• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بازار در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



واژه بازار که ریشه ایرانی باستانی دارد، به معنای جایگاه داد و ستد است.



واژه بازار که ریشه ایرانی باستانی دارد، به معنای جایگاه داد و ستد است.
[۱] اساس اشتقاق فارسی، ج‌۱، ص‌۲۱۹.
[۲] اساس اشتقاق فارسی، ج‌۱، ص‌ ۳۰۲.
[۳] اساس اشتقاق فارسی، ج‌۱، ص ۵۵۸‌.



این واژه با گونه‌های مختلف در گویشهای محلی ایران و زبانهای پیرامونی حضور داشته
[۴] منظومه درخت آرسوریک، ص‌۷۶‌۷۷
[۵] منظومه درخت آرسوریک، ص‌۱۰۴
[۶] اساس اشتقاق فارسی، ج‌۱، ص‌۲۱۹.
و از یک سو به عربی ، ترکی عثمانی و انگلیسی و از سوی دیگر به سرزمینهای هند راه یافته است. «سُوق» معادل عربی آن، اسم مصدر از «سَوْق» به معنای راندن و حرکت دادن به پیش است
[۷] التحقیق، ج‌۶‌، ص‌۲۷۱، «سوق».
و در وجه این نامگذاری گفته شده که کالاها برای خرید و فروش به بازار سَوْق داده می‌شوند.
[۹] التحقیق، ج‌۶‌، ص‌۲۷۳، «سوق».
برخی نیز احتمال داده‌اند این کلمه از آرامی وارد عربی شده باشد.
[۱۰] واژه‌های‌دخیل، ص‌۲۷۴
بازارهای سنتی غالباً از دو راسته دکانهای بسیار تشکیل شده که سقفی آن دو را به یکدیگر می‌پیوندد.
[۱۱] لغت‌نامه، ج‌۳، ص‌۳۵۲۱، «بازار».



اجزای گوناگون بازارها عبارت بودند از راسته‌ها به عنوان اصلی‌ترین عنصر که از تقاطع آنها چار سو ( چهار سوق ) پدید می‌آمد، رسته (محل استقرار صنفدالان، سرا ( خان یا تجارتخانهخانبار (کالنبار) به عنوان محل انبار یا پردازش کالا، تیم یا تیمچه به عنوان محل کار صنعتکاران ظریفکار و دکانهای مختلف که هر دسته از آنها به عرضه کالای معینی می‌پرداختند. در کنار این عناصر مسجد ، حمام ، قهوه‌خانه ، خوراکپزخانه و واحدهای فرهنگی یا خدماتی وجود داشت.
[۱۲] از شار تا شهر، ص‌۴۶‌۴۷.



بازار در اصطلاح علم اقتصاد معنایی وسیع‌تر از جایگاه داد و ستد دارد و به هرگونه فرایند یا ترتیباتی گفته می‌شود که با رویارویی تقاضا و عرضه، قیمت و مقدار کالا با هم سازگاری می‌یابند.
[۱۳] فرهنگ علوم اجتماعی،ص‌۲۱۲‌۲۱۳
[۱۴] اقتصاد، ج‌۱، ص‌۸۰‌.
در مدخل بازار به چارچوبهای محیطی تجارت و بیشتر از منظری تاریخی پرداخته خواهد شد و مباحث مربوط به خرید و فروش و گونه‌ها و احکام آن که صبغه‌ای فقهی دارد به مدخل تجارت واگذاشته می‌شود.


واژه « سوق » تنها دوبار آن هم به صورت جمع در قرآن به کار رفته و در آیاتی‌نیز از نقدینگی و خرید و فروش در میان اقوام پیشین یاد شده که نشان سابقه تاریخی بازار است، با این حال فرهنگ بازار و بازرگانی در شبه جزیره ، در قرآن بازتاب گسترده‌ای یافته است؛ در دسته‌ای از آیات به مجموعه‌ای از دستورات اخلاقی فقهی مانند پرهیز از معاملات ربوی و کم‌فروشی و ثبت دقیق معاملات اشاره شده که در مواردی ناظر به وضعیت بازارهای عرب قبل از اسلام بوده است. این آیات از یک سو عادات ناپسند در این بازارها را نکوهش کرده و از سوی دیگر در کنار آموزه‌های دیگر قرآنی مانند تقدیم عبادت بر تجارت احیاناً در شکل دهی بازارهای اسلامی و ایجاد فرهنگ خاصی بین بازاریان تأثیر ویژه داشته است. در دسته دیگری از آیات، مفاهیم اقتصادی بازار برای تقویت معنویت و تغییر روحیه سودجویانه جاهلی به کار گرفته شده است. خداوند در این آیات با توسعه معنایی این مفاهیم، مخاطبان را به سود و زیان اخروی انسانها که از چشم آنان پنهان مانده بود توجه می‌دهد. برای نمونه، مؤمنان با فدا کردن جانها و اموال خود در جهاد، بهشت و حیات اخروی را نصیب خود می‌کنند. در همین راستا از فرهنگ بازاری و بازرگانی در شبه جزیره برای تمثیل مفاهیم معنوی و محسوس کردن آن‌ها فراوان استفاده شده است:تجارت گمراهی به هدایت ، دنیا به آخرت ، کفر به ایمان و آیات الهی در برابر بهایی اندک.


