• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسید بن حضیر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اُسیدبن حُضیربن سِماک‌بن‌عتیک اوسی، یکی از صحابه پیامبر اکرم (ص) و از جمله راویان می‌باشد.



اُسِیْدبن حُضِیر مکنّا به ابویحیی می‌باشد.


از زندگی پیش از اسلام او اطلاع چندانی در دست نیست. وی در یثرب متولد شد.


پدرش حضیر الکتائب ، در جاهلیت از بزرگان یثرب و رئیس قبیله اوس بود و در جنگ بُعاث ‌ واپسین جنگ اوس و خزرج‌ کشته شد. اسید در جوانی بر جای پدر نشست و بسان او، نزد قوم خود احترام داشت. چون در دوران جاهلیت، خواندن ، نوشتن ، تیراندازی و شنا را نیک می‌دانست به او «کامل» می‌گفتند. میان او و سعدبن‌معاذ ، دوستی بسیار عمیقی برقرار بود
[۴] . رجال انزل اللّه فیهم قرآناً، ج‌۱، ص‌۱۷۲.
که پس از اسلام نیز ادامه یافت و اوسیان آن دو را سیّد و سرور می‌دانستند.


او از راویان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است و بعضی از صحابه از او روایت کرده‌اند.


اسید پیش از هجرت پیامبر به مدینه به دست مصعب‌بن‌عمیر اسلام آورد و در عقبه دوم همراه ۷۰ نفر از انصار با پیامبر پیمان بست و بر اساس روایتی از طرف حضرت، یکی از نقبای دوازده‌ ‌گانه شد ؛ لیکن برخی به دلیل آن‌که ابان‌بن‌عثمان با تعبیر «عن جماعة» این روایت را به رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مستند می‌کند و این جماعت عبارت‌اند از:یحیی‌بن‌ابی‌کثیر و سعید‌بن‌عبدالعزیز و سفیان‌بن‌عیینه ، آن را قابل اعتماد نمی‌دانند.
[۱۱] قاموس‌الرجال، ج‌۲، ص‌۱۴۲.

وی از کسانی بود که روزها برای آمدن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به مدینه انتظار می‌کشید و هنگام ورود ایشان زمام شتر حضرت را به دست گرفت. او در ساختن مسجدِ پیامبر ، همکاری داشت.
[۱۲] . رجال انزل اللّه فیهم قرآناً، ج‌۱، ص‌۱۷۸.
در پیمان برادری ( مؤاخاتپیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بین او و زیدبن‌حارثه عقد اخّوت بست.
[۱۳] . الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۶.
البته برخی در این مورد تردید کرده و علت آن را عدم تناسب آن دو از لحاظ روحی دانسته‌اند.
[۱۵] . قاموس الرجال، ج‌۲، ص‌۱۴۱.



درباره شرکت أسید در جنگ‌ها، آورده‌اند که وی در جنگ بدر حضور نداشت و بدین جهت سخت پشیمان شد
[۱۶] . رجال انزل اللّه فیهم قرآناً، ج‌۱، ص‌۱۷۹.
؛ ولی در دیگر جنگ‌ها شرکت‌کرد
[۱۷] . رجال انزل اللّه فیهم قرآناً، ج‌۱، ص‌۱۷۹..
و در بیش‌تر موارد، پرچم اوس را به‌دست داشت.
[۱۹] . المغازی، ج۱، ص۸۹۵‌-۹۹۶.
در جنگ احد جزو چند تنی بود که برای دفاع از جان پیامبر مقاومت کرد و سرانجام مجروح ش
[۲۱] دالاعلام، ج۱، ص۳۳۰.
و به گفته ابوهریره پیامبر او را به سبب رشادت‌هایش با جمله:«نعم الرجل اسیدبن‌حضیر»
[۲۵] رجال انزل الله فیهم قرآنا، ج‌۱، ص۱۷۹.
ستود. پس از جنگ ، وقتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) صدای گریه زنان مدینه را بر کشته‌های خود شنید و فرمود: حمزه گریه کننده ندارد اسید با سعدبن‌معاذ میان زنان انصار رفته، از آن‌ها خواستند تا برای عموی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نوحه‌سرایی‌ کنند.
[۲۶] . السیرة‌النبویه، ج‌۳، ص‌۹۹.
[۲۷] رجال انزل الله فیهم قرآناً، ج‌۱، ص۱۸۰.

در سال ششم هجرت با سه تن دیگر برای گفت‌و گو با قوم اشجع از طرف پیامبر نزد آنان رفت و در غزوه بنی‌قریظه ، در پیشاپیش سپاه ، یهودیان را به مرگ تهدید کرد. در جنگ تبوک ، از سوی پیامبر مأمور تهیه آب شد و در بازگشت چون دریافت که برخی منافقان با رَماندن شتر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در پی کشتن آن حضرت برآمده‌اند، از آن حضرت خواست تا منافقان را بکشد.
[۳۰] . المغازی، ج‌۳، ص‌۱۰۴۳.

