• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بدرخان پاشا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بَدْرْخان‌، یا بدرخان‌ پاشا، (۱۲۱۷- ۱۲۸۵ق‌/۱۸۰۲- ۱۸۶۸م‌)رئیس موروثی طایفه بُخْتی در سده چهاردهم و عامل اتحاد امرای کرد برای استقلال از عثمانی‌ها بود. وی از امرای‌ کرد بود که‌ جنبشی‌ بزرگ‌ بر ضد سلطه ترکان‌ عثمانی‌ در مناطق‌ کردنشین‌ پدید آورد.



بدرخان در ۱۲۱۷ در جزیره، جزیره ابن‌ عمر، مرکز امارت‌نشین‌ بوتان‌ در خاندانی‌ از قبیله بُختی‌ِ کُرد (که‌ از سده ۸ق‌/۱۴م‌ حکومت‌ آن‌ ناحیه‌ را جز در برخی‌ فترت‌ها در دست‌ داشتند) زاده‌ شد و پس‌ از مرگ‌ پدرش‌ در ۱۲۲۷ق‌/۱۸۱۲م‌ یا ۱۲۳۷ به‌ امارت‌ نشست‌ و امیر بوتان شد.
[۱] Kendal I Sh X The Kurds under the Ottoman Empire n , People، ج۱، ص۲۸-۲۹.
[۲] کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها،ص ۶۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.



در سراسر سده سیزدهم /نوزدهم، ملی گرایی (ناسیونالیسم) کرد موازی با شورش دیگر اقوام ساکن در عثمانی، مانند ارامنه و اعراب، حرکت کرد و بدرخان اولین کسی بود که به کشمکش میان عثمانی و امیران کُرد صبغه قومی داد و خواستار حکومت ملی شد، بدین سبب او را پدرِ ملی گرایی کُرد می‌دانند.
[۳] کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.

در این‌ روزگار جنبش‌های‌ ملی‌ اقوام‌ مختلف‌ قلمرو عثمانی‌ و از جمله‌ کرد، به‌ موازات‌ کوشش‌های‌ استقلال‌طلبانه‌ وارد مرحله نوینی‌ شد و به‌ ویژه‌ سیطره‌جویی‌ سلطان‌ عبدالحمید، انگیزه کردها را در مبارزه‌ تشدید کرد.
[۴] Entessar N Kurdish Ethnonationalism, London, ۱۹۹۲، ج۱، ص۴۹.
[۵] Nikitine B Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶، ج۱، ص۱۸۶.



بدرخان در اندیشه سلطنت بر کردستان بود، ازینرو در قیام میرمحمد، حاکم امارت سوران، بر ضد عثمانی شرکت نکرد.
[۶] کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۵۸ـ۵۹، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
او، پس از شکست میرمحمد، رهبری قبایل بدوی کرد به مرکزیت جزیره را به عهده گرفت. وی با نوراللّه بیگ امیر هَکاری، محمود خان موکوس،
[۷] کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
امیر وان،
[۸] کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۳، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.
کورحسین، بیگ قارص و آجُره و امیر اردلان متحد شد،
[۹] درک کینان، کردها و کردستان، ج۱، ص۷۰، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۱۰] واسیلی نیکیتین، کرد و کردستان، ج۱، ص۴۱۲، ترجمه محمد قاضی، تهران ۱۳۶۶ ش.
و از این قبایل ارتشی سامان داد
[۱۱] کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
همچنین با فرستادن هدایای گرانب‌ها برای روحانیان و کمک به تمام مسلمانانی که توانایی خرید اسلحه نداشتند، آنان را گرد خود جمع کرد.
[۱۲] کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۲، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.

