• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الجواهر فی تفسیر القرآن (کتاب)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تفسیر طَنطاوی با نام الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم اثر طنطاوی جوهری، مفسر و عالم دینی سده‌های سیزدهم و چهاردهم است. الجواهر مشهورترین اثر تفسیر علمی فراگیر دوره معاصر و اولین و تنها تفسیر کاملی است که با نگرش علمی به‌طور گسترده تدوین شده است. این تفسیر به شیوه ترتیبی است و تنها دوره کامل تفسیری با گرایش به علوم تجربی به‌شمار می‌آید.




تفسیر طَنطاوی مشهورترین اثر تفسیر علمی فراگیر دوره معاصر، نوشته شیخ طنطاوی جوهری است.
وی در سال ۱۲۸۷ در مصر متولد شد و تحصیلات خود را در مراکز علمی مختلف قاهره گذراند. او نزدیک به سی عنوان تالیف دارد که در آنها توجه بسیاری به علوم شده است. تفسیر جواهر از آخرین نوشته‌های اوست که در سال ۱۳۵۶ پایان یافت. او در سال ۱۳۵۸ درگذشت.
طنطاوی معتقد بود که معجزات علمی قرآن پیوسته و روز به روز (با پیشرفت علم) آشکارتر می‌شود و هنوز هم گنجینه‌های علمی قرآن مکشوف نگشته است و با گذشت زمان به‌تدریج آشکار می‌گردد.
وی از کودکی، خود را مشتاق کشفیات جدید علمی، عجایب هستی، شگفتی‌های طبیعت و اسرار و رموز آسمان‌ها و زمین و زیبایی‌های آنها دید.
نام کتاب، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم است و به نام مؤلف آن شهرت دارد. الجواهر، در ۲۵ جلد به اضافه یک جلد پیوست که به گفته وی خواسته است در آن، برخی از بدایع هستی را که در تفسیر نیاورده روشن کند. این تفسیر اولین و تنها تفسیر کاملی است که با نگرش علمی به‌طور گسترده تدوین شده است.


در مقدمه تفسیرش می‌گوید: هنگامی که به امت اسلامی و تعالیم دینی می‌اندیشیدم دریافتم که بیشتر خردمندان و دانشمندان از این معانی (آیات علمی در قرآن) روی گردان و از سیر و کاوش در آن غافل و بی‌خبرند و تنها تعداد‌ اندکی به آفرینش جهان و غرایب و شگفتی‌های آن می‌اندیشند. از این‌رو به تالیف کتاب‌های مختلفی آغاز کردم؛ از جمله، نظام العالم و الام، جواهر العلوم، التاج المرصع، جمال العالم و... و در این کتاب‌ها آیات قرآن را با شگفتی‌های هستی در آمیختم و آیات وحی الهی را متناسب با عجایب خلقت مطرح کردم.
[۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲.

ولی او متوجه شد که این کتاب‌ها به رغم کثرت و انتشار و ترجمه آنها به زبا‌ن‌های دیگر همچون اردو، قفقازی و روسی، عطش درونی وی را آرام نساخت؛ بنابراین به درگاه خداوند متوسل شد تا او را در تالیف تفسیری فراگیر که منطبق و مشتمل بر همه دستاوردهای علمی بشر باشد، موفق گرداند. خداوند هم او را در نوشتن این تفسیر ارزشمند توفیق داد.
وی می‌نویسد: در قرآن متجاوز از ۷۵۰ آیه در مورد علوم مختلف وجود دارد؛ در حالی که آیات فقهی قرآن که در آنها صراحتا به مباحث فقهی پرداخته شده، بیشتر از ۱۵۰ آیه نیست.
[۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، ص۳.
وی در آیه تفسیر بکرات به مسلمانان هشدار می‌دهد که در آیات قرآن بیاندیشند تا به حقوق و علوم هستی پی ببرند؛ و آنان را به عمل کردن بر طبق قرآن تشویق می‌کند و کسانی را که از این همه آیات علمی قرآن غفلت ورزیده‌اند محکوم می‌داند.