در یکی از جنگها، مسئولیت آموزش قرآن به یکی از اسیران را از سوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بر عهده گرفت.
[۳۱] . المغازی، ج‌۳، ص‌۹۳۲.
او به هنگام فرار مسلمانان در جنگ حنین اوسیان را به پایداری فرا می‌خواند.
[۳۲] . المغازی، ج‌۳،، ص‌۹۰۴.



پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در سقیفه بنی‌ساعده به جهت مخالفت با پیشنهاد خلافت سعد‌بن‌عباده خزرجی جانب ابوبکر را گرفت و در به خلافت رسیدن وی نقش مؤثری داشت و از نخستین کسانی بود که با او بیعت کرد
[۳۴] . تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۴.
و بدین ترتیب با خلافت امیرمؤمنان ، علی (علیه‌السلام) مخالفت کرد
[۳۵] . منتهی المقال، ص‌۶۰.
، از این‌رو ابوبکر به او احترام می‌گذاشت و با او مشورت می‌کرد و هیچ‌کس را بر او مقدم نمی‌داشت.
[۳۷] تاریخ‌الاسلام، ج‌۱، ص‌۲۱۱.

بنا به گزارش‌هایی، پس از آن‌که علی (علیه‌السلام) و برخی از مهاجران و انصار نسبت به بیعت با ابوبکر اعتراض کرده و در خانه فاطمه تحصن کردند، اسید همراه گروهی برای گرفتن بیعت نزد آنان آمده و آن‌ها را تهدید کردند که در‌صورت خودداری از بیعت با ابی‌بکر، خانه را آتش خواهند زد.
[۳۹] . المسترشد، ص‌۳۷۸.
[۴۰] بحارالانوار، ج‌۲، ص‌۱۸۴.
[۴۱] قاموس الرجال، ج‌۲، ص‌۱۴۰.
اسید پس از ابوبکر عمربن‌خطاب را شایسته‌ترین فرد برای خلافت می‌دانست.
[۴۲] . تاریخ الاسلام، ج‌۱، ص‌۲۱۱.
وی در زمان عمر در گردهمایی جابیه و فتح بیت‌المقدس شرکت داشت.


سال مرگ او را ۲۰ یا ۲۱ قمری دانسته‌اند.
[۴۶] . الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۸۶.
عمر بر او نماز خواند و وی را در بقیع دفن کرد
[۴۷] . الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۸۶.
و با فروش بخشی از اموالش، بدهی او را پرداخت.
[۴۸] . الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۸۶.



در شأن نزول آیه «و یَسَلونَکَ عَنِ المَحیضِ قُل‌هُوَ اَذیً فَاعتَزِلُوا النِّساءَ فِی المَحیضِ ولا‌تَقرَبوهُنَّ حَتّی‌یَطهُرنَ» از تو درباره عادت‌ماهانه (زنان) می‌پرسند. بگو:آن رنجی است، پس هنگام عادت ماهانه از ( آمیزش با) زنان کناره‌گیری کنید و به آنان نزدیک نشوید تا پاک‌شوند»
گفته شده است که یهود و مجوس نه تنها با زن حایض هم‌بستر و هم‌نشین نمی‌شدند، بلکه اتاق آن‌ها را نیز جدا‌می‌کردند و‌ اعراب جاهلی نیز در این کار از آنان پیروی می‌کردند. پس از ظهور اسلام شخصی به‌نام ثابت‌بن‌دحداح ، و به نقلی اسید‌بن‌حضیر و عباد‌بن‌بشر نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آمده، از ایشان حدّ‌فاصله گرفتن از زن حایض را پرسیدند که آیه‌ مزبور نازل شد.
[۵۱] . البحرالمحیط، ج‌۲، ص‌۴۲۱.
[۵۲] تفسیرالقرآن، ج‌۱، ص‌۲۲۳.
[۵۳] تفسیر قرطبی، ج‌۲، ص‌۵۴.
قرطبی این نقل را مورد پذیرش بیش‌تر پژوهشگران می‌داند.
[۵۴] . تفسیر قرطبی، ج‌۲، ص‌۵۴.

طبق برخی دیگر از نقل‌ها اسید‌بن‌حضیر پس از نزول این آیه و هنگامی که شنید یهودیان ، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را به جهت مخالفت با احکام‌شان نکوهش می‌کنند نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آمد و با نقل سخن یهود ، پرسید:آیا با زنان در حال حیض هم‌بستر نشویم؟ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از سخن یهود برآشفت
[۵۵] . التفسیر‌الکبیر، ج‌۶‌، ص‌۶۳‌.
[۵۶] مفحمات‌الاقران، ص‌۵۴‌.
، بنابراین، فقط بر اساس نقل نخست می‌توانیم از نقش اسید‌بن‌حضیر در نزول آیه مزبور با طرح پرسش ، یاد کنیم.


الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ الاعلام؛ بحارالانوار؛ البحرالمحیط فی التفسیر؛ تاریخ الاسلام؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ الیعقوبی؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر القرآن؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ رجال انزل الله فیهم قرآناً؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام؛ شرح نهج البلاغه، ابن‌ابی الحدید؛ الطبقات الکبری؛ قاموس الرجال؛ المسترشد؛ معجم رجال الحدیث؛ المغازی؛ مفحمات الاقران فی مبهمات القرآن؛ منتهی المقال فی احوال الرجال.


۱. . تهذیب‌الکمال، ج‌۳، ص‌۲۴۶.    
۲. . تهذیب‌الکمال، ج‌۳، ص‌۲۴۷.    
۳. تاریخ دمشق، ج‌۹، ص‌۷۹.    
۴. . رجال انزل اللّه فیهم قرآناً، ج‌۱، ص‌۱۷۲.
۵. . تهذیب‌الکمال، ج‌۳، ص‌۲۴۶‌-۲۴۷.    
۶. تاریخ دمشق، ج‌۹، ص‌۷۳.    
۷. . الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۲۱.    
۸. . تهذیب الکمال، ج‌۳، ص‌۲۴۸.    
۹. . معجم رجال‌الحدیث، ج۳، ص۲۴۶.    
۱۰. معجم رجال‌الحدیث، ج۴، ص‌۱۲۵.    
۱۱. قاموس‌الرجال، ج‌۲، ص‌۱۴۲.
۱۲. . رجال انزل اللّه فیهم قرآناً، ج‌۱، ص‌۱۷۸.
۱۳. . الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۶.
۱۴. اسدالغابه، ج۱، ص‌۱۱۲.    
۱۵. . قاموس الرجال، ج‌۲، ص‌۱۴۱.
۱۶. . رجال انزل اللّه فیهم قرآناً، ج‌۱، ص‌۱۷۹.
۱۷. . رجال انزل اللّه فیهم قرآناً، ج‌۱، ص‌۱۷۹..
۱۸. اسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۱۲.    
۱۹. . المغازی، ج۱، ص۸۹۵‌-۹۹۶.
۲۰. بحارالانوار، ج‌۲۰، ص‌۱۳۷.    
۲۱. دالاعلام، ج۱، ص۳۳۰.
۲۲. الطبقات، ج‌۳، ص‌۴۵۲.    
۲۳. بحارالانوار، ج۲۰، ص۱۳۸.    
۲۴. . تاریخ دمشق، ج‌۹، ص‌۸۶.    
۲۵. رجال انزل الله فیهم قرآنا، ج‌۱، ص۱۷۹.
۲۶. . السیرة‌النبویه، ج‌۳، ص‌۹۹.
۲۷. رجال انزل الله فیهم قرآناً، ج‌۱، ص۱۸۰.
۲۸. . بحارالانوار، ج‌۲۰، ص‌۳۰۶.    
۲۹. . تاریخ دمشق، ج‌۹، ص‌۹۲.    
۳۰. . المغازی، ج‌۳، ص‌۱۰۴۳.
۳۱. . المغازی، ج‌۳، ص‌۹۳۲.
۳۲. . المغازی، ج‌۳،، ص‌۹۰۴.
۳۳. . اسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۱۲.    
۳۴. . تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۴.
۳۵. . منتهی المقال، ص‌۶۰.
۳۶. . اسد‌الغابه، ج‌۱، ص‌۱۱۲.    
۳۷. تاریخ‌الاسلام، ج‌۱، ص‌۲۱۱.
۳۸. . شرح نهج البلاغه، ج‌۶، ص‌۱۱.    
۳۹. . المسترشد، ص‌۳۷۸.
۴۰. بحارالانوار، ج‌۲، ص‌۱۸۴.
۴۱. قاموس الرجال، ج‌۲، ص‌۱۴۰.
۴۲. . تاریخ الاسلام، ج‌۱، ص‌۲۱۱.
۴۳. . تهذیب‌الکمال، ج‌۳، ص‌۲۴۷.    
۴۴. . تهذیب‌الکمال، ج‌۳، ص‌۲۴۷.    
۴۵. تاریخ دمشق، ج‌۹، ص‌۷۳.    
۴۶. . الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۸۶.
۴۷. . الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۸۶.
۴۸. . الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۸۶.
۴۹. تهذیب‌الکمال، ج‌۳، ص‌۲۵۳.    
۵۰. بقره/سوره۲، آیه۲۲۲.    
۵۱. . البحرالمحیط، ج‌۲، ص‌۴۲۱.
۵۲. تفسیرالقرآن، ج‌۱، ص‌۲۲۳.
۵۳. تفسیر قرطبی، ج‌۲، ص‌۵۴.
۵۴. . تفسیر قرطبی، ج‌۲، ص‌۵۴.
۵۵. . التفسیر‌الکبیر، ج‌۶‌، ص‌۶۳‌.
۵۶. مفحمات‌الاقران، ص‌۵۴‌.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «اُسیدبن حُضیر».    





جعبه ابزار