موقعیت جغرافیایی و سیاسی عربستان زمینه روابط بازرگانی گسترده‌ای را با محیطهای اطراف فراهم آورده بود.
[۲۸] المفصل، ج‌۷، ص‌۲۳۲.
[۲۹] المفصل، ج‌۷، ص‌۲۳۷
[۳۱] اسواق العرب، ص‌۳۷.
روابط تجاری عربهای شبه جزیره باعث برپایی بازارهایی می‌شد که عمدتاً بر دو نوع بودند:بازارهای ثابت در شهرها و روستاها که در تمام ایام سال فعال بودند، و بازارهای موسمی که در فصل معینی از سال تشکیل می‌شدند و مردم از دور و نزدیک به آنجا می‌آمدند و همین که از این بازار فارغ می‌شدند به بازار دیگری می‌رفتند.
[۳۲] تاریخ تمدن اسلام، ج‌۱۱، ص‌۶۲۳ ۶۲۶
[۳۳] لغت‌نامه، ج‌۳، ص‌۳۵۲۱، «بازار».
دَوْمَة الجَنْدَل ، عَمّان ، مَشقَر ، عَون أبن ، حَضرَموت ، ذِی‌المَجاز ، مَجنّه ، عُکاظ ، حَباشه ، صَحار ، بدر ، بَنی‌قَینُقاع از مهم‌ترین بازارهای موسمی اعراب بودند که غالباً در یکی از ماههای حرام تشکیل می‌شدند
[۳۴] تاریخ یعقوبی، ج‌۱، ص‌۲۷۰‌۲۷۱
[۳۶] المفصل، ج‌۷، ص‌۳۶۵‌۳۸۶.
و طبق آیین اعراب جاهلی ، مردم در این بازارها از تعرض به جان و مال خود مصون بودند.
[۳۷] تاریخ یعقوبی، ج‌۱، ص‌۲۷۰.
برقراری ماههای حرام که ضمن آن همه دشمنیها کنار گذاشته می‌شد، احتمالاً برای این بود که رفت و آمد به این بازارهای موسمی تا حد امکان آسان شود.
[۳۸] واژه‌های دخیل، ص‌۲۷۴
این سنت در اسلام مورد تأیید قرار گرفته و با شرایط و قواعد نسبتاً متفاوت در قرآن به عنوان فرمان الهی، از آن تعبیر شده است.‌

۶.۱ - بازار عکاظ

بازار عکاظ از مهم‌ترین بازارهای عرب جاهلی بود و میان طائف و نخله و در فاصله سه شب از مکه واقع می‌شد و هنگامی که عربها قصد حج داشتند از اول ذیقعده تا بیستم در آن اقامت می‌کردند. سپس به مکه رفته، مراسم حج به جا می‌آوردند.
[۴۱] تاریخ تمدن، ج‌۳، ص‌۴۳.
اهمیت عکاظ تنها به لحاظ کارکرد تجاری آن نبود، بلکه از جهت سیاسی و ادبی نیز مطرح بوده است. بزرگ‌ترین شاعران و خطیبان عرب مانند نابغه ذبیانی ، اعشی ، خنساء و حسان با بهترین سروده‌هایشان به عکاظ می‌آمدند
[۴۲] الاغانی، ج‌۹، ص‌۱۲۷.
[۴۳] الاغانی، ج‌۹، ص‌۳۸۳
[۴۴] الاغانی، ج‌۱۱، ص‌۸‌
و به فخر‌فروشی و مشاعره می‌پرداختند، چنان‌که مفهوم «تعاکظ» به معنای مفاخره و هماوردجویی زبانی، منشأ این نامگذاری شمرده شده است. «مُعَلّقات سبع» نیز به لحاظ جایگاه ادبی عکاظ و حضور شاعران قبایل گوناگون در آن آویخته شده بود
[۴۷] المفصل، ج‌۷، ص‌۳۷۷.
[۴۸] المفصل، ج‌۷، ص ۳۸۵.
با این حال، ظهور اسلام و نکوهش شدید فخرفروشیهای جاهلی باعث برچیده شدن سنت مشاعره در عکاظ شد.
[۵۲] المفصل، ج‌۷، ص‌۳۷۸.


۶.۱.۱ - شرکت سران همه قبایل و تاجران در بازار عکاظ

سران همه قبایل و شمار فراوانی از تاجران در عکاظ شرکت می‌کردند و قریش به سبب منافع اقتصادی که در موسم حج از حضور ایشان، نصیبشان می‌شد، تمام توان خود را در تهیه آب ، خوراک، استراحتگاه و پشتیبانی و حمایت لازم برای آنها به کار می‌گرفتند تا شمار بیشتری از اعراب را به عکاظ جذب کنند. در این زمان نیز با آنها ارتباطهای صمیمانه‌ای برقرار می‌کردند تا کاروانهای تجاریشان از امنیت برخوردار باشند.
[۵۳] المفصل، ج‌۷، ص‌۳۷۹.
در سوره قریش به امنیت سفرهای تجاری تابستانه و زمستانه آنان اشاره شده که برخی امنیت کاروانهای ایشان در برابر غارتهای اعراب متجاوز را بر اثر حرمت قریش نزد آنها به سبب سکونت در حرم الهی دانسته‌اند.گردهمایی گروههای مختلف در این بازارها، افراد فراوانی را از مکانهای دوردست در جستوجو یا ترویج عقیده‌ای به این بازارها می‌کشاند.
[۵۵] المفصل، ج‌۷، ص‌۳۸۳.
امنیت بازارها، اجتماع تعداد زیادی از اعراب و حضور رؤسای قبایل، سنت شعرخوانی و رقابتهای بلاغی و... زمینه مناسبی برای پیامبر (صلی الله علیه وآله)ایجاد می‌کرد تا به تبلیغ اسلام و انتشار آیات بلیغ قرآنی بپردازد، چنان‌که ۷ سال در بازار عکاظ و مَجَنّه و ذی‌المجاز به دعوت به اسلام می‌پرداخت. در آیه‌۷ فرقان نیز از راه رفتن پیامبر در بازارها سخن رفته که می‌تواند به فعالیتهای پیامبر در بازارهای عرب اشاره داشته باشد، گرچه مفسران آن را در جهت تجارت و تهیه آذوقه تفسیر کرده‌اند.
[۵۷] الدرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۱۱۵
[۵۸] مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۲۵۳.
مشرکان گمان می‌کردند انسانی عادی که غذا می‌خورد و در بازار راه می‌رود، نمی‌تواند با غیب در ارتباط باشد و با طرح این پندار، قصد خرده‌گیری بر پیامبر و انکار نبوتش را داشتند که در آیه ۲۰ فرقان در پاسخ به ایشان بیان می‌شود که همه پیامبران غذا می‌خوردند و در بازارها راه می‌رفتند:«و ما اَرسَلنا قَبلَکَ مِنَ المُرسَلینَ اِلاّ اِنَّهُم لَیَأکُلونَ الطَّعامَ و یَمشونَ فِی‌الاَسواقِ»