این تفسیر به شیوه ترتیبی است و تنها دوره کامل تفسیری با گرایش به علوم تجربی به‌شمار می‌آید.
طنطاوی برای تفسیر سوره های بلند قرآن، آیات را با توجه به پیوستگی موضوع به دسته های متعددی با اندازه های متفاوت تقسیم می‌کند. او در تفسیر هر سوره، پیش از همه به بسمله توجه دارد و هر بسمله را مختص به همان سوره می‌داند و آن را با توجه به مضمون سوره تفسیر می‌کند. او به مضامین اصلی هر سوره نیز توجه دارد و عموماً پیش از تفسیر آیات، این مضامین را بتفصیل یا به اختصار مطرح می‌کند. وی همچنین پیوند هر سوره را با سوره پیشین و هر دسته آیات از یک سوره را با دسته بعد بیان می‌کند. اهتمام به این دو موضوع از شاخص‌های تفاسیر دوره جدید است که توجه به آن در نتیجه نقادی‌های مستشرقان، مبنی بر عدم انسجام آیات، بوده
[۳] رومی، فهد بن عبدالرحمن، منهج المدرسة العقلیة الحدیثة فی التفسیر، ج۱، ص۲۲۵ ـ ۲۳۷، بیروت ۱۴۰۷.
[۴] شریف، محمدابراهیم، اتجاهات التجدید فی تفسیرالقرآن الکریم فی مصر، ج۱، ص۲۶۳ ـ ۲۶۶.، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
و طنطاوی از اولین مفسران این دوره است که به این موضوعات پرداخته است.
وی ابتدا آیات را ذکر می‌کند و سپس آنها را از نظر لفظی (به طور مختصر) توضیح می‌دهد. او در این کار از کتب متداول تفسیر فراتر نمی‌رود و به سرعت از این تفسیر که خود آن را تفسیر لفظی می‌نامد می‌گذرد و به مباحث علمی که آن را لطائف یا جواهر می‌نامد وارد می‌شود. این مباحث عبارت است از مجموعه نظریات علمای شرق و غرب در عصر حاضر.
در تفسیر آیات، ابتدا توضیح مختصری با عنوان التفسیر اللفظی می‌آید؛ گاه تفسیر به همین توضیح محدود است. در مواردی نیز، پس از آن، نکته‌ها و نتیجه گیری‌ها و توضیحات مفصّل‌تری با عناوین مختلف ذکر می‌شود. مؤلف، مطالب گوناگون را دسته بندی می‌کند و تأملاتش را درباره آیات ذیل عناوین کلی و فرعی از قبیل درّ، زمرّد، یاقوت، زبرجد و جوهره می‌آورد و موضوعات متفرقه دیگر را با عناوینی چون لطیفه و حکایت مطرح می‌کند.
هدف او این است که به مسلمانان و دیگران بفهماند که قرآن پیشتاز این آراء و نظریات است و پیش از رسیدن دانشمندان به این حقایق، به آنها اشاره کرده است. وی در این تفسیر، به تفصیل در مورد انواع و اشکال گیاهان و حیوانات و مناظر طبیعی و تجربیات علمی سخن می‌گوید تا مساله را در نظر خواننده روشن کند و حقیقت را در برابر وی مجسم کند، اما در طرح این مباحث از حد اعتدال تجاوز کرده است.
اشکالی که بر وی گرفته‌اند این است که برخی از حقایق دینی را طبق آرای افلاطون در کتاب جمهوریت یا بر اساس نظریات فلاسفه اخوان الصفا تشریح نموده و خشنودی خود را نسبت به این نظریات اظهار کرده؛ در حالی که با گفتار سلف و مکتب اشعری مخالفت کرده است. (از این‌رو، دولت سعودی دستور مصادره کتاب را صادر کرد و مانع ورود آن به کشور شد. این‌مطلب در پیامی که طنطاوی به پادشاه عربستان نوشته آمده است.
[۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج۲۵، ص۲۴۴.
)
او همچنین بسیاری از علوم قرآنی را به وسیله حساب جمل استخراج کرده است؛ در حالی که این شیوه نه درست است و نه پذیرفتنی. ذهبی می‌گوید: این عارضه‌ای است که از یهود به مسلمانان سرایت کرده و بر عقول و اذهان بسیاری از ساده‌لوحان چیره گشته است.
علاوه بر این، درمی‌یابیم که مولف، آیات قرآن را بر اساس نظریات جدید علمی (که هنوز به‌طور کامل تثبیت نشده است) تفسیر می‌کند. در واقع، دچار گونه‌ای تکلف شده است که اگر مقصد و هدف قرآن را کم‌رنگ و مبهم نکند، دست‌کم بر درخشش آن پرده می‌افکند. با‌اندک مراجعه به این تفسیر متوجه این انتقاد خواهید شد.


