• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسماعیل صالحی مازندرانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آیت الله صالحی مازندرانیاسماعیل صالحی مازندرانی (۱۳۱۲-۱۳۸۰ه.ش)، از علما، فقها، مدرسان حوزه علمیه قم و از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم هجری شمسی بود.
وی از شاگردان آیت‌الله سید حسین بروجردی، امام خمینی، آیت‌اللّه میرزا‌ هاشم آملی، آیت‌اللّه سید محمدرضا گلپایگانی، علامه طباطبایی و آیت‌اللّه سید محمد محقّق داماد بود. تحصیلات علوم دینی را در بابل، تهران، مشهد و قم گذرانده و حدود ۴۰ سال در حوزه علمیه قم به تدریس فقه و اصول و دیگر علوم اسلامی مشغول بود.
آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، تالیفاتی بسیاری نگاشته که از جمله آنها رساله توضیح المسائل و مفتاح البصیرة فی فقه الشریعه می‌باشد.
ایشان در کنار تحصیل و تدریس و تالیف، در فعالیت‌های سیاسی نیز حضور داشت و در نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۲ش. در صف روحانیون مبارز بود و از قیام امام خمینی حمایت کرده و بارها به زندان افتاد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دو دوره نمایندگی مجلس خبرگان رهبری و مسئولیت قضاوت در برهه‌ای از زمان را بر عهده داشت.

فهرست مندرجات

۱ - نسب
۲ - ولادت‌
۳ - تحصیلات‌
       ۳.۱ - نوجوانی‌
       ۳.۲ - تحصیل در بابل
       ۳.۳ - تحصیل در تهران و قم
       ۳.۴ - پوشیدن لباس روحانیّت‌
       ۳.۵ - تحصیل در مشهد
       ۳.۶ - تحصیل در قم‌
۴ - تشکیل خانواده‌
۵ - اساتید
۶ - شاگردان
۷ - تدریس
۸ - تالیفات‌
۹ - آموزه‌های اخلاقی
       ۹.۱ - بسیج لشکر مخلص خدا
       ۹.۲ - قیام برای خدا
       ۹.۳ - جوانی‌
       ۹.۴ - ارتباط معنوی با امام زمان
       ۹.۵ - انتظار
       ۹.۶ - اهمیّت تبلیغ
۱۰ - ویژگی‌های اخلاقی‌
       ۱۰.۱ - توکّل به خدا و توسل به اولیا
       ۱۰.۲ - برپایی مجالس مذهبی‌
       ۱۰.۳ - عطوفت و مهربانی‌
       ۱۰.۴ - احترام به همسایه‌
       ۱۰.۵ - احترام به روحانیّت‌
       ۱۰.۶ - تواضع و وقار
       ۱۰.۷ - اعتدال در غذا و استراحت‌
       ۱۰.۸ - وارستگی
۱۱ - مبارزات و فعالیت‌های سیاسی‌
       ۱۱.۱ - زندانی شدن در رژیم پهلوی‌
       ۱۱.۲ - حمایت از نهضت امام خمینی
       ۱۱.۳ - بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
       ۱۱.۴ - پشتیبان ولایت‌
۱۲ - رحلت‌
       ۱۲.۱ - پیام‌های تسلیت
              ۱۲.۱.۱ - رهبر معظّم انقلاب
              ۱۲.۱.۲ - اکبر‌ هاشمی رفسنجانی‌
              ۱۲.۱.۳ - دبیرخانه مجلس خبرگان‌
۱۳ - فرزندان‌
۱۴ - زندگینامه به قلم خودشان
۱۵ - پانویس
۱۶ - منبع


اسماعیل صالحی مازندرانی، فرزند ملّا رحمت‌اللّه، فرزند ملّا صدوق، فرزند ملّا صالح، فرزند ملّا محمد، فرزند عالم متّقی ملّا صالح است و اجدادش، همه از علمای وارسته و فرهیختگان پرهیزکار بودند.
[۱] نگاهی به زندگانی آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، تهیه و تنظیم دفتر معظم له، ص۱۲.

پدرشان، مرحوم ملّا رحمت‌اللّه، یکی از روحانیون مورد احترام اهالی بود که برای امرار معاش به کشاورزی هم مشغول بود. او در سال ۱۳۵۸ش. در سن ۷۲ سالگی دار فانی را وداع گفت و در زادگاهش «لَفُور» مدفون گردید.
[۲] گفت‌وگو با فرزند صالحی مازندرانی حجة‌الاسلام حاج آقا محسن و داماد صالحی مازندرانی حجة‌الاسلام حاج شیخ علی‌اصغر امیری.

مادر وی، عمّه خانم کُجوری، زنی باتقوا و وارسته بود که در تاریخ ۱۳۷۷/۲/۶ش. به رحمت ایزدی پیوست و در زادگاهش به خاک سپرده شد.
[۳] گفت‌وگو با فرزند صالحی مازندرانی حجة‌الاسلام حاج آقا محسن و داماد صالحی مازندرانی حجة‌الاسلام حاج شیخ علی‌اصغر امیری.



آیت‌اللّه حاج شیخ اسماعیل صالحی مازندرانی در سال ۱۳۱۲ش. برابر با ۱۳۵۲ ق. در یکی از روستاهای قائم‌شهر استان مازندران در خانواده‌ای روحانی متولد شد.
[۴] نگاهی به زندگانی آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، تهیه و تنظیم دفتر معظم له، ص۱۲.
(امّا در یادداشت فرزندشان حاج آقا محسن، سال تولد پدر بزرگوارشان سال ۱۳۵۵ قمری (حدود ۱۶ - ۱۳۱۵ش.) آمده است، و با اظهاراتشان این سال را تقویت می‌نمودند.)


آیت‌اللّه اسماعیل صالحی مازندرانی، تحصیلات علوم دینی را از نوجوانی با هدایت پدرشان آموختند و در شهرهای مختلف تکمیل نمودند.

۳.۱ - نوجوانی‌

اسماعیل صالحی مازندرانی، در سن پنج سالگی، با هدایت پدرش با قرآن مجید آشنا شد و قسمتی از قرآن را نزد وی آموخت و قسمت عمده آن را بدون معلّم فرا گرفت و حتی بخش‌هایی از کلام الهی را حفظ نمود.
ایشان در این‌باره می‌گوید: «به خاطر دارم که در همان دوران کودکی، آیاتی از قرآن کریم را برای بعضی از روستاییان از حفظ می‌خواندم و مورد تشویق آن‌ها قرار می‌گرفتم.»
[۵] نگاهی به زندگانی آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، تهیه و تنظیم دفتر معظم له، ص۲.


