• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اماره قضایی و اماره قانونی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اماره قانونی و اماره قضایی دو قسم از امارات در حقوق ایران است؛ امارات قانونی اوضاع و احوالی است که قانون آن را دلیل بر امری قرار داده باشد.
[۱] جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، ص۷۷، تهران، انتشارات کتابخانه گنج دانش، چاپ نوزدهم، سال ۱۳۸۷.
امارات قضایی همان اوضاع و احوالی است که به نظر قاضی دلیل بر امری شناخته می‌شود، یعنی قاضی از آن اوضاع و احوال نسبت به امر مجهول قطع و یقین پیدا می‌کند و نوعاً صحت اظهارات یکی از طرفین دعوی را برساند.
[۲] جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، ص۷۸، تهران، انتشارات کتابخانه گنج دانش، چاپ نوزدهم، سال ۱۳۸۷.

در مواردی که اماره قانونی و قضایی در یک جهت باشند، باعث تقویت در آن جهت می‌باشند و باعث تقویت در جهت اثبات می‌شوند. اما در موارد تعارض امارات، باید گفت که اگر امارات در هر دو طرف قانونی و یا قضایی باشند و ترجیحی هم نداشته باشند، مثل تعارض دو دلیل هر دو ساقط می‌شوند. ولی اگر یکی از امارات قانونی و دیگری اماره قضایی باشد، اماره قضایی معتبر است و باید اماره قانونی نادیده گرفته شود. زیرا اماره قانونی مبتنی بر ظن نوعی باقی نمی‌ماند.



در لغت و اصطلاح می‌توان اماره را تعریف کرد.

۱.۱ - تعریف لغوی

اماره در لغت به معنی علامت، نشان و نشانه است و جمع آن امارات است.
[۳] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۲ از چاپ دوره جدید، ص۲۸۲۶، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، پاییز ۱۳۷۲.
[۴] معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، ج۱، ص۳۴۶، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ ۱۸، سال ۱۳۸۰.
[۵] بندر ریگی، محمد، فرهنگ جدید عربی-فارسی، ترجمه منجدالطلاب، ص۱۱.
فرق میان امارات و علامت هم در این است که علامت از شیء جدا نمی‌شود، مانند الف و لام در اسم، ولی امارات از شیء جدا می‌شود، مثل وجود ابر نسبت به باران.
[۶] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۲، ص۲۸۲۶.


۱.۲ - تعریف اصطلاحی

اماره در اصطلاح حقوقی، به موجب ماده ۱۳۲۱ قانون مدنی عبارت است از اوضاع و احوالی که به حکم قانون یا در نظر قاضی دلیل بر امری شناخته می‌شود. با توجه به این تعریف از اماره باید گفت که اماره امر معلومی است که در خارج به وسیله آن امر مجهولی که مورد ادعای ثالت است، ثابت می‌شود. لذا اموری که به وسیله امارات ثابت می‌گردند، معتبر شناخته شده است. زیرا امارات کاشف از واقع هستند. در حقیقت با توجه به معنای لغوی، امارات ادله تکمیلی‌اند که در عالم خارج وجود دارند و علامت یا نشانه وجود حقی برای صاحب آن می‌باشند. همچنین دلیل از طریق اماره، بیش از هر دلیل دیگری، غیر مستقیم است.
[۷] شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، ج۳، ص۳۶۶، تهران، انتشارات دراک، چاپ پنجم، بهار ۱۳۸۵.



در حقوق ما اماره بر دو قسم است؛ اماره قانونی و اماره قضایی، که به طور مختصر به بررسی هر یک می‌پردازیم:

۲.۱ - امارات قانونی

امارات قانونی اوضاع و احوالی است که قانون آن را دلیل برامری قرار داده باشد.
[۸] جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، ص۷۷، تهران، انتشارات کتابخانه گنج دانش، چاپ نوزدهم، سال ۱۳۸۷.
کسی که در جریان دعوا اماره قانونی به نفع او است، از ابراز دلیل دیگری معاف است و اگر طرف مقابل منکر وجود اماره باشد، مدعی داشتن اماره باید وجود آن را ثابت کند. دادگاه باید اماره اثبات شده را مبنای حکم خود قرار دهد، مگر اینکه دلیلی برخلاف اماره موجود باشد.