در نیمه اول‌ سده ۱۳ق‌/۱۹م‌ میرمحمد حاکم‌ امارت‌ سودان‌ (میان‌ زاب‌ بزرگ‌ و مرزهای‌ ایران‌) به‌ اندیشه استقلال‌ کردان‌ و متحد ساختن‌ قبایل‌ کرد برآمد و بدرخان‌ را نیز به‌ شرکت‌ در این‌ اتحاد فراخواند؛ اما بدرخان‌ گرچه‌ ظاهراً مخالفتی‌ نکرد و برادر خود را نیز نزد میرمحمد فرستاد، ولی‌ چون‌ خود داعیه استقلال‌ و پیشوایی‌ داشت‌، فعالیتی‌ جدی‌ نشان‌ نداد
[۱۳] Kendal I Sh X The Kurds under the Ottoman Empire n , People، ج۱، ص۲۷.
گزارشی‌ حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ میرمحمد در ادامه توسعه قلمرو خود، بوتان‌ را گرفت‌ و بدرخانیه‌ را به‌ اطاعت‌ درآورد.
[۱۴] دره‌ محمود، القضیه الکردیه، ج۱، ص۸۵، بیروت‌، ۱۹۶۶م‌.
به‌ هر حال‌، بدرخان‌ از آغاز حکومت‌، برای‌ تحقق‌ استقلال‌ به‌ تکاپوهایی‌ دست‌ زد و عشایر و امرای‌ کردِ وان‌، هکاری‌، خیزان‌ و چند منطقه دیگر را گرد خود فراهم‌ آورد و به‌ تأسیس‌ برخی‌ کارخانه‌ها برای‌ ساخت‌ سلاح‌ و باروت‌ دست‌ زد و حتی‌ کسانی‌ را برای‌ فراگیری‌ فنون‌ نظامی‌ به‌ اروپا فرستاد.
[۱۵] کوچرا کریس‌، جنبش‌ ملی‌ کرد، ج۱، ص۲۲، ترجمه ابراهیم‌ یونسی‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
[۱۶] Kendal I Sh X The Kurds under the Ottoman Empire n , People، ج۱، ص۲۷.
[۱۷] مردوخ‌ روحانی‌، تاریخ‌ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۳، به‌ کوشش‌ ماجد مردوخ‌ روحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.



بدرخان در ۱۲۴۴ق‌/۱۸۲۸م‌، که بر قدرتش افزوده شده بود، دیگر به‌ حکومت‌ عثمانی‌ سوار و تفنگچی‌ نداد
[۱۸] کوچرا کریس‌، جنبش‌ ملی‌ کرد، ج۱، ص۲۳، ترجمه ابراهیم‌ یونسی‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
وی‌ در همین‌ هنگام‌ اعلام استقلال کرد. زیرا در ۱۲۵۲ق‌/۱۸۳۶م‌ ترکان‌ عثمانی‌ «جزیره‌» پایتخت‌ او را محاصره‌ کردند. متحدان بدرخان که نیروهای مختلطی از کردها و ارمنی ها و آسوری‌های مسیحی بودند، برای رهایی او به یاریش شتافتند. بدرخان در خلال سال‌های ۱۲۵۲ـ۱۲۵۴، حمله سپاه عثمانی را دفع کرد و بدرخان‌ سرانجام‌ بر عثمانیان‌ پیروز شد و سلطان‌ عثمانی‌ ناگزیر در ۱۲۵۵ق‌ با او صلح‌ کرد
[۱۹] مردوخ‌ روحانی‌، تاریخ‌ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۳، به‌ کوشش‌ ماجد مردوخ‌ روحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
اما پس از چند هفته که عثمانی‌ها در نصیبین‌
[۲۰] Nikitine B Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶، ج۱، ص۱۸۶.
یا نیزیب، شهرکی در استان گازی آنتپ (غازی عینتاب) از ابراهیم پاشای مصر، شکست خوردند، کردها که اوضاع را مناسب دیدند، به رهبری بدرخان سر به شورش نهادند.
[۲۱] کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
از ۱۲۶۰- ۱۲۶۲ق‌/۱۸۴۴-۱۸۴۶م‌ بدرخان‌ چنان‌ قدرت‌ یافته‌ بود که منطقه نفوذ خود را در سرتاسر کردستان عثمانی گسترش داد، حتی با بیگ‌های قارص در شمالی‌ترین منطقه کردستان متحد شد.
[۲۲] کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
و منطقه نفوذ او تا وان، موصل، ساوجبلاغ (مهاباد)، ارومیه و دیار بکر گسترش یافت،
[۲۳] واسیلی نیکیتین، کرد و کردستان، ج۱، ص۴۱۲، ترجمه محمد قاضی، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۲۴] Nikitine B Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶، ج۱، ص۱۸۶.
و (در ۱۲۶۱) به نام او سکه زدند و خطبه خواندند.
[۲۵] کوچرا کریس‌، جنبش‌ ملی‌ کرد، ج۱، ص۲۳، ترجمه ابراهیم‌ یونسی‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
[۲۶] بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۴، ج ۳: امرا و خاندان ها، چاپ ماجد مردوخ روحانی، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۲۷] کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۳، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.