۳.۲ - تحصیل در بابل

پس از آموختن قرآن مجید و بعضی از کتب مذهبی و تاریخی و مقداری از جامع المقدّمات از محضر پدرشان، برای ادامه تحصیل علوم اسلامی، عازم «بابل»، یکی از شهرهای مازندران، شد و صرف و نحو و منطق را از اساتید مدرسه «صدر» آموخت.
خود در این‌باره چنین فرموده است:
«هنگامی که به سنّ ده سالگی رسیدم، در خود احساس عجیبی یافتم که هر طور شده به مناطق بزرگ‌تری رفته و به فراگیری علوم اسلامی بپردازم. و خود را در راهِ رسیدن به علم مشتعل یافتم و به همین مقصود به اصرار، از پدرم خواستم که مرا به بابل، شهری که در آن زمان در حدّ خودش دارای حوزه علمیه نسبتاً بزرگی بود، ببرد. پدرم وقتی دید که تمام وجودم از عشق به تحصیل شعله‌ور شده است و حتی یک لحظه تاب توقف ندارم، مرا به بابل برده و نزد مرحوم آیت‌اللّه شیخ امان‌اللّه کریمی (رحمة‌الله‌علیه)، که عالمی زاهد و وارسته بودند، سپرد. مرحوم آیت‌اللّه کریمی (رحمة‌الله‌علیه) چون عالمی عامل بودند، در تربیت من نقش مهمّی ایفا کردند و بسیاری از احکام اسلامی و دینی که مورد نیازم بود، به من یاد دادند.»
[۶] یادداشت حاج آقا محسن فرزند آیت‌الله صالحی مازندرانی، ص۲ - ۳.


۳.۳ - تحصیل در تهران و قم

بعد از تحصیل در بابل، به تهران عزیمت کرد و حدود دو سال در تهران مشغول تحصیل بود. سپس عازم قم شد و حدود هفت ماه در مدرسه فیضیّه اقامت داشت.
در این‌باره می‌گوید: «ایّامی بر ما گذشت که امکان به دست آوردن نان، حتّی به‌اندازه رفع گرسنگی هم، فراهم نبود، امّا تحمّل آن برای کسانی که شیدای تحصیل علوم و معارف دینی بودند، چندان مشکل نبود.»
[۷] استفتاءات آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، ج۲، ص۱۹۴.

تلاش و جدّیت در تحصیل و مطالعه مداوم، غالب اوقاتش را پر کرده بود، به‌گونه‌ای که زمان تحصیل و تدریس در شبانه‌روز به بیست ساعت می‌رسید.
استعداد سرشار و روح کنجکاوش به حدّی بود که از محضر استادی به محضر استادی دیگر حاضر می‌شد تا مراحل کمال و معرفت را با اخلاص طی کند.
دقّت نظر وی به گونه‌ای بود که یکی از مدرّسان بزرگ حوزه، فرموده است: «من در عمرم طلبه‌ای دقیق النّظر مانند ایشان ندیدم.» این زمانی بود که به تحصیل درس منطق مشغول بود و با سؤال‌های پی‌درپی استاد را به اعجاب وا می‌داشت.
[۸] استفتاءات آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، ج۲، ص۱۹۵.


۳.۴ - پوشیدن لباس روحانیّت‌

آیت‌اللّه صالحی مازندرانی (رحمة‌الله‌علیه)، به مناسبت‌های مختلف بارها اظهار می‌داشت که اگر علما و روحانیّون عذری ندارند، خود را با پوشیدن لباس روحانیّت مزیّن کنند، زیرا این لباس و عمامه، خود به خود اثر دارد و دیگران را به مسیر حق هدایت می‌کند. از این‌رو، خود وی در سال ۱۳۳۲ ش. در حالی که کمتر از بیست سال داشت، لباس روحانیت را پوشید و به کسوت عالمان دین در آمد.
[۹] سخنان آیت‌اللّه صالحی مازندرانی ضمن درس خارج در تاریخ ۱۳۷۴/۹/۲۲.


۳.۵ - تحصیل در مشهد

اوایل سال تحصیلی ۱۳۳۳ ش. عازم مشهد مقدّس شد و سطح عالی و مقداری از دروس خارج فقه و اصول را از محضر اساتید و بزرگان حوزه علمیه مشهد فرا گرفت؛ از جمله اساتید وی، آیت‌اللّه حاج شیخ‌ هاشم قزوینی (رحمة‌الله‌علیه) بود. مرحوم آیت‌اللّه قزوینی علاوه بر این که در فقه و اصول، استادی ماهر و خبیر بود، در تربیت و تزکیه شاگردان نیز نقش به سزایی داشت.
[۱۰] نگاهی به زندگانی آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، تهیه و تنظیم دفتر معظم له، ص۴.


۳.۶ - تحصیل در قم‌

پس از حدود شش سال تحصیل و اقامت در جوار حرم حضرت علی بن موسی الرّضا (علیه‌آلاف‌التحیّة‌والثناء) در سال ۱۳۳۹ ش. برای ادامه تحصیل عازم قم شد و در حوزه مقدس آن‌جا در جوار مرقد حضرت فاطمه معصومه (سلام‌الله‌علیها) تحصیل و تدریس را پی گرفت.
[۱۱] نگاهی به زندگانی آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، تهیه و تنظیم دفتر معظم له، ص۴.



در سال ۱۳۳۸ش. در حالی که کمتر از ۲۶ بهار از عمرش می‌گذشت، با خانواده‌ای از اقوام نزدیک خود وصلت کرد.
همسرش زنی مؤمن، فداکار، متدین، صبور و عاشق اهل‌بیت (علیه‌السّلام) است، به گونه‌ای که وی بارها می‌فرمود: «من به عشقی که او به اهل بیت عصمت و طهارت دارد، رشک می‌برم.»
[۱۲] یادداشت حاج آقا محسن فرزند آیت‌الله صالحی مازندرانی، ص۱۰.

