• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امیین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





اُمّی ، درس ناخوانده و خط ننوشته است.



امّی به معنای نانویسا و ناخوانا،
[۲] لسان العرب، ج۱، ص۲۲۰.
[۳] لغت‌نامه، ج۲، ص۲۹۰۱، «امّی».
منسوب به امّ ( مادر ) است؛ یعنی کسی که نوشتن را فرا نگرفته و بر وضع تولد خویش باقی است.
[۴] لسان‌العرب، ج۱، ص۲۲۰.
[۵] فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص۱۳۵.
[۶] التحقیق، ج۱-۲، ص۱۳۴.


۱.۱ - منسوب به امت

برخی آن را منسوب به امت به معنای عامّه دانسته‌اند، زیرا بیش‌تر مردم در زمان بعثت پیامبر و نزول قرآن نمی‌توانستند بنویسند یا منسوب به امت و به معنای کسی است که بر اصل خلقت امت که خواندن و نوشتن نمی‌دانند، باقی بوده و خواندن و نوشتن را فرا نگرفته باشد.
[۸] لسان‌العرب، ج۱، ص۲۲۰.
[۹] لغت‌نامه، ج۱، ص۲۹۰۲.



موسوم شدن پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به امّی نیز ازاین‌روست که خواندن و نوشتن را از کسی نیاموخته بود.
[۱۰] فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص۱۳۵.
[۱۱] لغت‌نامه، ج۲، ص۲۹۰۲.



امّی بودن پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از نظر تاریخی روشن و قطعی است؛ تاریخ گواه است که آن حضرت چه قبل و چه بعد از مبعوث شدن به رسالت نزد هیچ استادی خواندن و نوشتن نیاموخته بود، زیرا از یک سو بیش‌تر مردم سرزمین حجاز در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) خواندن و نوشتن را نمی‌دانستند، و از سوی دیگر تعلیم و تعلّم به صورت یک صنعت و حرفه در میان آنان جایگاهی نداشته است، ازاین‌رو تنها شمار اندکی در میان آنها (۱۷ نفر) از این هنر برخوردار بوده‌اند، بنابراین اگر پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در آن جامعه خواندن و نوشتن را از کسی آموخته بود یقیناً در میان مردم شهرت می‌یافت.
[۱۲] فتوح البلدان، ص۴۵۹.

افزون بر آن، با توجّه به وجود مخالفانی که درصدد بودند تا هرگونه اتهامی را به آن حضرت وارد کنند، اگر چنین مسئله‌ای وجود داشت مخالفان از آن غافل نمی‌ماندند.
[۱۳] مجموعه آثار، ج۳، ص۲۰۵-۲۰۶، «پیامبر امّی»

حوادث تاریخی بیانگر آن است که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حتی در مدینه پس از مبعوث شدن به رسالت نیز نه نوشته‌ای را می‌خواند و نه با دست خویش چیزی می‌نگاشت و رخداد صلح حدیبیه از معروف‌ترین این حوادث است.
[۱۴] مجموعه آثار، ج۳، ص۲۱۹.



قرآن کریم به امّی بودن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) افزون بر واژه «امّی»، در دو مورد با عباراتی دیگر نیز اشاره کرده است؛ مانند: «ما کُنتَ تَتلوا مِن قَبلِهِ...»، «ما کُنتَ تَدری...»،
[۱۸] مجموعه آثار، ج۳، ص۲۲۵-۲۲۸.
و نیز امّی بودن دیگران را به صورت جمع «امیّون» در یک آیه و «امیّیّن» در سه آیه مطرح کرده است.


امّی منسوب به امّ باشد
[۲۳] بیان‌السعاده، ج۱، ص۱۰۶.
یا به امّت ، و امّت به معنای اکثریت مردم باشد
[۲۷] روح المعانی، مج۴، ج۶، ص۱۱۶.
یا خلقت
[۲۹] لغت نامه، ج۲، ص۲۹۰۱.
به کسی گفته می‌شود که خواندن و نوشتن را نیاموخته باشد. علامه طباطبایی (رحمه الله) با منسوب دانستن امّی به امّ می‌نویسد: مهر و عطوفت مادر مانع می‌شود از این‌که فرزند خود را نزد معلم بفرستد، بنابراین، فرزند به تربیت مادری بسنده می‌کند.