در ۱۲۶۱، نسطوریانِ ساکن بوتان بر بدرخان شوریدند و از پرداخت عوارض و مالیات خودداری کردند.
[۲۸] واسیلی نیکیتین، کرد و کردستان، ج۱، ص۴۱۲، ترجمه محمد قاضی، تهران ۱۳۶۶ ش.
بدرخان، با یاری نورالله بیگ، به اشغال و غارت مناطق مسیحی نشین پرداخت و گروهی را اسیر کرد.
[۲۹] ویلیام ویگرام، مهدالبشریة: الحیاة فی شرق کوردستان، ج۱، ص۳۰۶، ترجمه جرجیس فتح الله، بغداد ۱۹۷۱.
به گزارش بروئینسن حدود ده هزار مرد از آنان را کشتند و زنان و کودکان‌شان را به اسارت گرفتند و سربازان امیر، تعدادی از راهبان نسطوریِ سرزمین های بوتان را، که تابع بدرخان بودند، به قتل رساندند.
[۳۰] محمود دُرّه، القضیّة الکردیّة، ج۱، ص۹۰، بیروت ۱۹۶۶.
بدینسان، نسطوریان مطیع بدرخان شدند. اما این یورش برای او سرانجام خوشی نداشت. اروپاییان برای پشتیبانی از مسیحیان کردستان به دولت عثمانی تذکر دادند.
[۳۱] کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۴، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.
در آن هنگام بدرخان که در جزیره آذوقه و مهمات ذخیره کرده بود،
[۳۲] بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۳ـ۵۲۴، ج ۳: امرا و خاندانها، چاپ ماجد مردوخ روحانی، تهران ۱۳۷۱ ش.
برای باب عالی مشکل بزرگی شده بود، ازینرو در ۱۲۶۱ سلطان عثمانی، به حافظ پاشا مأموریت داد که به جزیره برود تا بدرخان را به استانبول بیاورد، اما او موفق نشد. لشکر انبوهی برای سرکوبی او فرستاد که شکست خورد.
[۳۳] بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۴، ج ۳: امرا و خاندانها، چاپ ماجد مردوخ روحانی، تهران ۱۳۷۱ ش.



دو سال بعد، عثمان پاشا با لشکری به جنگ بدرخان رفت و آنان در اطراف اورمیه با یکدیگر روبرو شدند و سردار عثمانی، امیر عزالدین شیر
[۳۴] بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص، ج ۳: امرا و خاندان ها، چاپ ماجد مردوخ روحانی، تهران ۱۳۷۱ ش.
یا یزدان شیر،
[۳۵] کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۲، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
برادرزاده بدرخان، را به خیانت به وی واداشت، و یزدان شیر در خلال نبرد (در ۱۲۶۴)، با بخشی از سپاه، به نیروی عثمانی پیوست
[۳۶] کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۲، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
. بدرخان مدت هشت ماه در دژ ئیروح آروخ در محاصره بود و سرانجام پس از کاسته شدن ساز و برگ سپاهیانش از دژ به در آمد و پس از نبردی به همراه دو پسرش اسیر شد. دولت عثمانی به یادگار این فتح، (اهدای) نشان افتخاری را به نام «نشان جنگ کردستان» مرسوم ساخت.
[۳۷] بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۴ـ۵۲۵، ج ۳: امرا و خاندانها، چاپ ماجد مردوخ روحانی، تهران ۱۳۷۱ ش.



بدرخان، پس از این شکست، نخست به وارنای بلغارستان و پس از آن به کاندیا (کانه) در جزیره کرت و سرانجام به دمشق تبعید شد و در ۱۲۶۷ در همان جا درگذشت.
[۳۸] کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۲، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.