ذهبی نمونه‌هایی از روش ضعیف و بیمارگونه‌ای را که در این کتاب به‌کار رفته یادآور می‌شود و در پایان نتیجه می‌گیرد که این کتاب در اصل یک دایرة المعارف علمی است که به هر فنی (در حد گسترده) وارد شده است؛ چنانکه می‌توان این تفسیر را (همانند تفسیر فخر رازی) این‌گونه توصیف کرد: در آن، همه چیز هست، جز تفسیر؛ بلکه می‌توان گفت این کتاب از کتاب فخر رازی، به این توصیف شایسته‌تر است.

طنطاوی در مورد هر آیه‌ای که به گمانش دلالت بر یک موضوع علمی دارد در آسمان خیال خود به پرواز در می‌آید و به سیر و سیاحت می‌پردازد و با همین‌ اندیشه به جوانب مختلف آن علم می‌پردازد تا آیات آفاق و انفس را بر همگان آشکار سازد و ثابت کند که قرآن مبین همه علومی است که انسان به دست آورده است: «ما فرطنا فی الکتاب من شیء؛ ما هیچ چیز را در کتاب (قرآن) فروگذار نکرده‌ایم.» ولی این‌کار، در واقع دور نمودن قرآن از مقصد اصلی خویش است و شاید در بسیاری از موارد بر شان و منزلت آن ضربه وارد می‌کند.

از لابه‌لای این تفسیر مشخص است که مولف به علت پرداختن به این روش تفسیری، مورد نکوهش علما واقع شده است. این گرایش تفسیری، نزد بسیاری از‌ اندیشمندان روشنفکران پذیرفته نشد.


طنطاوی به بحث‌های لغوی، از جمله اشتقاق و کاربرد تاریخی یا کاربردهای گوناگون، نمی‌پردازد و با یک کلمه یا جمله، لغت را تعریف می‌کند و در هیچ مورد به کتب لغت استناد نمی‌کند.
[۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۱۶۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۶۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۰.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

وی در موارد بسیاری به اختلاف قرائت‌ها اشاره می‌کند و گاه نام قاری را نیز ذکر می‌کند،
[۱۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۷۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
اما از داوری درباره قرائت‌ها و گزینش یکی از آن‌ها با تکیه به سند و متن می‌پرهیزد.
مکی یا مدنی بودن سوره‌ها در مقدمه تفسیر به اشاره می‌آید و مؤلف به تناسب موضوعات هر آیه با مخاطبان و موقعیت طرح آن کم‌تر توجه دارد. وی در تفسیر لفظی آیات، به احادیث نبوی (و گاه روایات صحابه) بسیار اشاره می‌کند، اما هیچ‌گاه نشانی کامل و دقیق روایات را نمی‌دهد.
نقل روایات در تفسیر آیات برای توضیح برداشت خود اوست، نه آن‌که وی بکوشد تا روایاتی را که برای تفسیر آن آیه خاص آمده، عنوان کند و تفسیر خود را در چارچوب آن ارائه دهد.
[۱۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۴۰.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

مؤلف به احادیثی که درباره فضائل سوره‌ها آمده است، توجه نمی‌کند و آن‌ها را ساختگی می‌داند،
[۱۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۳۱.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
اما روایات سبب نزول را مکرر می‌آورد،
[۱۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۰۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۲، ص۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۲۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۳۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
در عین‌حال سبب نزول را مخصِّص دلالت آیه نمی‌داند.
[۲۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.


۵.۱ - موضوعات کلامی

موضوعات کلامی نیز در تفسیر الجواهر مطرح شده است. دیدگاه‌های کلامی طنطاوی در خور تأمل است؛ وی اگرچه، مانند اغلب اهل‌سنّت، اشعری است، در تفسیر آیات، متفاوت با اشعریان می‌اندیشد. وی در تفسیر آیاتی که در بحث‌های کلامی محل مناقشه و استنادند، به بحث‌های مفصّل کلامی و طرح و نقد دیدگاه‌های فِرَق مختلف نمی‌پردازد.
مثلاً در بحث مهم «رؤیت» به‌رغم نقل روایات دالّ بر رؤیت، آن‌ها را تأویل می‌کند و تصریح می‌کند که رؤیت در آخرت به عقل است نه به چشم ظاهر.
[۲۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۳۱۱ ـ ۳۱۳.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
همچنین صفاتی را که در تفسیر قرآن کریم به خداوند نسبت داده شده و بویی از مادیت می‌دهد، مَجازی می‌خواند و خداوند را از مادّه و صفات آن و از هرگونه شبیه و نظیر منزه می‌داند.
[۲۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
از نظر او این امور بر سبیل تمثیل برای بشر است.
[۲۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۱۵۶.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

