• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اشاره

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: رمز (مفردات‌قرآن).

حرکت سر و دست و مانند آن برای نشان دادن یا فهماندن مطلبی را اشاره گویند. از آن در باب‌های صلات، صوم، حج، تجارت، اجاره، وصیّت، نکاح، طلاق، لعان و قضاء سخن رفته است.



اشاره یا به عنوان فعلی از افعال و یا به عنوان جایگزین گفتار در شخص ناتوان از تکلّم می‌باشد.

۱.۱ - تفاوت موارد کاربرد اشاره

تفاوت آن دو، در این است که در قسم اول، از نظر حکم، تفاوتی میان کسی که توانایی سخن گفتن دارد با کسی که چنین توانایی‌ای ندارد- مانند فرد گنگ و لال- نیست، بر خلاف قسم دوم که حکم هر کدام با دیگری متفاوت است.


بر این قسم احکامی بار می‌شود که به آنها اشاره می‌شود.

۲.۱ - اشاره به گوشه راست در سلام آخر نماز

بر کسی که نماز را فرادا می‌خواند، و نیز امام جماعت، مستحب است در سلام آخر با با گوشۀ چشم یا بینی یا جز آن دو، به سمت راست خویش اشاره کند. این عمل برای مأموم نیز در صورتی که در سمت چپش کسی نباشد، مستحب است و اگر باشد با سلامی دیگر به سمت چپ نیز اشاره نماید.

۲.۲ - اشاره به کسی در نماز

اشاره به کسی برای فهماندن چیزی در نماز، از مصادیق فعل قلیل است و موجب بطلان آن نمی‌شود.

۲.۳ - تعیین امام جماعت با اشاره

تعیین امام جماعت هر چند به اشاره بر مأموم واجب است.

۲.۴ - انجام رکوع و سجود با اشاره برای ناتوان

نمازگزار ناتوان از انجام رکوع و سجود- هر چند ناتوانی‌اش به جهت خوف از دشمن باشد به آن دو اشاره می‌کند که به حرکت دادن سر به پایین و بالا و در صورت ناتوانی از آن، به فرو بستن و باز کردن چشم محقّق می‌شود.
به همین جهت «اگر نمازگزار، ساتری - حتی علف و برگ درخت - پیدا نکند، درصورتی‌که از دید ناظر محترم در امان باشد بنابر اقوی باید در حالت ایستاده به‌صورت برهنه نماز بخواند. و اگر از دید ناظر محترم در امان نباشد باید در حالت نشسته نماز بخواند. و در هر دو حالت باید برای رکوع و سجده اشاره‌ نماید و باید اشاره‌ برای سجده را بیشتر (از رکوع) به سمت پایین قرار دهد و اگر ایستاده نماز می‌خواند باید «قُبل» خود را با دست بپوشاند و اگر نشسته نماز می‌خواند باید با ران‌هایش آن را بپوشاند.» همچنین «اگر زمین و گل‌ولای طوری است که اگر برای سجده و تشهد بنشیند، بدن و لباسش گل‌آلود می‌شود و جای دیگر هم برای نماز ندارد، بنابر احوط و اقوی باید در نماز به حالت ایستاده سجده - به‌صورت اشاره ‌- و تشهد را بخواند.»

۲.۵ - خواندن یا شنیدن آیه سجده واجب در نماز

اگر در نماز به اشتباه مشغول خواندن سوره‌ای شود که سجدۀ واجب دارد و پس از خواندن آیه بفهمد، در این که در نماز، باید سجده را با اشاره انجام دهد یا نه، اختلاف است.
این اختلاف در فرض شنیدن آیۀ سجده به طور سهو نیز وجود دارد.
امام خمینی در این باره معتقد است: «خواندن هیچ یک از سوره‌های عزائم (چهار سوره‌ای که سجده واجب دارند) در نماز واجب، جایز نیست، پس اگر از روی فراموشی شروع به خواندن یکی از آن‌ها نمود تا اینکه آیه سجده را هم خواند، یا آنکه آیه سجده را درحالی‌که در نماز بود شنید، بنابر احتیاط باید در همان حال نماز با اشاره‌ سجده نماید، سپس بعد از نماز هم سجده نماید، اگرچه اقوی آن است که می‌تواند به اشاره در نماز اکتفا نماید و می‌تواند به همان سوره (که خوانده) اکتفا نماید.»

۲.۶ - اشاره به حجر الاسود برای ناتوان از استلام

بر ناتوان از استلام حجر الاسود، مستحب است به آن اشاره کند.

۲.۷ - نشان دادن شکار به شکارچی با اشاره در حال احرام

نشان دادن شکاری که در خشکی زندگی می‌کند، به هر نحوی حتی با اشاره، به شکارچی برای محرم مطلقا حرام است، برای غیر محرم نیز در صورتی که شکار در حرم باشد، حرام است. مگر آن که شکارچی از جایگاه شکار آگاهی داشته یا قصد صید نداشته باشد.

۲.۸ - تعیین مورد معامله با اشاره

تعیین کالای مورد معامله- در صورتی که مکیل، موزون و معدود نباشد - و نیز مورد اجاره در برخی موارد مانند خانه و زمین،به اشاره جایز است.