جنبش بدرخان چندان طول نکشید، اما منطقه اقتدارش در کردستان تا پیرامون دجله گسترش یافت. در قلمرو حکومت بدرخان، عدل و قانون و امنیت برقرار بود، زیرا او با ارتشا، راهزنی و بی نظمی بشدت مبارزه می کرد. در ۱۲۶۱، مأمور کنسولی فرانسه امنیت مناطق زیرنفوذ او را ستوده و از رفاه روستاییان در زمان او یاد کرده است.
[۳۹] کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.



بدرخان مردی متدین بود و فرایض دینی را بدقت انجام می داد
[۴۰] کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۲، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.
و احتمالاً، همانند خانواده‌اش پیرو خالدیّه (فرقه نقشبندیه کردستان) بود ، اما در امور مذهبی سیاست سازگارانه‌ای داشت و خود را رئیس روحانی مناطق آزاد شده از زیر سلطه ترکان می دانست.
[۴۱] واسیلی نیکیتین، کرد و کردستان، ج۱، ص۴۱۲، ترجمه محمد قاضی، تهران ۱۳۶۶ ش.
سفْراستیان ارمنی، دادگری بدرخان را ستوده و از عدالت او نسبت به ارمنیان و آشوریان وکلدانیان سخن رانده است.
[۴۲] کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.

بدرخان‌ مردی‌ متدین‌ و وفادار به‌ عهد و پیمان‌ بود
[۴۳] کوچرا کریس‌، جنبش‌ ملی‌ کرد، ج۱، ص۲۲، ترجمه ابراهیم‌ یونسی‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
و با اتباع‌ غیر مسلمان‌ قلمرو خود به‌ دادگری‌ رفتار می‌کرد و طرفدار سیاست‌ مسامحه مذهبی‌ بود
[۴۴] Nikitine B Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶، ج۱، ص۱۸۶.
[۴۵] Kendal I Sh X The Kurds under the Ottoman Empire n , People، ج۱، ص۲۷.
و جنگ‌ او با نسطوریان‌ صرفاً جنبه عشیره‌ای‌ داشت‌، نه‌ دینی‌
[۴۶] Nikitine B Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶، ج۱، ص۱۹۳.
گرچه‌ شورش‌ بدرخان‌ به‌ ناکامی‌ انجامید، ولی‌ آن‌ را نخستین‌ قیام‌ ناسیونالیستی‌ کرد برای‌ رهایی‌ از سلطه عثمانیان‌ دانسته‌اند.
[۴۷] Kinnane D The Kurds and Kurdistan, London/ New York, ۱۹۷۰.
بدرخان‌ نیز خود به‌ مثابه پیشوای‌ ناسیونالیسم‌ کرد تلقی‌ می‌شد.
[۴۸] کوچرا کریس‌، جنبش‌ ملی‌ کرد، ج۱، ص۲۱، ترجمه ابراهیم‌ یونسی‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.



جنبشی‌ که‌ بدرخان‌ پدید آورد، پس‌ از وی‌ خاموش‌ نشد و برخی‌ از فرزندان‌ او به‌ مقابله‌ با عثمانیان‌ ادامه‌ دادند و برخی‌ نیز در دستگاه‌ آنان‌ صاحب‌ مناصب‌ عالی‌ شدند. در ۱۲۹۴ق‌/۱۸۷۷م‌ دولت‌ عثمانی‌ برای‌ جنگ‌ با روسیه‌ از عثمان‌ و کنعان‌، فرزندان‌ بدر یاری‌ خواست‌. این‌ دو قوایی‌ گردآوردند و با استفاده‌ از فرصت‌ امیرنشین‌ جزیره‌ را مستقل‌ خواندند و قلمروی‌ نسبتاً بزرگ‌ شامل‌ زاخو، نصیبین‌، ماردین‌ و عمادیه‌ پدید آوردند و قوای‌ عثمانی‌ را چند بار در هم‌ شکستند. سلطان‌ عثمانی‌ که‌ بیمناک‌ شده‌ بود، امتیازاتی‌ به‌ بدرخانیان‌ داد و آن‌ها را به‌ صلح‌ خواند. عثمان‌ و کنعان‌ پذیرفتند و به استانبول‌ رفتند، ولی‌ دستگیر شدند
[۴۹] مردوخ‌ روحانی‌، تاریخ‌ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۶، به‌ کوشش‌ ماجد مردوخ‌ روحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
[۵۰] دره‌ محمود، القضیه الکردیه، ج۱، ص۹۰، بیروت‌، ۱۹۶۶م‌.
[۵۱] McDowall D A Modern History of the Kurds, London/ New York ۱۹۹۶، ج۱، ص۹۰.