۶.۱.۲ - کارکرد دینی بازار عکاظ

بازار عکاظ دارای کارکردی دینی نیز بود و مکانی مقدس به شمار می‌رفت
[۶۱] المفصل، ج‌۷، ص‌۳۸۲ ۳۸۳.
و نمادهای دینی عرب مانند انصاب در این بازار قرار داشت. «نُصُب» و «انصاب» در آیات ۳ و ۹۰ مائده به سنگهایی تفسیر شده که مورد احترام و پرستش عربها بوده و برای آنها قربانی می‌کردند.
[۶۶] مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۲۴۴
با ظهور اسلام و از بین رفتن بت‌پرستی ، تقدس مکه بر عکاظ سایه افکند و کارکرد مذهبی آن کم رنگ شد. گروهی بر این عقیده‌اند که همه بازارهای جاهلی در ابتدا مکانهایی مقدس بوده و بتهایی در آنها وجود داشته و قبایل گوناگون برای عبادت به آنجا می‌آمده‌اند و اندک اندک به بازار خرید و فروش تبدیل شده‌اند.
[۶۸] المفصل، ج‌۷، ص‌۳۸۳.



برخی از قراردادهای داد و ستدی که در زمان جاهلیت صورت می‌گرفت یا چون خلابه نوعی کلاهبرداری بوده یا مانند بیع الحصاة ، منابذه ، مزاینه ، ملامسه ، مزابنه و سُرار ، بیع مجهول و زیانبار بوده که اسلام آنها را باطل شمرده است.
[۶۹] المفصل، ج‌۷، ۳۸۷ ۳۹۹
[۷۰] اسواق العرب، ص‌۲۳۹.
[۷۱] اسواق العرب، ص‌۳۸۹.



در آیه‌۲۸۲ بقره نیز تأکید فراوانی بر نگاشتن و شاهد گرفتن بر خرد و کلان معاملات قرضی شده است که آن را به معنای وجوب دانسته‌اند
[۷۴] مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۸۳.
و در مورد معاملات نقدی تنها بر لزوم شاهد گرفتن اکتفا شده که آن را به معنای استحباب گرفته‌اند
[۷۵] مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۶۸۴.
؛ همچنین تعابیر عامی مانند نهی از بَخْس ، تطفیف ، تصرف باطل و تصرف بدون رضایت در اموال دیگران، به حرمت این نوع داد و ستدها اشاره دارد. انواع گوناگونی از بیعهای ربوی نیز در این بازارها رواج داشت
[۸۳] المفصل، ج‌۷، ص‌۳۹۷ ۳۹۸.
که با ظهور اسلام و فراگیری آن منسوخ شد. تجارت با کنیزان و اجبار آنها به خودفروشی در بازارهای جاهلی از دیگر مواردی بود که با ظهور اسلام و نزول آیه‌۳۳ نور از بین رفت.
[۸۵] المفصل، ج‌۷، ص‌۳۷۲.
قرآن جدای از محدودیتهای داد و ستدی، جهت تعدیل حسّ دنیاگرایی افراطی عربها که با دیدن تجارت یا بازیچه‌ای پراکنده شده، پیامبرشان را وا می‌گذاشتند،


نوع دیگری از تجارت در بازاری دیگر ارائه می‌دهد؛ به این ترتیب که خداوند در برابر خرید جانها و اموال مسلمانان، بهشت را نصیبشان خواهد کرد همچنین مردانی توصیف می‌شوند که هیچ تجارت و معامله‌ای آنان را از یاد خدا و بر پا داشتن نماز و پرداخت زکات باز نمی‌دارد.