۲.۹ - تعیین زن با اشاره در نکاح و غیره

تعیین زن به اشاره در عقد نکاح و نیز در طلاق،لعانو سایر موارد مشابه، در صورت تعدّد همسر، جایز است.
لیکن نفس عقد با اشاره واقع نمی‌شود. امام خمینی در این باره می‌فرماید: «ازدواج موقت ازاین‌جهت که محتاج عقدی است که ایجاب و قبول لفظی دارد و در آن مجرد رضایت قلبی از دو طرف و معاطات و نوشتن و اشاره‌، کفایت نمی‌کند و در غیر این‌ها، مانند ازدواج دائم است.»

۲.۱۰ - رعایت مساوات قاضی حتی در اشاره

بنا بر آنچه به مشهور نسبت داده شده بر قاضی واجب است نسبت به دو طرف دعوا حتی در نگاه و اشاره، مساوات را رعایت کند.


بر قسم دوم نیز احکامی بار می‌شود که به آنها اشاره می‌شود.

۳.۱ - حکم عقود و ایقاعات با اشاره

در همۀ مواردی که لفظ در آن‌ها شرط است- همچون عقود، ایقاعات، اذکار و اقوال نماز، اقرار و غیر آن- اشاره از کسی که قادر بر تلفّظ است، کفایت نمی‌کند، مگر در دو مورد: یکی عقود اذنیّه مانند ودیعه، عاریه و وکالت و دیگری وصیّت به نظر برخی. هر چند قول مشهور، عدم تحقّق وصیّت به اشاره است.
بنا بر تحقّق عقود اذنیّه و وصیّت به اشاره، در این که معاطات تحقّق یافته است یا عقد، اختلاف است.

۳.۲ - جایگزینی اشاره با تکلم در شخص ناتوان

اشارۀ شخص ناتوان از تکلّم- به دلیل لال بودن یا جهت دیگر- در عقود، ایقاعات و اذکار و جز آن، به شرط آن که گویای مطلب باشد، جایگزین لفظ می‌شود.

۳.۳ - نوشتن یا اشاره در شخص ناتوان

در صورت توانایی فرد لال بر نوشتن، در این که اشاره مقدّم بر آن است یا بر عکس و یا فرد، مخیّر بین آن دو می‌باشد، اختلاف است.

۳.۴ - رد سلام با اشاره

در پاسخ به سلام دیگری، اشاره کفایت نمی‌کند، بلکه تلفّظ به آن واجب است، مگر این که شخص، ناتوان از تکلّم باشد.
در این باره در تحریرالوسیله آمده است: «درصورتی‌که سلام دهنده طوری دور باشد که شنواندن جواب سلام به او ممکن نباشد، جوابش - بنابر ظاهر- واجب نیست، بنابراین جواب سلام او در نماز جایز نمی‌باشد. و درصورتی‌که دور باشد به حدّی که‌ شنواندن جواب به او، احتیاج به بلند نمودن صدا داشته باشد، باید صدایش را بلند کند، مگر آن‌که موجب حرج باشد که در این صورت بنابر احتیاط (واجب) درصورتی‌که توجه او به اشاره‌ ممکن باشد، جواب اشاره‌ای کفایت می‌کند و (در چنین موردی) اگر در نماز باشد، وجوب بلند نمودن صدا و شنواندن به او مورد تردید است و احتیاط (واجب) آن است که در صورت امکان با اشاره‌ جواب دهد، و اگر سلام دهنده کر باشد، چنانچه توجه دادن او به جواب ولو به کمک اشاره‌ ممکن باشد، بعید نیست که علاوه بر جواب متعارف، توجه دادن او به جواب واجب باشد و اگر توجه دادن او ممکن نباشد، جواب متعارف بدون اشاره‌ کافی است‌.»


۱. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۵۹۹.    
۲. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۱، ص۵۶.    
۳. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۳، ص۲۳۳.    
۴. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۲۶۶.    
۵. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۷۹-۸۰.    
۶. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۱۶۵.    
۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۵۴، کتاب الصلاة، المقدمة الثالثة فی الستر و الساتر، مسالة۲۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۵۸، کتاب الصلاة، المقدمة الرابعة فی المکان، مسالة۱۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۹. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة، ج۶، ص۱۶۹.    
۱۰. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة، ج۶، ص۱۷۱-۱۷۲.    
۱۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۷۳، کتاب الصلاة، القول فی القرائة و الذکر، مسالة۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۲. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۳۴۰.    
۱۳. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۸۶-۲۸۸.    
۱۴. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۲۹۴.    
۱۵. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۳، ص۲۲۴.    
۱۶. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۷، ص۲۸۹-۲۹۰.    
۱۷. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۱۵۷.    
۱۸. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۳۲، ص۴۵.    
۱۹. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۳۴، ص۵۹.    
۲۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۱۰، کتاب النکاح، القول فی النکاح المنقطع، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۱. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۴۰، ص۱۴۱.    
۲۲. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۸، ص۲۴۶.    
۲۳. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة، ج۱۴، ص۵۷۷.    
۲۴. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۷، ص۹۹-۱۰۰.    
۲۵. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۷، ص۱۵۸-۱۵۹.    
۲۶. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۲۵۱.    
۲۷. طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۵، ص۱۲.    
۲۸. خویی، ابوالقاسم، مصباح الفقاهة، ج۳، ص۱۴.    
۲۹. حسینی مراغی، میر عبدالفتاح، العناوین الفقهیة، ج۲، ص۱۳۲.    
۳۰. عاملی(شهید اول)، محمد بن مکی‌، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة، ج۴، ص۲۵.    
۳۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۹۵، کتاب الصلاة، القول فی مبطلات الصلاة، مسالة۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۵۲۳-۵۲۴.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار