• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تألیف قلوب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



«تألیف قلوب» ایجاد محبت میان افراد بر اثر آموزه‌های اسلام ، ناظر به همبستگی اوس و خزرج پس از جنگ‌های طولانی دوره جاهلی است.



تالیف که از ریشه «ا ـ ل ـ ف» یعنی اجتماع یا پیوستن به جمع از روی میلبرگرفته شده، به معنای برقراری ارتباط و دوستیو انس گرفتن به چیزی یا کسی است.قلوب جمع قلب است که در این جا به معنای روح و روان به کار رفته است.بنابراین، می‌توان اصطلاح «تالیف قلوب» را به معنای ایجاد سازگاری و همدلی میان مردم برای همکاری در گذران زندگی دانست.
[۶] التعریفات، الجرجانی، الشریف، ج۱، ص۱۵.
در فارسی نیز این ترکیب به معنای ایجاد ارتباط میان کسان و برقراری دوستی و پیوند میان مردم به کار رفته است.
[۷] لغت نامه، دهخدا، ج۴، ص۵۵۳۷.
[۸] فرهنگ معین، ص۱۰۱۶، «تالیف قلوب».



ظهور دین اسلام در شبه جزیره عربستان ، مایه زدودن دشمنی‌های کهنه و عمیق میان برخی قبایل عرب و ایجاد دوستی و همگرایی بین ایشان گشت که در قرآن از آن به «تالیف قلوب» یاد شده است: (والف بین قلوبهم لو انفقت ما فی الارض جمیعا ما الفت بین قلوبهم ولکن الله الف بینهم انه عزیز حکیم). مضمون این تعبیر در آیه ۱۰۳ سوره آل عمران نیز به کار رفته است. در آیه‌ای دیگر، از تعبیر (المؤلفة قلوبهم) یاد شده که به انفاق اموال شرعی میان کافران یا تازه مسلمانان برای افزایش دلبستگی آنان به اسلام اشاره دارد. این مورد با اصطلاح مورد نظر این مقاله تفاوت دارد.


در روایات نیز به ابعادی گوناگون از تاثیر اسلام بر همگرایی مردم و ایجاد الفت و محبت میان آنان پرداخته شده است.
[۱۲] مکیال المکارم، سید محمدتقی موسوی اصفهانی، ج۱، ص۵۵.
افزون بر این، آیین حج زمینه ساز آشنایی مسلمانان با یکدیگر و مایه ایجاد دلبستگی و پیوند میان اقوام اسلامی با رنگ‌ها و زبان‌های گوناگون می‌گرددو این همدلی زمینه بهبود وضع مسلمانان را فراهم می‌سازد.
[۱۵] صهبای حج، عبدالله جوادی آملی، ج۹، ص۴۶-۴۸.
[۱۶] نگرشی اجتماعی به کعبه، ص۱۸۹.
در روایات اسلامی نیز به این ویژگی حج اشاره شده
[۱۷] صحیح مسلم، نووی، ج۹، ص۸۹.
و آیین حج مایه گردهمایی مسلمانان از شرق و غرب و سبب همبستگی میان آنانشمرده شده است.

ƒ

پیش از اسلام، بر اثر رواج فقر و فرهنگ جاهلی، نبردها و ستیز‌های مکرر میان قبیله‌های عرب در می گرفت که به نام روزهایی مشخص شناخته شده‌اند؛ از جمله روزهای بردان، خزاز، عین اباغ، کلاب اول، ذی نجب.
[۲۲] معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۱، ص۳۷۵.
نمونه‌ای از این قبایل، دو قبیله بزرگ اوس و خزرج بودند که به رغم اشتراک در تبار و نژاد
[۲۴] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۷.
[۲۵] فتح الباری، احمد العسقلانی الشافعی، ج۷، ص۸۵.
اختلاف‌های فراوان میان آنان وجود داشت و جنگ‌های بسیار میانشان درگرفت. دوره دشمنی آن‌ها ۱۲۰ سال پیش از اسلام گزارش شده است.
[۲۶] مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۲، ص۸۰۴.
[۲۸] فتح الباری، احمد العسقلانی الشافعی، ج۲، ص۳۶۷.
مهم‌ترین موارد آن جنگ‌ها عبارتند از: یوم الصفینه ،
[۲۹] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۷.
یوم الدرک ،
[۳۰] معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۲، ص۴۵۱.
یوم السراره ، یوم فارع ، یوم الفجار اول و ثانی
[۳۲] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۷.
و یوم بعاث که واپسین نبرد میان اوس و خزرج پیش از اسلام بوده است.
[۳۵] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۷.
جنگ‌های میان این دو قبیله تا روزگار پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ادامه داشت.
[۳۸] الدرة الثمینه، ص۹۱.

