• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امام سجاد (بینش اهل‌سنت)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



وجود مقدس امام سجاد (سلام‌الله‌علیه) در چهارم شعبان المعظم سال سی و هشت هجری قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر گرامی ایشان حضرت اباعبدالله الحسین (سلام‌الله‌علیه) و مادر گرامی ایشان حضرت شهر بانو (سلام‌الله‌علیها) است. بنابر روایات شیعیان، امام سجاد (علیه‌السلام) به دستور ولید بن عبدالملک مسموم شد و به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)، امام محمد باقر (علیه‌السلام) و امام جعفر صادق (علیه‌السلام) است. در این مقاله به بررسی شخصیت امام سجاد از دیدگاه اهل سنت می‌پردازیم.



در این بخش به شخصیت والای حضرت از قول علماء و بزرگان اهل سنت اشاره می‌شود:

۱.۱ - سخن ابن‌عماد

ابن‌عماد حنبلی از قول زهری، ابوحازم، سعید بن مسیب و مالک چنین نقل می‌کند:
قال الزهری ما رایت احدا افقه من زین العابدین لکنه قلیل الحدیث وقال ابوحازم الاعرج ما رایت‌هاشمیا افضل منه وعن سعید بن المسیب قال ما رایت اورع منه وقال مالک بلغنی ان علی بن الحسین کان یصلی فی الیوم واللیلة الف رکعة الی ان مات وکان یسمی زین العابدین لعبادته.
زهری گفته: ندیدم کسی فقیه تر از زین‌العابدین ولی از او روایت کم نقل شده است. ابوحازم گفته: هیچ فرد‌ هاشمی را ندیدم که برتر از امام سجاد (علیه‌السّلام) باشد. و از سعید بن مسیب نیز منقول است که گفت: ندیدم کسی باتقواتر از امام سجاد (علیه‌السّلام) باشد. مالک نیز گفت: به من خبر رسید که علی بن حسین (امام سجاد (سلام‌الله‌علیه)) در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌خواند است تا اینکه از دنیا رفت. و به زین العابدین نام گذاری شد به علت کثرت عبادتش.

۱.۲ - سخن یعقوبی

یعقوبی نیز در تاریخ خود چنین می‌نویسد: وکان افضل الناس واشدهم عبادة وکان یسمی زین العابدین وکان یسمی ایضا ذا الثفنات لما کان فی وجهه من اثر السجود وکان یصلی فی الیوم واللیلة الف رکعة ولما غسل وجد علی کتفیه جلب کجلب البعیر فقیل لاهله ما هذه الآثار قالوا من حمله للطعام فی اللیل یدور به علی منازل الفقراء. قال سعید بن المسیب ما رایت قط افضل من علی بن الحسین.
او برترین مردم زمانش بود و شدید‌ترین آنان در عبادت بود و او زین العابدین نامگذاری شده بود و همچنین به ایشان ذا الثفنات گفته می‌شد چرا که در صورت ایشان اثر سجده بود و ایشان در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌خواند و هنگامی ایشان را غسل می‌داند، بر روی دوش ایشان اثر جراحت مانند زخم شتران بود. به خانواده ایشان گفته شد: این‌ها آثار چیست؟ پاسخ دادند: اثر حمل غذا در شب است که بر منزل فقرا می‌بردند. سعید بن مسیب گفت: برتر از علی بن الحسین ندیدم.

۱.۳ - سخن ابونعیم اصفهانی

ابونعیم اصفهانی چنین می‌نویسد: علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب رضی الله تعالی عنهم زین العابدین ومنار القانتین کان عابدا وفیا وجوادا حفیا؛
علی بن الحسین (امام سجاد (علیه‌السّلام)) زینت عبادت کنندگان و نماد عابدین بود. او فردی عابد و وفا کار و به آرامی راه می‌رفت.

