• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بلوغ (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بلوغ، در اصطلاح، رسیدن به سن تکلیف را گویند، و در فقه اسلامی دارای آثار و نشانه‌هایی است.



بلوغ، در لغت به معنای رسیدن به مقصد، اعم از مکانی یا زمانی یا رسیدن امری که قابل اندازه گیری باشد و نیز به معنای نزدیک شدن به مقصد است و در اصطلاح، رسیدن به سن تکلیف را گویند و مقصود از آن در این مدخل، معنای اصطلاحی است که از واژه «بلغ» و مشتقات آن و «حلم» استفاده شده است.




۲.۱ - جواز تصرف در اموال

جواز تصرفات یتیم در اموال خویش، پس از رسیدن به بلوغ و رشد است:
وابتلوا الیتـمی‌حتی اذا بلغوا النکاح فان ءانستم منهم رشدا فادفعوا الیهم امولهم... «و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روی اسراف نخورید! هر کس که بی نیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خودداری کند و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتی که می‌ کشد،) از آن بخورد. و هنگامی که اموالشان را به آنها بازمی گردانید، شاهد بگیرید! اگر چه خداوند برای محاسبه کافی است.»
ولاتقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده... «و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حد رشد خود برسد! و حق پیمانه و وزن را بعدالت ادا کنید! - هیچ کس را، جز بمقدار تواناییش، تکلیف نمی‌ کنیم- و هنگامی که سخنی می‌ گویید، عدالت را رعایت نمایید، حتی اگر در مورد نزدیکان (شما) بوده باشد و به پیمان خدا وفا کنید، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می‌ کند، تا متذکر شوید.»
ولاتقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده... «و به مال یتیم، جز به بهترین راه نزدیک نشوید، تا به سر حد بلوغ رسد! و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال می‌ شود!»
و اما الجدار فکان لغلـمین یتیمین فی المدینة وکان تحته کنز لهما وکان ابوهما صــلحا فاراد ربک ان یبلغآ اشدهما ویستخرجا کنزهما... «و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود و پروردگار تو می‌ خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند این رحمتی از پروردگارت بود و من آن (کارها) را خودسرانه انجام ندادم این بود راز کارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی به خرج دهی!» («بلوغ اشد» به قرینه سیاق که بحث از دو کودک و مال آنان است، به نظر می‌رسد، بلوغ فقهی و شرعی مقصود باشد که به محض رسیدن به آن، هرگونه تصرف در اموال را مباح می‌کند. افزون بر این، ظاهر جمله «و یستخرجا کنزهما» بر جواز تصرف در مال دلالت می‌کند و جواز تصرف، هنگامی ممکن است که بلوغ شرعی محقق شده باشد، بنابراین، مقصود از «ان یبلغآ اشدهما» بلوغ شرعی است.)

۲.۲ - وجوب اجازه

کودکان، برای ورود به خلوتگاه والدین پس از رسیدن به بلوغ باید اجازه بگیرند:
و اذا بلغ الاطفـل منکم الحلم فلیستـذنوا... «و هنگامی که اطفال شما به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصی که پیش از آنان بودند اجازه می‌ گرفتند اینچنین خداوند آیاتش را برای شما بیان می‌ کند، و خدا دانا و حکیم است!»

۲.۳ - بلوغ گواهان

بلوغ، شرط گواهان بر دین و مبادلات است:
... اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی... واستشهدوا شهیدین من رجالکم... «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید!. ...... و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حق) شاهد بگیرید!. ........» (مقصود از «رجال» افراد بالغ و... است.)




۳.۱ - احتلام

احتلام، پایان دوران کودکی و سرآغاز بلوغ است:
و اذا بلغ الاطفـل منکم الحلم فلیستـذنوا... «و هنگامی که اطفال شما به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصی که پیش از آنان بودند اجازه می‌ گرفتند اینچنین خداوند آیاتش را برای شما بیان می‌ کند، و خدا دانا و حکیم است!»

۳.۲ - قدرت بر نکاح

توانمندی بر نکاح، نشانه بلوغ است:
وابتلوا الیتـمی‌حتی اذا بلغوا النکاح فان ءانستم منهم رشدا فادفعوا الیهم امولهم... «و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روی اسراف نخورید! هر کس که بی نیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خودداری کند و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتی که می‌ کشد،) از آن بخورد. و هنگامی که اموالشان را به آنها بازمی گردانید، شاهد بگیرید! اگر چه خداوند برای محاسبه کافی است.» (منظور از «حتی اذا بلغوا النکاح» رسیدن به حدی است که توان بر مواقعه و انزال را داشته باشد.)


۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۴۴، «بلغ».    
۲. نساء/سوره۴، آیه۶.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص، ۳۰۶.    
۴. انعام/سوره۶، آیه۱۵۲.    
۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۴.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص، ۱۰۹.    
۷. کهف/سوره۱۸، آیه۸۲.    
۸. نور/سوره۲۴، آیه۵۹.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۲۱.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۲۸۲.    
۱۱. نور/سوره۲۴، آیه۵۹.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص، ۵۴۱.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۰.    
۱۴. نساء/سوره۴، آیه۶.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۲۸۹، برگرفته از مقاله «بلوغ».    


رده‌های این صفحه : بلوغ | فقه | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار