• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

باب الابواب (شهر دربند)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



باب‌الابواب، نام شهر دربند در دوره اسلامی ، واقع در داغستان ، در غرب دریای خزر ، در ۲۶۱ کیلومتری شمال شهر باکو ، و یکی از معبر (دربند)های قدیم ورودی و خروجی بزرگ کوه‌های قفقاز می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ - وجه تسمیه و نام‌های باب‌الابواب
       ۱.۱ - وجه تسمیه باب‌الابواب
       ۱.۲ - اسامی دیگر باب‌الابواب
       ۱.۳ - اسامی یونانی و ارمنی باب‌الابواب
       ۱.۴ - اسم باب‌الابواب در منابع ساسانی
       ۱.۵ - اسم باب‌الابواب در دوره اسلامی
       ۱.۶ - نام ترکی - مغولی باب‌الابواب
۲ - پیشینه باب‌الابواب
       ۲.۱ - تاریخ بنای باب‌الابواب
       ۲.۲ - علت بنای باب‌الابواب
       ۲.۳ - خراب شدن قلعه باب
       ۲.۴ - تعمیر دیوار دربند
       ۲.۵ - اندازه باب‌الابواب
       ۲.۶ - نظر اصفهانی در بنای باب‌الابواب
       ۲.۷ - اهمیت باب‌الابواب برای خسرو اول
       ۲.۸ - رابطه صاحب سریر و باب‌الابواب
       ۲.۹ - روش ساخت باب‌الابواب
       ۲.۱۰ - سازنده باب در نظر مرعشی
۳ - باب‌الابواب در ادوار تاریخی
       ۳.۱ - ویرانی در زمان هرمز
       ۳.۲ - تصرف در زمان خسرو دوم
       ۳.۳ - حمله ترکان و خزرها
       ۳.۴ - بعد از اسلام
              ۳.۴.۱ - در زمان خلیفه دوم
              ۳.۴.۲ - در زمان خلیفه سوم
              ۳.۴.۳ - در زمان یزید بن عبدالملک
              ۳.۴.۴ - در زمان فضل برمکی
              ۳.۴.۵ - در زمان مهتدی
       ۳.۵ - خسارت در اوایل قرن چهارم
       ۳.۶ - حاکم باب در قرن چهارم
       ۳.۷ - حمله به باب در زمان مرزبان
       ۳.۸ - در زمان ابراهیم بن مرزبان
       ۳.۹ - شرح ابن حوقل درباره باب
       ۳.۱۰ - شرح مقدسی درباره باب
       ۳.۱۱ - غارت سرین‌ها و آلان‌ها
       ۳.۱۲ - در زمان آلب ارسلان
       ۳.۱۳ - در زمان سلطان محمود
       ۳.۱۴ - در زمان شروانشاه
       ۳.۱۵ - شرح بکران درباره باب
       ۳.۱۶ - شرح یاقوت حموی درباره باب
       ۳.۱۷ - در زمان شروانشاه
       ۳.۱۸ - شرح قزوینی درباره باب
       ۳.۱۹ - رابطه باب الحدید و باب‌الابواب
       ۳.۲۰ - وضعیت فعلی باب
۴ - فهرست منابع
۵ - پانویس
۶ - منابع




۱.۱ - وجه تسمیه باب‌الابواب

چون در دهانه دره‌های رشته‌کوه‌های قفقاز ، دیوارها و قلعه‌هایی از جمله مدینه باب قرار داشت، به آن (دربند) باب الابواب گفته‌اند.
[۱] ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک، ج۱، ص۱۲۳ـ۱۲۴، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.


۱.۲ - اسامی دیگر باب‌الابواب

کتزیاس ، جغرافیانویس یونانی، آن را دروازه خزر ضبط کرده است.
بنابر مطالب تاریخ آغوان ، به آن دروازه‌ هون‌ها گفته‌اند.
[۲] عنایت الله رضا، آذربایجان و اران (آلبانیای قفقاز)، ج۱، ص۱۷، تهران ۱۳۶۰ ش.
[۳] عنایت الله رضا، آذربایجان و اران (آلبانیای قفقاز)، ج۱، ص۳۴، تهران ۱۳۶۰ ش.

ظاهراً این نام‌گذاری به لحاظ هجوم اقوام خزر و هون‌ها از آن‌جا (باب) به بلاد قفقاز بوده است.

