• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اصطلاحات عرفانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



(قطب، اوتاد، ابدال، نجباء و صلحاء) از اصطلاحاتی است که در برخی کتاب‌های عرفانی آمده است و اشاره به مقاماتی دارد که اهل عرفان در مورد اهل سیر و سلوک و عرفان عملی بر می‌شمارند.



اصرار و تاکید بر روی این اصطلاحات هر چند در کتاب‌های عرفانی وجود دارد؛
[۲] حکیم ترمذی، محمد بن علی، ختم الاولیاء، ص۱۴۴، بیروت، مهد الآداب الشرقیة، چاپ دوم، ۱۴۲۲ق.
[۳] بکری، ابوالقاسم عبدالرحمن، الانوار فی علم الاسرار و مقامات الابرار، ص۱۰۱، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
اما به نظر می‌رسد – صرف نظر از برخی جزئیات – بتوان ریشه‌های آن را در برخی متون دینی و روائی یافت که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
۱.از امام علی (علیه‌السّلام) نقل شده است: «ابدال از شام و نجباء از کوفه هستند» «الْاَبْدَالُ مِنْ اَهْلِ الشَّامِ وَ النُّجَبَاءُ مِنْ اَهْلِ الْکُوفَةِ یَجْمَعُهُمُ اللَّهُ لِشَرِّ یَوْمٍ لِعَدُوِّنَا»
۲.همچنین از آن‌ حضرت نقل شده است: «ابدال در شام، نجباء در مصر، و عصائب در عراق هستند» «الابدال‌ بالشام‌ و النجباء بمصر و العصائب بالعراق یجتمعون فیکون بینهم»
[۵] عاملی نباطی، علی من محمد، الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج۲، ص۲۴۴، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ اول، ۱۳۸۴ق.

۳.امام علی (علیه‌السّلام) در خطبه معروف به شقشقیه، خود را «قطب» سنگ آسیاب حکومت خوانده‌اند.
۴.در دعای‌ ام داوود که ظاهرا از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده، آمده است: «خدایا بر اوتاد و وابدال درود بفرست» «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْاَوْصِیَاءِ وَ السُّعَدَاءِ وَ الشُّهَدَاءِ وَ اَئِمَّةِ الْهُدَی اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی‌ الْاَبْدَالِ‌ وَ الْاَوْتَادِ وَ السُّیَّاحِ وَ الْعُبَّادِ وَ الْمُخْلَصِینَ وَ الزُّهَّادِ وَ اَهْلِ الْجِدِّ وَ الِاجْتِهَادِ»


در برخی متون عرفانی و سخنان اهل معرفت این عناوین به صورت مترادف به کار رفته است؛ یعنی مثلاً گاهی که اوتاد گفته شده، مقصود ابدال بوده و یا برعکس.
[۹] فرغانی، سعید الدین، منتهی المدارک فی شرح تائیة ابن فارض، ج۲، ص۱۷۵، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.

از آن‌جا که این عناوین اعتباری و بر اساس ذوق و سلیقه ابداع شدند؛ از این‌رو توافق و اجماعی بر تفسیر و توضیح آن وجود ندارد.(«و المجمع علیه، من اهل الطریق، انهم (الاولیاء) علی ست طبقات امهات: اقطاب، و ائمة، و اوتاد، و ابدال، و نقباء، و نجباء».)
[۱۰] حکیم ترمذی، محمد بن علی، ختم الاولیاء، ص۱۴۴.



همان‌گونه که اشاره کردیم در مورد توضیح و تفسیر این عناوین، مقداری اختلاف مشاهده می‌شود، ولی ما اکتفاء می‌کنیم به آنچه که از شیخ کفعمی در ذیل دعای‌ ام داوود نقل شده است: (هر چند شیخ کفعمی اشاره‌ای به روایت‌بودن آن نمی‌کند، بلکه تعبیرات آن تناسب با روایت ندارد، ولی در برخی کتاب‌های عرفانی بخشی از آن‌ را به عنوان روایت ذکر می‌کنند؛ )
[۱۱] مستملی بخاری، اسماعیل، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج‌۱، ص۱۰، تهران، اساطیر، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.