در بحث جبر و اختیار، به‌ندرت همچون اشعریان تعبیر «کسب» را به‌کار می‌برد
[۲۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۲۷ ـ ۲۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و در غالب موارد به‌صراحت می‌گوید که مشیت خداوند بر مقتضای حکمت و نظام عدل است.
[۲۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

در بحث از عصمت، برخلاف عموم متکلمان اهل‌سنّت، قائل به عصمت مطلق نبی اکرم (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌و‌سلم) است، ازاین‌رو آیاتی را که در آن‌ها از غفران گناه ایشان سخن گفته شده، تأویل می‌کند.
[۲۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

طنطاوی در بحث از ملائکه و جن نیز به ظاهر آیات پایبند است و غیرمادّی بودن آن‌ها را انکار نمی‌کند.
[۲۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۲۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۲۷۴ ـ ۲۸۴.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
با این‌همه، بهره‌گیری او از «احضار روح»، که آن را علم می‌خواند، برای استدلال بر وجود این عوالم غیبی و تبیین آن، موجب غرابت بحث او در این موضوع شده است.
[۳۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۲۷۷ ـ ۲۷۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۳۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۹ ـ ۹۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

وی در تفسیر آیات قیامت و آخرت، به اختصار و گاه به تفسیر لفظی اکتفا می‌کند،
[۳۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۷۶ـ۷۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
اما آیات را برخلاف ظاهر آن‌ها تأویل نمی‌کند و مثلی را که از نعمت‌های دنیا برای نعمت‌های آخرت زده شده، تنها از باب تشبیه می‌داند.
[۳۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۳۲۰ـ ۳۲۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

او تصریح می‌کند که نعمت‌های آخرت، هم مادّی و هم غیرمادّی‌اند که بی‌شک نوع دوم آن ارجح است
[۳۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۸ ـ ۳۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و هر کس به تناسب درکش از این لذات بهره می‌برد.
[۳۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۱۸۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۳۶] ژاک ژامیه، طنطاوی و تفسیر او، ج۱، ص۳۱ـ۳۹.، ترجمه فاطمه تهامی، آینه پژوهش، سال ۱۱، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۷۹).


۵.۲ - آیات فقهی

آیات فقهی نیز در تفسیر طنطاوی به اختصار مطرح می‌شود، و گاه از تفسیر لفظی آیات فرا‌تر نمی‌رود،
[۳۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۴۷.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
اما در موارد متعدد به اختصار به تبیین حکم فقهی آیه می‌پردازد.
[۳۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۸۱ ـ ۱۸۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
او در بیان مسئله فقهی به اختلاف مذاهب اهل‌سنّت توجه دارد، ولی دیدگاه فقهی شیعه را مطرح نمی‌کند.
[۳۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۳۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
در پاره‌ای از موارد افزون بر مذاهب چهارگانه، دیدگاه برخی از صحابه و تابعین را نیز باز می‌شمارد.
[۴۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۶۹.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

با این‌همه، از میان مذاهب فقهی به بیان نظر ابوحنیفه و شافعی بیش از همه اهتمام دارد
[۴۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و به‌ندرت یکی از اقوال را بر دیگری ترجیح می‌دهد.
[۴۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۷۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
در نظر طنطاوی، به رغم اختلاف فقها در آیات الاحکام و مصادیق آن‌ها، در ورای ظاهر این دستور‌ها باید به اهداف اخلاقی آن‌ها
[۴۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۴۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و در صدر همه، تقوا و یاد خدا توجه شود.
[۴۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

همچنین او بر پیروان مذاهب خرده می‌گیرد که خود را در اختلافات فقهی محدود کرده‌اند و نظام کلی اسلام را که فرا‌تر از هر مذهبی است، از یاد برده‌اند.
[۴۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۶۷.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
او از گسترش فقه و توجه افراطی علمای اسلام به آن، در عین بی‌مهری به دیگر علوم، شکایت می‌کند و به اقوال غزالی در این‌باره استناد می‌جوید،
[۴۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۸۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۴۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۳۰.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
اما در بررسی احکام فقهی به تأویل احکام نمی‌پردازد و آن‌ها را به محدوده خاصی از زمان اختصاص نمی‌دهد و حکم به ناکارآمد بودن آن‌ها در این دوران نمی‌کند.
[۴۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۱ـ۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

