• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امان (اصطلاحات نظامی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



امان، اصطلاحی در فقه نظامی است به معنای: تضمین سلامتی افراد کافر توسط افراد مسلمان یا رهبر مسلمانان و محفوظ ماندن مال و جان کافران در جنگ. در آیات و روایات به موضوع امان اشاراتی شده و احکامی نیز در این باب وضع شده است.



کلمه امانْ، مصدر از ماده امِنَ، یَاْمَنُ از باب عَلِمَ، یَعْلَمُ است. امان در لغت یعنی آرامش خاطر داشتن، نترسیدن و اعتماد کردن است.


در اصطلاح فقها، امان یعنی دست کشیدن از جنگ و مهلت دادن به کافران، پس از آنکه آنها تقاضای امان کردند به تعبیر دیگر: تضمین سلامتی افراد کافر توسط افراد مسلمان (یا رهبر مسلمانان) و محفوظ ماندن، مال و جان کافران در جنگ.
به کسی که امان داده می‌شود «مُسْتَاْمَنْ» و به امان دهنده؛ «آمن» گویند و در خواست‌ پناهندگی «استجاره» نامیده می‌شود.


در فتح مکه وقتی لشکر اسلام در نزدیکی مکه اردو زده بود، شبانه ابوسفیان برای کسب اطلاعات به نزدیک اردوگاه مسلمانان آمد که توسط عباس عموی پیامبر که در حال گشت‌زنی بود، شناسایی و به وی امان داده شد.
وقتی عباس، ابوسفیان را خدمت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آورد آن حضرت دستور داد که او را نزد خود نگهدارد و فردا بیاورد...
[۷] واقدی، محمد بن عمر، مغازی واقدی، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، ج۲، ص۶۲۳.



امان دو قسم است: فردی و گروهی.
امان گروهی فقط به دستور امام یا نائب او صادر می‌شود، ولی امان فردی را هر مسلمانی می‌تواند صادر کند، بدین معنی که هر یک از نیروهای سپاه اسلام می‌تواند به فرد یا افرادی از لشکر کافران امان دهد و او را در پناه خود بگیرد.
آیه زیر مؤید این حکم است:
«وَ انْ احَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَاجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ ابْلِغْهُ مَاْمَنَهُ ذلِکَ بِانَّهُمْ قَوْمٌ لایَعْلَمُونَ؛ و اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد به او پناه ده تا این که سخن خدا بشنود سپس او را به جای امنی برسان، زیرا که آنها گروهی ناآگاهند! (با برنامه‌های سازنده دین اسلام آشنایی ندارند.)


از حضرت علی (علیه‌السّلام) چنین روایت شده است:
«مَنِ ائْتَمَنَ رَجُلًا عَلی دَمِهِ ثُمَّ خانَ بِهِ فَانَا مِنَ الْقاتِلِ بَرِیٌّ، وَ انْ کانَ الْمَقْتُولُ فِی ‌النَّارِ؛ هرکس مردی را برای حفظ جانش امان دهد، سپس به او حیله بزند و خیانت کند، من از قاتل او بیزارم، هر چند جایگاه مقتول، جهنم باشد.»



۱- افراد مسلمان فقط برای افراد می‌توانند، امان صادر کنند، نه برای جمع کافران.
۲- امان عمومی را امام یا نائب تام الاختیار او صادر می‌کند.
۳- زمان صدور امام از طرف آحاد مسلمانان قبل از دستگیری و اسیر شدن کافران است، ولی امام بعداز دستگیری نیز می‌تواند امان بدهد.
۴- اسیران مسلمانی که در دست کافران اسیر شده‌اند، چنان‌چه بدون اجبار بعضی از کافران را امان دهند، امان آنان صحیح است.
[۱۳] شیخ بهایی، محمد بن حسین، جامع عباسی، ص۱۵۷.

۵- مدت امان نباید از یک سال تجاوز کند، مگر در حال ضرورت.



۱. جوهری، ابونصر، الصحاح‌ تاج اللغة، ج۵، ص۲۰۵۱، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۴۰۷ ه.ق، اقتباس.    
۲. قیومی مقری، أحمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۱۸، المکتبه العصریّه، ۱۴۱۸ ه.ق.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۱۵.    
۴. فیروزآبادی، ابوطاهر، قاموس اللغه، ج۴، ص۱۹۷، دار العلم، بیروت.    
۵. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقها، ج۱، ص۴۱۴، منشورات المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریه.    
۶. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی‌، شرح لمعه، ج۲، ص۳۹۶، تحقیق:سید محمد کلانتر.    
۷. واقدی، محمد بن عمر، مغازی واقدی، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، ج۲، ص۶۲۳.
۸. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۹۶.    
۹. توبه/سوره۹، آیه۶.    
۱۰. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۵۱،دار احیاء التراث العربی، بیروت.    
۱۱. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقها، ج۱، ص۴۱۴، منشورات المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة.    
۱۲. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقها، ج۱، ص۴۱۶، منشورات المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة.    
۱۳. شیخ بهایی، محمد بن حسین، جامع عباسی، ص۱۵۷.
۱۴. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقها، ج۱، ص۴۱۶، منشورات المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة.    



جمعی از نویسندگان، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، اصطلاحات نظامی در فقه اسلامی، ص۲۲.    






جعبه ابزار