقائع بغداد الزوراء، نقله عن الترکیة موسی کاظم نورس، قم ۱۳۷۲ ش.
(۳۸) کلینی، کافی.
(۳۹) عبدالرزاق بن علی لاهیجی، سرمایه ایمان، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۴۰) علی بن حسام الدین متقی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، حیدرآباد دکن ۱۳۶۴ـ۱۳۸۴/ ۱۹۴۵ـ ۱۹۷۵.
(۴۱) مجلسی، بحارالانوار.
(۴۲) مسعودی، مروج (بیروت).
(۴۳) مسکویه، الطهاره فی علم‌الاخلاق.
(۴۴) حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران ۱۳۶۰ـ۱۳۷۱ ش.
(۴۵) احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج۱، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۴۶) احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط والا´ثار، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره.
(۴۷) احمدبن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۱، مشهد ۱۴۱۵.
(۴۸) علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۴۹) محمدبن عبدالملک همدانی، تکملة تاریخ الطبری، ج۱، چاپ البرت یوسف کنعان، بیروت ۱۹۶۱.
(۵۰) یاقوت حموی، معجم الادباء، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.


۱. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۴۵، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).    
۲. ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۳۲.    
۳. عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغة العرب، ذیل «برء»، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست ۱۳۷۷.
۴. علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی، ذیل «تبرّا»، تهران ۱۳۵۵ ش.
۵. محمدعلی داعی الاسلام، فرهنگ نظام، ذیل «تبرّا»، چاپ سنگی حیدرآباد دکن ۱۳۰۵ـ ۱۳۱۸ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ـ ۱۳۶۴ ش.
۶. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ذیل «برء»، تهران ۱۳۶۰ـ۱۳۷۱ ش.
۷. محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل «برء»، قاهره ۱۳۶۴.
۸. قصص/سوره۲۸، آیه۴۱۴۲.    
۹. قصص /سوره۲۸، آیه۶۳.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۱۶۶.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۱۶۷.    
۱۲. توبه/سوره۹، آیه۱۱۴.    
۱۳. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴.    
۱۴. انعام/سوره۶، آیه۱۹.    
۱۵. انعام /سوره۶، آیه۷۸.    
۱۶. یونس/سوره۱۰، آیه۴۱.    
۱۷. شعرا/سوره۲۶، آیه۲۱۶.    
۱۸. طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۳ـ۴.
۱۹. محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل «برء»، قاهره ۱۳۶۴.
۲۰. علی بن حسام الدین متقی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱، ص۲۵۷، حیدرآباد دکن ۱۳۶۴ـ۱۳۸۴/ ۱۹۴۵ـ ۱۹۷۵.
۲۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۶، ص۲۴۲.    
۲۲. ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، ج۱، ص۸۶، چاپ غلام رضا مازندرانی، قم ۱۴۱۲.
۲۳. عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۱۶، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیه.
۲۴. عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۲۷۸، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیه.
۲۵. عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۲۸۱، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیه.
۲۶. عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۳۹۴ـ ۳۹۵، بیروت: عالم الکتب.
۲۷. ابن ابی العز، شرح الطحاویة فی العقیدة السّلفیّة، ج۱، ص۳۹۸ـ۴۰۳، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره: دارالتراث.
۲۸. محسن امین، کشف الارتیاب، ج۱، ص۱۴۸، تهران ۱۳۴۷.
۲۹. محمود شکری آلوسی، تاریخ نجد، ج۱، ص۸۰، چاپ محمد بهجة الاثری، (قاهره ۱۹۹۸).
۳۰. عبدالرحمان بن حسن آل شیخ، فتح المجید: شرح کتاب التوحید، ج۱، ص۵۰۱ ـ ۵۰۵، چاپ عبدالعزیزبن عبداللّه بن باز، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۳۱. ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، ج۱، ص۷۸ـ۸۱، چاپ غلام رضا مازندرانی، قم ۱۴۱۲.
۳۲. عبدالرزاق بن علی لاهیجی، سرمایه ایمان، ج۱، ص۱۵۴ـ ۱۵۵، تهران ۱۳۶۲ ش.
۳۳. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۵۴، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.    
۳۴. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۵۶ ۵۸، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.    
۳۵. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۹۸۲۰۳.    
۳۶. عبدالرزاق بن علی لاهیجی، سرمایه ایمان، ج۱، ص۱۵۴ـ ۱۵۵.، تهران ۱۳۶۲ ش.
۳۷. ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، ج۱، ص۸۱، چاپ غلام رضا مازندرانی، قم ۱۴۱۲.
۳۸. ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، ج۱، ص۷۷ـ ۷۸، چاپ غلام رضا مازندرانی، قم ۱۴۱۲.
۳۹. عبیداللّه بن عبداللّه حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۳۲۹، چاپ محمدباقر محمودی، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۰.    
۴۰. ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، ج۱، ص۷۸ـ ۸۱، چاپ غلام رضا مازندرانی، قم ۱۴۱۲.
۴۱. ابن بابویه، فضائل الشیعة، ج۱، ص۱۲۵، صفات الشیعة، و مصادقة الاخوان، قم ۱۴۱۰.
۴۲. موفق بن احمد اخطب خوارزم، المناقب، ج۱، ص۶۱، قم ۱۴۱۷.    
۴۳. حرّ عاملی، ج۱۶، ص۱۷۷ـ ۱۸۳.
۴۴. علی بن اسماعیل اشعری، ج۱، ص۶۵، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۴۵. علی بن اسماعیل اشعری، ج۱، ص۶۸-۶۹، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۴۶. ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۲، ص۶۰۷ ۶۰۸، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.    
۴۷. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۳۵۸.    
۴۸. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۵، ص۲۶۳.    