پس از اسلام نیز گاه درگیری‌های کهن میان اوس و خزرج که انصار لقب گرفته بودند، سر باز می‌کردو گاه نیز کافران با هدف ایجاد تفرقه میان مسلمانان، زمینه‌های دشمنی کهنه را برمی انگیختند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در این موارد با یادآوری آموزه‌های اسلام و قرآن در ایجاد الفت میان مسلمانان، به رویارویی با انگیزش دیگر بار دشمنی‌ها پرداخته، هدف از بعثت خود را زدودن جهالت و برقراری محبت می‌شمردند.


در آیه ۱۰۳ سوره آل عمران (و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا و اذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا...) از وجود دشمنی میان مردم عرب پیش از اسلام سخن به میان آمده و از نعمت برادری و دوستی بر اثر اسلام یاد شده و به چنگ زدن به ریسمان خداوند که آن را به اسلام تفسیر کرده‌اند، سفارش گشته است.
[۴۵] مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۲، ص۸۰۵.
[۴۶] تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۳۱.
این آیه را در باره ستیز‌های دیرباز دو قبیله اوس و خزرج دانسته‌اند.
[۴۸] اسباب النزول، الواحدی، ص۷۸.
[۴۹] مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۲، ص۸۰۶.
آورده‌اند که روزی میان دو تن از این قبایل، برخی از درگیری‌های دوره جاهلیت بازگو شد. اوسی‌ها به حنظله غسیل الملائکه و خزرجی‌ها به چهار گرد آورنده قرآن در روزگار پیامبر فخر فروختند. به تدریج دامنه ستیز به دو قبیله کشیده شد و آن‌ها در برابر یکدیگر قرار گرفتند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به محل رویداد آمد و آن گاه این آیات نازل شد.
[۵۴] الدر المنثور، السیوطی، ج۲، ص۵۷-۵۸.
[۵۵] فتح القدیر، الشوکانی، ج۱، ص۳۶۷-۳۶۸.


۵.۱ - جنبه الهی

تالیف قلوب در این آیه و نیز آیه ۶۳ سوره انفال به خدا نسبت داده شده تا جنبه الهی این رخداد روشن گردد
[۵۷] مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۴، ص۸۵۴.
[۵۸] تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۶۵-۶۶.
و روشن شود که این امر بر اثر گرایش به قرآن و به دست پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم تحقق پذیرفت؛
[۶۰] دقائق التاویل، حسنی ابوالمکارم محمود بن محمد، ص۵۰.
[۶۱] غرائب القرآن، النیسابوری، نظام الدین القمی، ج۴، ص۵۳۳.
زیرا مردم پیش از اسلام دشمنان یکدیگر بودند
[۶۴] التحریر و التنویر، ابن عاشور، ج۱، ص۳۸.
و هیچ قدرتی نمی‌توانست آن دشمنی را به دوستی بدل کند. آموزه‌های اسلام و اخلاق پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم این تحول را ممکن ساخت.
[۶۵] مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۴، ص۸۵۴.
تعبیر (فالف بین قلوبکم) از اصلاح بنیادین و ریشه کن کردن دشمنی‌ها و نه تنها اصلاح ظاهری حکایت دارد.
[۶۷] فتح الباری، احمد العسقلانی الشافعی، ج۸، ص۴۱.
[۶۸] احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی، ج۲، ص۱۵۲.
رفتار کردن بر پایه معارف الهی اسلام، سبب رفع ریشه‌های دشمنی مانند حرص ، طمع و تعصبات جاهلی شد و آن دشمنی‌ها از میان رفت و الفت و محبت در دل‌ها برقرار گشت.
[۶۹] مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۴، ص۸۵۴.



پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از ابزارهای گوناگون برای ایجاد الفت میان مسلمانان استفاده کرد و در آغاز ورود به مدینه ، با ایجاد پیوند برادری میان مهاجران و انصار و نیز عقد پیمان همزیستی با قبایل یهودی مدینهدر صدد تالیف قلوب برآمد و حتی گاه این ابزارها را برای ایجاد تمایل کافران به پذیرش دین اسلام نیز به کار بست. (مؤلفة قلوبهم) ایشان بر جفا و ستم اعراب بیابان نشین و منافقان صبر ورزید و بدین گونه در قلب هایشان گرایش به اسلام را پدید آورد.
[۷۴] صحیح مسلم، نووی، ج۱۶، ص۱۳۹.
نیز بر جنازه‌های منافقان نماز گزارد و بر قبورشان حاضر شد و برایشان دعا فرمود تا به اسلام گرایش یابند.
[۷۵] کنز العرفان، الفاضل المقداد، ج۱، ص۱۷۶.
نیز از غنائم نبرد طائف به اشراف و بزرگان نومسلمان یا مشرکانی که به وی یاری رسانده بودند، از غنیمت‌ها بیش از دیگران سهم داد تا نظر آن‌ها و قبیله و فامیلشان را جلب نماید و میان ایشان انس و الفت برقرار سازد.
[۷۶] مسند احمد، ج۴، ص۴۲.
[۷۷] صحیح مسلم، ج۳، ص۱۰۸.
گاه نیز ایشان آداب و سنت‌های اجتماعی همانند اطعام و بخشش را برای تالیف قلوب مسلمانان و یکپارچگی آن‌ها جهت می‌داد.
[۷۸] شرح مسلم، ج۲، ص۱۰-۱۱.
با توجه به سنت پیامبر در این زمینه، تالیف قلوب در شمار فرایض دینی و دستمایه دعوت به دین و از وظایف حاکم مسلمانان شمرده شده است.
[۷۹] تفسیر بغوی، ج۲، ص۳۶۱.
[۸۰] صحیح مسلم، نووی، ج۲، ص۱۱.