درماده ۱۳۳۲ قانون مدنی در مورد امارات قانونی بیان شده است که: امارات قانونی اماراتی است که قانون آن را دلیل بر امری قرار داده، مثل امارات مذکوره در این قانون، ازقبیل مواد ۳۵، ۱۰۹، ۱۱۰، ۱۱۵۸ و ۱۱۵۹ و غیر آنها وسایر امارات مصرحه در قوانین دیگر. بنابراین دلالت وجود امر یا مجموعه‌ای از امور و اوضاع و احوال بر وجود امر دیگر که مورد ادعا است، اگر به موجب حکم قانون باشد، اماره قانونی است و لذا موارد آن را قانون باید معرفی نماید.

لازم به ذکر است که در امارات قانونی اگر چه دلالت به حکم قانون است، اما دلالت حاصل استقرایی است که در موارد مشابه انجام شده و حتی مردم هم به آن پی برده‌اند و قانوگذار آن را تنفیذ کرده و به صورت حکم کلی اعلام نموده است.
[۹] شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، ج۳، ص۳۶۷.
مثلاً قانون کسی را که متصرف مالی است، مالک آن می‌شناسد. زیرا تصرف یا ملازمه با مالکیت متصرف دارد و یا از آثار مالکیت او می‌باشد.
[۱۰] امامی، سیدحسن، حقوق مدنی، ج۶، ص۲۰۷، تهران، انتشارات ابوریحان، چاپ ششم، بهار ۱۳۶۴.


مطابق ماده ۳۵ قانون مدنی: تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. بنابراین تصرف اماره است. قانون کسی که مالی را تصرف کرده است و خود را مالک آن می‌داند، از ابراز دلیل دیگر معاف دانسته و طرف مقابل او باید ثابت کند که متصرف غاصب است و برسبب مملک آن را در اختیار نگرفته است. در نتیجه متصرف برای اثبات مالکیت خود نیاز به دلیل دیگر ندارد. در تمام دعاوی مربوط به اموال، چه اموال منقول وچه اموال غیر منقول، مدعیان باید در برابر ذوالید حقانیت خود را ثابت کنند.
[۱۱] در مورد ویژگی‌ها و توان اثباتی اماره قانونی رک به: شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، ج۳، ص۳۶۷ تا ص۳۷۰.
به عبارت دیگر در دعاوی مالکیت همیشه متصرف سمت منکر و مدعی علیه را دارد و بار اثبات بر دوش کسی است که می‌خواهد خلاف اماره قانونی تصرف را ثابت کند.
در آخر باید به این نکته توجه شود که اماره قانونی باید در قانون شناخته شود و در دادگاه نمی‌تواند با قیاس، اگر چه قیاس اولویت باشد، بر اماره قانونی اضافه نماید ولذا موارد اماره قانونی محدود می‌باشد.
[۱۲] امامی، سیدحسن، حقوق مدنی، ج۶، ص۲۱۰.


۲.۲ - امارات قضایی

امارات قضایی همان اوضاع و احوالی است که به نظر قاضی دلیل بر امری شناخته می‌شود، یعنی قاضی از آن اوضاع و احوال نسبت به امر مجهول قطع و یقین پیدا می‌کند و نوعاً صحت اظهارات یکی از طرفین دعوی را برساند.
[۱۳] جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، ص۷۸، تهران، انتشارات کتابخانه گنج دانش، چاپ نوزدهم، سال ۱۳۸۷.
اگر اوضاع و احوال چنین وضعی را برای قاضی به وجود نیاورد، عنوان اماره قضایی پیدا نمی‌کند. بنابراین امارات قضایی را قانون تاسیس نکرده و به صلاحدید دادرس و قاضی گذاشته و دادرس از طریق برخی از نشانه‌ها تلاش می‌کند که با نتیجه‌گیری، نسبت به واقعیت امر مورد ادعا تصمیم‌گیری نماید. مثلاً اگر طلبکاری بدون حیله یا اجبار سند دین را به مدیون برگرداند، این عمل او ممکن است در نظر قاضی دلیل بر برائت باشد.

به امارات قضایی در اصطلاح فقهی ظاهر حال می‌گویند و ظاهر حال هم از ظن‌های خاص معتبر شرعی نیست. بلکه از ظنون غیر معتبر است و تا زمانی که ظاهر حال یعنی قراین و اوضاع و احوال موجب یقین و یا حداقل اطمینان قاضی نشود، قابل پیروی نیست.
[۱۴] محقق داماد، سیدمصطفی، اصول فقه، دفتر سوم، ص۱۸۶.
به موجب ماده ۱۳۲۴ قانونی مدنی هم اماراتی که به نظر قاضی واگذار شده عبارت از اوضاع و احوالی در خصوص مورد و در صورتی قابل استناد است که دعوا بر شهادت شهود قابل اثبات باشد یا ادله دیگر را تکمیل کند.

البته این ماده در زمانی تصویب شده که استفاده از شهادت به عنوان دلیل محدودیت داشت و غالب دعاوی حقوقی با شهادت قابل اثبات نبوده و لذا امارات قضایی هم به موجب همین ماده قدرت اثباتی زیادی نداشت. اما امروز که آن محدودیت‌ها از شهادت برداشته شده و شرایط شاهد سنگین شده و تقریباً در همه دعاوی شهادت ارزش اثباتی دارد، در استفاده از امارات قضایی هم تحول پیدا شده و قاضی با اتکاء به امارات قضایی می‌تواند در بسیاری از موارد حکم صادر کند و نیازی به آن ندارد که دنبال دلیل دیگری باشد و اماره را مکمل آن دلیل سازد.
[۱۵] مدنی، سیدجلال‌الدین، ادله اثبات دعوا، ص۲۲۴، تهران، انتشارات پایدار، چاپ نهم، پاییز ۱۳۸۵.


اعتبار اماره قضایی مبتنی بر قطع و یقین است که از اوضاع و احوال موجود در خارج برای دادرس در رسیدگی به دعوا حاصل می‌شود. بنابراین در صورتی که اماره قضایی بر وجود حق برای مدعی در زمان رسیدگی موجود باشد، دادرس بر‌طبق آن حکم خواهد کرد. زیرا به موجب آن برای دادرس علم به وجود حق حاصل می‌شود و اگر اماره قضایی برای دادرس علم و یقین جازم ایجاد نکند و صرفاً ظن و یا گمان حجیت شرعی نخواهد داشت.
[۱۶] محقق داماد، سیدمصطفی، اصول فقه، دفتر سوم، ص۱۸۹.
[۱۷] امامی، سیدحسن، حقوق مدنی، ج۶، ص۳۲۱.

امارات قضایی به نظر دادرس و قاضی واگذار شده است، اماره قضایی بر خلاف اماره قانونی محدود به موارد خاصی نیست و لذا شمارش مصداق‌های آن امکان پذیر نیست و در هر مورد که قرائن قاضی را به حقیقت هدایت کند، اماره قضایی مطرح می‌شود.
[۱۸] رک به: عبدالله، شمس، آیین دادرسی مدنی، ج۳، صص۳۷۰-۳۷۳.
[۱۹] رک به: مدنی، سیدجلال‌الدین، ادله ‌اثبات دعوا، صص۲۲۵-۲۲۸.
[۲۰] رک به: امامی، سیدحسن، حقوق مدنی، ج۶، ص۳۲۱.



در مواردی که اماره قانونی و قضایی در یک جهت باشند، باعث تقویت در آن جهت می‌باشند و باعث تقویت در جهت اثبات می‌شوند. اما در موارد تعارض امارات، باید گفت که اگر امارات در هر دو طرف قانونی و یا قضایی باشند و ترجیحی هم نداشته باشند، مثل تعارض دو دلیل هردو ساقط می‌شوند. ولی اگر یکی از امارات قانونی و دیگری اماره قضایی باشد، اماره قضایی معتبر است و باید اماره قانونی نادیده گرفته شود. زیرا اماره قانونی مبتنی بر ظن نوعی باقی نمی‌ماند. از طرف دیگر می‌توان گفت که امارات قضایی نزدیک به ادله و امارات قانونی نزدیک به اصول عملیه‌اند و درست است که هر دو اماره‌اند و تا حدی کاشف از واقع‌اند، اما چون کاشفیت اماره قضایی بیشتر است، بر اماره قانونی مقدم می‌شود. تازه در مواردی که قانون به قاضی تکلیف می‌کند که از امارات قانونی استفاده نماید و یا اماره قانونی ارائه می‌نماید، بلافاصله اعتبار آن را تا زمانی می‌داند که دلیل خلاف آن موجود نباشد و لذا اگر اماره قضایی وجود داشته باشد، مقدم بر اماره قانونی است. مواد ۳۰۰ و ۳۰۲ قانون آیین دادرسی مدنی سابق هم به روشنی برتری اماره قضایی را بر اماره قانونی نشان می‌داد.

(ماده ۳۰۰ قانون آیین دادرسی مدنی سابق مصوب ۱۳۱۸ بیان می‌داشت که: هرگاه سند معینی که مدرک ادعا یا اظهار یکی از طرفین است در نزد دیگر باشد به درخواست طرف باید آن سند ابراز شود، هرگاه طرف مقابل به وجود سند در نزد خود اعتراف کند، ولی از ابراز آن امتناع نماید، دادگاه می‌تواند آن را از جمله دلایل مثبته بداند. ماده ۳۰۲ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۱۸ هم بیان می‌داشت که: هرگاه بازرگانی که به دفاتر او اسنتاد شده است از ابراز دفاتر خود امتناع نماید و تلف یا عدم دسترسی به آن را هم نتواند ثابت کند، دادگاه می‌تواند آن را از ادله مثبته اظهار طرف قرار دهد.)