۱.۴ - سخن الباجی

ابوالولید الباجی در مورد شخصیت امام سجاد (سلام‌الله‌علیه) از قول زهری چنین می‌نویسد: حدثنا ابوالیمان اخبرنا شعیب عن الزهری قال حدثنی علی بن الحسین وکان افضل اهل سنة واحسنهم طاعة؛ علی بن الحسن برای من صحبت کرد و او برتین اهل سنت و از نظر اطاعت از خداوند، بهترین آنان بود.

۱.۵ - سخن ابن ابی‌حازم

بیهقی از قول ابن‌ابی‌حازم چنین نقل می‌کند: قال ابن‌ابی‌حازم وهو من العلماء السلف: ما رایت‌ هاشمیاً افضل من زین العابدین علی بن الحسین رضی الله عنهما؛ ابن ابی‌حازم که از علمای گذشته است گفت: هیچ‌ هاشمی را ندیدم که بر تر باشد مگر زین العابدین، علی بن الحسین.

۱.۶ - سخن ابن عساکر

ابن‌عساکر شافعی نیز پیرامون آن حضرت می‌نویسد: وکان یسمی بالمدینة زین العابدین لعبادته؛ او (امام سجاد (علیه‌السّلام) ) در مدینه به خاطر عبادتش، سجاد نامیده شد.

۱.۷ - سخن ابن خلکان

ابن‌خلکان نیز در مورد حضرت امام سجاد (سلام‌الله‌علیه) چنین می‌نویسد: زین العابدین ابوالحسن علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب رضی الله عنهم اجمعین المعروف بزین العابدین... هذا وهو احد الائمة الاثنی عشر ومن سادات التابعین قال الزهری ما رایت قرشیا افضل منه؛ زین العابدین، ابوالحسن علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب معروف به زین العابدین... ایشان یکی از ائمه دوازده گانه و از بزرگان تابعین می‌باشد. زهری گفته است: هیچ فرد قریشی برتر از او (امام سجاد (علیه‌السّلام)) ندیده‌ام.

۱.۸ - سخن عجلی

عجلی از استوانه‌های علمی اهل سنت نیز چنین می‌نویسد: علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب مدنی تابعی ثقة وکان رجلا صالحا قال العجلی ویروی عن الزهری قال ما رایت هاشمیا قط افضل من علی بن الحسین؛ علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب، اهل مدینه و تابعی و فردی ثقه و مورد اطمینان است و او فرد صالحی بود. عجلی نقل می‌کند: از زهری نقل می‌کند که او می‌گفت: هیچ فرد‌ هاشمی برتر از علی بن الحسین ندیدم.
شیبانی نیز مانند این مطالب را نقل می‌کند.
[۹] شیبانی، احمد بن عمرو ، الزهد، ج۱ ص۱۶۶، تحقیق: عبد العلی عبد الحمید حامد، دار النشر: دار الریان للتراث – القاهرة، الطبعة: الثانیة ۱۴۰۸.


۱.۹ - سخن یحیی بن سعید

ابن‌سعد و ابن‌عبدالبر از قول یحیی بن سعید چنین می‌نویسند: حدثنا حماد بن زید عن یحیی بن سعید قال سمعت علی بن حسین وکان افضل هاشمی ادرکته؛ یحیی بن سعید نقل می‌کند: از علی بن الحسین روایت شنیدم و و او برترین فرد‌ هاشمی بود که او را درک کرده بودم.

۱.۱۰ - سخن سعید بن مسیب

مزی و ذهبی از قول سعید بن مسیب چنین می‌نویسند: قال رجل لسَعِید بن المُسَیب: ما رایت احدا اورع من فلان. قال هل رایت علی بن الحسین؟ قال: لا، قال: ما رایت اورع منه.
فردی به سعید بن مسیب گفت: من از فلان شخص فردی با تقوا تر ندیده‌ام. سعید بن مسیب به او گفت: آیا علی بن الحسین را دیده‌ای؟ گفت خیر. سعید گفت: من با تقوا تر از علی بن الحسین ندیده‌ام.

