• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بی‌هوشی‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بیهوشی (اغماء، غش) به زوال شعور و عقل می‌گویند، از هوش رفتن نیز معنای دیگر آن است. از آن در باب‌هایی نظیر طهارت، صلاة، صوم، حج، مضاربه، وکالت، و نکاح سخن رفته است.



۱)بیهوشی- از آن جهت که موجب زوال عقل و شعور آدمی است- شخص را از اهلیت، خارج می‌کند. بدین معنا که آنچه مشروط به عقل است، اهلیّت آن را ندارد. ازاین‌رو، تکلیف، به فرد بیهوش متوجّه نمی‌شود؛ چون از شرایط عمومی همه‌ی تکالیف، عاقل بودن انسان است.
۲)در فرض توجّه تکلیف به او قبل از بیهوشی، مکلف به ادای آن در حال بیهوشی نخواهد بود. و نیز عمل خلافی که در حال بیهوشی از فرد سر می‌زند بزه و گناه شمرده نمی‌شود و مستحق کیفر نیست.
۳) همچنین بر عقد یا ایقاعی که از شخص در حال بیهوشی صادر شده اثری مترتّب نمی‌گردد.
۴)از شرایط ثبوت و نیز استمرار ولایت برای ولی، عقل است؛ از این رو در حال بیهوشی ولایتی برای وی نخواهد بود.


از اسباب بطلان وضو بنابر مشهور، بیهوشی است. بر بطلان، ادعای اجماع نیز شده است.


بیهوشی در اثنای نماز، موجب بطلان آن می‌گردد.


بر کسی که در تمام ‌وقت نماز، بیهوش بوده قضای آن نماز، واجب نیست. برخی گفته‌اند: اگر منشأ بیهوشی امری غیر اختیاری همچون بیماری باشد، قضای نماز، واجب نیست اما اگر منشأ خود فرد باشد، مثلا بر اثر استعمال زیاد مواد مخدر بیهوش شده باشد باید نماز فوت شده در حال بیهوشی را قضا کند.
قضای نمازی را که بچه در زمان بچگی (زمان قبل‌ از بلوغ) و دیوانه در حال دیوانگی و بیهوش‌ درصورتی‌که خودش خود را بیهوش‌ نکرده باشد، به جا نیاورده واجب نیست و اگر کسی خودش را بیهوش‌ کند (و در نتیجه، نماز ترک شود) بنابر احتیاط (واجب) باید قضا نماید.» و «اگر در وقت نماز بچه بالغ شود و دیوانه به عقل بیاید و بیهوش‌ به هوش آید، بر آن‌ها واجب است نماز آن وقت را ادا کنند، اگرچه جز یک رکعت نماز با طهارت ولو اینکه تیمّم باشد را درک نکنند و اگر نخوانند، قضای آن نماز بر آن‌ها واجب است.»


روزه‌داری که بیهوش شده است آیا مطلقا روزه‌اش باطل می‌گردد یا در صورتی که نیت روزه داشته و سپس بیهوش گشته روزه‌اش صحیح است؟ مسئله محل اختلاف می‌باشد:
الف)قول اوّل به اکثر فقها بلکه به مشهور نسبت داده شده است. بنابر قول مشهور، قضای روزه‌ی ماه ‌رمضان بر بیهوش، واجب نیست.
ب)برخی گفته‌اند: اگر قبل از بیهوشی نیّت روزه نداشته است قضا بر او واجب می‌شود.
صحیح نیست «روزه از شخص دیوانه؛ اگرچه ادواری باشد، خواه تمام روز را فراگیرد و خواه در قسمتی از روز باشد. و همچنین است کسی که مست یا بیهوش‌ شود.» و «بر دیوانه و بیهوش‌ قضای روزه‌ای را که در زمان عذرشان افطار کرده‌اند واجب نیست.» و برای «کسی که از بی‌هوشی به هوش آمده و قبلاً هم نیّت روزه داشته احتیاط (واجب) آن است که آن را تمام کند و اگر نیّت روزه نداشته، قضا کند.»


اخراج زکات فطره بر کسی که هنگام غروب شب عید، بیهوش بوده واجب نیست.


منظور از وقوف، مطلقِ بودن در آن مکان شریف است و فرقی بین سوارشدن و غیر آن و راه‌رفتن و نرفتن نیست. البته اگر در تمام وقت، خواب یا بیهوش‌ باشد وقوفش باطل است. اما اگر حاجی پس از نیّت وقوف در عرفات یا مشعر و تحقق وقوف هرچند به اندک زمانی، بیهوش گردد وقوف و حجش صحیح است؛


اگر بیهوشی قبل از وقوف بوده و همه‌ی زمان وقوف را دربر گرفته باشد در صورتی که موجب فوت وقوف در هر دو موقف (عرفات و مشعر) گردد، حجش باطل است.


اگر موجب فوت یکی از دو وقوف گردد، چنانچه مشعر را درک کرده باشد حجش صحیح است. همچنین بنابر قول مشهور اگر عرفه را درک کرده باشد.


شخصی که عذر دارد «اگر توانایی بر نایب گرفتن هم ندارد؛ مانند بیهوش‌، باید ولیّ یا غیر او از طرف او رمی نماید.»
و اگر «بیهوش‌ به هوش آید بعد از آنکه نایب سنگ‌ها را زده باشد، اعاده واجب نیست. و اگر در اثنا باشد خودش از نو به جا می‌آورد و کفایت آنچه را که نایب زده، مورد اشکال است.»


فسخ عقد جایز مانند ودیعه، وکالت و مضاربه برخلاف عقد لازم، بدون سبب جایز است. پیش از این گفته شد که عقل، شرط صحت همه‌ی عقود و ایقاعات است؛ لیکن در خصوص عقود جایز، علاوه بر شرط صحّت بودن، شرط استمرار و باطل نشدن آنها نیز می‌باشد.
بنابراین عقد وکالت با خروج موکل یا وکیل از اهلیّت تکلیف، باطل می‌گردد. همچنین عقد ودیعه و مضاربه.


۱. درّ المنضود (گلپایگانی)،ج۱، ص ۳۳.    
۲. قواعد الاحکام،ج۲، ص۱۷.    
۳. جواهر الکلام،ج۳۲، ص۸.    
۴. جواهر الکلام،ج۲۹، ص۲۰۷.    
۵. جواهر الکلام،ج۱، ص۴۰۸.    
۶. الحدائق الناضرة،ج۲، ص۱۰۴-۱۰۶.    
۷. جواهر الکلام،ج۱۱، ص۲-۴.    
۸. جواهر الکلام،ج۱۳، ص۴.    
۹. المبسوط،ج۱، ص۱۲۵-۱۲۶.    
۱۰. کتاب السرائر،ج۱، ص۲۷۶.    
۱۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۲۳۴، کتاب الصلاة، القول فی صلاة القضاء.    
۱۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۲۳۴، کتاب الصلاة، القول فی صلاة القضاء، مسالة۲.    
۱۳. المقنعة، ص۳۵۲.    
۱۴. المبسوط،ج۱، ص۲۸۵.    
۱۵. المراسم العلویة، ص۹۶.    
۱۶. مستمسک العروة،ج۹، ص۴۰۴.    
۱۷. مستمسک العروة،ج۹، ص۴۳۱-۴۳۲.    
۱۸. مدارک الاحکام،ج۶، ص۱۳۹.    
۱۹. الحدائق الناضرة،ج۱۳، ص۱۶۷.    
۲۰. الحدائق الناضرة،ج۱۳، ص۲۹۶.    
۲۱. جواهر الکلام،ج۱۷، ص۱۲-۱۳.    
۲۲. مستمسک العروة،ج۹، ص۴۸۲.    
۲۳. المقنعة، ص۳۵۲.    
۲۴. الخلاف،ج۲، ص۱۹۸.    
۲۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۳۰۹، کتاب الصوم، القول فی شرائط صحة الصوم و وجوبه، مسالة۱.    
۲۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۳۱۴، کتاب الصوم، القول فی قضاء صوم شهر رمضان.    
۲۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۳۰۹، کتاب الصوم، القول فی شرائط صحة الصوم و وجوبه، مسالة۱.    
۲۸. جواهر الکلام،ج۱۵، ص۴۸۵.    
۲۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۶۵، کتاب الحج، القول فی الوقوف بعرفات، مسالة۲.    
۳۰. جواهر الکلام،ج۱۹، ص۶۸.    
۳۱. جواهر الکلام،ج۱۹، ص۸۵.    
۳۲. جواهر الکلام،ج۱۹، ص۸۶.    
۳۳. مسالک الافهام،ج۲، ص۲۸۷.    
۳۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۸۴، کتاب الحج، القول فی رمی الجمار الثلاث، مسالة۹.    
۳۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۷۱، کتاب الحج، القول فی واجبات منی، الاول رمی جمرة العقبة بالحصی، مسالة۵.    
۳۶. شرائع الإسلام،ج۲، ص۴۲۶.    
۳۷. جواهر الکلام،ج۲۷، ص۳۶۲.    
۳۸. جواهر الکلام،ج۲۲، ص ۳۲۵.    
۳۹. شرائع الإسلام،ج۲،ص۴۰۲.    
۴۰. مسالک الافهام،ج۵، ص۸۴.    
۴۱. جواهر الکلام،ج۲۶، ص۳۵۵.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام،ج‌۲، ص۲۳۱‌-۲۳۲‌.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار