• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تاریخ دمشق‌ (ابن قلانسی‌)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کتاب تاریخ دمشق، اثر ابن قلانسی است که در حقیقت آن چه بیشتر سبب شهرت وی شده، این کتاب تاریخی معروف او است که مذیل التاریخ الدمشقی یا ذیل تاریخ دمشق یا الذیل فی تاریخ دمشق نام دارد که به زبان عربی می‌باشد و از دیر باز مورد استفاده و استناد بسیاری از مورخان بوده است.



کتاب با مقدمه‌ای از محقق شروع و سپس با ذکر سال به سال و معرفی ولایت والیان مختلف در آن سال‌ها و شرح احوال و زمان آنها ادامه پیدا می‌کند. از این کتاب جز یک نسخه- که چند برگ نخست آن افتاده است- موجود نیست و همان اساس کار آمدرز و سهیل زکار در تصحیح و چاپ قرار گرفته است. این نسخه در ۲ بخش است و هر ۲ بخش اگر چه به دنبال هم هستند؛ اما از نظر روش نگارش وقایع و فصل بندی با یکدیگر تفاوت دارند.
۱. بخش نخست این نسخه از وقایع سال ۳۶۳ ق آغاز شده و تا ۴۴۱ ق، شروع ولایت « الامیر المؤید عده الامام » حیدره بن مفلح در دمشق ادامه یافت است. مؤلف در پایان این بخش می‌گوید که ایام ولایت امیر مذکور تا ۴۴۸ ق ادامه یافت.
۲. بخش دوم، وقایع سال‌های ۴۴۸ تا ۵۵۵ ق را- که سال فوت مؤلف هم هست- بر پایه سال‌ها به طور پیاپی در بر می‌گیرد.
بخش نخست؛ شامل وقایع سال‌های حکمرانی گوناگون دمشق است و جز چند مورد مختصر، بیشتر به وقایع دمشق نظر دارد؛ اما بخش دوم کتاب بیشتر جنبه تاریخ عمومی دارد و غالب اخباری را که به دست او می‌رسیده، شامل می‌شود. با توجه به این که، همه کسانی که به این اثر ابن قلانسی استناد جسته‌اند، تنها از بخش دوم کتاب او نقل کرده‌اند، می‌توان حدس زد که آنان تنها بخش دوم این نسخه را دیده و آن را تالیف وی محسوب می‌داشته‌اند. ابن عساکر که با ابن قلانسی معاصر بوده، می‌گوید که وی کتاب تاریخیی دارد که حوادث سال ۴۴۰ ق تا سال وفات او را در بر می‌گیرد.