آنچه شایان ذکر است، همراهی دلسوزانه همسرش در مراحل مختلف زندگی با او است، چه در دوره ستم‌شاهی که ایشان گاهی در زندان و گاهی در تعقیب بود، چون علاوه بر وظیفه مهم خانه‌داری و دفاع از هجوم دژخیمان ساواک، نگهداری و تربیت فرزندان را در آن برهه حساس بر عهده داشت و در برابر مشکلات ایستادگی می‌کرد، و چه در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که همواره یار و مددکار همسر خود بود.
[۱۳] خلاصه‌ای از زندگانی آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، تهیه و تنظیم دفتر معظم له، ص۵.

آیت‌اللّه صالحی مازندرانی پس از ازدواج، با این که مدّت زیادی در منزل استیجاری زندگی می‌کرد و برای امرار معاش در مضیقه بود، با جدّیت بیشتری به ادامه تحصیل پرداخت و هیچ مشکلی او را از هدف باز نداشت.


آیت‌اللّه اسماعیل صالحی، علاوه بر اساتیدی که در بابل و تهران و مشهد مقدس داشت، در حوزه علمیه قم نیز از محضر حضرات آیات و اساتید بهره‌مند شد که بعضی از آن بزرگان عبارتند از:
۱. آیت‌اللّه العظمی بروجردی (رحمة‌الله‌علیه)؛
۲. آیت‌اللّه العظمی امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران؛
۳. آیت‌اللّه حاج میرزا‌ هاشم آملی (رحمة‌الله‌علیه)؛
۴. آیت‌اللّه سید محمدرضا گلپایگانی (رحمة‌الله‌علیه)؛
۵. آیت‌اللّه حاج سید محمد حسین طباطبائی (رحمة‌الله‌علیه)؛
۶. آیت‌اللّه سید محمد محقّق داماد (رحمة‌الله‌علیه).



وی در مدت تدریس، شاگردان زیادی پرورش داد که بیشتر آن‌ها در قید حیات هستند و در مسئولیت‌های مهمّ دینی و کشوری مشغول به خدمتند.
بعضی از شاگردان وی عبارتند از:
۱. حجة‌الاسلام و المسلمین محمّدی گلپایگانی، مسئول دفتر مقام معظّم رهبری؛
۲. حجة‌الاسلام و المسلمین محسن قرائتی؛
۳. حجة‌الاسلام و المسلمین احمد مروی؛
۴. حجة‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری.
۵. حجة‌الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی، مؤلّف محترم کتاب نهضت امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه).
[۱۴] مصاحبه با حجة‌الاسلام سید جعفر حسینی نوری، مسئول دفتر آیت‌اللّه صالحی مازندرانی.



آیت‌اللّه اسماعیل صالحی حدود ۴۰ سال در حوزه علمیه قم به تدریس فقه و اصول و دیگر علوم اسلامی مشغول بود.
بعضی از کتاب‌ها یا علومی که تدریس نمود، عبارتند از:
۱. کفایة الاصول، از آخوند خراسانی (رحمة‌الله‌علیه)؛
۲. شرح تجرید الاعتقاد (کشف المراد علّامه حلی (رحمة‌الله‌علیه))؛
۳. دو دوره کتاب حکمت شرح منظومه ملا‌ هادی سبزواری (رحمة‌الله‌علیه)؛
۴. نهایة الحکمه، از علامه طباطبائی (رحمة‌الله‌علیه)؛
۵. برخی از مجلّدات اسفار ملّا صدرا (رحمة‌الله‌علیه)؛
۶. یک دوره خارج قضا، خمس، وکالت و کفایت، از کتاب تحریر الوسیله تالیف امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)؛
۷. و از سال ۱۳۵۸ ش. تا آخر عمر شریفشان به تدریس «خارج فقه و اصول» اشتغال داشت و بعضی از روزها را به تدریس «تفسیر قرآن» و «اخلاق» اختصاص داده بود.
[۱۵] حجة‌الاسلام حسینعلی آدربادگان، احکام جوانان و نوجوانان مطابق فتوای آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، ص۲۱۲ - ۲۱۳.



آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، علاوه بر تحصیل و تدریس، به تالیف هم مشغول بود و یافته‌های علمی خود را در موضوعات گوناگون با قلمی روان به رشته تحریر درآورد، ولی بیشتر آثار قلمی ایشان هنوز به چاپ نرسیده است.
الف) برخی از آثار ایشان که تاکنون چاپ شده‌بدین قرار است:
۱. رساله توضیح المسائل؛
۲. مفتاح البصیرة فی فقه الشریعة (شرح عروة الوثقی)، جلد اوّل و سوم در موضوع طهارت؛
۳. مناسک حج؛
۴. استفتاءات، دو جلد؛
۵. احکام جوانان و نوجوانان.
ب) بعضی از تالیفاتی که هنوز چاپ نشده:
۱. یک دوره خارج طهارت؛
۲. یک دوره کامل خارج اصول فقه؛
۳. رساله‌ای در ولایت فقیه که قبل از پیروزی انقلاب تالیف شده است؛
۴. حواشی و تعلیقه بر کتاب اسفار و شرح منظومه؛
۵. رساله‌ای مبسوط و استدلالی در «انفال و ثروت‌های عمومی»؛
۶. رساله‌ای در «ولایت جدّ و پدر بر دختر بالغ»؛
۷. یک دوره خارج قضا، خمس، وکالت و کفالت از کتاب تحریر الوسیله؛
۸. یک دوره خارج بیع و خیارات از کتاب مکاسب.
[۱۶] حجة‌الاسلام حسینعلی آدربادگان، احکام جوانان و نوجوانان مطابق فتوای آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، ص۲۱۴.