۵.۱ - تفاسیر متفاوت

برخی مفسران
[۳۱] البرهان، ج۵، ص۳۷۴.
براساس بیشتر
[۳۳] حق الیقین، ج۱، ص۱۳۶.
روایات مربوط به تفسیر امّی آن را به معنای اهل امّ القری گرفته‌اند؛ یعنی کسی که در سرزمین مکه تولد یافته و منسوب به امّ القری است. در روایات یاد شده برای تأیید این نظر به آیه ۹۲ سوره انعام استدلال شده که از مکه به امّ القری تعبیر کرده است: «... و لِتُنذِرَ اُمَّ القُری و مَن حَولَها...»
در نظری دیگر امّی، منسوب به امّ الکتاب یعنی لوح محفوظ دانسته شده است و به این اعتبار به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) امّی و به امّت ایشان امیّین گویند.
[۳۶] تفسیر صدرالمألهین، ج۷، ص۱۵۱.



آیاتی که واژه امّی در آن‌ها به صورت جمع و صفت برای دیگران آمده است درباره سه گروه ذیل است:

۶.۱ - عوام یهود

۱. کسانی که خواندن و نوشتن را نمی‌دانستند و از کتاب آسمانی خود جز بر یک سلسله اوهام و خیالات اطلاعی نداشتند (عوام یهود ): «و مِنهُم اُمِّیُّونَ لایَعلَمونَ الکِتبَ اِلاّاَمانِیَّ واِن هُم اِلاّ یَظُنّون»

۶.۲ - مشرکان عرب

۲. کسانی که پیرو هیچ کتاب آسمانی نبودند (مشرکان عرب):
[۳۹] مجمع‌البیان، ج۱، ص۲۹۰.
[۴۰] التفسیرالکبیر، ج۳، ص۱۳۹.
[۴۱] التفسیرالکبیر، ج۷، ص۲۱۳.
«... وقُل لِلَّذینَ اوتوا الکِتبَ والاُمِّیِّینَ ءَاَسلَمتُم...» به اعتقاد برخی از مفسران صفت امّی از دو جهت برای مشرکان عرب ذکر شده است:
الف. از باب تشبیه به کسی که خواندن و نوشتن را نمی‌داند، زیرا آنان کتاب الهی (قرآن) را نخواندند.
ب. عامّه مشرکان عرب اهل خواندن و نوشتن نبودند، اگرچه در بین آنان افراد اندکی نوشتن می‌دانستند.
[۴۳] التفسیر الکبیر، ج۷، ص۲۱۳.


۶.۳ - مردم عرب

۳. کسانی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از میان آنان مبعوث شده است (مردم عرب): «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمّیّینَ رَسولاً مِنهُم...»، زیرا قبل از قرآن دارای کتاب آسمانی نبودند، برخلاف یهود و نصارا که آنان را «اهل کتاب» می‌گویند.
[۴۵] کشف الاسرار، ج۱۰، ص۹۵.
در آیه‌ای نیز اهل کتاب مردم عرب را با همین صفت نام برده‌اند:
[۴۶] جامع البیان، مج۳، ج۳، ص۴۳۲ ۴۳۳.
«ذلِکَ بِاَنَّهُم قالوا لَیسَ عَلَینا فی الاُمِّیِّینَ سَبیلٌ...» براساس برخی نقلها، مقصود آنان از امیین که در آیه آمده، مسلمانان هستند.
[۴۸] جامع البیان، مج۳، ج۳، ص۴۳۲ ۴۳۳.



امّی بودن، وصف مشترک پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دیگران است. مسلماً امّی در همه موارد یکسان نیست، زیرا در مورد قوم یهود از باب سرزنش و مذمّت آمده است و در مورد مردم عرب نقص و برای پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) کمال محسوب می‌شود و مدح و ستایش ایشان و دلیل رسالت و اعجاز آن حضرت است؛ مانند صفت تکبّر که برای خدای سبحان صفت مدح و برای غیر او مذمت و قبح است.

۷.۱ - کمال

کمال بودن این وصف برای رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ازاین‌روست که اهمیت و ارزش خواندن ونوشتن به عنوان یک هنر برای بهره‌وری از آرا و اندیشه‌های دیگران است که در آثارشان برجای مانده است و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عاقل‌ترین مردم و شریف‌ترین موجودات است و نیازی به معلومات بشری ندارد تا خواندن و نوشتن را فرا گیرد، زیرا خداوند علوم اولین و آخرین را یکجا به او آموخته است.


بر این اساس برخی از مفسران گفته‌اند: امّی در صفات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از نشانه‌های نبوت و دلیل رسالت آن حضرت است و با وجود این صفت دارای علم اولین و آخرین بود، از غیب آسمان و زمین خبر می‌داد و مردم را به راه حق و صراط مستقیم دعوت می‌کرد.
[۵۱] کشف الاسرار، ج۳، ص۷۶۴-۷۶۵.