در احادیث نبوی نیز بازار، بدترین و مبغوض‌ترین مکان شهر نزد خداوند
[۸۹] صحیح مسلم، ج‌۲، ص‌۶۰۸‌.
و نبردگاه شیطان خوانده شده است.
[۹۱] مسنداحمد، ج۵، ص۳۶
[۹۲] مسنداحمد، ج۱، ص۴۷۵
[۹۳] صحیح‌مسلم، ج‌۲، ص‌۶۰۸‌
[۹۴] فضائل الصحابه، ج‌۸‌، ص‌۳۲۸، ش‌۱۰۰.
البته این معانی ناظر به جنبه‌های افراطی و گونه‌های مخرّب و ضد اخلاق و متمایل به تفاخر و تکاثر و مال‌اندوزی و تصرف باطل در اموال دیگران است و گرنه احادیث زیادی مؤمنان را به تجارت و کسب و کار تشویق و خرید و فروش را مایه عزت مؤمن قلمداد کرده است.
[۹۵] تهذیب، ج‌۷، ص‌۳‌۲۵.
پیامبر نیز در جوانی به تجارت مشغول بوده
[۹۶] تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۵۲۱‌.
و در قرآن از تجارت و کسب روزی حلال به طلب فضل الهی تعبیر شده است
[۹۷] جامع البیان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۳۸۵.
، با این حال عربهای مسلمان در ابتدا از ترس گناه دست از تجارت در ایام حج باز‌داشتند و این امر از رونق بازارهایی چون عکاظ و ذوالمجاز کاست.
[۹۹] تفسیر عبدالرزاق، ج‌۱، ص‌۲۳۵
[۱۰۰] جامع البیان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۳۸۶
[۱۰۱] صحیح‌البخاری، ج‌۳، ص‌۹۶۰.
با نزول آیه ۱۹۸ بقره به مسلمانان اجازه داده شد که حتی در روز عرفه که اعراب جاهلی در آن خرید و فروش نمی‌کردند، به تجارت بپردازند
[۱۰۳] جامع‌البیان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۳۸۶.
؛ ولی این امر باعث رونق مجدد بازار عکاظ نشد.
[۱۰۴] المفصل، ج‌۷، ص‌۳۸۵.
سپس به تدریج با‌امن‌شدن سراسر شبه جزیره در طول سال و اهمیت یافتن مدینه با هجرت پیامبر و استقرار خلفا در آن و تغییر شکل زندگی از روش قبیله‌ای به شهرنشینی، عکاظ اهمیت پیشین خود را از دست داد
[۱۰۵] المفصل، ج‌۷، ص‌۳۸۵.
و در سال ۱۲۹ هجری قمری به‌طور کامل متروک شد
[۱۰۶] اخبار مکه، ص‌۱۹۰.
، با این حال بازارهای شهری بسیاری از خصوصیات روزگار گذشته را نگه داشت که برای نمونه می‌توان از بازار «مِرْبَد» در بصره یاد کرد. این بازار از نخستین و پرآوازه‌ترین و تاریخی‌ترین بازارهای اسلامی بود که هم حیات عرب جاهلی و هم جلوه‌های آغازین تمدن اسلامی را در خود منعکس ساخته بود.
[۱۰۷] اسواق العرب، ص‌۳۹۳ .



دستورات اخلاقی و قواعد خرید و فروش خاصی در قرآن و حدیث ارائه شده که نظام بازار متفاوتی را پدید آورده است. حرمت بیع ربوی به‌طور مطلق الگوهای متفاوتی را برای بهره وری سرمایه در بازار اسلامی مانند تجارت و داد و ستد بدون ربا ، شرکت و مضاربه ، اجاره ، کارهای تولیدی همچون ماهیگیری و غواصی و‌... مطرح ساخته است. دیگر قواعد فعالیت در بازار اسلامی عبارت‌اند از:سفارش به رعایت عدالت ، تمام گذاشتن پیمانه ، نهی از کم‌فروشی ، ، ممنوعیت کلاهبرداری ، دزدی ، رشوه‌گیری و غصب تحت عنوان «بَخْس»
[۱۱۸] التفسیر الکبیر، ج‌۱۴، ص‌۱۷۴.
، نکوهش «سُحْت» به عنوان هرگونه درآمد حرام که مفسران آن را به درآمد حاصل از فروش سگ و خوک و شراب ، رشوه‌گیری و... تفسیر کرده‌اند.
[۱۲۰] تفسیر ماوردی، ج‌۲، ص‌۴۰
[۱۲۱] مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۳۰۳.
در این میان آیه ۲۹‌ نساء بازتاب وسیعی در فقه اسلامی داشته است:«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَأکُلوا اَمولَکُم بَینَکُم بِالبطِلِ اِلاّ اَن تَکونَ تِجرَةً عَن تَراض مِنکُم». این آیه فرد مسلمان را از خرید و فروشی باز می‌دارد که در آن رضایت طرفین نباشد؛ همچنین نشان می‌دهد که قیمت در بازار اسلامی باید به گونه‌ای عادلانه تعیین شود که نه به فروشنده اجحاف شود و نه به خریدار . به این مفهوم در احادیث نیز اشاره شده‌است. برخی با استناد به این آیه و نهی‌پیامبر از قانونگذاری در قیمت، به عدم قیمت‌گذاری قهری بر کالاها حکم داده‌اند.
[۱۲۴] سنن النسائی، ج‌۷، ص‌۲۵۵
[۱۲۵] نهج الحق، ص‌۴۸۸.
در‌واقع یکی از ویژگیهای بارز بازارهای مشهور و آغازین اسلامی همین امر بوده است، به‌طوری که نرخگذاری کالا به شکل متعارف در ساز‌و‌کار معاملات بازار انجام می‌گرفت که بازاریان مقیم شهرها با توجه به آگاهی آنها از اوضاع اقتصادی و اجتماعی شهر در آن نقش تأثیرگذاری داشتند.
[۱۲۶] الحضارة الاسلامیة، ج‌۲، ص‌۳۷۰‌۳۷۱.