آیت‌اللّه صالحی مازندرانی طبق معمول حوزه علمیه قم، هر چهارشنبه، در پایان درس خارج فقه و اصول با بیان آیه‌ای از قرآن مجید یا روایتی از امامان معصوم (علیه‌السّلام)، نکات بسیار آموزنده اخلاقی را متذکّر می‌شد و راه تهذیب و تزکیه نفس را در کنار تحصیل دانش، به شاگردان می‌آموخت.
بعضی از این نکات اخلاقی چنین است:

۹.۱ - بسیج لشکر مخلص خدا

روز چهارشنبه ۱۳۷۰/۹/۵ به مناسبت سالگرد صدور پیام تاریخی امام خمینی برای تشکیل بسیج، این حدیث را بیان فرمود:
«عن ابی الحسن‌ الاوّل (علیه‌السّلام) قالَ: رَجُلٌ مِنْ اُهْلِ قُمْ یَدْعُوا النّاسَ ِالَی الْحَقّ، یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبُرِ الْحَدیدِ. لاتَزِلّهُمْ الرّیاحُ الْعَواصِفُ وَ لایملّون مِنَ الْحَرْبِ، وَ لایَجْبُنُونَ، وَ عَلَی اللّهِ یَتَوَکّلون، وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتّقینَ.»
امام کاظم (علیه‌السّلام) فرمود: «مردی از اهل قم (قیام خواهد کرد و) مردم را به سوی حق دعوت می‌کند. گروهی (محکم و استوار) چون پاره‌های آهن دور او جمع می‌شوند، بادهای تند (حوادث) آن‌ها را متزلزل نمی‌کند و از جنگ هراسی ندارند و خسته نمی‌شوند و بر خداوند توکّل می‌کنند و عاقبت (پیروزی) از آنِ پرهیزکاران است.»
آن‌گاه آیت‌اللّه صالحی، این حدیث را بر امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) و بسیجیان و یاران امام منطبق کرده، کلماتی از امام خمینی را درباره بسیجیان این‌گونه نقل می‌نمود:
«امام خمینی فرمودند: «بسیج» شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفه‌های آن، بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می‌دهد. بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته‌های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده‌اند... بسیج، لشکر مخلص خدا است که دفتر تشکیل آن‌را همه مجاهدان از اوّلین تا آخرین امضاء نموده‌اند...»
[۱۸] ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۱۰۸، به نقل از پیام امام خمینی ۱۳۶۷/۹/۲.


۹.۲ - قیام برای خدا

چهارشنبه ۱۳۷۳/۸/۱۸ در آخر درس اصول چنین فرمودند:
«خیلی از مطالب که در منابر و مجالس مطرح می‌کنیم، جنبه خطابی دارد، عصاره و چکیده همه مسائل، یک کلمه است که خداوند متعال در قرآن شریف به آن اشاره فرموده است: «قل انّما اعظکم بواحدة ان تقوموا للّه...؛» اگر حرکات و قیام‌های ما برای خدا باشد و بوی حق به مشام مردم برساند، همین کافی است. خداوند خود مدافع مردم و ملّتی است که قیامشان برای خدا باشد.»

۹.۳ - جوانی‌

روز چهارشنبه ۱۳۷۴/۹/۲۲ این حدیث را بیان فرمودند:
«قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): یا عَلِیّ! بادِرْ بِاَرْبَعَ قَبْلَ اَرْبَع: شَبابَکَ قَبْلَ هِرَمِکَ، وَ صِحّتِکَ قَبْلَ سُقْمِکَ، وَ غِناکَ قَبْلَ فَقْرِکَ، وَ حَیاتِکَ قَبْلَ مَوْتِکَ.»
پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در وصیتی به امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) فرمودند: یا علی! چهار چیز را قبل از چهار چیز دریاب: جوانی را قبل از پیری، سلامتی را قبل از بیماری، بی‌نیازی را قبل از تنگدستی و زندگی را قبل از مردنت.»
و در توضیح این روایت بسیار روی ارزش جوانی تاکید نمود و سپس فرمود: «در مشهد مقدس در مدرسه باقریّه، که الآن جزو اطراف حرم و فضای سبز شده - همان‌جا که باغ نادری است و خیابان شهدا نام گرفته است - در طبقه بالای آن مَدْرسی بود. نزد شیخ کاظم دامغانی، که پیرمردی پرحافظه بود، درس می‌خواندم. وی در یکی از توصیه‌هایش با یک سوزی می‌فرمود: جوانی را قدر بدانید که اگر از دست رفت، هرگز برنمی‌گردد. تا می‌توانی از نیروی جوانی در راه کسب علم و تقوا بهره ببرید و ملکات عالی اسلامی را در وجود خود ذخیره نمایید.»

۹.۴ - ارتباط معنوی با امام زمان

چهارشنبه ۱۳۷۴/۲/۳ مطابق با ۲۴ ذیحجه ۱۴۱۵ به مناسبتی از حضرت ولی عصر (علیه‌السّلام) یاد کردند و فرمودند: «باید سعی کنیم با آن حضرت ارتباط معنوی داشته باشیم. طوری نباشد که حتی در مجالس هیچ سخنی از آن حضرت هم نباشد، بلکه علاوه بر این که هر روز و در هر مجلس باید به یاد امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) باشیم، باید سیره و روش آن حضرت را در زندگی‌مان پیاده کنیم و تا حدّ توان در عمل، با آن حضرت همگام شویم.»
سپس با بیان حدیثی از امام صادق (علیه‌السّلام) درباره سیره عملی حضرت بقیة‌اللّه الاعظم (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف)، توضیح داد که:
«شیخ مفید از علی بن عقبه از پدرش چنین نقل کردند: «قال: اِذا قامَ القائم (عجل اللّه تعالی فرجه) حَکَمَ بِالْعَدْلِ وَارْتَفَعَ فی اَیّامِهِ الْجَوْرُ وَ آمَنَتْ بِهِ السّبُلُ وَ اَخْرَجَتِ الْارْضُ بَرَکاتِها، وَ رُدّ کُلّ حَقّ اِلی اَهْلِهِ...؛ زمانی که حضرت ولیّ عصر (عجّ) قیام کند، به عدل حکم می‌کند. در آن روز بساط ستم‌ها برچیده می‌شود، راه‌ها امن می‌شود، زمین برکاتش را آشکار می‌سازد و هر حقّی به اهل آن برگردانده می‌شود.»
آن گاه در توضیح این حدیث فرمودند: «آن گونه که در بعضی روایات آمده، وقتی حضرت ظهور کند، دین جدیدی می‌آورد. مقصود این نیست که دینی غیر از دین پیامبر خاتم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌آورد؛ بلکه چیزهایی که از دین به فراموشی سپرده شده، احیا می‌کند. به عدل حکم می‌کند، مدینه فاضله تشکیل می‌دهد. در آن جامعه دیگر شخص مطرح نیست؛ شخصیّت مطرح است، شخصیتی که خواهان عدالت باشد. در آن موقع ستم‌ها از بین می‌رود، ستمگران نابود می‌شوند، راه‌ها امن و امان می‌گردد. انبیاء، پیامبر خاتم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، قیام عاشورا، همه برای اقامه عدل و از بین بردن ستم بود. باید سعی کنیم در انقلاب ما نیز این مسائل پیاده بشود.»