در ۱۲۹۸ق‌/۱۸۸۰م‌ بدری‌ فرزند دیگر بدرخان‌ به‌ بازی‌ سیاسی‌ دوسویه‌ای‌ میان‌ دربار استانبول‌ و شیخ‌ عبیدالله‌ نهری‌ از سران‌ انقلابی‌ کرد دست‌ زد. در ۱۳۰۷ق‌/۱۸۹۰م‌، امین‌ علی‌ و مدحت‌ از دیگر پسران‌ بدرخان‌ به‌ قصد متحد ساختن‌ قبایل‌ کرد به‌ کار پرداختند، ولی‌ پیش‌ از آنکه‌ قوایی‌ جمع‌ کنند، دستگیر شدند. مدحت‌ بعداً به‌ انتشار روزنامه کردستان‌ دست‌ زد که‌ تأثیر فرهنگی‌ بسیار در میان‌ کردان‌ و دیگران‌ برجای‌ نهاد. این‌ روزنامه‌ به‌ زبان‌های‌ ترکی‌ و کرمانجی‌ (زبان‌ کردی‌ شمالی‌
[۵۲] Without a Country the Kurds and Kurdistan, tr M Pallis, ed G.
)، در نقاط مختلف‌ مانند قاهره‌، لندن‌ و ژنو منتشر می‌شد و با تبعیدی‌های‌ سیاسی‌ عثمانی‌ در اروپا مرتبط بود. عبدالرحمان‌ برادر مدحت‌ که‌ در کمیته «اتحاد و ترقی‌» فعالیت‌ می‌کرد، در هیأت‌ تحریریه آن‌ نشریه‌ جای‌ گرفت‌ و با حکمت‌ بابان‌ از سرکردگان‌ کردهای‌ عثمانی‌، در ۱۳۲۰ق‌/۱۹۰۲م‌ در کنگره ترکان‌ جوان‌ در پاریس‌ شرکت‌ جست‌.
[۵۳] McDowall D A Modern History of the Kurds, London/ New York ۱۹۹۶، ج۱، ص۹۰.
[۵۴] Entessar N Kurdish Ethnonationalism, London, ۱۹۹۲، ج۱، ص۸۲.
[۵۵] Without a Country the Kurds and Kurdistan, tr M Pallis, ed G.
ظاهراً این‌ نشریه‌ در نخستین‌ مرحله‌ از ۱۸۹۲ تا ۱۹۰۲م‌ منتشر می‌شد
[۵۶] Without a Country the Kurds and Kurdistan, tr M Pallis, ed G.
و در دوران‌ پیروزی‌ انقلاب‌ ترکان‌ جوان‌ به‌ قسطنطنیه‌ منتقل‌ گردید و از ۱۳۳۲ق‌/۱۹۱۴م‌ باز به‌ قاهره‌ منتقل‌ شد
[۵۷] Nikitine B Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶، ج۱، ص۱۹۴-۱۹۵.