انسان مسلمان با رعایت این ضوابط اخلاقی و انجام واجبات و ترک محرمات، رعایت عدالت با همگان و پرهیز از ستم ، استفاده بهینه از منابع در جهت دوری از اسراف و آسیب رسانی به دیگران و همچنین آغاز به فعالیت و تولید در حرفه‌هایی که نظام جامعه اسلامی بر آن استوار است، می‌تواند به رقابتی سالم در بازار اسلامی بپردازد؛ اما وضعیت آرمانی بازار از دیدگاه قرآن زمانی حاصل می‌شود که « تعاون » به عنوان اصلی رفتاری در آن نهادینه شده باشد. مؤمنان در قرآن برادران همدیگر و چونان پیکری واحد قلمداد شده و به همیاری و تعاون بر اساس «برّ و تقوا» امر شده‌اند: «و تَعاونوا عَلَی البِرِّ والتَّقوی ولا تَعاونوا عَلَی الاِثمِ والعُدونِ واتَّقوا اللّهَ اِنَّ اللّهَ شَدیدُ العِقاب». تشویق و تأکید فراوان بر بخشش و کمک به دیگران تحت عنوان انفاق ، صدقه و قرض‌الحسنه نیز‌در ساختار اقتصادی بازار اسلامی حائز اهمیت‌است.


بازار از عناصر اصلی شهرهای اسلامی بوده است
[۱۴۵] شهرهای عربی اسلامی، ص‌۲۲۱.
، به نوعی که بسیاری از شهرهای اسلامی در اصل بر اثر وجود بازار و شکل‌گیری محلات شهری به دور آن پدید آمده‌اند
[۱۴۶] از شار تا شهر، ص‌۴۶‌۴۷
[۱۴۷] مدینه اسلامی، ص‌۲۳۸.
و بسیاری از فقهای مسلمان، بازار را از مشخصه‌های شهر اسلامی دانسته‌اند.
[۱۴۸] الخلاف، ج‌۱، ص‌۵۹۷‌.
بازارهای اسلامی در تعامل تنگاتنگ با تعالیم قرآنی قرار گرفته و هویت فرهنگی ویژه‌ای را تشکیل داده‌اند. مسجد جامع به سبب تقدم وظایف مذهبی مسلمانان و بازار به عنوان مرکز معیشت و فعالیتهای صنفی، مجموعه‌ای را تشکیل می‌دادند که در هسته مرکزی بسیاری از شهرهای اسلامی قرار داشت
[۱۴۹] از شار تا شهر، ص‌۴۶
[۱۵۰] بازارهای ایرانی، ص‌۵۸‌۶۰‌
[۱۵۱] شهرهای عربی اسلامی، ص‌۱۹۴.
[۱۵۲] شهرهای عربی اسلامی، ص‌۲۲۱‌۲۲۳.
برای نمونه مسجد جامع بصره ، کوفه و سامراء که از اولین و بزرگ‌ترین شهرهای اسلامی بودند، در میانه بازار قرار داشتند.
[۱۵۳] اصناف در عصر عباسی، ص‌۵۶‌۵۸‌.
این واقعیت بی‌تأثر از آموزه‌های قرآنی در مورد اهمیت و تقدیم عبادت و از جهتی دیگر، تشویق و تحریض به کسب حلال و توسعه رزق در فرهنگ اسلامی نیست. در این میان آیات ۹ ۱۰ جمعه تصویر واضح و جامعی از نحوه رفتار یک فرد ‌مسلمان در مورد کار و عبادت ارائه می‌دهد. در‌این آیات، مؤمنان سفارش شده‌اند که هنگام برپایی نماز جمعه از داد و ستد دست بردارند و به‌سوی ذکر خداوند بشتابند:«اِذا نودیَ لِلصَّلوةِ مِن یَومِ الجُمُعَةِ فَاسعَوا اِلی ذِکرِ اللّهِ وذَرُوا‌البَیعَ‌...» و چون نماز تمام شد، با داد‌و‌ستد
[۱۵۵] جامع البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۱۲۷‌۱۳۱
[۱۵۶] مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۴۳۴‌۴۳۵.
، فضل خداوند را بجویند:«فَاِذا قُضِیَتِ الصَّلوةُ فَانتَشِروا فِی الاَرضِ وابتَغوا مِن فَضلِ‌اللّهِ...». در آیات دیگری از بی‌ارزشی دنیا ، پرهیز از زراندوزی و دنیاگرایی ، فراموش نکردن یاد خدا و برپایی نماز به سبب اشتغال به داد و ستد سخن رفته که همجواری مسجد و بازار را می‌طلبد؛ همچنین این آموزه‌ها، گرایش به تصوف و دستگاه فتوت و طریقه جوانمردان را در بازاریان تقویت می‌کرد؛ به صورتی که بسیاری از پیشه وران از متصوفه بودند.
[۱۶۴] اصناف در عصر عباسی، ص‌۳۶.



جدای از مرکزیت بازارها و مجاورت آنها با مساجد جامع در شهرهای اسلامی که آنها را متمایز می‌ساخت، نظام بهرهوری سرمایه نیز در بازارهای اسلامی از معاملات ربوی به مشارکت در تولید تفاوت یافت. حرمت ربا در قرآن و نکوهش شدید رباخواران باعث شد مسلمانان از سود تضمینی وامهای بهره‌دار صرف نظر کرده، با معاملات مضاربه در امور تجاری و مزارعه و مساقات در امور کشاورزی، وارد چرخه تولید و عرضه شوند و در سود و زیان این فعالیتها سهیم گردند؛ همچنین گاه سرمایه‌دار بازاری خود مدیریت فعالیت اقتصادی را بر عهده می‌گرفت و افرادی را بر این امر می‌گماشت که گاه غلامان وی یا افرادی آزاد و قابل اعتماد بودند که به عنوان اجیر و وکیل استخدام می‌شدند.
[۱۶۶] المبسوط، ج۱۱، ص۱۷۵
[۱۶۷] الرسالة‌القشیریه، ص۳۷۴
[۱۶۸] سیر اعلام النبلاء، ج‌۷، ص‌۹۳.