آوردن صفت امّی برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، و امّیّین برای مردم عرب برای توجه دادن مردم به قدرت بی‌کران الهی است که از میان مردمی جاهل و بی‌سواد، مردی درس ناخوانده و مکتب نرفته را برانگیخت تا آیات خدا را بر آنان بخواند، از عقاید باطل پاکشان سازد و کتاب و علم و حکمت به آن‌ها بیاموزد،
[۵۲] تفسیر نوین، ص۷.
بنابراین با توجّه به این‌که قرآن مشتمل بر علوم فراوان است آوردن آن توسط کسی که نوشتن و خواندن را فرا نگرفته است از معجزات الهی به حساب می‌آید.
قرآن کریم به چند صورت این صفت را به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نسبت داده است؛ گاهی به صفت امّی برای وی تصریح کرده است: «اَلَّذینَ یَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِیَّ الاُمِّیَّ...»، «فَامِنُوا بِاللّهِ و رَسُولِهِ النَّبیِّ الاُمّیِّ...» و گاهی گفته است: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پیش از رسالت نمی‌خوانده و نمی‌نوشته است، مبادا کسانی که در صدد تکذیب و ابطال سخنان وی هستند شک و تردید کنند: «و ما کُنتَ تَتلوا مِن قَبلِهِ مِن کِتب ولا تَخُطُّهُ بِیَمینِکَ اِذًا لاَرتابَ المُبطِلون»
[۵۸] مجموعه آثار، ج۳، ص۲۲۸، «پیامبر امّی».



به عقیده سید مرتضی ظاهر آیه اخیر بر امّی بودن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) قبل از نبوتش دلالت دارد، زیرا اگر قبل از مبعوث شدن به رسالت خواندن و نوشتن می‌دانست مخالفان راهی برای ایجاد شک و تردید در رسالت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌یافتند و درباره نبوت آن حضرت شبهه ایجاد می‌کردند، بدین صورت که می‌گفتند: او قرآن را از کتابهای پیشین جمع کرده است؛ اما هنگامی که به زندگی پیامبر می‌نگرند می‌بینند که آن حضرت ازکودکی تا هنگام بعثت اهل خواندن و نوشتن نبوده است و آنچه را که آورده مردم از آوردن آن عاجزند، بنابراین، جایی برای شک و تهمت نمی‌ماند. وی این اعتقاد را که پیامبر قبل از نبوت خواندن و نوشتن را نمی‌دانسته، ولی پس از نبوت آن را از جبرئیل آموخته به امامیه نسبت داده است.
[۶۰] مجمع‌البیان، ج۷، ص۴۵۰.



در پاسخ این پرسش که چگونه فرستادن پیامبری امّی از سوی خداوند منت بر مؤمنان محسوب می‌شود: «لَقَد مَنَّ اللّهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولاً مِن اَنفُسِهِم یَتلوا عَلَیهِم ءایتِهِ...»،

۱۱.۱ - پاسخ

می‌توان مهم‌ترین دلیل آن را جلوگیری از این اتهام مخالفان دانست که آن حضرت تعلیماتش را از کتابهای گذشتگان گرفته است:
برخی مفسران مدعی شده‌اند که به دلالت بعضی از آیات قرآن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) قرآن را از روی نوشته برای مردم می‌خوانده است؛ مانند: «رَسولٌ مِنَ اللّهِ یَتلوا صُحُفًا مُطَهَّرَه»
آنان برای اثبات ادعای خویش از کلمه «یَتلوا» که به معنای خواندن است استفاده کردند.
پاسخ ادعای مذکور آن است که تلاوت خواندن است، از حفظ باشد یا از روی نوشته. برخی در این زمینه گفته‌اند: به هیچ مدرکی برنخورده‌ایم که تلاوت به معنای خواندن از رو باشد. آنچه مجموعاً از سخنان واژه پژوهان و از موارد استعمال واژگان «قرائت» و «تلاوت» برمی‌آید این است که هر سخن گفتن قرائت یا تلاوت نیست. قرائت و تلاوت در موردی است که سخنی که خوانده می‌شود مربوط به یک متن باشد؛ خواه آن متن از رو خوانده شود یا از حفظ . افزون بر آن بیش‌تر مردم عرب در زمان آن حضرت بی‌سواد بوده و غالباً تفهیم و تفهم در میان آنان شفاهی بوده و به همین جهت فصاحت و بلاغت در میان آنان جایگاه ویژه‌ای داشته است.