۱.۳ - اسامی یونانی و ارمنی باب‌الابواب

به نوشته مارکوارت به یونانی به آن چور و به ارمنی چول می‌گفته‌اند.

۱.۴ - اسم باب‌الابواب در منابع ساسانی

در منابع ساسانی ، باب را دربند نوشته‌اند.
[۴] حسن پیرنیا، ج۱، ص۲۱۷، ایران باستان، یا، تاریخ مفصّل ایران قدیم، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۵] حسن پیرنیا، ج۱، ص۱۸۳، ایران باستان، یا، تاریخ مفصّل ایران قدیم، تهران ۱۳۶۹ ش.


۱.۵ - اسم باب‌الابواب در دوره اسلامی

در دوره اسلامی ، دربند را با نام‌های «الباب» و «الابواب»
[۶] ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک، ج۱، ص۱۲۲، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
[۷] ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک، ج۱، ص۱۷۳، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
قدامه، ص ۲۲۷؛
[۸] ابن رسته، کتاب الاعلاق النفیسه، ج۱، ص۱۴۸، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
[۹] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، ج۱، ص۶۰، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
«باب»
[۱۰] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۶، ص۴۵۴، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
«باب الابواب»
[۱۱] ابن فقیه، مختصرکتاب البلدان، ج۱، ص۲۵، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
[۱۲] ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ج۱، ص۲۱۹، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
[۱۳] ابن حوقل، کتاب صورة الارض، ج۱، ص۳۳۹، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۶۷.
[۱۴] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۴۳۷، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
« دربند خزران »
[۱۵] حدودالعالم من المشرق الی المغرب، چاپ منوچهر ستوده، ج۱، ص۱۶۴، تهران ۱۳۴۰ ش.
« دربند شیروان » « دربند خزر » و « دربند خزران »
[۱۸] محمد بن نجیب بکران، ج۱، ص۳۱، جهان نامه، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۴۲ ش.
[۱۹] محمد بن نجیب بکران، ج۱، ص۱۶، جهان نامه، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۴۲ ش.
و « باب الحدید »
[۲۰] اسماعیل بن علی ابوالفداء، تقویم البلدان، ج۱، ص۴۶۹، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۹ ش.
ضبط کرده اند.

۱.۶ - نام ترکی - مغولی باب‌الابواب

ظاهراً « دمورقاپی » نام ترکی ـ مغولی آن است که حمداللّه مستوفی از آن یاد کرده است.
[۲۱] حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، ج۱، ص۲۰، کتاب نزهة القلوب، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۲۲] حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، ج۱، ص۱۸۰، کتاب نزهة القلوب، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش.





۲.۱ - تاریخ بنای باب‌الابواب

از تاریخ بنای باب الابواب تا پیش از روی کار آمدن ساسانیان ، اطلاع چندانی در دست نیست، به نوشته لِوُند ارمنی ، سپاهیان مسلمان در زمان خلافت سلیمان بن عبدالملک (حک. ۹۶ـ۹۹)، در باب، کتیبه‌ای یافتند که براساس آن شهر در دوره امپراتور مارکیانوس (حک. ۴۵۰ـ۴۵۷ م) هم‌زمان با سلطنت یزدگرد دوم بنا شده است.

۲.۲ - علت بنای باب‌الابواب

یزدگرد هنگام جنگ با هون‌ها و کیداریان و دیگر قبایل چادرنشین شمال ناگزیر شد در ناحیه باب و ابواب با خشت و گل دیواری بسازد.
[۲۳] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، ج۱، ص۳۰۴، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
[۲۴] ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ج۱، ص۱۸۴، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
[۲۵] آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ج۱، ص۳۱۱، ترجمه رشید یاسمی، تهران ۱۳۵۱ ش.


۲.۳ - خراب شدن قلعه باب

به نوشته مارکوارت در ۴۵۱ م، براثر شورش آلبان‌ها قلعه باب ویران و در نتیجه حمله به آن‌جا آسان شد.

۲.۴ - تعمیر دیوار دربند

بارتولد به نقل از دربندنامه ، می‌نویسد: یزدگرد نخستین شاهی بود که دیوار دربند را تعمیر کرد و براساس همین روایات ، اسکندر پیش از او این دیوار را ساخته بود.

۲.۵ - اندازه باب‌الابواب

به نوشته گردیزی ، دیوار بسیار طویل بود و یزدگرد بن بهرام آن را میان ارمنیه و خزر تا باب‌الابواب احداث کرده بود که در زمان حیات او به اتمام نرسید و قباد آن را به پایان رساند.
[۲۶] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، ج۱، ص۲۸ـ۳۰، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۴۷ ش.


۲.۶ - نظر اصفهانی در بنای باب‌الابواب

حمزه اصفهانی ، بنای باب الابواب را به انوشیروان ( خسرو اول ) نسبت داده، می‌نویسد که او دیوار باب الابواب را که طول آن از دریا تا کوه حدود بیست فرسنگ بود ساخت و در هر ناحیه آن امیری از سپاه گماشت و آن‌جا را به اقطاع به آنان داد.
[۲۷] حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض والانبیاء، ج۱، ص۵۱، بیروت (بی تا).

به قول دیگر، خسرو اول، شهر معروف به باب و ابواب را با حصار در خشکی و دریا و کوه بساخت و بسیاری از اقوام و ملوک را در آن‌جا سکونت داد.
[۲۸] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، ج۱، ص۲۱۰، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
[۲۹] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، ج۱، ص۳۳، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۴۷ ش.


۲.۷ - اهمیت باب‌الابواب برای خسرو اول

به نوشته حمزه اصفهانی
[۳۰] حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض والانبیاء، ج۱، ص۵۱، بیروت (بی تا).
بنای دیوار باب الابواب برای خسرو اول چنان اهمیت داشت که به نگهبانان مرزی که به آن‌جا می‌فرستاد خلعتی از دیبا ، منقش به نوعی تصویر ، می‌بخشید و به یکی از آنان به مناسبت اهمیتی که داشت تخت سیمینی اختصاص داد و او را سریرْشاه نامید.

۲.۸ - رابطه صاحب سریر و باب‌الابواب

حمداللّه مستوفی صاحب سریر (سریرشاه) را همان ملک باب الابواب می‌داند.
[۳۱] حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب، ج۱، ص۲۴۳، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش.


۲.۹ - روش ساخت باب‌الابواب

ظاهراً انوشیروان ، هنگامی که بر بنای دیوار باب همت گماشت قسمتی را که به دریا می‌پیوست از سنگ و سرب با عرض سیصد ذراع بنا کرد و قسمت دیگر آن را به بالای کوه‌ها متصل کرد و دستور داد تا سنگ‌هایی را در کشتی حمل، و در دریا غرق کردند تا سطح آب بالا بیاید و برروی آن‌ها دیواری تا سه میلی داخل دریا امتداد داد و چون از ساختن دیوار فراغت یافت بر مدخل آن درهایی از آهن قرار داد و بر آن دبابه‌ای نصب کرد.
[۳۲] احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۷۶، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.


۲.۱۰ - سازنده باب در نظر مرعشی

ظهیرالدین مرعشی بنای دیوار دربند را از انوشیروان نمی‌داند؛ بلکه به نرسی پسر جاماسب ، که حدود سیزده سال در نواحی دربند جنگ می‌کرد و همه آن منطقه را آرام کرده بود، نسبت می‌دهد.
[۳۳] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۳۷ـ ۳۸، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.





۳.۱ - ویرانی در زمان هرمز

پس از خسرو انوشیروان ، هنگام پادشاهی هرمز ، ترکان در ماوراءالنهر شورش کردند و پادشاه خزر با سپاهی انبوه به باب الابواب حمله برد و ویرانی بزرگی به بار آورد.
[۳۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۱۷۴، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).


۳.۲ - تصرف در زمان خسرو دوم

هنگام درگیری خسرو دوم با رومیان ، خزرها با هراکلیوس متحد شدند و دربند را تصرف کردند.

۳.۳ - حمله ترکان و خزرها

سرانجام، در اواخر دوره ساسانیان و درگیری خسرو دوم و جانشینان او با مسلمانان ، فرصتی مناسب پدید آمد تا ترکان و خزرها به نواحی باب الابواب تاخت‌وتاز کنند.

۳.۴ - بعد از اسلام

در ۲۲، سپاهیان اسلام حمله خود را به دربند آغاز کردند.

۳.۴.۱ - در زمان خلیفه دوم

در این سال خلیفه دوم ، سراقة بن عمرو (ذوالنّور) را به باب روانه کرد.
سپس عبدالرحمان بن ربیعه و حذیفة بن اُسید غفاری و بکیر بن عبداللّه لیثی را به یاری او فرستاد.
[۳۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۱۵۵، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).