فرمان فراگیر امر به معروف و نهی از منکر ، و نیز موارد جزئی مانند نهی‌از بَخْس و تطفیف و تصرف باطل و بدون رضایت در اموال دیگران و به خصوص حرمت ربا و... باعث شد نهاد حسبه و نظارت در بازار اسلامی چه از سوی حکومت و چه به‌دست عواملی از درون بازار شکل گیرد. انتصاب سعد‌بن سعید‌بن العاص بر بازار مکه از سوی پیامبر به عنوان «عامل السوق»
[۱۷۴] اصناف در عصر عباسی، ص‌۱۱۵.
، نظارت خلیفه‌دوم بر بازارها و رسیدگی به وضع بازاریان و داوری میان آنها
[۱۷۵] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۵۵۹‌.
و نظارت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) و سفارش پیوسته بازاریان به تقوا و اخذ حق و اعطای آن در این راستا بوده است. این عنوان در‌دوران امویان نیز وجود داشته
[۱۷۷] تاریخ طبری، ج‌۴، ص‌۲۱۸.
؛ ولی در روزگار عباسی و در زمانی نزدیک به دوره خلافت مأمون به «مُحْتَسِب» تغییر یافت. اختیارات متولی حسبه بسیار گسترده‌تر از عامل‌السوق بود
[۱۷۸] المدخل، ج‌۱، ص‌۱۵۷.
که برخورد با معاملات ربوی از وظایف اصلی او به‌شمار می‌رفت.
[۱۷۹] اصناف در عصر عباسی، ص‌۱



اخبار مکة و ما جاء فیها من‌الآثار؛ از شار تا شهر؛ اساس اشتقاق فارسی؛ اسواق العرب فی الجاهلیه؛ اصناف در عصر‌عباسی؛ الاغانی؛ اقتصاد؛ بازارهای ایرانی؛ تاریخ الادب العربی (العصر الجاهلی)؛ تاریخ الامم و‌الملوک، طبری؛ تاریخ تمدن؛ تاریخ تمدن اسلام و عرب؛ تاریخ الیعقوبی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیر‌عبدالرزاق؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن‌کثیر؛ التفسیر الکبیر؛ تهذیب الاحکام؛ جامع البیان عن تأویل آی‌القرآن؛ الحضارة الاسلامیة فی‌القرن الرابع الهجری؛ الدرالمنثور فی‌التفسیر بالمأثور؛ الرسالة القشیری؛ سنن النسائی؛ سیر اعلام النبلاء؛ شهرهای عربی اسلامی؛ صحیح البخاری؛ صحیح مسلم با شرح سنوسی؛ الطبقات الکبری؛ فرهنگ علوم اجتماعی؛ فضائل الصحابه؛ فقه القرآن، راوندی؛ الکامل فی التاریخ؛ کتاب الخلاف؛ لسان‌العرب؛ لغت نامه؛ المبسوط فی فقه الامامیه؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المدخل؛ مدینه اسلامی؛ مسند احمد‌بن حنبل؛ معجم‌البلدان؛ معجم ما استعجم من اسماءالبلاد و‌المواضع؛ المفصل فی تاریخ‌العرب قبل الاسلام؛ منظومه درخت آرسوریک؛ من لایحضره الفقیه؛ المیزان فی تفسیرالقرآن؛ النکت‌و‌العیون، ماوردی؛ نهج‌البلاغه؛ نهج‌الحق و کشف‌الصدق؛ واژه‌های دخیل در قرآن مجید؛ وسائل‌الشیعه.