۹.۵ - انتظار

چهارشنبه، ۱۳۷۴/۱۰/۱۳، نیز چند جمله‌ای در معنی «انتظار» بیان نمودند:
«انتظار از ریشه «نَظَر» است که معنی دیدن با دقّت و مراقب بودن می‌دهد. همان‌گونه که گاهی وقتی کسی برای خود وصیّ معیّن می‌کند، «ناظر» نیز برای وی قرار می‌دهد. ناظر کسی است که با دقّت و توجّه و محاسبه، نظاره‌گر است تا این وصیّ در وظیفه‌اش کوتاهی نکند. انتظار نیز یک نوع عمق‌نگری است. این‌که انسان گوشه‌ای بنشیند و الغوث الغوث بخواند و منتظر فرج باشد، کافی نیست، بلکه باید لحظه به لحظه چشم دوخته باشد و تجسّس کند و آمادگی حاصل کند تا حضرت ولی عصر (عجّل اللّه فرجه) بیایند. باید به گونه‌ای باشد که اگر الآن آن حضرت ظاهر شود و اعلان کند باید همراه من به جنگ با جبّاران بیایید، آماده باشد.»

۹.۶ - اهمیّت تبلیغ

چهارشنبه ۱۳۷۵/۲/۲۳ مطابق با ۲۳ ذیحجه ۱۴۱۶، در آستانه ماه محرّم فرمودند: «امر تبلیغ مهم است. اگر روحانیت این امر مهم را توجه نکند، خطرات جبران‌ناپذیری دارد. در همین انتخابات معلوم شد که هر جا روحانی متعهّد حضور داشته، انتخابات خوبی انجام شده و افراد بهتری به مجلس راه یافتند. در طول تاریخ همین روحانیّت باعث نجات مردم شدند. امثال سید جمال‌الدّین اسدآبادی، میرزای شیرازی و... و در صدر همه، امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) بودند که مردم را از ستم‌های جبّاران رهایی بخشیدند.»


آیت‌اللّه صالحی مازندرانی از همان ابتدا، همگام با تحصیل، در تهذیب و تزکیه نفس نیز کوشا بود و از اساتید برجسته اخلاق کسب معنویت می‌کرد و بر ملکات خوب نفسانی خود می‌افزود.
وی به گونه‌ای خود را با ادب اسلامی مزیّن نموده بود که هر کس با او همنشین می‌شد، به یاد خدا می‌افتاد و رنگ الهی می‌گرفت.
بعضی از سیره عملی و اخلاقی وی از این قرار است:

۱۰.۱ - توکّل به خدا و توسل به اولیا

آیت‌اللّه صالحی مازندرانی در تمام مراحل زندگی، بویژه در ایامی که در زندان‌های رژیم منحوس پهلوی بود، به خدا توکّل داشت. همچنین در امر مهم تبلیغ و ارشاد مردم نیز، که سیره طلّاب علوم دینی است، از تکیه و توسّل به خدا و اولیای او غافل نبود.
در یکی از سفرها با این‌که چند روزی از ماه محرّم سپری شده بود، به قرآن کریم تفاّل می‌زند که این آیه می‌آید: «اتی امر اللّه فلا تستعجلوه... ینزل الملائکة بالروح من امره علی من یشاء من عباده؛ بدون تردید فرمان خدا انجام می‌پذیرد، پس تعجیل مکنید... ملائکه همراه با ملک مقرّب الهی به نام روح به فرمان خدا بر هر بنده‌ای که خداوند اراده کند، نازل می‌شود.»
لذا وی رهسپار ناحیه شمال می‌شود. با این‌که اعلام شده بود که راه پر خطر است، وی به راه خود ادامه می‌دهد؛ اما بر اثر شدّت برف و طوفان راننده از ادامه مسیر اظهار عجز می‌کند. آیت‌اللّه صالحی در این هنگام متوسّل به باب الحوائج، حضرت اباالفضل العباس (علیه‌السّلام)، می‌شود و نذر می‌کند که در صورت نجات از این ورطه، در منبر وعظ و ارشاد اوّلین ذکر مصیبت به یاد آن سرور باشد. پس از زمانی کوتاه، به طور غیر منتظره هوا آرام می‌شود و ماشین به راحتی راهش را ادامه می‌دهد. نیمه شب به روستایی در آن نزدیکی می‌رسند و در آن‌جا متوقف می‌شوند. صبحدم به مسیرشان ادامه می‌دهند. تا این‌که دوباره ماشین در برف و یخبندان متوقف می‌شود و تلاش راننده برای حرکت دادن ماشین به جایی نمی‌رسد. در حالی که ناامیدی همه را فرا گرفته، بارقه امید در دل استاد می‌درخشد به‌طوری که در آینه صاف و روشن سیمای نورانی‌اش منعکس می‌شود و زبان به نام ولی اللّه الاعظم حجّة بن الحسن (عجّل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌گشاید که: ‌ای آقا و‌ ای مولای ما! مپسند که ما اهل ولاء در این بلا درمانیم.» که ناگهان وسیله نجاتی می‌رسد و آن‌ها را از این گرفتاری نجات می‌بخشد.
سرانجام در غیر مقصدی که اراده نموده بود و در محلّی که نیاز فراوان به ارشاد و ترویج دین داشتند، رحل اقامت گزید و به نحو احسن نذر خود را ادا کرد.
[۲۴] یادداشتی از دفتر آیت‌اللّه صالحی مازندرانی.


