• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بز در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: معز.

بز، یکی از حیوانات چهارپا می‌باشد.



واژه «مَعْز» به معنای بز در قرآن فقط یک بار به کار رفته است؛ اما واژه «غَنَم» به معنای گوسفند که شامل بز نیز می‌شود
[۳] حیاة الحیوان، ج‌۲، ص‌۱۴۸.
در سه جای قرآن به کار رفته، و همین‌طور در آیات فراوانی در ضمن واژه « اَنعام » (بز، میش، گاو و شتر) به بز و فواید آن اشاره شده است؛ همچنین بز از موارد قربانی است که در قرآن با واژه‌های «هَدْی» و «نُسُک» به آن اشاره شده است.
قرآن ضمن تصریح به حلال بودن گوشت بز آن را در کنار چارپایان دیگر، از‌نعمت‌های بزرگ و پرفایده خداوند شمرده و توجه به آن‌ها را موجب پی‌بردن به تدبیر الهی دانسته است.
[۸] المیزان، ج‌۱۵، ص‌۲۳.



بز، قبل از ظهور اسلام در بین عرب‌های حجاز مورد توجه بوده و بر اثر فواید گوناگونی که برای آنان داشت به عنوان یکی از ارکان اقتصادی جامعه محسوب می‌شد. از گوشت و پیه بز برای خوردن، از شیر آن برای نوشیدن و ساختن پنیر، کره، ماست و...، از موی آن برای ساختن وسایل خانه و لباس و بالاخره از پوست آن برای ساختن چادر صحرایی، نیام شمشیر، مشک آب، دلو، سفره طعام، خورجین و... استفاده می‌شد
[۹] الحیوان، ج‌۵‌، ص‌۴۸۵‌-۴۸۶.
، افزون بر این برخی به مطالعه در فواید پزشکی این حیوان پرداخته و برای هریک از اجزای بز خواصی معرفی کرده‌اند که موجب حفظ سلامت انسان یا شفای برخی امراض وی می‌گردد.
[۱۰] حیاة الحیوان، ج‌۲، ص‌۱۴۸.
[۱۱] عجائب المخلوقات، ج‌۲، ص‌۴۰۶.
چون بز نسبت به میش هم علف کمتری می‌خورد و هم شیر و پیه بیشتری دارد
[۱۲] الحیوان، ج‌۵‌، ص‌۴۷۶.
[۱۳] الحیوان، ج‌۵‌، ص۴۸۸.
[۱۴] حیاة الحیوان، ج‌۲، ص‌۱۴۸.
بیابان‌نشینان به نگهداری و پرورش آن علاقه بیشتری داشتند.


۱. در دوران جاهلیت، عرب‌ها به تقلید از پدرانشان، احکام خاصی برای بعضی از حیوانات و از جمله بز قرار داده و آن احکام را به خداوند نسبت می‌دادند و در نتیجه آن احکام، گاهی خوردن گوشت برخی چارپایان حلال گوشت را حرام می‌دانستند. خداوند ضمن باطل دانستن این احکام، اعتقاد به آن‌ها را جاهلانه شمرده و صدور آن‌ها از طرف خویش را نفی کرده است:«و مِنَ الاَنعمِ حَمولَةً وفَرشًا کُلوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ... ثَمنِیَةَ اَزوج مِنَ الضَّأنِ اثنَینِ ومِنَ المَعزِ اثنَینِ قُل ءالذَّکَرَینِ حَرَّمَ اَمِ الاُنثَیَینِ اَمَّا اشتَمَلَت عَلَیهِ اَرحامُ الاُنثَیَینِ نَبِّونی بِعِلم اِن کُنتُم صدِقین • ومِنَ الاِبِلِ اثنَینِ و مِنَ البَقَرِ اثنَینِ...». بسیاری از مفسران مراد از واژه «فَرشاً» را که کنایه از حیوانات کوچک و غیر بارکش است یا همان بز و میش دانسته یا حداقل بز و میش را از مصادیق آن به حساب آورده‌اند.
[۱۸] جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۸‌، ص‌۸۵‌.
[۲۰] تفسیر‌قرطبی، ج‌۷، ص‌۷۴.
در این صورت دو آیه بعدی تفصیل «حَمولَةً و فَرشاً» خواهد بود.
در این دو آیه به شمارش چارپایان حلال گوشت، تحت ۴ عنوان میش، بز، شتر، و گاو پرداخته شده و مجموع آن‌ها به عنوان ۸ زوج معرفی شده است. کلمه «زوج» در زبان عربی به دو صورت به کار می‌رود:
الف. به هر یک از نر و ماده به تنهایی یک زوج گفته می‌شود که در نتیجه مجموع نر و ماده دو زوج می‌شوند، زیرا نر، زوجِ ماده و ماده، زوجِ نر است.
ب. به مجموع نر و ماده، یک زوج گفته می‌شود.
[۲۱] تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۷۵.