۱. اساس اشتقاق فارسی، ج‌۱، ص‌۲۱۹.
۲. اساس اشتقاق فارسی، ج‌۱، ص‌ ۳۰۲.
۳. اساس اشتقاق فارسی، ج‌۱، ص ۵۵۸‌.
۴. منظومه درخت آرسوریک، ص‌۷۶‌۷۷
۵. منظومه درخت آرسوریک، ص‌۱۰۴
۶. اساس اشتقاق فارسی، ج‌۱، ص‌۲۱۹.
۷. التحقیق، ج‌۶‌، ص‌۲۷۱، «سوق».
۸. لسان العرب، ج‌۱۰، ص۱۶۶    
۹. التحقیق، ج‌۶‌، ص‌۲۷۳، «سوق».
۱۰. واژه‌های‌دخیل، ص‌۲۷۴
۱۱. لغت‌نامه، ج‌۳، ص‌۳۵۲۱، «بازار».
۱۲. از شار تا شهر، ص‌۴۶‌۴۷.
۱۳. فرهنگ علوم اجتماعی،ص‌۲۱۲‌۲۱۳
۱۴. اقتصاد، ج‌۱، ص‌۸۰‌.
۱۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۷.    
۱۶. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۰.    
۱۷. کهف/سوره۱۸، آیه۱۹.    
۱۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۰ - ۲۱.    
۱۹. بقره/سوره۲، آیه۲۷۵.    
۲۰. مطفّفین/سوره۸۳، آیه۸۳‌۱.    
۲۱. بقره/سوره۲، آیه۲۸۲.    
۲۲. توبه/سوره۹، آیه۱۱۱.    
۲۳. صف/سوره۶۱، آیه۱۱.    
۲۴. بقره/سوره۲، آیه۱۶.    
۲۵. بقره/سوره۲، آیه۸۶.    
۲۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۷.    
۲۷. توبه/سوره۹، آیه۹.    
۲۸. المفصل، ج‌۷، ص‌۲۳۲.
۲۹. المفصل، ج‌۷، ص‌۲۳۷
۳۰. تاریخ الادب العربی، ص‌۲۶‌۲۸    
۳۱. اسواق العرب، ص‌۳۷.
۳۲. تاریخ تمدن اسلام، ج‌۱۱، ص‌۶۲۳ ۶۲۶
۳۳. لغت‌نامه، ج‌۳، ص‌۳۵۲۱، «بازار».
۳۴. تاریخ یعقوبی، ج‌۱، ص‌۲۷۰‌۲۷۱
۳۵. الکامل، ج‌۱، ص‌۵۹۰‌    
۳۶. المفصل، ج‌۷، ص‌۳۶۵‌۳۸۶.
۳۷. تاریخ یعقوبی، ج‌۱، ص‌۲۷۰.
۳۸. واژه‌های دخیل، ص‌۲۷۴
۳۹. توبه/سوره۹، آیه۵.    
۴۰. معجم‌البلدان، ج‌۴، ص‌۱۴۲.    
۴۱. تاریخ تمدن، ج‌۳، ص‌۴۳.
۴۲. الاغانی، ج‌۹، ص‌۱۲۷.
۴۳. الاغانی، ج‌۹، ص‌۳۸۳
۴۴. الاغانی، ج‌۱۱، ص‌۸‌
۴۵. معجم البلدان، ج‌۴، ص‌۱۴۲.    
۴۶. لسان العرب، ج‌۷، ص‌۴۴۷، «عکظ».    
۴۷. المفصل، ج‌۷، ص‌۳۷۷.
۴۸. المفصل، ج‌۷، ص ۳۸۵.
۴۹. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۸.    
۵۰. حدید/سوره۵۷، آیه۲۳.    
۵۱. تکاثر/سوره۱۰۲، آیه۱ ۲.    
۵۲. المفصل، ج‌۷، ص‌۳۷۸.
۵۳. المفصل، ج‌۷، ص‌۳۷۹.
۵۴. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۴، ص‌۵۹۲‌.    
۵۵. المفصل، ج‌۷، ص‌۳۸۳.
۵۶. فرقان/سوره۲۵، آیه۷.    
۵۷. الدرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۱۱۵
۵۸. مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۲۵۳.
۵۹. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۱۹۳.    
۶۰. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۰.    
۶۱. المفصل، ج‌۷، ص‌۳۸۲ ۳۸۳.
۶۲. معجم ما استعجم، ج‌۳، ص‌۹۵۹.    
۶۳. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۶۴. مائده/سوره۵، آیه۹۰.    
۶۵. التبیان، ج‌۳، ص‌۴۳۳    
۶۶. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۲۴۴
۶۷. الدرالمنثور، ج‌۳، ص۱۵.    
۶۸. المفصل، ج‌۷، ص‌۳۸۳.
۶۹. المفصل، ج‌۷، ۳۸۷ ۳۹۹
۷۰. اسواق العرب، ص‌۲۳۹.
۷۱. اسواق العرب، ص‌۳۸۹.
۷۲. بقره/سوره۲، آیه۲۸۲.    
۷۳. التبیان، ج‌۲، ص‌۳۷۱    
۷۴. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۸۳.
۷۵. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۶۸۴.
۷۶. بقره/سوره۲، آیه۲‌۲۸.    
۷۷. اعراف/سوره۷، آیه۸۵.    
۷۸. هود/سوره۱۱، آیه۸۵.    
۷۹. مطفّفین/سوره۸۳، آیه۱.    
۸۰. بقره/سوره۲، آیه۱۸۸.    
۸۱. نساء/سوره۴، آیه۲۹.    
۸۲. نساء/سوره۴، آیه۲۹۴.    
۸۳. المفصل، ج‌۷، ص‌۳۹۷ ۳۹۸.
۸۴. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۸۵. المفصل، ج‌۷، ص‌۳۷۲.
۸۶. جمعه/سوره۶۲، آیه۱۱.    
۸۷. توبه/سوره۹، آیه۱۱۱.    
۸۸. نور/سوره۲۴، آیه۳۷.    
۸۹. صحیح مسلم، ج‌۲، ص‌۶۰۸‌.
۹۰. من لایحضره الفقیه، ج‌۳، ص‌۱۹۹، ح‌۳۷۵۱.    
۹۱. مسنداحمد، ج۵، ص۳۶
۹۲. مسنداحمد، ج۱، ص۴۷۵
۹۳. صحیح‌مسلم، ج‌۲، ص‌۶۰۸‌