۱۰.۲ - برپایی مجالس مذهبی‌

آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، در ایّام شهادت هر کدام از ائمه بویژه ایّام شهادت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) در منزل خود مجلس عزا برپا می‌نمود و خطبا و مرثیه‌خوانان به سخنرانی و مرثیه‌خوانی می‌پرداختند. استاد برای مظلومیت اهل بیت به گونه‌ای می‌گریست که شانه‌هایش حرکت می‌کرد و گونه‌ها و محاسن مبارکش از اشک خیس می‌شد.
در اعیاد و روزهای تولد ائمه (علیه‌السّلام) نیز مراسم جشن و شادی برپا بود و با پخش شیرینی و اعطای هدیه، دل مؤمنین شرکت‌کننده را به یاد آن امامان شاد می‌نمود.

۱۰.۳ - عطوفت و مهربانی‌

آیت‌اللّه صالحی مازندرانی با همه مردم مهربان بود، امّا با کودکان عطوفت خاصی داشت.
بارها نگارنده شاهد بود که وقتی ایشان در مجلسی حضور داشت و کودک و نونهالی به ایشان نزدیک می‌شد، با احترام و مهربانی از وی احوالپرسی می‌کرد و دست محبّت بر سر و روی وی می‌کشید و اغلب با هدایایی، محبّت می‌نمود.

۱۰.۴ - احترام به همسایه‌

او برای همسایه‌ها احترام ویژه‌ای قائل بود و همیشه با گرمی از آن‌ها استقبال می‌کرد و در شادی و غم آن‌ها حتی‌الامکان شرکت می‌نمود. اگر مصیبتی برای یکی از همسایگان پیش می‌آمد، برای عرض تسلیت به منزلشان می‌رفت و در مجلس ختم آن‌ها شرکت می‌نمود.
در مراسم شادی آن‌ها نیز شرکت می‌جست. در این اواخر که یکی از همسایگان ایشان از سفر کربلا باز گشته بود، برای دیدار وی همراه با استاد و اعضای دفتر و بعضی از فرزندان و داماد بزرگوارشان به منزل او رفتیم و استاد با احوالپرسی گرم و خوش‌آمدگوئی، از وی تفقّد نمود. خلاصه، این‌گونه نبود که مشغله‌های زیاد درسی و مقام افتا، ایشان را از این برنامه‌ها باز دارد.

۱۰.۵ - احترام به روحانیّت‌

استاد آیت‌اللّه صالحی، برای همه مردم بویژه برای محصّلین علوم دینی و طلّاب احترام زیادی قائل بود.
یکی از فرزندانشان می‌گوید: به یاد دارم در یکی از سفرهای ایشان به مناطق مختلف شهری و روستایی، که با او همراه بودم، در یکی از مناطق هنگام نماز، ایشان از امام جماعت مسجد - که یک طلبه جوانی بود - با اصرار خواست که امامت جماعت را بر عهده بگیرد و او به همان طلبه اقتدا کرد و با این عمل، موقعیّت آن روحانی را در آن محل بالا برد؛ و بدین‌وسیله به دیگران فهماند که روحانی محلّ، عزیز و مورد احترام است.
[۲۵] یادداشتی از فرزند آیت‌اللّه صالحی حاج آقا محمدعلی صالحی.


۱۰.۶ - تواضع و وقار

آیت‌اللّه صالحی در عین تواضع، بسیار با وقار بود، به‌طوری که نه در دام هزل و شوخی‌های ناروا گرفتار آمد، نه در ورطه خودپسندی و کبر سقوط کرد
از نهایت تواضع و فروتنی ایشان این‌که، با همه عظمت و بزرگی که بر اثر علم و تقوا کسب نموده بود، هرگز از آموختن حتی از شاگردش، اِبا نداشت. خود در این‌باره می‌گوید:
«بنده اگر وقت کنم در همین حال اگر در علمی باید خدمت استاد دیگری زانو بزنم و درس بیاموزم، هیچ ابایی ندارم، چه این‌که در ایّامی که در صحن مطهّر حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) بعضی از دروس را تدریس می‌کردم، با یکی از فرزندان مرحوم صدر در سن ۱۶ - ۱۷ سالگی که در درس من شرکت می‌کرد، آشنا شدم و با وی انس گرفتم. دیدم که در علم ریاضی خیلی تسلط دارد. در همان ایّام که ایشان شاگرد من بود، حدود ۱۵ جلسه از ایشان درس ریاضی آموختم.»
[۲۶] در درس خارج اصول، سه‌ شنبه ۱۳۷۴/۹/۲۰.


۱۰.۷ - اعتدال در غذا و استراحت‌

ایشان در خوردن و خوابیدن بسیار کم مؤونه بود، همیشه کم غذا می‌خورد، با این‌که هیچ بیماری نداشت. معتقد بود که بسیاری از بیماری‌ها از زیاده‌روی در خوردن پیدا می‌شود.
در خوابیدن هم بسیار ساده بود. این طور نبود که در اتاق و بساط ویژه‌ای استراحت کند. بسیاری از اوقات ایشان دست مبارکش را زیر سر می‌گذاشت و بدون این‌که بستری بگستراند، در گوشه‌ای از اتاق می‌خوابید و به راحتی قبل از اذان صبح بیدار شده، به تهجّد و عبادت و راز و نیاز با خدا می‌پرداخت.
[۲۷] یادداشتی از فرزند آیت‌اللّه صالحی حاج آقا محمدعلی صالحی.


۱۰.۸ - وارستگی

تمام سعی و کوشش ایشان این بود که به تمام احکام نورانی اسلام، عمل کند و لذا همیشه بهداشت و نظافت فردی را به خوبی مراعات می‌کرد. همیشه لباس‌های وی تمیز و آراسته بود، نه تنها ظاهر او، بلکه دل و جان خود را نیز از کدورت‌ها و کینه‌ها پیراسته و پاک کرده بود، به گونه‌ای که مسئول دفتر ایشان اظهار می‌داشت: در یکی از روزهای آخر عمرش وقتی در محضر ایشان بودم، این جمله را از ایشان شنیدم که: «در دل من کدورت و کینه هیچ مؤمنی نیست و اگر در سراسر عالم بفهمم به یکی از بندگان مؤمن ظلمی روا داشته شود، بسیار ناراحت و رنجیده می‌شوم.»
[۲۸] مصاحبه با حجة‌الاسلام سید جعفر حسینی نوری، مسئول دفتر آیت‌اللّه صالحی مازندرانی.



