• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اشعث بن قیس در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَشْعَث‌ بن‌ قَیس: ابومحمد، معدیکرب‌ بن قَیْس‌ بن معدیکرب‌ بن معاویه است.



وی به سبب ژولیدگی همیشگی موهایش، به «اشعث» (ژولیده مو) شهرت یافت.
[۴] شرح نهج‌البلاغه، ج۱، ص‌۲۱۶.
در جاهلیّت از سران قبیله کِنْده (از قبایل عمده یمن) بود
[۷] الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۲۲۰.
و در سال دهم هجرت، در رأس هیئتی به مدینه آمد و مسلمان شد.
[۹] الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۲۲۰.
خواهرش، قُتَیْلَه را به‌طور غیابی به عقد پیامبر درآورد؛ ولی پیش از رسیدن او به مدینه، رسول خدا رحلت کرد.
[۱۱] انساب‌الاشراف، ج‌۲، ص‌۹۴.
بر پایه روایتی اشعث در حجّة‌الوداع حضور داشت.
[۱۳] المناقب، ج‌۲، ص‌۳۱۵.



پس از وفات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، مرتد شد و با لشکریان ابوبکر نبردهای سختی کرد؛ امّا سرانجام تسلیم، و به اسارت نزد ابوبکر آورده شد. ابوبکر او را بخشود و خواهر خود، اُمّ‌فَرْوَه را به همسری وی درآورد،
[۱۷] الرده، ص‌۲۵۳‌-‌۳۲۱.
هرچند در واپسین لحظات عمر خود، از این‌که اشعث را نکشته بود، اظهار پشیمانی کرد، زیرا با همه اینها، او را فردی مفسد‌ می‌دانست.
[۱۸] الاسمامة والیاسه، ج۱، ص۳۶.
[۱۹] فتوح‌البلدان، ص۱۱۲.
[۲۰] تاریخ‌یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۳۷.

در دوره خلافت عمر و کمی پیش از آن، در جنگهای روم و ایران شرکت جست و در همین ایّام به همراه قبیله‌اش (کِنْده) در کوفه سکونت یافت.
[۲۱] تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۵۱.
سپس در دوره خلیفه سوم، کارگزار خلیفه در آذربایجان شد
[۲۳] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۶۹۳.
[۲۴] انساب الاشراف، ج‌۳، ص‌۸۰.
و بنا به اختلاف روایات، بین ۴ تا ۱۰ سال، والی آن‌جا بود.


علی‌ بن‌ ابی‌طالب (علیه‌السلام) پس از جنگ جمل، یعنی حدود ۶ ماه پس از آغاز خلافتش، او را از ولایت آذربایجان عزل کرد و از وی خواست تا اموال حکومتی را در کوفه به حضرت تحویل دهد. این تصمیم بر اشعث ناگوار آمد، به‌طوری که بر آن شد تا به معاویه بپیوندد؛ ولی قومش او را بازداشتند، زیرا ترک شهر و قوم و پیوستن به معاویه را سزاوار نمی‌دانستند، گرچه بلاذری از مکاتبه او با معاویه سخن گفته است.
[۲۹] انساب الاشراف، ج‌۳، ص‌۸۰.

او در جنگ صفین در سپاه امام علی (علیه‌السلام) بود و از سوی حضرت فرمانده جناح راست لشکر عراق شد. در این جنگ، به مالک اشتر که اصالتی یمنی داشت و از سرداران برجسته سپاه علی (علیه‌السلام) بود، حسادت می‌ورزید و در کسب پیروزیهای نخستین با او به رقابت می‌پرداخت.
او در لیلة‌الهریر ضمن سخنرانی، مردم را از ادامه جنگ برحذر داشت و پس از نیرنگِ بر سر نیزه کردن قرآنها از سوی معاویه، به شدت از ادامه جنگ جلوگیری کرد و علی (علیه‌السلام) را واداشت تا مالک اشتر را از صف مقدّم جنگ به عقب بازگرداند. پس از آن در انتخاب ابن‌عبّاس و مالک‌اشتر به‌صورت نماینده سپاه عراق برای داوری، با امیرمؤمنان، علی (علیه‌السلام) مخالفت ورزید و سرانجام امام را واداشت تا به داوری ابوموسی اشعری تن در دهد. اشعث در جنگ نهروان، در کنار علی (علیه‌السلام)، ولی بدون هیچ سِمَتی، برضدّ خوارج شرکت کرد
[۳۷] المنتظم، ج۳، ص‌۴۰۸.
و پس از این جنگ، با وعده‌های معاویه، مانع اعزام دوباره سپاه علی (علیه‌السلام) به سوی شام شد
[۳۸] انساب‌الاشراف، ج‌۳، ص‌۱۵۳‌-‌۱۵۶.
ازاین‌رو حضرت او را بر منبر، منافق پسر کافر خواند و نفرین کرد،
[۴۰] الاغانی، ج‌۲۱، ص‌۲۰.
[۴۱] نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹.