۱.۱۱ - سخن هیتمی

ابن‌حجر هیتمی مکی نیز در کتاب الصواعق خود پیرامون شخصیت والای امام سجاد (سلام‌الله‌علیه) چنین می‌نویسد:
وزین العابدین هذا هو الذی خلف اباه علما وزهدا وعبادة وکان اذا توضا للصلاة اصفر لونه فقیل له فی ذلک فقال الا تدرون بین یدی من اقف؛ زین العابدین جانشین پدرش در علم و زهد و عبادت بود و چون برای نماز وضو می‌گرفت، رنگش زرد می‌شد و در این باره از او سوال شد، فرمود: هیچ می‌دانید در مقابل چه کسی می‌ایستم؟!

۱.۱۲ - سخن مزی و عسقلانی

مزی و ابن‌حجر، دو تن از استوانه‌های رجالی اهل سنت از قول مالک چنین نقل می‌کنند: وَقَال ابن‌وهب، عن مالک: لم یکن فی اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم مثل علی بن الحسین؛ از مالک نقل است که گفت: در اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فردی مانند علی بن الحسین نبود.

۱.۱۳ - سخن ابن تیمیه

ابن‌تیمیه حرانی نیز پیرامون شخصیت آن حضرت چنین می‌نویسد: واما علی بن الحسین فمن کبار التابعین وساداتهم علما ودینا... وکان من خیار اهل العلم والدین من التابعین؛ علی بن الحسین از بزرگان تابعین و بزرگان آنان از حیث علم و دین بود... و او از برگزیدگان اهل علم و دین از تابعین بود.

۱.۱۴ - سخن گنجی شافعی

گنجی شافعی نیز پیرامون آن حضرت می‌نویسد: کان عابداً وفیاً، وجواداً حفیاً؛ او فردی عابد و اهل وفا و بخشنده‌ای با سخاوت بود.


در این بخش نیز به نحو مختصر به برخی از سجایای اخلاقی حضرت می‌پردازیم:

۲.۱ - مجالست با اهل دین

شمس‌الدین ذهبی در سیر اعلام النبلاء چنین می‌نویسد:
وقال قال نافع بن جبیر لعلی بن الحسین انک تجالس اقواما دونا قال آتی من انتفع بمجالسته فی دینی قال وکان نافع یجد فی نفسه وکان علی بن الحسین رجلا له فضل فی الدین.
نافع بن جبیر به علی بن الحسین گفت: تو با افرادی که پست هستند می‌نشینی. حضرت پاسخ دادند: من با کسانی می‌نشینم که در دینم منفعتی داشته باشند. و نافع فرد خود بزرگ‌بینی بود و علی بن الحسین فردی بود که در دین دارای فضل بود.

۲.۲ - کمک به فقرا

ابوالفرج اصفهانی و ابونعیم اصفهانی پیرامون این موضوع چنین می‌نویسند:
حدثنا الحسن بن علی قال حدثنی عبدالله بن احمد بن حنبل قال حدثنی اسحاق بن موسی الانصاری قال حدثنا یونس بن بکیر عن محمد بن اسحاق قال کان ناس من اهل المدینة یعیشون ما یدرون من این عیشهم فلما مات علی بن الحسین فقدوا ما کانوا یؤتون به باللیل.
محمد بن اسحاق نقل می‌کند: عده‌ای از مردم اهل مدینه زندگی می‌کردند و نمی‌دانستند که زندگی شان از کجا می‌گذرد. چون علی بن الحسین از دنیا رفت، آنچه شبانگاهان به آنان می‌رسید قطع شد.
ابن‌عساکر نیز چنین می‌نویسد: اخبرنا ابوعبدالله الفراوی نا ابوبکر محمد بن عبدالله بن عمر العمری انا ابومحمد بن ابی‌شریح انا ابوجعفر محمد بن احمد بن عبدالجبار الردانی نا حمید بن زنجویة نا ابن‌ابی‌عباد نا ابن‌عیینة عن ابی‌حمزة الثمالی: ان علی بن الحسین کان یحمل الخبز باللیل علی ظهره یتبع به المساکین فی ظلمة اللیل ویقول ان الصدقة فی سواد اللیل تطفیء غضب الرب.
ابوحمزه ثمالی نقل می‌کند: علی بن الحسین در شب‌ها بر پشت خود نان را حمل می‌کرد و نان را در تاریکی شب به نیازمندان می‌رساند و می‌فرمود: صدقه در تاریکی شب، غضب خداوند را خاموش می‌کند.
وی همچنین می‌نویسد: اخبرنا ابوعبدالله الحسین بن علی بن احمد القاضی وابو القاسم زاهر بن طاهر قالا انا احمد بن منصور بن خلف انا ابوالقاسم النضر بن محمد المحمی انا الحسن بن محمد بن اسحاق الازهری نا محمد بن زکریا الغلابی نا ابن‌عائشة عن ابیه عن عمه قال قال اهل المدینة ما فقدنا صدقة السر حتی مات علی بن الحسین.
اهل مدینه صدقه پنهانی را از دست نداند مگر زمانی که علی بن الحسین از دنیا رفت.