مفسران گفته‌اند که مراد از «... و مِنَ المَعزِ اثنَینِ...» همانند دیگر موارد مذکور در آیه (میش، شتر و گاو) بز نر و بز ماده است
[۲۲] جامع‌البیان، مج۵‌، ج۸‌، ص‌۸۶‌-۸۷‌.
[۲۴] زادالمسیر، ج‌۳، ص‌۱۳۸.
، بنابراین کلمه «زوج» در آیه به معنای نخست به کار رفته و مراد از ۸ زوج، ۸ فرد است؛ اما در روایتی از امام‌صادق (علیه‌السلام) در ذیل این آیه منظور از «... ومِنَ المَعزِ اثنَینِ...» بز اهلی و بز وحشی دانسته شده
[۲۵] الکافی، ج‌۸‌، ص‌۲۲۶.
و در این صورت کلمه «زوج» در آیه به معنای دوم به کار رفته است، زیرا بز نر و مادّه اهلی یک زوج، و بز نر و ماده وحشی یک زوج بوده و مجموع آن‌ها دو زوج می‌شود. در این صورت ۸ زوج مذکور در آیه شامل ۱۶ فرد خواهد بود.
[۲۶] روض الجنان، ج‌۸‌، ص‌۶۸‌.

۲. در دوران جاهلیت، خوردن جنین چارپایان را در صورتی که زنده به دنیا می‌آمد برای مردان حلال و برای زنان حرام می‌دانستند؛ ولی اگر مرده به دنیا می‌آمد، هم برای مردان و هم برای زنان حلال می‌دانستند:«و‌قالوا ما فی بُطونِ هذِهِ الاَنعمِ خالِصَةٌ لِذُکورِنا ومُحَرَّمٌ عَلی اَزوجِنا واِن یَکُن مَیتَةً فَهُم فیهِ شُرَکاءُ...»، ازاین‌رو خداوند پس از بیان حلیت گوشت چارپایان برای زدودن هر نوع شبهه‌ای، به حلال‌بودن جنین آن‌ها نیز تصریح می‌فرماید:«اَمَّا‌اشتَمَلَت عَلَیهِ اَرحامُ الاُنثَیَینِ...».
۳. گرچه خوردن پیه بز و دیگر چارپایان در اصل حلال است؛ اما خداوند مقداری از پیه آن‌ها را بر یهودیان حرام فرموده بود:«و مِنَ البَقَرِ والغَنَمِ حَرَّمنا عَلَیهِم شُحومَهُما اِلاّ ما حَمَلَت ظُهورُهُما اَوِ الحَوایا اَو مَا اختَلَطَ بِعَظم». علت این تحریم، بعضی از گناهان بنی‌اسرائیل بود:«ذلِکَ جَزَینهُم بِبَغیِهِم».
۴. یکی از واجبات حجّ، قربانی کردن است:«فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَی الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدیِ». برای قربانی که در قرآن با واژه «هَدْی» به آن اشاره شده می‌توان هر یک از چارپایان مذکور ( میش، بز، گاو و شتر ) را برگزید، گرچه فقها بهترین قربانی را شتر و سپس گاو دانسته‌اند. بز قربانی باید دارای شرایطی مانند سلامت جسمانی و ورود به سن دو سالگی بوده، مستحب است نر و فربه باشد.
[۳۲] سلسلة الینابیع، ج‌۳۰، ص‌۴۴۲-‌۴۴۴، «الدروس».