او علاوه بر فقها، صوفیان را نیز نکوهش می‌کند و شیوه ایشان را در تأویل ظواهر قرآن نادرست می‌انگارد و انصراف آن‌ها را از دنیا و حقایق آن سرزنش می‌کند و آن را مخالفِ اهداف دین و انبیاء می‌داند.
[۴۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۶ ـ ۱۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

طنطاوی در تفسیرِ امور خارق العاده، معجزات پیامبران، امدادهای غیبی و عذاب‌های الهی، همواره به ظاهر آیات پایبند است و وقایع را تأویل نمی‌کند و کلمات را مَجازی نمی‌خواند.
[۵۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۵۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۹، ص۱۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۵۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۳، ص۱۳۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۵۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۳، ص۱۱۵.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.


۵.۳ - داستان‌های قرآن

او داستان‌های قرآن، و تمام کتاب‌های آسمانی، را واقعی می‌داند.
[۵۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۹، ص۱۹۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۵۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۰، ص۱۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
در این تفسیر، به‌ندرت شاخ و برگ‌های قصه‌گویان و تفصیل‌های برگرفته از اسرائیلیات به‌چشم می‌خورد.
[۵۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۳۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۵۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۵۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۵۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۲۸۲.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
به عقیده طنطاوی، مهم‌ترین بخش در تفسیر داستان‌های قرآن، حکمت و موعظه‌ای است که در آن‌ها وجود دارد.
[۵۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۰۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۶۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۱۲.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

او تأکید می‌کند که هر قصه‌ای در قرآن برای نتیجه‌اش آورده شده است.
[۶۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۹، ص۲۱۱.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

او، به رغم اختصار در بیان اصل داستان‌ها، از عبرت‌ها و آموزه های داستان‌ها به‌تفصیل سخن می‌گوید.
[۶۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۸۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۶۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۱۱۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۶۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۱۴۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۶۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۰، ص۱۶ ـ ۱۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۶۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۳، ص۱۶۸ـ ۱۶۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.


۵.۴ - مسائل اجتمائی

طنطاوی به سبب احساس مسئولیت در برابر وضع اجتماعی مسلمانان و چاره‌جویی آن، با تأمل در قرآن به تناسب آیات درباره مسائل اجتماعی بحث می‌کند، به‌ویژه از تفرقه و اختلاف میان کشورهای اسلامی
[۶۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۲۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و شیوه حکومت ایشان انتقاد می‌کند.
[۶۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۹۳ ـ ۹۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

او وظیفه حکومت را نسبت به رعایا، با توجه به استعدادهایشان، متذکر می‌شود و درباره انواع مشاغل بحث می‌کند
[۶۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۸۳ ـ ۲۸۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و مسائل تربیتی و آموزشی را نیز از نظر دور نمی‌دارد.
[۷۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۸۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.



مهمترین ویژگی الجواهر، عنایت آن به علم است.
به نظر طنطاوی،قرآن کریم در بیش از ۷۵۰ آیه به‌صراحت از علم سخن گفته است
[۷۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۷۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۷۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۶، ص۱۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و مسلمانان را به اندیشیدن در طبیعت و فراگیری علوم آن تشویق،
[۷۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۱، ص۷۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۷۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۶، ص۱۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و حتی امر کرده است.
[۷۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
او نظر کردن در طبیعت را از هر عبادتی بر‌تر می‌داند
[۷۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۸۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و شناخت خداوند و صفاتش، و اعتقاد به او و یگانگی‌اش را با مطالعه طبیعت و فراگیری علوم طبیعی محقق می‌داند،
[۷۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۸۶ ـ ۸۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۷۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۲۱۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۸۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۶، ص۱۰۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
ازاین‌رو به طرح مباحث و شگفتی‌های علمی در تفسیر خود علاقه‌ای بیش از حد نشان می‌دهد و در این‌باره از اختصار می‌پرهیزد.
[۸۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۴۰ـ۲۵۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۸۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۸۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۸، ص۱۹ـ۲۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۸۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۸، ص۴۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۸۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۳، ص۱۳۷ ـ ۱۶۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۸۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۱۶۷ ـ ۱۷۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

او مواردی را که قرآن دعوتی فراگیر به اندیشیدن یا تأمل دارد، مقدمه ورود به مباحث علمی قرار می‌دهد؛ به‌عنوان نمونه آیه هشتم سوره روم مخاطبان را به تأمل در نفس دعوت کرده است و ایشان را به آشنایی با احضار روح فرا می‌خواند.
[۸۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۵، ص۲۰ ـ ۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۸۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۹، ص۲۰، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۸۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۲۰۷ـ۲۱۰، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.