مدتی بعد، چون خبر مرگ سراقة بن عمرو و جانشینی عبدالرحمان بن ربیعه را به جای او شنید، حرکت او را بر سرحدات باب پذیرفت و دستور داد که به جنگ ترکان رود.
[۳۶] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۱۵۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).

به نوشته طبری ، در آن زمان باب را مرزبان ایرانی به نام شهربُراز ( ابن اثیر شهریار ضبط کرده است.) اداره می‌کرد که با عبدالرحمان مکاتبه کرد و امان خواست.
[۳۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۱۵۶ـ۱۵۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).


۳.۴.۲ - در زمان خلیفه سوم

در ۲۵، عثمان خلیفه سوم ، سلمان بن ربیعه باهلی را به ارمنستان فرستاد.
او با پادشاه شروان و دیگر ملوک آن سامان و مردم مسقط و شابران و شهرِ باب صلح کرد.
در ۳۰، حذیفه از جنگ ری به یاری عبدالرحمان بن ربیعه به باب رفت.
[۴۰] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۲۸۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).

در ۳۲، عثمان به سعید بن عاص دستور داد، تا سلمان بن ربیعه را بر سرحدات باب بگمارد و به جنگ بلنجر بفرستد.
[۴۲] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۳۰۴ـ۳۰۵، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).

در ۹۲، ولید بن عبدالملک برادر خود مسلمة بن عبدالملک را به امارت جزیره و ارمنستان گماشت.
او از راه آذربایجان به باب رسید.
[۴۳] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۶، ص۴۵۴، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).

ظاهراً در ۹۹، ترکان از راه معابر قفقاز از جمله باب به آذربایجان حمله کردند.
[۴۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۶، ص۵۵۳ـ۵۵۴، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).


۳.۴.۳ - در زمان یزید بن عبدالملک

در ۱۰۴، در زمان خلافت یزید بن عبدالملک ، خزرها باب الابواب را تصرف کردند و آن‌جا را اردوگاه خود قرار دادند.
پس از آن جراح بن عبداللّه حکمی باب را فتح کرد و بر خزرها پیروز شد.
[۴۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۷، ص۱۴، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).

در ۱۱۴، مسلمة بن عبدالملک بابُ الابواب را به پادگان جنگی تبدیل کرد.
[۴۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۷، ص۹۰، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).

مسلمة بن عبدالملک، ۰۰۰، ۲۴ تن سپاه شامی را در باب مستقر کرد و مردی از یاران خود را به حکومت آن‌جا گماشت.
این سپاه از اعراب دمشق ، حمص ، مردم شام و جزیره بود.
[۵۱] احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۹۱، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۵۲] محمد بن محمد بلعمی، تاریخنامه طبری، ج۲، ص۹۴۴، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۶ ش.

از آن هنگام به بعد اعراب در آن‌جا ساکن شدند.
[۵۳] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، ج۱، ص۲۱۱، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
[۵۴] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، ج۱، ص۲۲۷، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.

در ۱۴۵، قبایل ترک و خزر در باب شورش کردند.
[۵۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۷، ص۶۴۹، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).

سپس یزید بن مَزید تا ۱۷۲ حاکم شروان و باب بود.
[۵۶] احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۱، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.

خلیفه پس از او چند تن دیگر را به حکومت باب فرستاد، ولی آن‌جا همچنان ناآرام بود.

۳.۴.۴ - در زمان فضل برمکی

در ۱۷۵، فضل بن یحیی بن خالد برمکی حاکم ارمنستان شد و به ناحیه باب آمد و بر قلعه حَمزین حمله برد، اما شکست خورد.
[۵۷] احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۲۶، بیروت (بی تا).

در ۱۸۳، خزران ، باب را گرفتند،
[۵۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۸، ص۲۷۰، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۵۹] احمد بن محمد خوافی، مجمل فصیحی، ج۱، ص۲۴۵ـ۲۴۶، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ۱۳۴۱ ش.
و مردم را قتل عام و شهرها را ویران کردند و تا پل رود کُر ( کورا ) پیش آمدند.
[۶۰] احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۲۷، بیروت (بی تا).

در ۲۳۰، امیر باب الابواب، همه نواحی را به دست آورد.
[۶۱] احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۸۱، بیروت (بی تا).


۳.۴.۵ - در زمان مهتدی

در ۲۵۵، در زمان مهتدی ، گروهی از موالی بنی سُلَیم به منطقه مرزی باب آمدند و یکی از آنان به نام هاشم بن سراقه به امارت باب رسید و حکومت هاشمیان باب را پایه‌ریزی کرد.
[۶۲] احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۱۷، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.