اگر چه شیوه فصل بندی بخش نخست با بخش دوم متفاوت است؛ اما شباهت‌های بسیار نزدیکی از نظر سبک نگارش میان آنها وجود دارد. مؤلف به مسائلی که در بخش دوم توجه کرده، در بخش نخست نیز پرداخته است. از جمله آنهاست نحوه دریافت گزارش‌ها، نیز چگونگی نقش خاتم می‌باشی. در بخش نخست ، مؤلف به نقل گزارش‌هایی می‌پردازد که نشان می‌دهد، مآخذ وی در نقل آنها- مانند بخش دوم- بیشتر اخبار گوناگونی بوده که از نقاط مختلف می‌رسیده و او به نحوی به آنها دسترسی داشته است. نام کتاب نیز چندان روشن نیست. مؤلف خود یک جا آن را «مذیل» و دو جای دیگر «تاریخ» می‌نامد. در زمان تالیف هم نام آن به «ذیل» مشهور بوده است. ابن عساکر ، ابن خلکان ، یاقوت ، ابن اثیر و ذهبی نام «تاریخ» را تایید می‌کنند. ابوشامه آن را مذیل التاریخ الدمشقی می‌نامد و همین نام بر پایان نسخه خطی موجود دیده می‌شود. ابن عدیم در یک جا نام آن را الذیل علی تاریخ دمشق و در جای دیگر مذیل تاریخ دمشق می‌آورد. برخی هم پنداشته‌اند که این کتاب، ذیل تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر بوده است. این که واقعا این تاریخ ذیل کدام کتاب است، به درستی روشن نیست؛ اما این اندازه دانسته است که ابن خلکان نخستین بار بی ذکر ماخذ، کتاب ابن قلانسی را به عنوان ذیل کتاب تاریخ هلال به محسن صابی ذکر می‌کند. بنابر شرحی که قفطی به دست می‌دهد، ثابت بن سنان صابی ذیلی بر تاریخ طبری نوشت و حوادث را تا سال ۳۶۳ ق ذکر کرد، آنگاه هلال بن محسن صابی دنباله کار او را گرفت و آن را تا سال ۴۴۸ ق ادامه داد. چون بخش دوم کتاب ابن قلانسی از همین تاریخ آغاز می‌شود، بسیار محتمل است که اثر او ذیل کتاب هلال صابی و بخش اول آن خلاصه‌ای از همان کتاب باشد. برخی عبارت‌های نخستین بخش کتاب ابن قلانسی، به اخبار القرامطه ثابت، بسیار شبیه است، با این تفاوت که اثر ابن قلانسی، از نظر نگارش صحیح حوادث و زمان آنها بسیار دقیق تر است و در چند جا از بخش نخست نیز مانند بخش دوم جمله «وردت الاخبار» آمده است. بدین سان، بسیار محتمل است که ابن قلانسی در تالیف بخش اول کتاب خود از اثر ثابت و هلال صابی بهره برده باشد. ابن قلانسی، به جز یک مورد که به کتاب خطیب بغدادی استناد جسته، به منابع خود اشاره نکرده است؛ ولی احتمالا ماخذ عمده وی در نقل گزارش‌ها بیشتر اخباری است که از نقاط مختلف به دمشق می‌رسیده و ابن قلانسی به سبب اشتغال در دیوان انشاء به آنها دسترسی داشته است. علاوه بر اینها، او در نقل اخبار، به کسانی که به آنان اعتماد داشته، نیز متکی بوده است. بخش اول و به ویژه بخش دوم کتاب، اگر چه به سبب اقامت مؤلف آن در دمشق بیشتر به وقایع آنجا می‌پردازد؛ اما به هیچ روی منحصر به وقایع دمشق نیست و در آن گزارش‌های گوناگونی از ایران و مصر و عراق نیز وجود دارد، در مورد فتح نامه قلعه «شاهدز» (نزدیک اصفهان که حاوی اطلاعات بسیار پر ارزشی است) افزون بر این، کتاب دارای گزارش‌های سودمندی درباره اخبار شام، به ویژه جنگ‌های صلیبی است. همچنین مؤلف در انبارها از نظریات مردم در مورد مسائل و اتفاقات گوناگون، حوادث طبیعی، اوضاع نجومی، وفیات علما و دانشمندان یاد کرده است. کتاب ابن قلانسی با نثری ادیبانه و دلنشین و مسجع ، اما بسیار روان نوشته شده و این از زبردستی مؤلف آن در امر نویسندگی حکایت دارد. این کتاب را گیب ( لندن ، ۱۹۳۲ م) به انگلیسی و بخشی از آن را لوتورنو به فرانسوی ۱۹۵۲ م ترجمه کرده است.


ابن فوطی گوید که در ۶۶۴ ق نسخه‌ای از این کتاب را در کتابخانه رصدخانه مراغه دیده که حوادث سال ۴۴۰ ق تا هنگام فوت مؤلف را شامل می‌شده است. در برخی مآخذ نکته‌ای دیده می‌شود که نشان می‌دهد، نسخه کتاب ابن قلانسی، ظاهرا پیش از آغاز بخش دوم، حاوی برخی اخبار و گزارش‌ها از مصر و رویدادهای دیگر بوده و آنگاه بخش دوم کتاب آغاز می‌شده است. این امر نشان می‌دهد که دست کم قسمت‌هایی از بخش اول با برخی از نسخ بخش دوم آن همراه بوده است. با آن که کسی از بخش نخست نسخه کنونی- که از بخش دوم آن بارها در منابع استفاده شده- مطلبی نقل نکرده، ظاهرا در انتساب آن به ابن قلانسی نمی‌توان تردید کرد.


در ابتدای کتاب فهرست مطالب کتاب و در پایان کتاب فهرست عامی از کتاب عنوان شده است. همچنین نقشه‌هایی از دمشق در پایان کتاب تصویر شده است.


دمشق لابن القلانسی    


۱. تاریخ دمشق لابن القلانسی، ابن القلانسی، ج۱، ص۱.    



نرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).






جعبه ابزار