• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انسان‌شناسی شهودی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عده‌ای یکی از راه‌های شناخت انسان را سیر و سلوک عرفانی و دریافت شهودی دانسته‌اند، که در آن از راه شهود و علم حضوری به مطالعه و بحث و بررسی در مورد انسان پرداخته می‌شود. و با تلاش‌هایی که از طریق انجام داده‌اند به نوعی شناخت از انسان که می‌توان آن را انسان‌شناسی عرفانی نامید دست یافته‌اند
اما انسان‌شناسی عرفانی کسب شناخت در مورد حقیقت انسان از طریق تجربه‌های درونی است که کسی جز شخص عارف در آن شرکت ندارد، از طرف دیگر زبان هم از بیان کامل تجربه‌های عرفانی قاصر است و این تجارب در قالب الفاظ و مفاهیم قرار نمی‌گیرد. لذا تنها راه فهم کامل این نوع تجارب، چشیدن آنها از طریق تجربه کردن آنهاست.



یکی از انواع انسان‌شناسی، انسان‌شناسی عرفانی است، که در آن از راه شهود و علم حضوری به مطالعه و بحث و بررسی در مورد انسان پرداخته می‌شود. این نوع انسان‌شناسی به معرفی انسان کامل و همچنین بحث در مورد نحوه دست‌یابی انسان به کمال می‌پردازد. در عرفان عمدتا از دو مساله اساسی بحث می‌شود؛
الف) مساله وحدت وجود و اثبات اینکه «الوجود واحد لاشریک له» که از این مساله به هستی‌شناسی عرفانی یاد می‌شود.
ب) بحث از موحد و اینکه موحد کیست و دارای چه ویژگی‌هایی است؟ و در نهایت بیان این مطلب که انسان کامل همان موحد است. از این بحث عرفانی هم به انسان‌شناسی عرفانی تعبیر می‌شود، که در آن از حقیقت انسان و هچنین از ارزش‌ها و بایدها و نبایدهای او بحث می‌شود. در واقع انسان‌شناسی عرفانی دارای دو بخش هستی‌شناسی و ارزش‌شناسی انسانی است.
[۱] خسروپناه، عبدالحسین، گستره شریعت، قم، نشر معارف، ۱۳۸۲، ص۲۲۰.



به بیان دیگر علم عرفان از دو بخش تشکیل شده است:

۲.۱ - عرفان نظری

این نوع از عرفان به تفسیر هستی می‌پردازد و در آن از خدا و جهان و انسان بحث می‌شود. عرفان نظری مانند فلسفه الهی است که آن هم در مقام توضیح و تفسیر هستی است، ‌با این تفاوت که فلسفه در استدلات خود فقط به اصول عقلی تکیه می‌کند ولی عرفان، مبادی و اصول به اصطلاح کشفی را پایه استدلالات خود قرار می‌دهد و بعد آنها را به زبان عقلی توضیح می‌دهد.
از نظر عارف کمال انسان به این است که با قدم سیر و سلوک به اصلی که از آن جداشده است باز گردد و دوری و فاصله را با ذات حق تعالی از بین ببرد و از خودش فانی شود و به جائی برسد که جز خدا را نبیند.
[۲] مطهری، مرتضی، آشنائی با علوم اسلامی، قم، صدرا، ۱۳۷۹، ج۲، ص۸۹-۹۱.


۲.۲ - عرفان عملی

این بخش از عرفان روابط و وظائف انسان را با خودش و با جهان و با خدا بیان می‌کند و عمده نظرش روابط انسان با خداست. این بخش از عرفان علم سیر و سلوک نامیده می‌شود و در آن توضیح داده می‌شود، که سالک برای اینکه به قله رفیع انسانیت، یعنی توحید برسد، از کجا باید شروع کند و چه منازل و مراحلی را باید به ترتیب طی کند.
البته همه این منازل و مراحل باید با اشراف و تحت مراقبت یک انسان کامل و راه پیموده، که از راه و رسم منازل عرفانی آگاهی دارد، طی شود تا بتواند خود را به شناخت خدا نزدیک کند. ابزار کار عارف دل و مجاهدت و تصفیه و تهذیب می‌باشد و حرکتش در باطن است.
عرفان در این بخش مانند اخلاق است، با این تفاوت که عمده توجه عرفان به روابط انسان با خداست، در حالی که اکثر سیستم‌های اخلاقی ضرورتی نمی‌بینند که درباره روابط انسان با خدا بحث کنند و فقط اخلاق مذهبی به این جهت توجه می‌کند.
از سوی دیگر از نظر عارف روح بشر مانند یک گیاه یا یک کودک است که کمالش در رشد و نموّی است، که طبق نظام مخصوص باید صورت گیرد، در حالی که در اخلاق صرفا سخن از یک سلسله فضائل است، ازقبیل؛ راستی، درستی، ‌عدالت، عفت و غیره که روح باید به آنها مزّین شود.
[۳] مطهری، مرتضی، آشنائی با علوم اسلامی، قم، صدرا، ۱۳۷۹، ج۲، ص۸۵-۸۷.
[۴] بهاری، شهریار، انسان شناسی نظری، تهران، نسر دلیل، ۱۳۶۷، ص۴۴-۴۷.