اشعث که در توطئه قتل علی‌ بن‌ ابی‌طالب (علیه‌السلام) شرکت داشت، از مدتی قبل، حضرت را به ترور تهدید می‌کرد
[۴۳] شرح‌نهج‌البلاغه، ج‌۶، ص‌۲۵۴.
و ابن‌ملجم را که برای قتل حضرت به کوفه آمده بود، یک ماه در خانه‌اش ساکن کرد.
[۴۵] تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۲۱۲.
ابن‌ملجم شبی که فردای آن قصد کشتن علی (علیه‌السلام) را داشت تا نزدیکی طلوع فجر با اشعث در مسجد مشاوره داشت. سپس اشعث به او گفت: در انجام کارت شتاب کن که چون صبح شود رسوا می‌شوی.
[۴۷] انساب الاشراف، ج‌۳، ص‌۲۵۴.
این سخن را حُجر بن عَدِیّ شنید و چون امام کشته شد، حجر به اشعث گفت: ای اعور تو او را کشته‌ای.
[۴۸] انساب الاشراف، ج‌۳، ص‌۲۵۴.
سرانجام ۴۰ روز پس از شهادت علی (علیه‌السلام) در ۶۳ سالگی مُرد.
[۴۹] الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۲۲۱.
وی را از راویان حدیث پیامبر و از اصحاب او شمرده‌اند.


برخی از فرزندان او نیز در مسائل سیاسی زمان خود نقش آفریدند؛ جَعْدَه دختر او همسر خود، امام حسن (علیه‌السلام) را با زهر به شهادت رساند
[۵۳] انساب‌الاشراف، ج‌۳، ص‌۲۷۰‌-‌۲۹۵.
و محمد بن‌ اشعث پس از صلح امام حسن (علیه‌السلام)، حُجر بن عَدِیّ را دستگیر و به زیاد بن ابیه تحویل‌داد
[۵۴] تاریخ طبری، ج‌۵، ص‌۲۲۳‌-‌۲۲۴.
[۵۵] البدایة والنهایه، ج‌۸، ص‌۴۲۵.
و پس از قیام امام حسین (علیه‌السلام) و پیش از حادثه کربلا، مسلم‌ بن‌ عقیل را نیز دستگیر و به عبیدالله‌ بن‌ زیاد تحویل داد
[۵۶] انساب‌الاشراف، ج‌۲، ص‌۳۳۹.
[۵۷] الارشاد، ج‌۲، ص‌۵۸.
و در کربلا با برادرش قَیْس‌ بن‌ اشعث در میان فرماندهان عمر سعد بود.
[۶۰] الکافی، ج‌۸، ص‌۱۴۴.



برخی، ذیل آیه ۷۷ آل‌عمران از اشعث یاد کرده‌اند؛ از خود او نقل شده که گفته است: این آیه، درباره من نازل شده است؛ من و مردی یهودی درباره زمینی اختلاف داشتیم. او را نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بردم حضرت به من فرمود: آیا بیّنه‌ای داری؟ عرض کردم: نه. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: پس مرد یهودی باید سوگند یاد‌کند. عرض کردم: ای رسول خد ا! او با سوگند دروغ خود زمینم را تصاحب خواهد کرد، و این آیه نازل‌ شد:
[۶۳] جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۳۶.
اِنَّ الَّذینَ یَشتَرونَ بِعَهدِ اللّهِ واَیمنِهِم ثَمَنًا قَلیلاً اُولئِکَ لا خَلقَ لَهُم فِی الأخِرَةِ ولا‌یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ ولا یَنظُرُ اِلَیهِم یَومَ القِیمَةِ ولا‌یُزَکّیهِم ولَهُم عَذابٌ اَلِیم= کسانی که عهد‌ خدا و سوگندهای خود را به بهایی اندک بفروشند، آنان را در آخرت بهره‌ای نخواهد بود. خدا با آن‌ها سخن نگوید و به نظر رحمت در قیامت به آن‌ها ننگرد و از پلیدی گناه پاکیزه نسازد و آنان را عذابی دردناک خواهد بود». بنابر روایت ابن‌جریح، زمین از یهودی بود و اشعث قصد داشت با سوگند دروغ آن را تملک کند که با نزول این آیه، از آن صرف‌نظر کرد و گواهی داد که از یهودی‌ است.
[۶۴] جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۳۷.

با توجّه به نزول همه سوره آل‌عمران پیش از سال نهم هجری، این شأن نزول بعید به نظر می‌رسد.
[۶۶] المیزان، ج‌۳، ص‌۱۱۶.



الاخبار الطوال؛ الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ اعلام القرآن؛ الاغانی؛ الامامة و السیاسه؛ انساب‌الاشراف؛ البدایة و النهایه؛ بحارالانوار؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ الیعقوبی؛ جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ رجال الطوسی؛ سیر‌اعلام النبلاء؛ شرح نهج‌البلاغه، ابن‌ابی الحدید؛ الطبقات‌الکبری؛ فتوح‌البلدان؛ کتاب‌الخصال؛ کتاب الرده؛ کتاب الفتوح؛ المحبر؛ المعارف؛ مقاتل الطالبیین؛ مناقب‌آل‌ابی‌طالب؛ المنتظم فی تاریخ الملوک والامم؛ المیزان فی تفسیرالقرآن؛ نهج البلاغه؛ وقعة‌الصفین.