ابن‌کثیر دمشقی، ابن‌جوزی حنبلی و ابونعیم اصفهانی پیرامون انفاق امام سجاد (سلام‌الله‌علیه) و آثار برجای مانده بر روی بدن مبارک آن حضرت چنین می‌نویسند:
عن عمرو بن ثابت قال لما مات علی بن الحسین فغسلوه جعلوا ینظرون الی آثار سواد بظهره فقالوا ما هذا فقیل کان یحمل جرب الدقیق لیلا علی ظهره یعطیه فقراء اهل المدینة.
عمرو بن ثابت نقل می‌کند: هنگامی که امام سجاد (علیه‌السّلام) از دنیا رفت، آن حضرت را غسل می‌دادند؛ و نگاه آنها به آثار کبودی بر پشت ایشان افتاد. سوال کردند این آثار چیست؟ گفتند: جای کیسه‌های آرد است که حضرت شب‌ها بر پشت حمل کرده و خود برای فقرای مدینه می‌بردند.

۲.۳ - مهربانی امام

یافعی پیرامون رفتار خوش امام سجاد (علیه‌السّلام) با فردی که با بد رفتاری با آن حضرت رفتار کرده بود، چنین می‌نویسد:
وروی انه تکلم رجل فیه وافتری علیه فقال له زین العابدین ان کنت کما قلت فاستغفر الله وان لم اکن کما قلت فغفر الله لک فقام الیه الرجل وقبل راسه وقال جعلت فداک لست کما قلت فاغفر لی قال غفر الله لک فقال الرجل الله اعلم حیث یجعل رسالته.
مردی در مورد حضرت صحبت کرد و به ایشان افتراء زد. امام فرمود: اگر آنچه که گفتی در من باشد، از خداوند طلب بخشش می‌کنم. و اگر در من نباشد – چنانچه تو گفتی- خداوند تو را ببخشد. ان مرد بلند شد و سر مبارک آن حضرت را بوسید و گفت: فدایت شوم آنچیزی که من گفتم نیستی. مرا ببخش. حضرت فرمود: خداوند تو را ببخشد. آن مرد پاسخ داد: خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد!