از آن‌جا که «دیانت عین سیاست و سیاست عین دیانت است»، ایشان در کنار تحصیل و تدریس و تالیف، در فعالیت‌های سیاسی نیز حضور داشت، بلکه آن‌را وظیفه شرعی خود می‌دانست و از همان دوران جوانی، یعنی در سال‌های ۱۳۳۱ - ۱۳۳۲ش. با رفت و آمد به منزل مرحوم آیت‌اللّه کاشانی در تهران، با مسائل سیاسی کشور آشنا شد.
در بعضی از جلسات مخفی، که شهید نوّاب صفوی (رحمة‌الله‌علیه) سخنرانی می‌کرد، حاضر بود و نیز در متن مبارزات مردمی علیه رژیم ستم‌شاهی پهلوی قرار گرفت. خاطرات خوبی از کودتای ۲۸ مرداد و خیانت ملّی‌گرایان را در ذهن داشت. با شروع نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۲ در صف مبارزان و روحانیان وفادار امام خمینی قرار می‌گیرد و در این راه رنج‌ها و تلخی‌های فراوانی را به جان می‌خرد، امّا هرگز خستگی به خود راه نمی‌دهد.
[۲۹] حجة‌الاسلام حسینعلی آدربادگان، احکام جوانان و نوجوانان مطابق فتوای آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، ص۲۱۵.


۱۱.۱ - زندانی شدن در رژیم پهلوی‌

با شرکت فعّال در حرکت‌های سیاسی و مبارزاتی و حضور در بعضی از جلسات مخفی علمای آن زمان، بسیاری از اعلامیه‌هایی را که بر ضد رژیم ظالمانه پهلوی بود، امضا کرد.
[۳۰] ر. ک: روحانی، سید حمید، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۹۰۲.
[۳۱] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۴.
[۳۲] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۹۶.
[۳۳] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۵۱.
[۳۴] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۶۸.
[۳۵] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۷۲.
[۳۶] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۹۹.
[۳۷] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۳۲۲.
[۳۸] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۳۳۱.
[۳۹] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۴۰۵.
[۴۰] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۴۲۰.
[۴۱] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۴۲۷.

سال ۱۳۵۳ ش. هم زمان با دستگیری و تبعید عدّه‌ای از مدرّسان، ایشان نیز دستگیر و راهی زندان شد. در سال‌های ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ ش. در زندان‌های مختلف، از جمله: زندان ساواک و شهربانی قم، قزل قلعه (انفرادی و عمومی)، اوین و قصر، زندانی می‌شود.
[۴۲] استفتاءات آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، ج۲، ص۱۹۹.


۱۱.۲ - حمایت از نهضت امام خمینی

با شروع مجدّد و اوج‌گیری نهضت امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) در سال ۱۳۵۶، ایشان نیز با صدور اطلاعیه‌ای در همان ایّام به مناسبت حمله ددمنشانه رژیم پهلوی به حوزه علمیه قم، حمایت بی‌دریغ خود را از انقلاب بی‌نظیر امام خمینی و عشق سوزانی که به شخصیت والا و بی بدیل امام داشت، آشکار نمود.
در این پیام آمده است: «... ‌ای فقیه عالیقدر (خمینی) که عزم آهنین و اراده پولادینت در راه مبارزه با باطل و مدافعه از ساحت با جبروت اسلام خلل‌ناپذیر می‌باشد...
مرجعا! دوستان و شیفتگان کویت را همچون ابوذران صدر اسلام به دیار دور و نامساعد تبعید کردند و گروهی دیگر را همانند بلال و مجاهدان صدر اسلام شکنجه کردند و گروه سومی را یاسروار کشتند؛ همه این اعمال ناروا برای محو اسم تو و محو کردن شکوه و جلال تو و به فراموشی سپردن اعمال تو انجام دادند؛ لکن خدای تو، مکر آنان را به خودشان برگرداند و نقشه‌های شومشان را نقش بر آب کرد. آری و اللّهُ خَیْرُ الْماکرین....
... این تیره‌دلان و کج‌اندیشان هنگامی که در مقابل سیل خروشان احساسات مردم برای خاطر دفاع از تو قرار می‌گیرند، چون پاسخ مثبتی ندارند و نمی‌توانند این همه عواطف پاک و احساسات پرشور را ببینند، دست به حملات وحشیانه و جنایات ننگین می‌زنند تا بدین‌وسیله آتش حقد و عنادشان را خاموش کنند. مگر مردم بی‌دفاع و طلّاب حوزه علمیه قم در روز ۱۹ دی ماه چه کردند که آنان را بی‌رحمانه به خاک و خون کشیدند؟ کثیری را کشتند و عدّه زیادی را مجروح کردند...
خوشبختانه مردم داخل کشور و جهان خوب فهمیدند و آگاه شدند که جنایات ۱۹ دی و اعمال وحشیانه کماندوها، صددرصد اهریمنی و ضدّ انسانی بوده است. لذا به دنبال آن، سیل اعتراضات شروع شد. این مراجع عظام تقلید هستند که همه یک صدا نسبت به جنایات ۱۹ دی و توهین به مقام شامخ مرجع عالیقدر شیعه اعتراض کردند...
روحانیت واقعی از بزرگ مرجع تقلید شیعیان جهان زعیم عالیقدر آیت‌اللّه العظمی خمینی (مدّظله‌العالی) جدا نیست، مراجع عظام ما همگان مانند یک روحند در چندین تن...
در خاتمه، سلام ما بر تو‌ ای وارث انبیاء و‌ ای نائب راستین حضرت بقیة‌اللّه حجة ابن الحسن العسکری (ارواحنا الفدا). درود فراوان ما بر تو‌ ای مرجع بزرگ شیعه، ‌ای زعیم عالیقدر اسلام آیت‌اللّه العظمی خمینی (مدّظله‌العالی). حوزه علمیه قم. اسماعیل صالحی مازندرانی. ۱۳۵۶.»
[۴۳] یادداشتی از دفتر آیت‌اللّه صالحی مازندرانی.

در سال ۱۳۵۷ ش. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، برای آگاهی بخشیدن به مردم در مورد این انقلاب بزرگ، در مناطق مختلف کشور، بویژه در استان‌های یزد و کرمان، سخنرانی‌های حساسی ایراد نمود و راهپیمایی‌های بزرگی علیه رژیم منحوس پهلوی به راه‌انداخت. به این ترتیب او سعی داشت تا نهضت امام خمینی با شتاب بیشتری به پیروزی نایل شود.
[۴۴] استفتاءات آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، ج۲، ص۱۹۹.