(۱) احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۶۶ق.
(۲) اخلاق در قرآن (پیام قرآن)، مکارم شیرازی و دیگران، قم، هدف، ۱۳۷۷ش.
(۳) اسباب النزول، الواحدی (م. ۴۶۸ق.) ، قاهره، الحلبی و شرکاه، ۱۳۸۸ق.
(۴) اسد الغابه، ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی.
(۵) امتاع الاسماع، المقریزی (م. ۸۴۵ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
(۶) البدایة و النهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
(۷) تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (م. ۸۰۸ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۱ق.
(۸) تاریخ المدینة المنوره، ابن شبه (م. ۲۶۲ق.) ، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۹) تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۱۰) التحریر و التنویر، ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ق.) ، مؤسسة التاریخ. التحقیق، المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش.
(۱۱) التعریفات، علی بن محمد الجرجانی (م. ۸۱۶ق.) ، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۰ش.
(۱۲) التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
(۱۳) تفسیر بغوی (معالم التنزیل)، البغوی (م. ۵۱۰ق.) ، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
(۱۴) تفسیر بیضاوی (انوار التنزیل)، البیضاوی (م. ۶۸۵ق.) ، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
(۱۵) تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان)، الثعلبی (م. ۴۲۷ق.) ، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
(۱۶) تفسیر قشیری (لطائف الاشارات)، النیشابوری القشیری (م. ۴۶۵ق.) ، به کوشش بسیونی، مصر، الهیئة المصریة العامة.
(۱۷) تفسیر مقاتل بن سلیمان، (م. ۱۵۰ق.) ، به کوشش عبدالله محمود شحاته، بیروت، التاریخ العربی، ۱۴۲۳ق.
(۱۸) الدرة الثمینة فی اخبار المدینه، محمد ابن النجار (م. ۶۴۳ق.) ، به کوشش صلاح الدین، مرکز بحوث و دراسات المدینه، ۱۴۲۷ق.
(۱۹) الدر المنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق.
(۲۰) دقائق التاویل و حقائق التنزیل، محمود ابوالمکارم (م. قرن۷ق.) ، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۱ش.
(۲۱) سبل الهدی، محمد بن یوسف الصالحی (م. ۹۴۲ق.) ، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۲۲) السیرة النبویه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، به کوشش مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۶ق.
(۲۳) السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۲۱۳ق./۲۱۸ق.) ، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح، ۱۳۸۳ق.
(۲۴) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق.
(۲۵) الصحاح، الجوهری (م. ۳۹۳ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
(۲۶) صحیح مسلم بشرح النووی، النووی (م. ۶۷۶ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
(۲۷) صحیح مسلم، مسلم (م. ۲۶۱ق.) ، بیروت، دار الفکر. صهبای حج، جوادی آملی، قم، اسراء، ۱۳۷۷ش.
(۲۸) غرائب القرآن، نظام الدین النیشابوری (م. ۷۲۸ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
(۲۹) غنائم الایام، میرزا ابوالقاسم القمی (م. ۱۲۲۱ق.) ، به کوشش تبریزیان، الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۷ق.
(۳۰) فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، بیروت، دار المعرفه.
(۳۱) فتح القدیر، الشوکانی (م. ۱۲۵۰ق.) ، بیروت، دار المعرفه.
(۳۲) فتوح البلدان، البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش صلاح الدین، قاهره، النهضة المصریه، ۱۹۵۶م.
(۳۳) فرهنگ فارسی، معین (م. ۱۳۵۰ش.) ، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۵ش.
(۳۴) الکامل فی التاریخ، علی ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
(۳۵) کنز العرفان فی فقه القرآن، الفاضل المقداد (م. ۸۲۶ق.) ، به کوشش القاضی، تقریب بین المذاهب، ۱۴۲۲ق.
(۳۶) لغت نامه، دهخدا (م. ۱۳۳۴ش.) و دیگران، مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
(۳۷) مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۳۸) مسند احمد، احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق.) ، بیروت، دار صادر.
(۳۹) المصباح المنیر، الفیومی (م. ۷۷۰ق.) ، قم، دار الهجره، ۱۴۰۵ق.
(۴۰) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۴۱) مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ق.) ، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دار القلم، ۱۴۱۲ق.
(۴۲) مکیال المکارم، محمد تقی الموسوی الاصفهانی (م. ۱۳۴۸ق.) ، به کوشش سید علی عاشور، بیروت، اعلمی، ۱۴۲۱ق.
(۴۳) المیزان، الطباطبائی (م. ۱۴۰۲ق.) ، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۴۴) نگرشی اجتماعی به کعبه، حسینی کشکویه، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۲ش.
(۴۵) وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.) ، به کوشش ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.