۱. المعارف، ص‌۳۳۳.    
۲. المحبر، ص‌۲۵۱.    
۳. سیر اعلام النبلاء، ج‌۲، ص‌۳۷.    
۴. شرح نهج‌البلاغه، ج۱، ص‌۲۱۶.
۵. المعارف، ص۳۳۳.    
۶. الاصابه، ج‌۱، ص‌۲۳۹.    
۷. الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۲۲۰.
۸. وقعة صفین، ص‌۱۳۸.    
۹. الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۲۲۰.
۱۰. المحبر، ص۹۴‌-‌۹۵.    
۱۱. انساب‌الاشراف، ج‌۲، ص‌۹۴.
۱۲. الطبقات، ج۸، ص۱۱۶-۱۱۷.    
۱۳. المناقب، ج‌۲، ص‌۳۱۵.
۱۴. بحارالانوار، ج‌۴۱، ص‌۲۰۶.    
۱۵. الخصال، ج‌۱، ص‌۲۱۹.    
۱۶. الفتوح، ج‌۱، ص‌۵۵‌-‌۶۸.    
۱۷. الرده، ص‌۲۵۳‌-‌۳۲۱.
۱۸. الاسمامة والیاسه، ج۱، ص۳۶.
۱۹. فتوح‌البلدان، ص۱۱۲.
۲۰. تاریخ‌یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۳۷.
۲۱. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۵۱.
۲۲. تاریخ دمشق، ج‌۹، ص‌۱۳۱.    
۲۳. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۶۹۳.
۲۴. انساب الاشراف، ج‌۳، ص‌۸۰.
۲۵. الامامة و السیاسه، ج‌۱، ص‌۱۱۱.    
۲۶. وقعة صِفین، ص‌۲۰‌-‌۲۱.    
۲۷. وقعة صفین، ص‌۲۱.    
۲۸. الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۱۲.    
۲۹. انساب الاشراف، ج‌۳، ص‌۸۰.
۳۰. وقعة صفین، ص‌۱۸۰.    
۳۱. الاخبارالطوال، ص۱۸۸-۱۸۹.    
۳۲. الفتوح، ج‌۴، ص‌۱۹۷.    
۳۳. وقعة صفین، ص۴۸۰-۴۸۱.    
۳۴. اخبارالطوال، ص‌۱۹۱‌-‌۱۹۲.    
۳۵. وقعة صفین، ص‌۴۸۲‌-‌۵۰۰.    
۳۶. تاریخ دمشق، ج۹، ص۱۲۰.    
۳۷. المنتظم، ج۳، ص‌۴۰۸.
۳۸. انساب‌الاشراف، ج‌۳، ص‌۱۵۳‌-‌۱۵۶.
۳۹. اخبارالطوال، ص‌۲۱۱.    
۴۰. الاغانی، ج‌۲۱، ص‌۲۰.
۴۱. نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹.
۴۲. تاریخ دمشق، ج‌۹، ص‌۱۳۹‌-‌۱۴۰.    
۴۳. شرح‌نهج‌البلاغه، ج‌۶، ص‌۲۵۴.
۴۴. مقاتل الطالبیین، ص‌۴۸.    
۴۵. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۲۱۲.
۴۶. الطبقات، ج‌۳، ص‌۲۶.    
۴۷. انساب الاشراف، ج‌۳، ص‌۲۵۴.
۴۸. انساب الاشراف، ج‌۳، ص‌۲۵۴.
۴۹. الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۲۲۱.
۵۰. سیر اعلام النبلاء، ج‌۲، ص‌۳۸.    
۵۱. رجال الطوسی، ص‌۲۳.    
۵۲. المعارف، ص‌۲۱۲.    
۵۳. انساب‌الاشراف، ج‌۳، ص‌۲۷۰‌-‌۲۹۵.
۵۴. تاریخ طبری، ج‌۵، ص‌۲۲۳‌-‌۲۲۴.
۵۵. البدایة والنهایه، ج‌۸، ص‌۴۲۵.
۵۶. انساب‌الاشراف، ج‌۲، ص‌۳۳۹.
۵۷. الارشاد، ج‌۲، ص‌۵۸.
۵۸. المحبر، ص‌۲۴۵‌-‌۲۴۶.    
۵۹. الاخبار الطوال، ص‌۲۹۸‌-‌۳۰۲.    
۶۰. الکافی، ج‌۸، ص‌۱۴۴.
۶۱. آل‌عمران /سوره۳، آیه۷۷.    
۶۲. تاریخ دمشق، ج‌۹، ص‌۱۱۷.    
۶۳. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۳۶.
۶۴. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۳۷.
۶۵. المیزان، ج‌۳، ص۲۷۳.    
۶۶. المیزان، ج‌۳، ص‌۱۱۶.



دائرةالمعارف قرآن کریم برگرفته از مقاله اشعث بن قیس در قرآن.    



جعبه ابزار