۲.۴ - شعر فرزدق

قضیه حج امام سجاد (سلام‌الله‌علیه) و هیبت آن حضرت در کتب تاریخ فریقین بسیار مشهور است که به نقل داستان آن می‌پردازیم. تنوخی و ابن‌سمعون داستان را از قول ابوالفرج اصفهانی چنین نقل می‌کنند:
قال ابوالفرج الاصبهانی: حدثنی بن محمد بن الجعد ومحمد بن یحیی قالا: حدثنا محمد بن زکریا العلانی قال: حدثنا ابن‌عائشة قال: حج هشام بن عبد الملک فی خلافة الولید اخیه ومعه اهل الشام فجهد ان یستلم الحجر فلم یقدر من ازدحام الناس، فنصب له منبر فجلس علیه ینظر الی الناس، فاقبل زین العابدین علی بن الحسین رضی الله عنهما، وهو احسن الناس وجهاً، وانظفهم ثوباً؛ واطیبهم رائحة، فطاف بالبیت فلما بلغ الحجر تنحی الناس کلهم له واخلوا الحجر لیستلمه، هیبة له واجلالاً، فغاظ ذلک هشاماً وبلغ منه، فقال رجل لهشام: من هذا اصلح الله الامیر؟ قال: لا اعرفه، وکان به عارفاً، ولکنه خاف ان یرغب فیه اهل الشام ویسمعوا منه. فقال الفرزدق، وکان لذلک کله حاضراً: انا اعرفه فسلنی یا شامی من هو، قال: ومن هو؟ قال: هذا الذی تعرف البطحاء وطاته... والبیت یعرفه والحل والحرم هذا ابن‌خیر عباد الله کلهم... هذا التقی النفی الطاهر العلم…
هشام بن عبدالملک در زمان برادرش همراه با اهل شام به حج رفت. مردم می‌خواستند تا حجر الاسود را لمس کنند ولی به علت کثرت جمعیت نمی‌توانستند. برای هشام منبری قرار داده شد و روی آن نشست و به مردم نگاه می‌کرد. امام سجاد (سلام‌الله‌علیه) آمد. از نظر زیبایی، زیباترین مردم و از نظر پاکی، لباسش نظیف‌ترین لباس‌ها بود و بوی ایشان، بهترین رایحه بود. وقتی خانه خدا را طواف کرد، به نزدیک حجر الاسود رسید، همه مردم کنار رفته و حجر الاسود را برای آن حضرت خالی کردند تا ایشان آن سنگ را دست بکشند. ان حضرت دارای هیبت و بزرگی بود. هشام از این قضیه عصبانی شد. مردی به او گفت: خداوند تو را اصلاح کند. این چه کسی است‌ ای امیر؟ با اینکه حضرت را می‌شناخت گفت: نمی‌شناسم. وی می‌ترسید که مردم شام به او ترغیب شده و از او حرف شنوی کنند. فرزدق (شاعر معروف عرب) که حاضر این قضایا بود گفت: من او را می‌شناسم. ‌ای فرد شامی از من سوال کن. آن فرد شامی گفت او کیست؟ فرزدق با شعر جواب داد که:
۱- این مرد کسی است که سنگریزه‌های مکه جای پای او را می‌شناسند، خانه کعبه و بیان‌های حجاز از حل و حرم او را می‌شناسند.
۲- این فرزند بهترین همه بندگان خدا است، این همان مرد پرهیزکار و پاکیزه و پاکی است که نشانه (خداوند در روی زمین) است.
[۲۸] بغدادی، محمد بن احمد، امالی ابن‌سمعون، ج۱، ص۸، طبق برنامه الجامع الکبیر.


۲.۵ - آزاد کردن کنیز

برخی از علمای اهل سنت قضیه آزاد شدن کنیز حضرت را چنین نقل کرده‌اند:
حدثنی شیخ من اهل الیمن قد اتت علیه بضع وسبعون سنة فیما اخبرنی یقال له عبدالله بن محمد قال سمعت عبدالرزاق یقول جعلت جاریة لعلی بن الحسین تسکب علیه الماء یتهیا للصلاة فسقط الابریق من ید الجاریة علی وجهه فشجه فرفع علی بن الحسین راسه الیها فقالت الجاریة ان الله (عزّوجلّ) یقول (والکاظمین الغیظ) فقال لها قد کظمت غیظی قالت (والعافین عن الناس) قال قد عفا الله عنک قالت (والله یحب المحسنین) قال فاذهبی فانت حرة.
کنیز امام سجاد (سلام‌الله‌علیه) برای آن حضرت آب می‌ریخت تا حضرت وضو گرفته و آماده نماز شوند. ظرف آب از دست او افتاد و با صورت حضرت برخورد کرد و سر مبارک ایشان شکست. حضرت سر خود را بالا آورده تا به کنیز نگاه کنند. کنیز گفت: خداوند متعال فرموده است: و کسانی که خشم خود را فرو می‌برند. حضرت فرمودند: خشم خود را فرو بردم. کنیز گفت: و از مردم نیز می‌گذرند. حضرت فرمودند: خدا از تو گذشته است. کنیز گفت: و خداوند نیکوکاران را دوست دارد. حضرت فرمودند: برو که تو آزاد شدی.