۹۴. فضائل الصحابه، ج‌۸‌، ص‌۳۲۸، ش‌۱۰۰.
۹۵. تهذیب، ج‌۷، ص‌۳‌۲۵.
۹۶. تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۵۲۱‌.
۹۷. جامع البیان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۳۸۵.
۹۸. بقره/سوره۲، آیه۱۹۸.    
۹۹. تفسیر عبدالرزاق، ج‌۱، ص‌۲۳۵
۱۰۰. جامع البیان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۳۸۶
۱۰۱. صحیح‌البخاری، ج‌۳، ص‌۹۶۰.
۱۰۲. بقره/سوره۲، آیه۱۹۸.    
۱۰۳. جامع‌البیان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۳۸۶.
۱۰۴. المفصل، ج‌۷، ص‌۳۸۵.
۱۰۵. المفصل، ج‌۷، ص‌۳۸۵.
۱۰۶. اخبار مکه، ص‌۱۹۰.
۱۰۷. اسواق العرب، ص‌۳۹۳ .
۱۰۸. من لایحضره‌الفقیه، ج۳، ص۱۹۰۱۹۷    
۱۰۹. وسائل‌الشیعه، ج‌۱۷، ص‌۸۱‌.    
۱۱۰. بقره/سوره۲، آیه۲۷۵ ۲۷۹.    
۱۱۱. فقه القرآن، ج‌۲، ص‌۶۵‌.    
۱۱۲. فقه القرآن، ج‌۲، ص‌۶۳‌.    
۱۱۳. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۲.    
۱۱۴. نحل/سوره۱۶، آیه۹۰.    
۱۱۵. اعراف/سوره۷، آیه۸۵‌.    
۱۱۶. هود/سوره۱۱، آیه۸۵.    
۱۱۷. مطفّفین/سوره۸۳، آیه۱.    
۱۱۸. التفسیر الکبیر، ج‌۱۴، ص‌۱۷۴.
۱۱۹. لسان العرب، ج‌۲، ص۴۱، «سحت».    
۱۲۰. تفسیر ماوردی، ج‌۲، ص‌۴۰
۱۲۱. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۳۰۳.
۱۲۲. نساء/سوره۴، آیه۲۹.    
۱۲۳. نهج‌البلاغه، نامه ۵۳‌.    
۱۲۴. سنن النسائی، ج‌۷، ص‌۲۵۵
۱۲۵. نهج الحق، ص‌۴۸۸.
۱۲۶. الحضارة الاسلامیة، ج‌۲، ص‌۳۷۰‌۳۷۱.
۱۲۷. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۰.    
۱۲۸. صف/سوره۶۱، آیه۴.    
۱۲۹. مائده/سوره۵، آیه۵‌۲.    
۱۳۰. بقره/سوره۲، آیه۲۶۲.    
۱۳۱. بقره/سوره۲، آیه۲۶۵.    
۱۳۲. بقره/سوره۲، آیه۲۷۴.    
۱۳۳. سبأ/سوره۳۴، آیه۳۹.    
۱۳۴. حدید/سوره۵۷، آیه۷.    
۱۳۵. حدید/سوره۵۷، آیه۱۰.    
۱۳۶. نساء/سوره۴، آیه۱۱۴.    
۱۳۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۸‌.    
۱۳۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۵.    
۱۳۹. حدید/سوره۵۷، آیه۱۸.    
۱۴۰. بقره/سوره۲، آیه۲۴۵.    
۱۴۱. مائده/سوره۵، آیه۱۲.    
۱۴۲. حدید/سوره۵۷، آیه۱۸.    
۱۴۳. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۷.    
۱۴۴. مزمل/سوره۷۳، آیه۲.    
۱۴۵. شهرهای عربی اسلامی، ص‌۲۲۱.
۱۴۶. از شار تا شهر، ص‌۴۶‌۴۷
۱۴۷. مدینه اسلامی، ص‌۲۳۸.
۱۴۸. الخلاف، ج‌۱، ص‌۵۹۷‌.
۱۴۹. از شار تا شهر، ص‌۴۶
۱۵۰. بازارهای ایرانی، ص‌۵۸‌۶۰‌
۱۵۱. شهرهای عربی اسلامی، ص‌۱۹۴.
۱۵۲. شهرهای عربی اسلامی، ص‌۲۲۱‌۲۲۳.
۱۵۳. اصناف در عصر عباسی، ص‌۵۶‌۵۸‌.
۱۵۴. جمعه/سوره۶۲، آیه۹    
۱۵۵. جامع البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۱۲۷‌۱۳۱
۱۵۶. مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۴۳۴‌۴۳۵.
۱۵۷. جمعه/سوره۶۲، آیه۱۰.    
۱۵۸. یونس/سوره۱۰، آیه۲۴.    
۱۵۹. رعد/سوره۱۳، آیه۲۶.    
۱۶۰. قصص/سوره۲۸، آیه۶۰.    
۱۶۱. توبه/سوره۹، آیه۳۴.    
۱۶۲. یونس/سوره۱۰، آیه۷ ۸.    
۱۶۳. نور/سوره۲۴، آیه۲۴.    
۱۶۴. اصناف در عصر عباسی، ص‌۳۶.
۱۶۵. بقره/سوره۲، آیه۲۷۵ ۲۷۹.    
۱۶۶. المبسوط، ج۱۱، ص۱۷۵
۱۶۷. الرسالة‌القشیریه، ص۳۷۴
۱۶۸. سیر اعلام النبلاء، ج‌۷، ص‌۹۳.
۱۶۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۰۴.    
۱۷۰. هود/سوره۱۱، آیه۸۵.    
۱۷۱. مطفّفین/سوره۸۳، آیه۱.    
۱۷۲. نساء/سوره۴، آیه۲۹.    
۱۷۳. بقره/سوره۲، آیه۲۷۵.    
۱۷۴. اصناف در عصر عباسی، ص‌۱۱۵.
۱۷۵. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۵۵۹‌.
۱۷۶. الطبقات، ج‌۳، ص‌۲۰.    
۱۷۷. تاریخ طبری، ج‌۴، ص‌۲۱۸.
۱۷۸. المدخل، ج‌۱، ص‌۱۵۷.
۱۷۹. اصناف در عصر عباسی، ص‌۱



دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله، «بازار در قرآن»    



جعبه ابزار