بنابراین اگر کسی ادعا کند که کیفی که در دست دیگری است متعلق به او است. در صورتی که طرف مقابل هم به اماره تصرف و ید استناد کند. که در ماده ۳۵ قانون مدنی ذکر شده و به عنوان اماره قانونی شناخته می‌شود. و به استناد اماره ید خود را مالک بداند؛ اگر مدعی جزئیات درون کیف را اطلاع داشته باشد ولی متصرف نتواند اطلاعی از جزئیات درون کیف بدهد، کیف به مدعی باید داده شود و حکم بر مالکیت او شود. زیرا از اماره قضایی در این مثال قطع به مالک بودن مدعی پیدا می‌شود به طور کلی در تعارض اماره قانونی و اماره قضایی، اماره قضایی بر اماره قانونی مقدم است.
[۲۱] امامی، سیدحسن، حقوق مدنی، ج۶، صص۲۲۳-۲۲۴.
[۲۲] مدنی، سیدجلال‌الدین، ادله اثبات دعوا، صص ۲۳۰-۲۳۱.
در نتیجه اماره ید که اماره قانونی است، نه اماره قضایی، اگر با اماره قضایی هم تعارض کند، اماره قضایی مقدم بر اماره ید می‌شود.


۱. جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، ص۷۷، تهران، انتشارات کتابخانه گنج دانش، چاپ نوزدهم، سال ۱۳۸۷.
۲. جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، ص۷۸، تهران، انتشارات کتابخانه گنج دانش، چاپ نوزدهم، سال ۱۳۸۷.
۳. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۲ از چاپ دوره جدید، ص۲۸۲۶، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، پاییز ۱۳۷۲.
۴. معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، ج۱، ص۳۴۶، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ ۱۸، سال ۱۳۸۰.
۵. بندر ریگی، محمد، فرهنگ جدید عربی-فارسی، ترجمه منجدالطلاب، ص۱۱.
۶. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۲، ص۲۸۲۶.
۷. شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، ج۳، ص۳۶۶، تهران، انتشارات دراک، چاپ پنجم، بهار ۱۳۸۵.
۸. جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، ص۷۷، تهران، انتشارات کتابخانه گنج دانش، چاپ نوزدهم، سال ۱۳۸۷.
۹. شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، ج۳، ص۳۶۷.
۱۰. امامی، سیدحسن، حقوق مدنی، ج۶، ص۲۰۷، تهران، انتشارات ابوریحان، چاپ ششم، بهار ۱۳۶۴.
۱۱. در مورد ویژگی‌ها و توان اثباتی اماره قانونی رک به: شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، ج۳، ص۳۶۷ تا ص۳۷۰.
۱۲. امامی، سیدحسن، حقوق مدنی، ج۶، ص۲۱۰.
۱۳. جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، ص۷۸، تهران، انتشارات کتابخانه گنج دانش، چاپ نوزدهم، سال ۱۳۸۷.
۱۴. محقق داماد، سیدمصطفی، اصول فقه، دفتر سوم، ص۱۸۶.
۱۵. مدنی، سیدجلال‌الدین، ادله اثبات دعوا، ص۲۲۴، تهران، انتشارات پایدار، چاپ نهم، پاییز ۱۳۸۵.
۱۶. محقق داماد، سیدمصطفی، اصول فقه، دفتر سوم، ص۱۸۹.
۱۷. امامی، سیدحسن، حقوق مدنی، ج۶، ص۳۲۱.
۱۸. رک به: عبدالله، شمس، آیین دادرسی مدنی، ج۳، صص۳۷۰-۳۷۳.
۱۹. رک به: مدنی، سیدجلال‌الدین، ادله ‌اثبات دعوا، صص۲۲۵-۲۲۸.
۲۰. رک به: امامی، سیدحسن، حقوق مدنی، ج۶، ص۳۲۱.
۲۱. امامی، سیدحسن، حقوق مدنی، ج۶، صص۲۲۳-۲۲۴.
۲۲. مدنی، سیدجلال‌الدین، ادله اثبات دعوا، صص ۲۳۰-۲۳۱.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اماره قضایی و اماره قانونی»، تاریخ بازیابی ۹۹/۱/۲۳.    






جعبه ابزار