البته طنطاوی، برخلاف برخی مفسران علمی، بر این باور نیست که قرآن متضمن علم اولین و آخرین است، در نتیجه، اگرچه از انواع علوم و جزئیات آن به‌تفصیل سخن می‌گوید، بین این‌مطالب و آیات پیوند نمی‌جوید و صرفاً راه نجات مسلمانان را در بهره‌وری از علوم طبیعی می‌داند،
[۹۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۲۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
ازاین‌رو با توجه به جایگاه رفیع قرآن در میان مسلمانان، آن را بهانه‌ای قرار می‌دهد تا در حد توان و شناخت خود، تمام آنچه را مسلمانان بدان نیاز دارند، در ضمن تفسیر قرآن ارائه دهد.
[۹۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹ ـ ۲۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۹۲] رومی، فهد بن عبدالرحمان، منهج المدرسة العقلیة الحدیثة فی التفسیر، ج۱، ص۵۴۵ ـ۶۰۴، بیروت ۱۴۰۷.
[۹۳] ابوحجر، احمدعمر، التفسیر العلمی للقران فی المیزان، ج۱، ص۱۰۱ـ۳۰۴، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.



طنطاوی علوم طبیعی را بر‌تر از علوم دیگر می‌داند. او همه علوم را مطلوب و واجب کفایی می‌داند،
[۹۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۲۰۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
اما عنایت خداوند را به علم طبیعت بیش از احکام فقه تلقی می‌کند
[۹۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و شناختن کامل خداوند را جز از طریق آن میسر نمی‌داند، هم‌چنانکه حیات و بقای امت اسلام را در این زمان در گرو آن معرفی می‌کند.
[۹۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۵۴ ـ ۵۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

وی علاوه بر آن‌که در تفسیر و تبیین آیاتِ راجع به طبیعت، از علوم طبیعی استفاده می‌کند، در موارد ظاهراً نامتجانس دیگر نیز از علم مدد می‌گیرد.
[۹۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۵۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۹۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۱۷۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۹۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۳۴ ـ ۳۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۰۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۵۳ ـ ۵۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
البته این نگرش موجب نشده تا به تفسیر مادّی گرایانه از قرآن بپردازد و امور غیبی و اخلاقی و کلامی قرآن را با این نگاه تأویل کند.
با این‌همه، شیوه شباهت‌یابی او نامأنوس است؛ او با استناد به این‌که طبیعت فعل خداوند و وحی کلام اوست، و در نتیجه هر دو از یک مبدأ صادر می‌شوند، حکم به تطابق هر دو می‌کند
[۱۰۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۴۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و بر همین اساس نظام موجود در یکی را در دیگری می‌جوید، چنان‌که از وجود محکم و متشابه در عالم وحی، بر ضرورت وجود آن دو در عالم طبیعت استدلال می‌کند و مصادیق آن‌ها را در طبیعت می‌جوید.
[۱۰۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۴۱ـ ۵۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۰۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.



استنتاج‌های او درباره آموزه های علمی اغلب فاقد دلالتی روشن یا قرینه‌ای آشکار از قرآن است، چنانکه از مسئله نسخ، بقای اصلح در عالم اجتماع و طبیعت را استنباط می‌کند
[۱۰۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و از داستان حضرت ابراهیم و پرندگان، وجوب فراگیری علم تجزیه و ترکیب را در می‌یابد.
[۱۰۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۴۰ ـ ۲۴۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

در مقام نتیجه‌گیری از آیات نیز با توجه به این‌که در تفاسیر جدید بر هدف قرآن از پرداختن به امور گوناگون علمی، تاریخی، فقهی و غیره تأکید کرده و آن را کتاب هدایت خوانده‌اند، و تک تک موضوعات و آیات و تعابیرش را بر همین مبنا تبیین کرده‌اند، طنطاوی می‌کوشد تا حکمت‌هایی را که بر موضوعات مترتب است دریابد.
[۱۰۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۱۴۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۰۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم،ج ۹، ۱۹۸ ـ ۱۹۹ ، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