در ۲۸۸، کسا بن بلجان ، امیر خزر، به باب الابواب حمله کرد اما امیر باب، محمد بن هاشم ، آنان را شکست داد.
[۶۳] احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۱۷، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.

به نوشته ابن رسته در زمان او، باب الابواب از تقسیمات سیاسی ارمنستان شمرده می‌شد.
[۶۴] ابن رسته، کتاب الاعلاق النفیسه، ج۱، ص۱۰۶، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.


۳.۵ - خسارت در اوایل قرن چهارم

در اوایل قرن چهارم، طبق مطالب تاریخ وزراء ، هنگام وزارت ابوالحسن بن فرات و حکومت یوسف بن دیوداد بر آذربایجان ، بر اثر حوادثی که در اران و شروان صورت گرفت، بندِ دربند خسارت دید.
ابن بند دنباله دیوار شهر بود که به طول ششصد ذراع تا دریا پیش می‌رفت و بندرگاه را در مقابل خزران حفظ می‌کرد.
چون یوسف خبر خرابی بند را شنید، محل حادثه را بررسی و بهای احیای آن را ۰۰۰، ۶۰ دینار برآورد کرد.
[۶۵] هلال بن مُحَسِّن صابی، کتاب تحفة الامراء فی تاریخ الوزارء، ج۱، ص۲۱۸، بیروت ۱۹۰۴.


۳.۶ - حاکم باب در قرن چهارم

در قرن چهارم، به نوشته مسعودی ، یکی از مسلمانان به نام محمد بن یزید که خاندان او از زمان مسلمة بن عبدالملک در باب سکونت اختیار کرده بودند و نیای خود را به هشام،
[۶۶] احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۴، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.
می‌رسانید با لقبشروانشاه در باب حکومت می‌کرد.
[۶۷] احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۲۱۰، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.


۳.۷ - حمله به باب در زمان مرزبان

در ۳۴۲ هنگامی که سالار مرزبان بن محمد بر آذربایجان فرمان می‌راند گروهی در باب الابواب بر مرزبان قیام کردند، و مرزبان به جنگ آنان شتافت.
در ۳۴۴، سراسر مناطق باب و شروان در تسلط مرزبان بن محمد سلاّر ( سالار ) بود.
[۶۹] ابن حوقل، کتاب صورة الارض، ج۱، ص۳۵۴، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۶۷.


۳.۸ - در زمان ابراهیم بن مرزبان

در ۳۵۷ سلاّر ابراهیم بن مرزبان در لشکرکشی به شروان، پیرامونِ باب را غارت کرد، و در ۳۵۸، از امیر باب، احمد بن عبدالملک ، خواست که به نزد او رود.
چون امیر باب خودداری کرد، میان آنان جنگ سختی درگرفت و ابراهیم بن مرزبان شکست خورد.
[۷۰] احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۶، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.


۳.۹ - شرح ابن حوقل درباره باب

در قرن چهارم، ابن حوقل ، وضع باب را مفصل‌تر از اصطخری شرح داده است: باب شهری است بر کرانه دریای خزر و در میانه آن لنگرگاهی برای کشتی‌هاست.
در این لنگرگاه بندی است که در میان دو کوه مشرف به آب ساخته‌اند و در دهانه این بند برای ورود و خروج کشتی‌ها زنجیری با قفل آویخته‌اند مانند بندرگاه صور در شام . کلید زنجیر در دست کسی است که بر دریا نظارت دارد، و ورود و خروج کشتی‌ها به فرمان اوست.
بند را از سنگ و سرب ساخته‌اند.
شهر ، حصاری محکم از سنگ و آجر و گل دارد.
زراعت شهر از اردبیل بیش‌تر و میوه آن کمتر است.
پارچه کتانی از آن‌جا به دست می‌آید.
زعفران بسیار دارد و از دیگر بلاد کفر برده فراوان به آن‌جا می‌آورند.
[۷۱] ابن حوقل، کتاب صورة الارض، ج۱، ص۳۳۹ـ۳۴۰، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۶۷.


