• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انطباعات

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



انطباع به‌معنای نقش‌پذیری یکی از اصطلاحات نزد اهل معقول بوده و در مورد حصول علم و وجود ذهنی به‌کار می‌رود.



انطباع به تمام افعال طبيعى، كه احساس را برمى‌انگيزند، اطلاق مى‌شود. انطباع بر سه قسم است:
۱- تأثير فيزيكى يا شيميائى پيوسته به اعصاب حسی؛
۲- انتقال اين تأثير به مغز؛
۳- حدوث تغييرى در مغز در مقابل اين تأثير.
لفظ انطباع يا فقط به تأثير در اعصاب حس، اطلاق مى‌شود، و يا به تمام شعور، از اين جهت كه در مقابل افعال خارجى، رنگ انفعالى به خود مى‌گيرد. انطباع به اين معنى ضد تفکر و حكم مبنى بر تحليل است.


فرق انطباع و تهییج اين است كه تهييج اخص و انطباع اعم است. زيرا تهييج يا برانگيختن فقط به نوعى از انطباع اطلاق مى‌شود كه عبارت است از تأثير پيوسته به انتهاى اعصاب حسى. در حالى كه انطباع شامل اقسام سه‌گانه سه‌گانه‌ايست كه ذكر آن گذشت.


اصالت تأثيرپذيرى (انطباعيت) روش بعضى از هنرمندان و صنعت‌گران و نويسندگان و ناقدان است كه به عمل كردن يا حكم كردن بر طبق انطباعات مستقيم، اكتفا مى‌كنند، بدون كمك گرفتن از مبادی عقل يا دستورات انتزاعى هنر. در اين مورد گويند: اصالت تأثيرپذيرى نويسنده و انتقاد انطباعى و تأثيرى.


در فلسفه اسلامی كسانى كه قائل به‌انطباع وجود ذهنى شده‌اند می‌گويند شبح موجودات خارجى در قوه مدرکه و ذهن انسان منطبع می‌شود يعنى حلول می‌كند و در مورد ابصار پيروان انطباع می‌گويند شبح اشياء خارجى در بصر منطبع می‌شود و از اين راه ابصار حاصل می‌شود نهايت در مورد وجود ذهنى و ابصار بنا بر قول به‌انطباع حلول عين اجزاء شى‌ء خارجى نيست بلكه شبح آنها است.


انطباعات در فلسفه غرب يکى از دو قسم ادراکات و به معنای انعکاسات ذهنی است.

۵.۱ - ادراکات از نظر هیوم

ادراکات از نظر دیوید هیوم دو دسته‌اند:
۱. انطباعات یعنی انعکاسات؛
۲. افکار یعنی‌ اندیشه‌ها.
تمیز میان این دو به مقدار نیرو و حیاتی است که صورت ذهنی از آنها بر خوردار است. ادراکاتی که دارای نیروی بیشتر و جنبه حیاتی فزون‌تری است، انعکاس است و عواطف و انفعالات ما در این قسم مندرج است و اما افکار و‌اندیشه‌ها عبارت‌اند از: صورت‌های ضعیف و کم‌رنگی از این انعکاس‌ها که پس از پنهان‌شدن موضوع از نظر، در ادراک ما به جای می‌ماند؛ مثلاً وقتی در مقابل دریایی هستیم، صورتی را که از دریا درک می‌کنیم بسیار قوی و زنده و این، همان انعکاس است، ولی وقتی از مقابل دریا به کنار رفتیم و به تصور دریا پرداختیم آنچه از دریا درک می‌کنیم صورت آن انعکاس قبلی است و این صورت از آن پایه نیرو و روشنی که در انعکاس بود برخوردار نیست و‌ اندیشه یعنی این صورت.
انعکاسات همیشه پیش از‌اندیشه‌ها هستند؛ یعنی منشا هر‌ اندیشه، خواه بسیط و خواه مرکب، انعکاس است.

۵.۲ - اقسام انعکاسات

انعکاسات دو قسم‌اند:
۱. انعکاس احساس؛
۲. انعکاس‌اندیشه؛ مثلاً هر گاه شیری را ببینیم از آن، در ادراک ما انعکاس به وجود می‌آید و پس از نهان‌شدن شیر از دیده ما، آن انعکاس نیز زایل می‌شود، ولی در ذهن ما صورتی از آن محفوظ است که گاهی ترس و هیبت ایجاد می‌کند. به این ترس و هیبت نیز انعکاس گفته می‌شود، ولی این، مولود احساس نیست، بلکه متولد از‌ اندیشه است؛ پس این انعکاس، انعکاس فکری، و آن انعکاس قبلی که‌ اندیشه از آن متولد شده بود انعکاس احساسی است.
[۷] صدر، محمدباقر، الاسس المنطقیة للاستقراء، ص۹۰.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

(۱) صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی.    
(۲) سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی.    
(۳) صدر، محمدباقر، الاسس المنطقیة للاستقراء.


۱. سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۱، ص۱۷۴.    
۲. صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ص۳۲۲.    
۳. سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۱، ص۱۷۴.    
۴. سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۱، ص۱۷۴.    
۵. سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۱، ص۱۷۴.    
۶. صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ص۳۲۲.    
۷. صدر، محمدباقر، الاسس المنطقیة للاستقراء، ص۹۰.



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «انطباعات»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۱۱/۱۵.    



جعبه ابزار