در خلال‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌، کردها و طرفداران‌ مصطفی‌ کمال‌ پاشا که‌ در سرنگونی‌ دولت‌ عثمانی‌ هدف‌ واحدی‌ داشتند، ارتباط نزدیکی‌ یافتند و بخش‌ مهمی‌ از نیروهای‌ کمالی‌ها را در جنگ‌ با یونانیان‌ و مبارزه‌ با متفقین‌، کردها تشکیل‌ می‌دادند؛ ولی‌ کمالی‌ها پس‌ از پیروزی‌، به‌ سرکوب‌ کردها، خاصه‌ خاندان‌ بدرخان‌ که‌ طرفدار استقلال‌ کامل‌ کردستان‌ بودند، برخاستند. بدرخانیان‌ پس‌ از جنگ‌ اول‌، در تأسیس‌ جمعیت‌ها و سازمان‌های‌ کرد در ترکیه‌ و دیگر نقاط بسیار فعال‌ بودند. گفته‌اند: «جمعیت‌ استقلال‌ کرد» (که‌ آن‌ را ثریا بدرخان‌ در قاهره‌ تأسیس‌ کرد) و «جمعیت‌ تعالی‌ کردستان‌» (که‌ توسط شیخ‌ عبدالقادر و امین‌ عالی‌ بدرخانی‌ تشکیل‌ شد) در بیان‌ و اعلان‌ مطالبات‌ کردها نقش‌ مهمی‌ داشتند.
[۵۸] بیات‌ کاوه‌، شورش‌ کردهای‌ ترکیه‌ و تأثیر آن‌ بر روابط خارجی‌ ایران‌، ج۱، ص۱۶-۲۰، تهران‌، ۱۳۷۴ش‌.
بنابر گزارشی‌، بدرخانیان‌ بعداً از «جمعیت‌ استقلال‌ کرد» انشعاب‌ کردند و «جمعیت‌ تشکیلات‌ اجتماعی‌ کردستان‌» را پدید آوردند.
[۵۹] دره‌ محمود، القضیه الکردیه، ج۱، ص۹۷، بیروت‌، ۱۹۶۶م‌.
در ۱۳۰۶ش‌/۱۹۲۷م‌ احزاب‌ و جمعیت‌های‌ کرد که‌ بر اثر سرکوب‌ و فشار دولت‌ جدید ترکیه‌ در تبعید بودند، در لبنان‌ کنگره‌ای‌ تشکیل‌ دادند و سازمان‌های‌ متعدد کرد را منحل‌ کردند و سازمان‌ خویبون‌ را تشکیل‌ دادند. در کمیته اجرایی‌ این‌ سازمان‌، تنی‌ چند از بدرخانیان‌ مانند جلادت‌ بدرخان‌ و کامران‌ بدرخان‌ عضویت‌ داشتند
[۶۰] بیات‌ کاوه‌، شورش‌ کردهای‌ ترکیه‌ و تأثیر آن‌ بر روابط خارجی‌ ایران‌، ج۱، ص۲۵-۲۶، تهران‌، ۱۳۷۴ش‌.
(درباره فعالیت‌ دیگر اعضای‌ بدرخانیه‌ رجوع کنید به اینجا
[۶۱] McDowall D A Modern History of the Kurds, London/ New York ۱۹۹۶، ج۱، ص۲۰۳.
[۶۲] McDowall D A Modern History of the Kurds, London/ New York ۱۹۹۶، ج۱، ص۹۳-۱۲۹.
)


از میان‌ بدرخانیانی‌ که‌ در دربار عثمانی‌ صاحب‌ مناصبی‌ شدند، می‌توان‌ از اینان‌ یاد کرد: محمد نجیب‌ پاشا، پسر بدرخان‌ که‌ منصب‌ «میرمیران‌» و مشاغل‌ بزرگ‌ دیگر داشت‌ (د ۱۳۱۵ق‌/۱۸۹۷م‌)؛ پسر او عبدالرزاق‌ بیک‌ که‌ نخست‌ صاحب‌ منصب‌ بود و سپس‌ طغیان‌ کرد و در ۱۳۳۴ق‌/۱۹۱۶م‌ کشته‌ شد؛ و مصطفی‌ پاشا پسر بدرخان‌ که‌ در مناطق‌ مختلف‌ بیگلربیگی‌ بود و مردی‌ دانشمند به‌ شمار می‌رفت‌.
[۶۳] مردوخ‌ روحانی‌، تاریخ‌ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۶ -۵۲۷، به‌ کوشش‌ ماجد مردوخ‌ روحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.