۴۹. ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، ج۱، ص۷۱ـ۷۶، چاپ غلام رضا مازندرانی، قم ۱۴۱۲.
۵۰. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۷ ۶۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.    
۵۱. احمدبن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۱، ص۲۰۴، ج۱، مشهد ۱۴۱۵.    
۵۲. علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۸۶، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۵۳. علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۸۸، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۵۴. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب الملل و النحل، چاپ محمدبن فتح اللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶)، ج ۱، ۱۰۶، چاپ افست قم ۱۳۶۷ ش.
۵۵. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۷۲.
۵۶. مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۱۵۳.
۵۷. احمدبن داود دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۰۶، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
۵۸. علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۸۶ ـ۱۳۱، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۵۹. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب الملل و النحل، ج۱، ص۱۰۵ـ ۱۲۴، چاپ محمدبن فتح اللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶)، چاپ افست قم ۱۳۶۷ ش.
۶۰. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۱۶۸.
۶۱. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۲۵۳.
۶۲. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۲۷۵.
۶۳. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۵۸، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.    
۶۴. مسعودی، مروج (بیروت)، ج۴، ص۱۷.
۶۵. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۵۸ ۵۹، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.    
۶۶. ابن سعد، ترجمة الحسین و مقتله علیه‌السلام، ج۱، ص۱۴۳ـ۱۴۴، من القسم غیرالمطبوع من کتاب الطبقات الکبیر لابن سعد، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، تراثنا، سال ۳، ش ۱ (محرم ـ ربیع الاول ۱۴۰۸).
۶۷. احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط والا´ثار، ج۲، ص۳۳۸، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره.
۶۸. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۵۵ ۵۶.    
۶۹. احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۲، ص۳۳۹، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره.
۷۰. ۲۳۱ـ۲۳۳، محسن بن تنوخی، ج۲، ص۴۴، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۱ـ۱۳۹۳/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
۷۱. محمدبن یحیی صولی، اخبار الراضی بالله و المتقی بالله، ج۱، ص۱۳۵ـ ۱۳۶، چاپ هیورث دن، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
۷۲. مسکویه، تهذیب‌الاخلاق و تطهیرالاعراق، ج۱، ص۳۲۲.
۷۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۳۰۷ ۳۰۸.    
۷۴. یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۸، ص۵۷ ـ ۵۸، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.
۷۵. ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، ج۱، ص۸۲، چاپ غلام رضا مازندرانی، قم ۱۴۱۲.
۷۶. محمدبن عبدالملک همدانی، تکملة تاریخ الطبری، ج۱، ص۱۸۳، ج۱، چاپ البرت یوسف کنعان، بیروت ۱۹۶۱.
۷۷. محمدبن عبدالملک همدانی، تکملة تاریخ الطبری، ج۱، ص۱۸۷، چاپ البرت یوسف کنعان، بیروت ۱۹۶۱.
۷۸. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۴، ص۱۵۰ـ ۱۵۱، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
۷۹. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۵۴۲ ۵۴۳.    
۸۰. ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۴۰۷.
۸۱. محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۳۵۱ـ۳۸۰ ه، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۸۲. احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج۱، ص۱۴۲، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۸۳. احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۶، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۸۴. احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۲، ص۲۸۶ـ ۲۸۷، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره.
۸۵. احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۲، ص۳۴۱ـ۳۴۲، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره.
۸۶. محمدقاسم بن غلامعلی فرشته، ج۲، ص۱۱، تاریخ فرشته، یا، گلشن ابراهیمی، لکهنو ۱۲۸۱.
۸۷. عباس عزّاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج۳، ص۳۴۱ـ ۳۴۳، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۱/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ ش.
۸۸. نصراللّه فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، ج۳، ص۸۸۹، تهران ۱۳۶۴ ش.
۸۹. فلسفی، ج۳، ص۸۹۴، نصراللّه فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، تهران ۱۳۶۴ ش
۹۰. نصراللّه فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، ج۳، ص۸۹۵، تهران ۱۳۶۴ ش.
۹۱. جعفربن باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج۱، ص۳۲۴ـ۳۲۶، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
۹۲. محسن امین، کشف الارتیاب، ج۱، ص۱۳ـ ۱۴، تهران ۱۳۴۷.
۹۳. محسن امین، کشف الارتیاب، ج۱، ص۲۲ـ۲۳، تهران ۱۳۴۷.
۹۴. رسول کرکوکلی، دوحة الوزراء فی تاریخ وقائع بغداد الزوراء، ج۱، ص۲۱۲، نقله عن الترکیة موسی کاظم نورس، قم ۱۳۷۲ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تبری »، شماره۳۲۲۱.    


رده‌های این صفحه : تبری | فروع دین




جعبه ابزار