ایمان و استواری عقیده (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از جلوهها و اثرات
ایمان به
خداوند تحکیم بنیانهای عقیدتی در
انسان میباشد.
تحکیم بنیانهای عقیدتی، در پرتو
ایمان به
خدا میباشد:
«لا تجد قومـا یؤمنون بالله والیوم الاخر یوادون من حاد الله ورسوله... اولـئک کتب فی قلوبهم الایمـن...؛
هیچ قومی را که ایمان به خدا و
روز رستاخیز دارند نمییابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، ... آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته ...»
هرگز دوستی با دشمنان خدا و
رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با داشتن ایمان قابل جمع نیست. در این آیه شریفه یافتن قومی با چنین صفتی را نفی نموده، میفرماید: چنین مؤمنینی نخواهی یافت. و این
کنایه است از اینکه ایمان راستین به خدا و
روز جزا با چنین صفاتی نمیسازد آن کس که واقعا به خدا و
رسول و روز جزا ایمان دارد، ممکن نیست با دشمنان خدا دوستی کند، هر چند که همه قسم سبب و انگیزه دوستی در آنان وجود داشته باشد، مثل اینکه پدرش یا پسرش یا برادرش باشد، و یا قرابتی دیگر داشته باشد، برای اینکه این چنین دوستی با ایمان به خدا منافات دارد. پس روشن گردید که جمله: و لو کانوا آباءهم...، به مطلق اسباب
مودت اشاره دارد. و اگر تنها مودت ناشی از
قرابت را ذکر کرد، به خاطر آن است که مودت خویشاوندی قویترین
محبت، و هم با ثباتترین آن است و زوالش از
دل به آسانی صورت نمیگیرد.
اولئک کتب فی قلوبهم الایمان، کلمه: اولئک، اشاره به مردمی است که به خاطر ایمانی که به خدا و روز جزا دارند با دشمنان خدا هر چند
پدر و یا
پسر یا برادرشان باشد دوستی نمیکنند. و کتابت به معنای اثبات غیر قابل زوال است. و ضمیر در کتب به خدای تعالی بر میگردد. و این آیه تصریح و
نص در این است که چنین کسانی
مؤمنین حقیقی هستند.
در یک دل دو محبت متضاد نمیگنجد، و آنها که دم از هر دو میزنند یا ضعیف الایمانند، و یا
منافق، و لذا میبینیم که در غزوات اسلامی در صف مخالف جمعی از بستگان و خویشاوندان
مسلمین بودند، ولی چون خطشان را از خط الهی جدا کرده، و به صفوف دشمنان حق پیوسته بودند، با آنها پیکار کردند، و حتی جمعی از آنها را کشتند. محبت پدران و فرزندان و برادران و اقوام بسیار خوب است، و نشانه زنده بودن عواطف انسانی است، اما هنگامی که این محبت رو در روی محبت خدا قرار گیرد
ارزش خود را از دست میدهد. البته افراد مورد علاقه انسان تنها این چهار گروه که در آیه ذکر شدهاند نمیباشد، ولی اینها نزدیکترین افراد انسانند، و با توجه به آنها حال بقیه نیز روشن میشود.
سپس به پاداشهای بزرگ این گروه که قلبشان به طور کامل در
اختیار عشق خدا است پرداخته، و پنج موضوع را که بعضی به صورت
امداد و
توفیق است، و بعضی به صورت نتیجه و سرانجام کار بیان میکند:
در بیان قسمت اول و دوم میفرماید: آنها کسانی هستند که خدا خط ایمان را بر صفحه قلوبشان نوشته، و با روحی از ناحیه خودش آنان را
تقویت فرموده است (اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه). بدیهی است این امداد و لطف الهی هرگز با اصل
آزادی اراده و
اختیار انسان منافات ندارد، چرا که گامهای نخستین یعنی ترک محبت دشمنان خدا، از سوی خود آنان برداشته شده، سپس امدادهای الهی به صورت استقرار ایمان که از آن تعبیر به کتابت و نوشتن شده به سراغ آنان میآید. چنان که در آیات فوق دیدیم خداوند برای کسانی که عشق او را بر همه چیز مقدم شمرند و هر علاقهای را تحت الشعاع علاقه به او قرار دهند، دوستان او را دوست دارند و دشمنان او را دشمن، پنج پاداش بزرگ مقرر داشته که سه پاداشش را در همین
جهان به آنها میدهد و دو پاداش را در
قیامت. نخستین موهبت در این جهان، استقرار و ثبات
ایمان آنها است، چنان نقش ایمان را بر قلوبشان میزند که دست حوادث و طوفانهای زندگی نتواند آن را محو سازد، و از این گذشته با روح تازهای آنها را تایید و تقویت میکند، و در مرحله سوم آنها را در حزب خویش جای میدهد و بر دشمنان پیروز میسازد. در
آخرت نیز
بهشت جاویدان با تمام نعمتهایش در اختیار آنها قرار میدهد، و علاوه بر آن، خشنودی مطلق خویش را از آنان اعلام میدارد.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «استواری عقیده».