۳.۱۰ - شرح مقدسی درباره باب

در اواخر قرن چهارم، مقدسی مطالب بیشتری از ابن حوقل درباره باب آورده است.
او می‌نویسد: باب الابواب در کرانه دریای خزر سه دروازه دارد، دروازه بزرگ، دروازه کوچک و دروازه دیگری که در سمت دریاست و بسته است.
دیواری از بالای کوه تا دریا کشیده شده که چند برج دارد، هم‌چنین چند مسجد و نگهبان دارد.
جامع در میان بازارها است.
[۷۲] ابن حوقل، کتاب صورة الارض، ج۱، ص۳۷۶، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۶۷.


۳.۱۱ - غارت سرین‌ها و آلان‌ها

در ۴۲۳، سریرها و آلان‌ها شروان را غارت کردند.
هنگام بازگشت، مردم باب راه‌ها و معبرهای کوهستانی را بستند و اموالشان را غارت کردند و آنان را کشتند.
[۷۳] احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۹، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.

در ۴۲۴، آلان‌ها به تلافی کشته‌شدگان، به باب حمله کردند.
[۷۴] احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۹، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.


۳.۱۲ - در زمان آلب ارسلان

در ۴۶۰ سلطان الب ارسلان سلجوقی وقتی به آذربایجان رسید، پرده‌دار خود شاوتکین را با سپاهی به باب فرستاد و او اغلب بن علی امیر باب را که نزد شروانشاه زندانی بود آزاد کرد و باز به حکومت آن‌جا گماشت.
[۷۵] احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۲۶، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.

در ۴۶۲، الب ارسلان غلام خود، یغمای ترک ، را به باب فرستاد و او شهر و قلعه باب را به جنگ گشود.
[۷۶] احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۲۷، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.


۳.۱۳ - در زمان سلطان محمود

در ۵۱۷، بسیاری از بزرگان شهر باب به خدمت سلطان محمود بن محمد سلجوقی آمدند و از گرجیان شکایت کردند.

۳.۱۴ - در زمان شروانشاه

در قرن ششم، شروانشاه اخستان بن منوچهر در جنگ با روس‌ها ، باب و شابران را گشود.
[۷۸] بدیل بن علی خاقانی، دیوان، ج۱، ص۳۲، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.


۳.۱۵ - شرح بکران درباره باب

در قرن هفتم به نوشته بکران ، دو دیوارباره شهر از کوه درآمده و به دریا درشده و این دیوارها از سنگ است.
[۷۹] بدیل بن علی خاقانی، دیوان، ج۱، ص۸۱ـ۸۲، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.


۳.۱۶ - شرح یاقوت حموی درباره باب

یاقوت حموی ، نیز می‌نویسد: مساحت باب الابواب دو میل در دو میل است، کنار شهر، کوه بزرگی معروف به کوه ذئب ( گرگ ) است که هرسال هیزم زیادی بر بالای آن جمع می‌کنند، اگر دشمنی به ایشان روکند و به کمکی نیاز داشته باشند هیزم‌ها را آتش می‌زدند تا مردم آذربایجان و اران و ارمنیه باخبر شوند.
[۸۰] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۴۳۷ـ ۴۳۸، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
[۸۱] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۵۶۴، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.

مغولان پس از فتح آذربایجان و اران، دربند شروان را فتح کردند، اما قلعه‌ای که امیر باب در آن پناه گرفته بود گشوده نشد.
پس از بازگشت از گرجستان ، برای عبور از باب، نماینده‌ای به نزد شروانشاه امیر دربند شروان فرستادند تا مغولان را به آن سوی مرز باب بفرستد.

۳.۱۴ - در زمان شروانشاه

در ۶۱۹، شروانشاه رشید ، امیر شروان و باب بود.
او در جنگ با قپچاق‌ها گریخت و آنان قلعه باب را تصرف کردند.
شروانشاه رشید پس از رفتن قپچاق‌ها، قلعه باب را به دست آورد و باقی‌مانده آنان را کشت.
وقتی خبر تصرف باب به قپچاق‌ها رسید، به باب بازگشتند و رشید در جنگ با آنان کشته شد.

۳.۱۸ - شرح قزوینی درباره باب

قزوینی می‌نویسد: باب شهر شگفتی است که از سنگ ساخته‌اند، به شکل مستطیل است و در کنار دریای خزر قرار دارد.
[۸۶] زکریا بن محمد قزوینی، کتاب آثارالبلاد و اخبار العباد، ج۲، ص۳۴۰، چاپ ووستنفلد، ویسبادن ۱۹۶۷.