او با وجود شیفتگی به علم جدید، سیاست‌های کشورهای غربی و مستعمره‌نشینان را به‌شدت تقبیح می‌کند
[۱۰۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۴۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و همدستی پاره‌ای از مسلمانان را با ایشان، مصیبتی برای جامعه اسلامی می‌داند.
[۱۰۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۸۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
از نظر او شیفتگی در برابر ظواهر خیره کننده غرب، نتیجه‌ای جز ذلت مسلمانان ندارد که تاریخ اندلس به‌خوبی از آن حکایت می‌کند.
[۱۱۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۴۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

افتخار او به اسلام و تعلیم آن در سرتاسر تفسیرش مشهور است و قوّت و عزت با پیروی از دستورهای آن
[۱۱۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
که دیگران در انجام آن بر ما پیشی گرفته‌اند
[۱۱۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۷۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
منتهای آرزوی اوست.


طنطاوی در تفسیر خود از منابع متعددی بهره برده است. او از پیشینیان به آرای اندیشه‌وران مسلمانی همچون غزالی، فخر رازی، سیوطی، ابن سینا و اخوان الصفا و حکیمان غیرمسلمان مانند کنفسیوس، ارسطو، افلاطون، فیثاغورس و دانشمندانی مانند گالیله ارجاع می‌دهد، در عین‌حال از آرای معاصران مسلمان نظیر سیداحمدخان، جمال‌الدین اسدآبادی، شکیب ارسلان، فرید وجدی و نیز حکما و دانشمندان غربی همچون ادوارد براون، تولستوی، انیشتین، داروین، شوپنهاور و حتی مصلحانی مانند توماس جفرسون و گاندی یاد می‌کند.
در کنار این‌همه، از اوستا و انجیل برنابا و ودا‌ها هم استفاده می‌کند.
[۱۱۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱ ص۲۷۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۹۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۰، ص۱۷۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۴، ص۸۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۲۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۸، ص۱۷۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۲۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۸۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۲۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۹۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۲۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۳۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۲۴] ژاک ژامیه، طنطاوی و تفسیر او، ج۱، ص۲۷ـ۳۰، ترجمه فاطمه تهامی، آینه پژوهش، سال ۱۱، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۷۹).



در خاتمه باید جسارت طنطاوی را در اندیشیدن و نیکو سؤال کردن ستود،
[۱۲۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۳۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۲۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۰۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۲۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۶۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
اگرچه در موارد بسیاری، پاسخی نیکو‌تر باید برای پرسش‌های عنوان شده، جست.
همچنان‌که انصاف او در داوری در خور تحسین است
[۱۲۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۴۹ـ۱۶۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و علاوه بر این‌ها باید فضل تقدم را در توجه به اموری نظیر محورهای سوره و هدف قرآن از پرداختن به هر موضوع، به او اختصاص داد.
در عین‌حال، حجم گسترده مطالب علمی ارائه شده در تفسیر، نااستواری پاره‌ای از آن‌ها و استنتاج‌های علمیِ بعضاً بی‌قرینه و بی‌دلیل از آیات، موجب شده است که تفسیر طنطاوی، با آن‌که هیچگونه مخالفتی در موضوعات کلامی و فقهی با دیدگاه علمی اسلامی ندارد، در شرح و بیان آیات، غریب به‌نظر برسد، و نقاط قوّت و نکته سنجی‌هایش فراموش شود.


تفسیر طنطاوی اول بار در ۱۳۴۱ در مصر چاپ شد.
پس از آن هم چندین بار مؤسسات مختلف آن را منتشر کرده اند.
[۱۲۹] بکائی، محمدحسن، کتابنامه بزرگ قرآن کریم، ج۹، ص۳۹۷۹، تهران ۱۳۷۴ ش .



(۱) احمدعمر ابوحجر، التفسیر العلمی للقران فی المیزان، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
(۲) محمدحسن بکائی، کتابنامه بزرگ قرآن کریم، تهران ۱۳۷۴ ش ـ.
(۳) فهد بن عبدالرحمان رومی، منهج المدرسة العقلیة الحدیثة فی التفسیر، بیروت ۱۴۰۷.
(۴) ژاک ژامیه، «طنطاوی و تفسیر او»، ترجمه فاطمه تهامی، آینه پژوهش، سال ۱۱، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۷۹).
(۵) محمدابراهیم شریف، اتجاهات التجدید فی تفسیرالقرآن الکریم فی مصر، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۶) طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.


۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲.
۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، ص۳.
۳. رومی، فهد بن عبدالرحمن، منهج المدرسة العقلیة الحدیثة فی التفسیر، ج۱، ص۲۲۵ ـ ۲۳۷، بیروت ۱۴۰۷.
۴. شریف، محمدابراهیم، اتجاهات التجدید فی تفسیرالقرآن الکریم فی مصر، ج۱، ص۲۶۳ ـ ۲۶۶.، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج۲۵، ص۲۴۴.
۶. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۳۷۳.    
۷. انعام/سوره۶، آیه۳۸.    
۸. ذهبی، محمدحسین، التفسیر المفسرون، ج۲، ص۳۷۹.    
۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۱۶۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۶۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۰.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۷۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۴۰.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۳۱.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۰۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۲، ص۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۳۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۳۱۱ ـ ۳۱۳.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۱۵۶.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۲۷ ـ ۲۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۲۷۴ ـ ۲۸۴.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۲۷۷ ـ ۲۷۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۹ ـ ۹۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۷۶ـ۷۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۳۲۰ـ ۳۲۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۸ ـ ۳۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۱۸۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۶. ژاک ژامیه، طنطاوی و تفسیر او، ج۱، ص۳۱ـ۳۹.، ترجمه فاطمه تهامی، آینه پژوهش، سال ۱۱، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۷۹).
۳۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۴۷.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۸۱ ـ ۱۸۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۳۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۶۹.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۷۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۴۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۶۷.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۸۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۳۰.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۱ـ۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۶ ـ ۱۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۹، ص۱۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۳، ص۱۳۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۳، ص۱۱۵.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۹، ص۱۹۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۰، ص۱۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۳۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۵۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۲۸۲.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۰۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۱۲.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۹، ص۲۱۱.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۸۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۱۱۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۱۴۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۰، ص۱۶ ـ ۱۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۳، ص۱۶۸ـ ۱۶۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۲۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۹۳ ـ ۹۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۸۳ ـ ۲۸۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۸۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۶، ص۱۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۱، ص۷۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۶، ص۱۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۸۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۸۶ ـ ۸۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۲۱۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۶، ص۱۰۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۴۰ـ۲۵۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۸، ص۱۹ـ۲۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۸، ص۴۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۳، ص۱۳۷ ـ ۱۶۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۱۶۷ ـ ۱۷۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۵، ص۲۰ ـ ۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۹، ص۲۰، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۲۰۷ـ۲۱۰، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۲۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹ ـ ۲۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۲. رومی، فهد بن عبدالرحمان، منهج المدرسة العقلیة الحدیثة فی التفسیر، ج۱، ص۵۴۵ ـ۶۰۴، بیروت ۱۴۰۷.
۹۳. ابوحجر، احمدعمر، التفسیر العلمی للقران فی المیزان، ج۱، ص۱۰۱ـ۳۰۴، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
۹۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۲۰۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۵۴ ـ ۵۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۵۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۱۷۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۳۴ ـ ۳۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۵۳ ـ ۵۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۴۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۴۱ـ ۵۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۴۰ ـ ۲۴۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۱۴۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم،ج ۹، ۱۹۸ ـ ۱۹۹ ، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۴۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۸۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۴۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۷۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱ ص۲۷۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۹۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۰، ص۱۷۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۴، ص۸۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۲۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۸، ص۱۷۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۲۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۸۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۲۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۹۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۲۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۳۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۲۴. ژاک ژامیه، طنطاوی و تفسیر او، ج۱، ص۲۷ـ۳۰، ترجمه فاطمه تهامی، آینه پژوهش، سال ۱۱، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۷۹).
۱۲۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۳۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۲۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۰۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۲۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۶۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۲۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۴۹ـ۱۶۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۲۹. بکائی، محمدحسن، کتابنامه بزرگ قرآن کریم، ج۹، ص۳۹۷۹، تهران ۱۳۷۴ ش .



معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۴۷۷-۴۷۹.    
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تفسیر طَنطاوی»، شماره۳۷۱۳.    






جعبه ابزار