۲.۶ - حزن دائمی

ابن‌عساکر پیرامون حزن و گریه آن حضرت بعد از واقعه کربلا چنین می‌نویسد:
اخبرنا ابوسعد البغدادی انا ابوعمرو بن مندة انا الحسن بن محمد بن احمد انا ابوالحسن اللنبانی نا ابوبکر بن ابی‌الدنیا حدثنی الحسین بن عبدالرحمن عن ابی‌حمزة محمد بن یعقوب عن جعفر بن محمد قال سئل علی بن الحسین عن کثرة بکائه فقال لا تلومونی فان یعقوب (علیه‌السّلام) فقد سبطا من ولده فبکا حتی ابیضت عیناه من الحزن ولم یعلم انه مات وقد نظرت الی اربعة عشر رجلا من اهل بیتی یذبحون فی غداة واحد فترون حزنهم یذهب من قلبی ابدا.
از امام صادق (سلام‌الله‌علیه) منقول است که فرمودند: از امام سجاد (سلام‌الله‌علیه) به خاطر کثرت گریه ایشان سوال کردند؟ حضرت فرمودند: مرا ملامت نکنید. یعقوب (علیه‌السّلام) یکی از فرزندانش را از دست داد، از غم از دست دادن او آنقدر گریه کرد تا چشمانش سفید شد (کنابه از نابینایی) در حالی که نمی‌دانست او مرده است، من چهارده نفر از اهل بیتم را دیدم که در یک روز ذبح شدند. آیا گمان می‌کنید که غم از دست دادن آنان هرگز از قلبم خارج می‌شود؟

مناقب و فضائل خَلقی و خُلقی امام سجاد (سلام‌الله‌علیه) بیش از آن است که ذکر گردد، اما از باب نمونه به برخی از نظرات علمای اهل سنت پیرامون شخصیت والای آن حضرت و همچنین به خلقیات ایشان به نحو مختصر اشاره گردید.