(۱) محمود دُرّه، القضیّة الکردیّة، بیروت ۱۹۶۶.
(۲) کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۳) کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۴) درک کینان، کردها و کردستان، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۵) بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج ۳: امرا و خاندانها، چاپ ماجد مردوخ روحانی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۶) واسیلی نیکیتین، کرد و کردستان، ترجمه محمد قاضی، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۷) ویلیام ویگرام، مهدالبشریة: الحیاة فی شرق کوردستان، ترجمه جرجیس فتح الله، بغداد ۱۹۷۱.
(۸) بیات‌ کاوه‌، شورش‌ کردهای‌ ترکیه‌ و تأثیر آن‌ بر روابط خارجی‌ ایران‌، تهران‌، ۱۳۷۴ش‌.
(۹) جلایی‌پور حمیدرضا، کردستان‌، تهران‌، ۱۳۷۲ش‌.
(۱۰) زکی‌ محمدامین‌، کورد و کوردستان‌، مهاباد، ۱۳۵۰ق‌/ ۱۹۳۱م‌.
(۱۱) قاسملو عبدالرحمان‌، کردستان‌ والاکراد، بیروت‌، ۱۹۷۰م‌.
(۱۲) مردوخ‌ کردستانی‌ محمد، تاریخ‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
(۱۳) C J Kurds, Turks and Arabs, London, ۱۹۵۷.
(۱۴) Entessar N Kurdish Ethnonationalism, London, ۱۹۹۲.
(۱۵) Iranica.
(۱۶) Kendal I Sh X The Kurds under the Ottoman Empire n , People.
(۱۷) Without a Country the Kurds and Kurdistan, tr M Pallis, ed G؛ Chaliand, London, ۱۹۸۰؛
(۱۸) Kinnane D The Kurds and Kurdistan, London/ New York, ۱۹۷۰.
(۱۹) McDowall D A Modern History of the Kurds, London/ New York ۱۹۹۶.
(۲۰) Nikitine B Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶.
(۲۱) Martin van Bruinessen, Agha, shaikh and state: the social and political structures of Kurdistan, London ۱۹۹۲;.
(۲۲) John Bulloch, Harvey Morris, No friends but the mountains: the tragic history of the Kurds, New York ۱۹۹۲;.
(۲۳) Nader Entessar, Kurdish Ethnonationalism, London ۱۹۹۲.