گفته شده است که زمین از قطب، چهار اوتاد، چهل ابدال، هفتاد نبی و سیصد و شصت صالح خالی نیست.پس قطب(یکی است و آن در این عصر) مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) است.
«اوتاد» ممکن است بیشتر از چهار تا باشند؛ اما کمتر از چهار تا نیستند؛ زیرا دنیا شبیه خیمه است و مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) مانند عمود و ستون آن است، و این چهار اوتاد طناب‌های آن هستند.
اما ویژگی «اوتاد» این است که آنها کسانی هستند که در یک چشم برهم زدن نیز از یاد خدا غافل نیستند؛ در دنیا فقط به دنبال چیزی هستند که آنها را به آخرت برساند؛ لغزش‌های بد و شر از آنها سر نمی‌زند؛ البته عصمت از سهو و نسیان هر چند در قطب شرط است، اما در اوتاد شرط نیست، ولی عصمت از کار زشت در آنها شرط است.
«ابدال» بیشتر از چهل تا هستند.«انبیاء» از هفتاد تا بیشترند.«صالحان» نیز از سیصد و شصت بیشترند. ظاهر این است که خضر و الیاس از اوتاد و از ملازمان دائره‌ی قطب هستند.
«ابدال» از نظر مراقبت پایین‌تر از اوتاد هستند؛ ویژگی آنان این است که هر گاه غفلتی از آنان سر زند با تذکر آن‌را جبران می‌کنند و عمداً گناه نمی‌کنند.«نجباء» پایین‌تر از ابدال هستند.
«صالحان» عبارتند از کسانی که اهل تقوا هستند و به عدالت پایدارند و گاهی گناه از آنها صادر می‌شود، ولی با استغفار و پشیمانی جبران می‌کنند. می‌گویند اگر یکی از چهار اوتاد کم شود، یکی از چهل(ابدال) جایگزین او می‌شود؛ اگر یکی از چهل(ابدال) کم شود، یکی از هفتاد(نبی) جانشین او می‌شود؛ اگر یکی از هفتاد(نبی) کم شود، یکی از سیصد و شصت(صالح) جایگزین می‌شود؛ و همین‌طور اگر یکی از سیصد و شصت(صالح) کم شود، یکی از بقیه مردم جای او را می‌گیرد.


بر اساس این تقسیم‌بندی رتبه و مقام امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) مقام «قطب» است که در هر عصری فقط یک قطب وجود دارد و همه باید حول محور او باشند.


۱. تستری، سهل بن عبدالله، تفسیر تستری، ص۷۷، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.    
۲. حکیم ترمذی، محمد بن علی، ختم الاولیاء، ص۱۴۴، بیروت، مهد الآداب الشرقیة، چاپ دوم، ۱۴۲۲ق.
۳. بکری، ابوالقاسم عبدالرحمن، الانوار فی علم الاسرار و مقامات الابرار، ص۱۰۱، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
۴. مفید، محمد بن محمد، الامالی، ص۳۱، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.    
۵. عاملی نباطی، علی من محمد، الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج۲، ص۲۴۴، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ اول، ۱۳۸۴ق.
۶. ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۳، ص۲۴۳، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.    
۷. شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، ص۴۷، محقق، صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.    
۸. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج‌۲، ص۸۰۹، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.    
۹. فرغانی، سعید الدین، منتهی المدارک فی شرح تائیة ابن فارض، ج۲، ص۱۷۵، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.
۱۰. حکیم ترمذی، محمد بن علی، ختم الاولیاء، ص۱۴۴.
۱۱. مستملی بخاری، اسماعیل، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج‌۱، ص۱۰، تهران، اساطیر، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
۱۲. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج‌۵۳، ص۳۰۱، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «اصطلاحات عرفانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۰۳.    



جعبه ابزار