خداوند، بز و چارپایان دیگر را دارای فواید و منافع فراوانی برای انسان می‌داند:«و اِنَّ لَکُم فِی الاَنعمِ لَعِبرَةً». در برخی آثار تلاش برای شمارش فواید و خصوصیات گوناگون این حیوان دیده می‌شود.
[۳۴] حیاة‌الحیوان، ج‌۲، ص‌۱۴۸.
[۳۵] عجائب المخلوقات، ج‌۲، ص‌۴۰۵.
همچنین توجه به نعمت‌های خداوند از قبیل چارپایان، انسان را به سوی تقوا و اطاعت از او سوق می‌دهد. «واتَّقُوا الَّذی اَمَدَّکُم بِما تَعلَمون • اَمَدَّکُم بِاَنعم وبَنین». از جمله فواید بز که در قرآن به آن‌ها تصریح شده عبارت است از:
استفاده از گوشت و پیه بز برای خوردن:«... و مِنها تَأکُلون»،
استفاده از شیر آن برای نوشیدن:«... نُسقیکُم مِمّا فی بُطونِها...»،
استفاده از پوست آن برای ساختن خیمه صحرایی:«... و جَعَلَ لَکُم مِن جُلودِ الاَنعمِ بُیوتًا تَستَخِفّونَها یَومَ ظَعنِکُم ویَومَ اِقامَتِکُم...»
و استفاده از موی بز برای ساختن وسایل منزل و لباس :«... و اَشعارِها اَثثًا و مَتعًا اِلی حین».


التبیان فی تفسیر القرآن؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ حیات الحیوان الکبری؛ روض‌الجنان و روح الجنان؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ سلسلة الینابیع الفقهیه؛ عجائب المخلوقات و‌الحیوانات و غرائب‌الموجودات؛ الکافی؛ کتاب الحیوان؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ المیزان فی تفسیرالقرآن.


۱. انعام/سوره۶، آیه۱۴۳.    
۲. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۱۸۱‌.    
۳. حیاة الحیوان، ج‌۲، ص‌۱۴۸.
۴. بقره/سوره۲، آیه۱۹۶.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۱۴۳.    
۶. غافر/سوره۴۰، آیه۷۹ ۸۰.    
۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۱.    
۸. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۲۳.
۹. الحیوان، ج‌۵‌، ص‌۴۸۵‌-۴۸۶.
۱۰. حیاة الحیوان، ج‌۲، ص‌۱۴۸.
۱۱. عجائب المخلوقات، ج‌۲، ص‌۴۰۶.
۱۲. الحیوان، ج‌۵‌، ص‌۴۷۶.
۱۳. الحیوان، ج‌۵‌، ص۴۸۸.
۱۴. حیاة الحیوان، ج‌۲، ص‌۱۴۸.
۱۵. مائده/سوره۵، آیه۱۰۳.    
۱۶. انعام/سوره۶، آیه۱۳۸.    
۱۷. انعام/سوره۶، آیه۱۴۲-۱۴۴.    
۱۸. جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۸‌، ص‌۸۵‌.
۱۹. التبیان، ج‌۴، ص‌۲۹۷.    
۲۰. تفسیر‌قرطبی، ج‌۷، ص‌۷۴.
۲۱. تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۷۵.
۲۲. جامع‌البیان، مج۵‌، ج۸‌، ص‌۸۶‌-۸۷‌.
۲۳. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۱۸۱.    
۲۴. زادالمسیر، ج‌۳، ص‌۱۳۸.
۲۵. الکافی، ج‌۸‌، ص‌۲۲۶.
۲۶. روض الجنان، ج‌۸‌، ص‌۶۸‌.
۲۷. انعام/سوره۶، آیه۱۳۹.    
۲۸. انعام/سوره۶، آیه۱۴۳.    
۲۹. انعام/سوره۶، آیه۱۴۶.    
۳۰. انعام/سوره۶، آیه۱۴۶.    
۳۱. بقره/سوره۲، آیه۱۹۶.    
۳۲. سلسلة الینابیع، ج‌۳۰، ص‌۴۴۲-‌۴۴۴، «الدروس».
۳۳. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۱.    
۳۴. حیاة‌الحیوان، ج‌۲، ص‌۱۴۸.
۳۵. عجائب المخلوقات، ج‌۲، ص‌۴۰۵.
۳۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۳۲-۱۳۳.    
۳۷. نحل/سوره۱۶، آیه۵.    
۳۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۱.    
۳۹. نحل/سوره۱۶، آیه۸۰.    
۴۰. نحل/سوره۱۶، آیه۷۰.    



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «بز».    



جعبه ابزار