انسان‌شناسی عرفانی کسب شناخت در مورد حقیقت انسان از طریق تجربه‌های درونی است که کسی جز شخص عارف در آن شرکت ندارد، از طرف دیگر زبان هم از بیان کامل تجربه‌های عرفانی قاصر است و این تجارب در قالب الفاظ و مفاهیم قرار نمی‌گیرد. لذا تنها راه فهم کامل این نوع تجارب، چشیدن آنها از طریق تجربه کردن آنهاست.
[۵] بهاری، شهریار، انسان شناسی نظری، تهران، نسر دلیل، ۱۳۶۷، ص۴۴.

به بیان دیگر عارف به لحاظ مشکلات زبان‌شناختی نمی‌تواند شناخت و معرفت خود از انسان را، که به صورت شهودی و حضوری به آن دست یافته است، به علم حصولی تبدیل کرده، به دیگران منتقل کند، چرا که مفاهیم عرفانی، مفاهیم خاص و شخصی‌اند و نمی‌توان آنها را در قالب الفاظ و مفاهیم زبانی که عمومی‌اند ریخت. لذا همیشه عرفا از تنگنای زبان و نامفهومی قالب‌ها نالیده‌اند.
[۶] خسروپناه، عبدالحسین، گستره شریعت، قم، نشر معارف، ۱۳۸۲، ص۲۲۸.

هر که را اسرار حق آموختند •••• مهر کردند و دهانش دوختند
بر همین اساس عرفا برای ارزیابی شهودات عرفانی خود و تشخیص شهودات حقیقی و الهی از مکاشفات غیرواقعی به ارائه ملاک و معیار پرداخته‌اند. عرفا مکاشفات و واردات درونی خود را به انواعی از قبیل؛ رحمانی، ملکی، جنی و شیطانی تقسیم می‌کنند.
[۷] عربی، محی‌الدین، فتوحات مکیه، بیروت، ‌ دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۸۱.

از نظر آنها شهوداتی که مخالف با عقل و نقل نباشد، یعنی برخلاف دلائل عقلی و کتاب خدا و بیانات پیامبر و ائمه (علیه‌السّلام) مطلبی را ارائه نکند، شهودی الهی و حقیقی است و برای شخص عارف حجیت دارد و اگر عارف بتواند دلیلی برای اثبات این شهود از عقل یا کتاب و سنت بیاورد در این صورت برای دیگران نیز حجیت می‌یابد. اما اگر شهود عارف، بر خلاف عقل یا نقل مطلبی را اثبات کند، در این صورت این شهود هیچ گونه حجیتی ندارد، بلکه امری باطل است.
[۸] عبدالحسین، خسروپناه، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات حوزه علمیه قم، ۱۳۸۱، ص۳۲۵-۳۲۶.



۱. خسروپناه، عبدالحسین، گستره شریعت، قم، نشر معارف، ۱۳۸۲، ص۲۲۰.
۲. مطهری، مرتضی، آشنائی با علوم اسلامی، قم، صدرا، ۱۳۷۹، ج۲، ص۸۹-۹۱.
۳. مطهری، مرتضی، آشنائی با علوم اسلامی، قم، صدرا، ۱۳۷۹، ج۲، ص۸۵-۸۷.
۴. بهاری، شهریار، انسان شناسی نظری، تهران، نسر دلیل، ۱۳۶۷، ص۴۴-۴۷.
۵. بهاری، شهریار، انسان شناسی نظری، تهران، نسر دلیل، ۱۳۶۷، ص۴۴.
۶. خسروپناه، عبدالحسین، گستره شریعت، قم، نشر معارف، ۱۳۸۲، ص۲۲۸.
۷. عربی، محی‌الدین، فتوحات مکیه، بیروت، ‌ دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۸۱.
۸. عبدالحسین، خسروپناه، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات حوزه علمیه قم، ۱۳۸۱، ص۳۲۵-۳۲۶.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «انسان شناسی شهودی یا عرفانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۷/۲۲.    






جعبه ابزار