۳.۱۹ - رابطه باب الحدید و باب‌الابواب

یک قرن بعد، ابوالفداء از باب الابواب به نام باب الحدید نام می‌برد.
[۸۷] اسماعیل بن علی ابوالفداء، تقویم البلدان، ج۱، ص۴۶۹، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۹ ش.


۳.۲۰ - وضعیت فعلی باب

ظاهراً از این زمان به بعد، نام‌های باب الابواب و باب الحدید بتدریج حذف شد و شهر نام کهن خود، دربند را بازیافت.
امروز آثار دیوار و قلعه و بند بابُ الابواب هنوز در شهر دربند دیده می‌شود.


(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
(۲) ابن حوقل، کتاب صورة الارض، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۶۷.
(۳) ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۴) ابن رسته، کتاب الاعلاق النفیسه، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۵) ابن فقیه، مختصرکتاب البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۶) اسماعیل بن علی ابوالفداء، تقویم البلدان، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۹ ش.
(۷) ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۸) محمد بن نجیب بکران، جهان نامه، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۴۲ ش.
(۹) احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۰) محمد بن محمد بلعمی، تاریخنامه طبری، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۱۱) حسن پیرنیا، ایران باستان، یا، تاریخ مفصّل ایران قدیم، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۲) حدودالعالم من المشرق الی المغرب، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش.
(۱۳) حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۴) حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض والانبیاء، بیروت (بی تا).
(۱۵) بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۶) احمد بن محمد خوافی، مجمل فصیحی، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ۱۳۴۱ ش.
(۱۷) عنایت الله رضا، آذربایجان و اران (آلبانیای قفقاز)، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۱۸) هلال بن مُحَسِّن صابی، کتاب تحفة الامراء فی تاریخ الوزارء، بیروت ۱۹۰۴.
(۱۹) محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
(۲۰) قدامة بن جعفر، کتاب الخراج، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۲۱) زکریا بن محمد قزوینی، کتاب آثارالبلاد و اخبار العباد، چاپ ووستنفلد، ویسبادن ۱۹۶۷.
(۲۲) آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران ۱۳۵۱ ش.
(۲۳) عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۴۷ ش.
(۲۴) ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۵) علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
(۲۶) محمد بن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۲۷) احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.
(۲۸) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
(۲۹) احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت (بی تا).