۱. مفردات، راغب، ص۲۰، «الف».    
۲. الصحاح، الجوهری، ج۴، ص۱۳۳۲.    
۳. المصباح، الفیومی، ج۱، ص۱۸، «الف».    
۴. مفردات، راغب، ص۲۰، «الف».    
۵. التحقیق، حسن المصطفوی، ج۹، ص۳۰۲-۳۰۴، «قلب».    
۶. التعریفات، الجرجانی، الشریف، ج۱، ص۱۵.
۷. لغت نامه، دهخدا، ج۴، ص۵۵۳۷.
۸. فرهنگ معین، ص۱۰۱۶، «تالیف قلوب».
۹. انفال/سوره۸، آیه۶۳.    
۱۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۱۱. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۱۲. مکیال المکارم، سید محمدتقی موسوی اصفهانی، ج۱، ص۵۵.
۱۳. تفسیر قشیری، ج۱، ص۲۶۳.    
۱۴. تفسیر قشیری، ج۱، ص۲۶۷.    
۱۵. صهبای حج، عبدالله جوادی آملی، ج۹، ص۴۶-۴۸.
۱۶. نگرشی اجتماعی به کعبه، ص۱۸۹.
۱۷. صحیح مسلم، نووی، ج۹، ص۸۹.
۱۸. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۲۳.    
۱۹. وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج۸، ص۹.    
۲۰. التنبیه و الاشراف، المسعودی، ص۱۷۸-۱۷۹.    
۲۱. الکامل، ابن الاثیر، ج۱، ص۵۰۲.    
۲۲. معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۱، ص۳۷۵.
۲۳. فتوح البلدان، البلاذریی، ج۱، ص۱۷.    
۲۴. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۷.
۲۵. فتح الباری، احمد العسقلانی الشافعی، ج۷، ص۸۵.
۲۶. مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۲، ص۸۰۴.
۲۷. امتاع الاسماع، المقریزی، ج۹، ص۱۸۷.    
۲۸. فتح الباری، احمد العسقلانی الشافعی، ج۲، ص۳۶۷.
۲۹. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۷.
۳۰. معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۲، ص۴۵۱.
۳۱. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۳۹۶.    
۳۲. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۷.
۳۳. الکامل، ابن الاثیر، ج۱، ص۶۶۱-۶۶۲.    
۳۴. الکامل، ابن الاثیر، ج۱، ص۶۶۷-۶۶۸.    
۳۵. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۷.
۳۶. السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۲، ص۱۷۵.    
۳۷. تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۲۸۹-۲۹۰.    
۳۸. الدرة الثمینه، ص۹۱.
۳۹. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۳۹۷.    
۴۰. اسد الغابه، ابن الاثیر، ج۱، ص۱۴۹.    
۴۱. تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۲، ص۴۱۹-۴۲۰.    
۴۲. اسد الغابه، ابن الاثیر، ج۱، ص۱۴۸-۱۴۹.    
۴۳. سبل الهدی، الصالحی الشامی، ج۳، ص۱۹۱-۱۹۲.    
۴۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۴۵. مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۲، ص۸۰۵.
۴۶. تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۳۱.
۴۷. المیزان، علامه طباطبایی، ج۳، ص۳۶۵.    
۴۸. اسباب النزول، الواحدی، ص۷۸.
۴۹. مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۲، ص۸۰۶.
۵۰. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۵۸.    
۵۱. سبل الهدی، الصالحی الشامی، ج۳، ص۱۸۴-۱۸۵.    
۵۲. سبل الهدی، الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۳۳۱.    
۵۳. اسد الغابه، ابن الاثیر، ج۱، ص۱۴۸-۱۴۹.    
۵۴. الدر المنثور، السیوطی، ج۲، ص۵۷-۵۸.
۵۵. فتح القدیر، الشوکانی، ج۱، ص۳۶۷-۳۶۸.
۵۶. انفال/سوره۸، آیه۶۳.    
۵۷. مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۴، ص۸۵۴.
۵۸. تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۶۵-۶۶.
۵۹. التفسیر الکبیر، الرازی، فخر الدین، ج۲۲، ص۳۹.    
۶۰. دقائق التاویل، حسنی ابوالمکارم محمود بن محمد، ص۵۰.
۶۱. غرائب القرآن، النیسابوری، نظام الدین القمی، ج۴، ص۵۳۳.
۶۲. تفسیر مقاتل، مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۲۹۳.    
۶۳. تفسیر ثعلبی، ج۳، ص۱۲۱.    
۶۴. التحریر و التنویر، ابن عاشور، ج۱، ص۳۸.
۶۵. مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۴، ص۸۵۴.
۶۶. اخلاق در قرآن، ناصر مکارم شیرازی، ج۳، ص۴۴۸.    
۶۷. فتح الباری، احمد العسقلانی الشافعی، ج۸، ص۴۱.
۶۸. احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی، ج۲، ص۱۵۲.
۶۹. مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۴، ص۸۵۴.
۷۰. المیزان، علامه طباطبایی، ج۹، ص۱۱۸-۱۲۰.    
۷۱. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۳۵۱.    
۷۲. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۳، ص۷۰۵.    
۷۳. المیزان، علامه طباطبایی، ج۹، ص۱۸۹.    
۷۴. صحیح مسلم، نووی، ج۱۶، ص۱۳۹.
۷۵. کنز العرفان، الفاضل المقداد، ج۱، ص۱۷۶.
۷۶. مسند احمد، ج۴، ص۴۲.
۷۷. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۰۸.
۷۸. شرح مسلم، ج۲، ص۱۰-۱۱.
۷۹. تفسیر بغوی، ج۲، ص۳۶۱.
۸۰. صحیح مسلم، نووی، ج۲، ص۱۱.
۸۱. غنائم الایام، المیرزا ابوالقاسم القمی، ج۴، ص۱۳۶.    



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «تألیف قلوب».    



جعبه ابزار