بحارالانوار؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز؛ بیان‌السعادة فی مقامات العباده؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ تفسیر الصافی؛ تفسیر القرآن الکریم، صدرالمتألهین؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر نمونه؛ تفسیر نورالثقلین؛ تفسیر نوین؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ حق الیقین؛ رسائل الشریف المرتضی؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ فتوح البلدان؛ فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ الکشاف؛ لسان العرب؛ لغت‌نامه؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ مجموعه آثار، استاد مطهری؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النکت والعیون، ماوردی.


۱. مفردات، ص۸۷.    
۲. لسان العرب، ج۱، ص۲۲۰.
۳. لغت‌نامه، ج۲، ص۲۹۰۱، «امّی».
۴. لسان‌العرب، ج۱، ص۲۲۰.
۵. فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص۱۳۵.
۶. التحقیق، ج۱-۲، ص۱۳۴.
۷. بصائر ذوی التمییز، ج۲، ص۱۵۹.    
۸. لسان‌العرب، ج۱، ص۲۲۰.
۹. لغت‌نامه، ج۱، ص۲۹۰۲.
۱۰. فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص۱۳۵.
۱۱. لغت‌نامه، ج۲، ص۲۹۰۲.
۱۲. فتوح البلدان، ص۴۵۹.
۱۳. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۰۵-۲۰۶، «پیامبر امّی»
۱۴. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۱۹.
۱۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷ ۱۵۸.    
۱۶. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۸.    
۱۷. شوری/سوره۴۲، آیه۵۲.    
۱۸. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۲۵-۲۲۸.
۱۹. بقره/سوره۲، آیه۷۸.    
۲۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۲۰.    
۲۱. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۲۲. جمعه/سوره۶۲، آیه۲.    
۲۳. بیان‌السعاده، ج۱، ص۱۰۶.
۲۴. الصافی، ج۱، ص۱۴۶.    
۲۵. المیزان، ج۱، ص۲۱۵.    
۲۶. الکشاف، ج۴، ص۵۲۹.    
۲۷. روح المعانی، مج۴، ج۶، ص۱۱۶.
۲۸. التحریر و التنویر، ج۱، ص۵۷۳.    
۲۹. لغت نامه، ج۲، ص۲۹۰۱.
۳۰. المیزان، ج۱، ص۲۱۵.    
۳۱. البرهان، ج۵، ص۳۷۴.
۳۲. نورالثقلین، ج۵، ص۳۲۲.    
۳۳. حق الیقین، ج۱، ص۱۳۶.
۳۴. بحار الانوار، ج۱۶، ص۱۳۳.    
۳۵. انعام/سوره۶، آیه۹۲.    
۳۶. تفسیر صدرالمألهین، ج۷، ص۱۵۱.
۳۷. بقره/سوره۲، آیه۷۸.    
۳۸. الکشاف، ج۱، ص۳۷۵.    
۳۹. مجمع‌البیان، ج۱، ص۲۹۰.
۴۰. التفسیرالکبیر، ج۳، ص۱۳۹.
۴۱. التفسیرالکبیر، ج۷، ص۲۱۳.
۴۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۲۰.    
۴۳. التفسیر الکبیر، ج۷، ص۲۱۳.
۴۴. جمعه/سوره۶۲، آیه۲.    
۴۵. کشف الاسرار، ج۱۰، ص۹۵.
۴۶. جامع البیان، مج۳، ج۳، ص۴۳۲ ۴۳۳.
۴۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۴۸. جامع البیان، مج۳، ج۳، ص۴۳۲ ۴۳۳.
۴۹. بقره/سوره۲، آیه۷۸.    
۵۰. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۳۸۰.    
۵۱. کشف الاسرار، ج۳، ص۷۶۴-۷۶۵.
۵۲. تفسیر نوین، ص۷.
۵۳. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۳۸۰.    
۵۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.    
۵۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۸.    
۵۶. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۸.    
۵۷. شوری/سوره۴۲، آیه۵۲.    
۵۸. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۲۸، «پیامبر امّی».
۵۹. رسائل الشریف‌المرتضی، ص۱۰۷-۱۰۸.    
۶۰. مجمع‌البیان، ج۷، ص۴۵۰.
۶۱. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۶۴.    
۶۲. تفسیر ماوردی، ج۶، ص۶.    
۶۳. بیّنه/سوره۹۸، آیه۲.    
۶۴. جمعه/سوره۶۲، آیه۲.    
۶۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۶۴.    
۶۶. نمونه، ج۶، ص۴۰۲.    
۶۷. پیامبر امی، ص۴۹-۵۹.    
۶۸. نمونه، ج۶، ص۴۰۲.    
۶۹. پیامبر امی، ص۴۹-۵۹.    



دائرة‌المعارف قرآن کریم، مقاله امیین.    



جعبه ابزار