۱. ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک، ج۱، ص۱۲۳ـ۱۲۴، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۲. عنایت الله رضا، آذربایجان و اران (آلبانیای قفقاز)، ج۱، ص۱۷، تهران ۱۳۶۰ ش.
۳. عنایت الله رضا، آذربایجان و اران (آلبانیای قفقاز)، ج۱، ص۳۴، تهران ۱۳۶۰ ش.
۴. حسن پیرنیا، ج۱، ص۲۱۷، ایران باستان، یا، تاریخ مفصّل ایران قدیم، تهران ۱۳۶۹ ش.
۵. حسن پیرنیا، ج۱، ص۱۸۳، ایران باستان، یا، تاریخ مفصّل ایران قدیم، تهران ۱۳۶۹ ش.
۶. ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک، ج۱، ص۱۲۲، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۷. ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک، ج۱، ص۱۷۳، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۸. ابن رسته، کتاب الاعلاق النفیسه، ج۱، ص۱۴۸، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۹. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، ج۱، ص۶۰، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
۱۰. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۶، ص۴۵۴، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۱۱. ابن فقیه، مختصرکتاب البلدان، ج۱، ص۲۵، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۱۲. ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ج۱، ص۲۱۹، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۱۳. ابن حوقل، کتاب صورة الارض، ج۱، ص۳۳۹، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۶۷.
۱۴. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۴۳۷، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
۱۵. حدودالعالم من المشرق الی المغرب، چاپ منوچهر ستوده، ج۱، ص۱۶۴، تهران ۱۳۴۰ ش.
۱۶. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۲، ص۳۵۹، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۱۷. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۲، ص۳۸۴، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۱۸. محمد بن نجیب بکران، ج۱، ص۳۱، جهان نامه، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۴۲ ش.
۱۹. محمد بن نجیب بکران، ج۱، ص۱۶، جهان نامه، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۴۲ ش.
۲۰. اسماعیل بن علی ابوالفداء، تقویم البلدان، ج۱، ص۴۶۹، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۹ ش.
۲۱. حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، ج۱، ص۲۰، کتاب نزهة القلوب، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش.
۲۲. حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، ج۱، ص۱۸۰، کتاب نزهة القلوب، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش.
۲۳. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، ج۱، ص۳۰۴، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
۲۴. ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ج۱، ص۱۸۴، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۲۵. آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ج۱، ص۳۱۱، ترجمه رشید یاسمی، تهران ۱۳۵۱ ش.
۲۶. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، ج۱، ص۲۸ـ۳۰، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۴۷ ش.
۲۷. حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض والانبیاء، ج۱، ص۵۱، بیروت (بی تا).
۲۸. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، ج۱، ص۲۱۰، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
۲۹. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، ج۱، ص۳۳، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۴۷ ش.
۳۰. حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض والانبیاء، ج۱، ص۵۱، بیروت (بی تا).
۳۱. حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب، ج۱، ص۲۴۳، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش.
۳۲. احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۷۶، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۳۳. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۳۷ـ ۳۸، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
۳۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۱۷۴، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۳۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۱۵۵، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۳۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۱۵۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۳۷. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۸، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۳۸. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۱۵۶ـ۱۵۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۳۹. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۸۵۸۶، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۴۰. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۲۸۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۴۱. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۱۱، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۴۲. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۳۰۴ـ۳۰۵، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۴۳. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۶، ص۴۵۴، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۴۴. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۵۵، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۴۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۶، ص۵۵۳ـ۵۵۴، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۴۶. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۴۳، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۴۷. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۷، ص۱۴، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۴۸. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۱۰۱۱۱، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۴۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۷، ص۹۰، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۵۰. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۷۸، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۵۱. احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۹۱، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۵۲. محمد بن محمد بلعمی، تاریخنامه طبری، ج۲، ص۹۴۴، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۶ ش.
۵۳. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، ج۱، ص۲۱۱، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
۵۴. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، ج۱، ص۲۲۷، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
۵۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۷، ص۶۴۹، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۵۶. احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۱، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.
۵۷. احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۲۶، بیروت (بی تا).
۵۸. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۸، ص۲۷۰، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۵۹. احمد بن محمد خوافی، مجمل فصیحی، ج۱، ص۲۴۵ـ۲۴۶، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ۱۳۴۱ ش.
۶۰. احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۲۷، بیروت (بی تا).
۶۱. احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۸۱، بیروت (بی تا).
۶۲. احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۱۷، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.
۶۳. احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۱۷، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.
۶۴. ابن رسته، کتاب الاعلاق النفیسه، ج۱، ص۱۰۶، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۶۵. هلال بن مُحَسِّن صابی، کتاب تحفة الامراء فی تاریخ الوزارء، ج۱، ص۲۱۸، بیروت ۱۹۰۴.
۶۶. احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۴، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.
۶۷. احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۲۱۰، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.
۶۸. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۵۰۱، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۶۹. ابن حوقل، کتاب صورة الارض، ج۱، ص۳۵۴، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۶۷.
۷۰. احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۶، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.
۷۱. ابن حوقل، کتاب صورة الارض، ج۱، ص۳۳۹ـ۳۴۰، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۶۷.
۷۲. ابن حوقل، کتاب صورة الارض، ج۱، ص۳۷۶، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۶۷.
۷۳. احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۹، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.
۷۴. احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۹، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.
۷۵. احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۲۶، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.
۷۶. احمد بن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، ج۱، ص۲۷، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸.
۷۷. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۶۱۵۶۱۶، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۷۸. بدیل بن علی خاقانی، دیوان، ج۱، ص۳۲، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷۹. بدیل بن علی خاقانی، دیوان، ج۱، ص۸۱ـ۸۲، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۸۰. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۴۳۷ـ ۴۳۸، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
۸۱. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۵۶۴، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
۸۲. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۲، ص۳۵۹، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۸۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۲، ص۳۵۹، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۸۴. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۲، ص۳۸۴۳۸۵، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۸۵. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۲، ص۴۰۶ ۴۰۸، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۸۶. زکریا بن محمد قزوینی، کتاب آثارالبلاد و اخبار العباد، ج۲، ص۳۴۰، چاپ ووستنفلد، ویسبادن ۱۹۶۷.
۸۷. اسماعیل بن علی ابوالفداء، تقویم البلدان، ج۱، ص۴۶۹، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۹ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «باب الابواب»، شماره۳۴.    


رده‌های این صفحه : جغرافیای اسلامی | قفقاز




جعبه ابزار