۱. Kendal I Sh X The Kurds under the Ottoman Empire n , People، ج۱، ص۲۸-۲۹.
۲. کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها،ص ۶۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۳. کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۴. Entessar N Kurdish Ethnonationalism, London, ۱۹۹۲، ج۱، ص۴۹.
۵. Nikitine B Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶، ج۱، ص۱۸۶.
۶. کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۵۸ـ۵۹، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۷. کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۸. کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۳، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۹. درک کینان، کردها و کردستان، ج۱، ص۷۰، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۱۰. واسیلی نیکیتین، کرد و کردستان، ج۱، ص۴۱۲، ترجمه محمد قاضی، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۱. کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۱۲. کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۲، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۱۳. Kendal I Sh X The Kurds under the Ottoman Empire n , People، ج۱، ص۲۷.
۱۴. دره‌ محمود، القضیه الکردیه، ج۱، ص۸۵، بیروت‌، ۱۹۶۶م‌.
۱۵. کوچرا کریس‌، جنبش‌ ملی‌ کرد، ج۱، ص۲۲، ترجمه ابراهیم‌ یونسی‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۱۶. Kendal I Sh X The Kurds under the Ottoman Empire n , People، ج۱، ص۲۷.
۱۷. مردوخ‌ روحانی‌، تاریخ‌ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۳، به‌ کوشش‌ ماجد مردوخ‌ روحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
۱۸. کوچرا کریس‌، جنبش‌ ملی‌ کرد، ج۱، ص۲۳، ترجمه ابراهیم‌ یونسی‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۱۹. مردوخ‌ روحانی‌، تاریخ‌ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۳، به‌ کوشش‌ ماجد مردوخ‌ روحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
۲۰. Nikitine B Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶، ج۱، ص۱۸۶.
۲۱. کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۲۲. کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۲۳. واسیلی نیکیتین، کرد و کردستان، ج۱، ص۴۱۲، ترجمه محمد قاضی، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۴. Nikitine B Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶، ج۱، ص۱۸۶.
۲۵. کوچرا کریس‌، جنبش‌ ملی‌ کرد، ج۱، ص۲۳، ترجمه ابراهیم‌ یونسی‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۲۶. بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۴، ج ۳: امرا و خاندان ها، چاپ ماجد مردوخ روحانی، تهران ۱۳۷۱ ش.
۲۷. کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۳، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۲۸. واسیلی نیکیتین، کرد و کردستان، ج۱، ص۴۱۲، ترجمه محمد قاضی، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۹. ویلیام ویگرام، مهدالبشریة: الحیاة فی شرق کوردستان، ج۱، ص۳۰۶، ترجمه جرجیس فتح الله، بغداد ۱۹۷۱.
۳۰. محمود دُرّه، القضیّة الکردیّة، ج۱، ص۹۰، بیروت ۱۹۶۶.
۳۱. کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۴، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۳۲. بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۳ـ۵۲۴، ج ۳: امرا و خاندانها، چاپ ماجد مردوخ روحانی، تهران ۱۳۷۱ ش.
۳۳. بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۴، ج ۳: امرا و خاندانها، چاپ ماجد مردوخ روحانی، تهران ۱۳۷۱ ش.
۳۴. بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص، ج ۳: امرا و خاندان ها، چاپ ماجد مردوخ روحانی، تهران ۱۳۷۱ ش.
۳۵. کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۲، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۳۶. کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۲، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۳۷. بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۴ـ۵۲۵، ج ۳: امرا و خاندانها، چاپ ماجد مردوخ روحانی، تهران ۱۳۷۱ ش.
۳۸. کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۲، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۳۹. کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۴۰. کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۲، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۴۱. واسیلی نیکیتین، کرد و کردستان، ج۱، ص۴۱۲، ترجمه محمد قاضی، تهران ۱۳۶۶ ش.
۴۲. کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۴۳. کوچرا کریس‌، جنبش‌ ملی‌ کرد، ج۱، ص۲۲، ترجمه ابراهیم‌ یونسی‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۴۴. Nikitine B Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶، ج۱، ص۱۸۶.
۴۵. Kendal I Sh X The Kurds under the Ottoman Empire n , People، ج۱، ص۲۷.
۴۶. Nikitine B Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶، ج۱، ص۱۹۳.
۴۷. Kinnane D The Kurds and Kurdistan, London/ New York, ۱۹۷۰.
۴۸. کوچرا کریس‌، جنبش‌ ملی‌ کرد، ج۱، ص۲۱، ترجمه ابراهیم‌ یونسی‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۴۹. مردوخ‌ روحانی‌، تاریخ‌ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۶، به‌ کوشش‌ ماجد مردوخ‌ روحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
۵۰. دره‌ محمود، القضیه الکردیه، ج۱، ص۹۰، بیروت‌، ۱۹۶۶م‌.
۵۱. McDowall D A Modern History of the Kurds, London/ New York ۱۹۹۶، ج۱، ص۹۰.
۵۲. Without a Country the Kurds and Kurdistan, tr M Pallis, ed G.
۵۳. McDowall D A Modern History of the Kurds, London/ New York ۱۹۹۶، ج۱، ص۹۰.
۵۴. Entessar N Kurdish Ethnonationalism, London, ۱۹۹۲، ج۱، ص۸۲.
۵۵. Without a Country the Kurds and Kurdistan, tr M Pallis, ed G.
۵۶. Without a Country the Kurds and Kurdistan, tr M Pallis, ed G.
۵۷. Nikitine B Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶، ج۱، ص۱۹۴-۱۹۵.
۵۸. بیات‌ کاوه‌، شورش‌ کردهای‌ ترکیه‌ و تأثیر آن‌ بر روابط خارجی‌ ایران‌، ج۱، ص۱۶-۲۰، تهران‌، ۱۳۷۴ش‌.
۵۹. دره‌ محمود، القضیه الکردیه، ج۱، ص۹۷، بیروت‌، ۱۹۶۶م‌.
۶۰. بیات‌ کاوه‌، شورش‌ کردهای‌ ترکیه‌ و تأثیر آن‌ بر روابط خارجی‌ ایران‌، ج۱، ص۲۵-۲۶، تهران‌، ۱۳۷۴ش‌.
۶۱. McDowall D A Modern History of the Kurds, London/ New York ۱۹۹۶، ج۱، ص۲۰۳.
۶۲. McDowall D A Modern History of the Kurds, London/ New York ۱۹۹۶، ج۱، ص۹۳-۱۲۹.
۶۳. مردوخ‌ روحانی‌، تاریخ‌ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۶ -۵۲۷، به‌ کوشش‌ ماجد مردوخ‌ روحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بدرخان‌»، شماره۴۶۱۳.    
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بدرخان پاشا»، شماره۷۵۴.    






جعبه ابزار