۱. عکری، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۱ ص۳۷۵.    
۲. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲ ص۳۰۳، ناشر:دار صادر – بیروت.    
۳. اصبهانی، ابونعیم، حلیة الاولیاء وطبقات الاصفیاء، ج۳ ص۱۳۳، ناشر:دار الکتاب العربی - بیروت، الطبعة:الرابعة، ۱۴۰۵ه.    
۴. الباجی، سلیمان بن خلف، التعدیل والتجریح لمن خرج له البخاری فی الجامع الصحیح، ج۳ ص۹۵۶، تحقیق:د. ابولبابة حسین، ناشر:دار اللواء- الریاض، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ه – ۱۹۸۶م.    
۵. بیهقی، علی بن زید، لباب الانساب والالقاب والاعقاب، ج۱ ص۱۳، دار النشر:طبق برنامه الجامع الکبیر.    
۶. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۱ ص۳۷۹، تحقیق:عمر بن غرامة، ناشر:دار الفکر - بیروت - ۱۹۹۵.    
۷. ابن خلکان، شمس‌الدین، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۳ ص۲۶۶، تحقیق احسان عباس، ناشر:دار الثقافة - لبنان.    
۸. عجلی، احمد بن عبدالله، معرفة الثقات، ج۲، ص۱۵۳، تحقیق:بستوی، ناشر:مکتبة الدار - المدینة المنورة - السعودیة، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵م.    
۹. شیبانی، احمد بن عمرو ، الزهد، ج۱ ص۱۶۶، تحقیق: عبد العلی عبد الحمید حامد، دار النشر: دار الریان للتراث – القاهرة، الطبعة: الثانیة ۱۴۰۸.
۱۰. بصری زهری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۶۵.    
۱۱. نمری قرطبی، ابن عبدالبر، التمهید لما فی الموطا من المعانی والاسانید، ج۹ ص۱۵۶، تحقیق:العلوی، البکری، ناشر:وزارة عموم الاوقاف والشؤون الاسلامیة - المغرب – ۱۳۸۷ه.    
۱۲. مزی، یوسف بن زکی، تهذیب الکمال، ج۲۰ ص۳۸۹، تحقیق:د. بشار عواد معروف، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۰ه – ۱۹۸۰م.    
۱۳. ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۴ ص۳۹۱، تحقیق:الارنؤوط، العرقسوسی، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:التاسعة، ۱۴۱۳ه.    
۱۴. هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة، ج۲ ص۵۸۲، تحقیق:الترکی - الخراط، ناشر:مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۷ه - ۱۹۹۷م.    
۱۵. مزی، یوسف بن زکی، تهذیب الکمال، ج۲۰ ص۳۸۷، تحقیق:د. بشار عواد معروف، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۰ه – ۱۹۸۰م.    
۱۶. عسقلانی، ابن‌حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۰۵.    
۱۷. ابن‌تیمیه، احمد عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، ج۴ ص۴۸، تحقیق:د. سالم، ناشر:مؤسسة قرطبة، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ه.    
۱۸. گنجی، محمد بن یوسف، کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی‌طالب، ص۳۹، تحقیق:امینی، ناشر:دار احیاء تراث اهل البیت، طهران، الطبعة الثالثة، ۱۴۰۴ه.    
۱۹. ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۴ ص۳۸۸، تحقیق:الارنؤوط، العرقسوسی، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:التاسعة، ۱۴۱۳ه.    
۲۰. اصبهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۱۵، ص۲۱۷.    
۲۱. اصبهانی، ابونعیم، حلیة الاولیاء وطبقات الاصفیاء، ج۳ ص۱۳۶، ناشر:دار الکتاب العربی - بیروت، الطبعة:الرابعة، ۱۴۰۵ه.    
۲۲. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۱، ص۳۸۳، تحقیق:عمر بن غرامة، ناشر:دار الفکر - بیروت - ۱۹۹۵.    
۲۳. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۱ ص۳۸۴، تحقیق:عمر بن غرامة، ناشر:دار الفکر - بیروت - ۱۹۹۵.    
۲۴. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۹ ص۱۱۴، ناشر:مکتبة المعارف – بیروت.    
۲۵. ابن‌جوزی، جمال‌الدین، صفة الصفوة، ج۱، ص۳۵۵.    
۲۶. اصبهانی، ابونعیم، حلیة الاولیاء وطبقات الاصفیاء، ج۳ ص۱۳۶، ناشر:دار الکتاب العربی - بیروت، الطبعة:الرابعة، ۱۴۰۵ه.    
۲۷. یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان وعبرة الیقظان، ج۱ ص۱۵۲.    
۲۸. بغدادی، محمد بن احمد، امالی ابن‌سمعون، ج۱، ص۸، طبق برنامه الجامع الکبیر.
۲۹. تنوخی، محسن بن علی، المستجاد من فعلات الاجواد، ج۱، ص۲۴.    
۳۰. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۱، ص۳۸۷، تحقیق:عمر بن غرامة، ناشر:دار الفکر - بیروت - ۱۹۹۵.    
۳۱. بیهقی، احمد بن حسین، شعب الایمان، ج۱۰، ص۵۴۵.    
۳۲. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۱، ص۳۸۶، تحقیق:عمر بن غرامة، ناشر:دار الفکر - بیروت - ۱۹۹۵.    



موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «امام سجاد (سلام‌الله‌علیه) در بینش اهل سنت»    






جعبه ابزار