۱۱.۳ - بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران

آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سمت‌های مختلفی، چون: دو دوره نمایندگی مجلس خبرگان رهبری از استان مازندران و حضور در مسئولیت قضاوت در برهه‌ای از زمان، در خدمت نظام جمهوری اسلامی بودند. علاوه بر این، هیچ‌گاه از تعلیم و تربیت و هدایت مردم در مسیر انقلاب غافل نبود و در مناسبت‌های مختلف با صدور اطلاعیّه و یا به حضور پذیرفتن اقشار مختلف مردم و بیانات و رهنمودهای سازنده، نقش مهمّی در رشد و تعالی و هدایت آن‌ها در این راه ایفا نمود. به دو نمونه از بیانات وی اشاره می‌کنیم:
۱. در قسمتی از پیام وی در مورد حضور مردم در انتخابات خبرگان سال ۱۳۷۷ش. آمده است:
«... انتخابات مجلس خبرگان از مهم‌ترین انتخاب‌ها در این کشور است که انقلاب و نظام اسلامی با حضور آگاهانه ملّت عزیزمان در این صحنه حساس، بیش از پیش امیدوار خواهد شد...» .
[۴۵] روزنامه جمهوری اسلامی، شنبه ۲۵ مهر ۱۳۷۷ش ۵۶۱۰، ص۱۲، صدور اطلاعیّه ۱۳۷۷/۷/۲۴.

۲. بیانات و رهنمود وی در دیدار با جمعی از مربّیان تربیتی آموزش و پرورش شهرستان قائم‌شهر در خرداد سال ۱۳۷۹ش:
«... کار فرهنگی، کار بسیار مشکل، سنگین، دشوار و پرمسئولیّت است... کار انبیا و اولیا و علما و صلحا است. این‌ها هستند که معمولاً کار فرهنگی می‌کنند... از مرحوم آیت‌اللّه سید محسن جبل عاملی (که قبرش نزدیک مرقد حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) است) شنیده شد که فرمود: شاگردانی را تربیت کردم، جوانانی را ساختم که اگر در قلب کفر و دریای کفر وارد شوند، کف پایشان نم بر نمی‌دارد. این جور محکم و مستحکم و شکست‌ناپذیر هستند، این ساختن، کار مشکلی است. این کار، ایمان و عشق و فداکاری می‌خواهد... شما عزیزان باید جوانان و نوجوانانی تربیت کنید که با ایمانشان با شیطانِ درون و بیرون مبارزه کنند، هوا و هوسِ نفس را مهار کنند، رو به سوی خدا بروند....»
[۴۶] بیانات و رهنمود آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، در دیدار با جمعی از مربیان، در خرداد ۱۳۷۹، تکثیر: معاونت آموزش و پرورش قائم‌شهر.


۱۱.۴ - پشتیبان ولایت‌

ایشان در طول بیش از بیست سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هرگز خود را از نظام مقدس جمهوری اسلامی جدا ندانست، بلکه با حمایت‌های خود و پشتیبانی از ولایت فقیه، موجب تقویت نظام بود.
وی در چهارم آذر ۱۳۷۶ (۱۶ رجب ۱۴۱۸) به مناسبت این که عده‌ای‌ به تضعیف ولایت فقیه می‌پرداختند، در پایان درس خارج اصول حدود نیم ساعت به سخنرانی در این زمینه پرداخت.
ایشان در آن سخنرانی اظهار داشتند: «روح نظام، همین ولایت فقیه است؛ در قانون اساسی این را به عنوان اصلِ اصیل و رکنِ رکین گذاشتند. خیلی از افراد قبلاً تلاش می‌کردند که این یکی نباشد، چون می‌دانستند این یکی برای آن‌ها خطرآفرین است... تلاش‌های زیادی بوده و هست، برای این که این روح از نظام برود. وقتی روح برود، جسد خالی و بی‌روح دیگر تاثیری ندارد...»
[۴۷] روزنامه جمهوری اسلامی، چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۷۶، ش ۵۳۵۵، ص۴.



آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، سرانجام صبح جمعه ۹ شهریور ۱۳۸۰ش. در سن ۶۸ سالگی در زادگاهش دار فانی را وداع گفت.
پیکر وی روز یکشنبه، ۱۱ شهریور ۱۳۸۰ (۱۳ جمادی الثانی ۱۴۲۲ ق.) با حضور هزاران تن از مردم مسلمان ساری تشییع شد.
در مراسم تشییع، نمایندگان رهبر معظّم انقلاب در مازندران و نهضت سوادآموزی، نمایندگان چند تن از مراجع تقلید، نمایندگان مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی، امامان جمعه و جماعت و مسئولان استان همراه با مردم سوگوار شرکت داشتند.
تشییع‌کنندگان با شعار «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، خامنه‌ای رهبر صاحب عزاست امروز» پیکر مطهر وی را از مسجد جامع ساری تا میدان امام این شهر تشییع کردند. سپس برای خاکسپاری به شهر مقدّس قم انتقال دادند.
[۴۸] روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲ شهریور ۱۳۸۰، ش ۶۴۳۳، ص۴.

در قم نیز پیکر ایشان در میان جمع زیادی از علما و فضلا و طلّاب و مردم‌ اندوهگین قم از مسجد امام حسن (علیه‌السّلام) تا حرم حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) تشییع و در صحن مطهّر با حضور انبوهی از علما و مردم به امامت آیت‌اللّه جوادی آملی بر پیکرش نماز خوانده شد و در سمت قبله مسجد طباطبائی نزدیک در ورودی به خاک سپرده شد.

۱۲.۱ - پیام‌های تسلیت


پس از درگذشت آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، شخصیّت‌های برجسته دینی و کشوری و سازمان‌ها و ارگان‌ها با صدور اطلاعیه‌ای جداگانه، این ضایعه غم‌انگیز را تسلیت گفتند که چند نمونه آن را یادآور می‌شویم:

۱۲.۱.۱ - رهبر معظّم انقلاب


«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم. درگذشت عالم و فقیه بزرگوار آیت‌اللّه آقای صالحی مازندرانی را به حوزه‌های علمیه قم و مراجع و علمای اعلام آن همچنین به مردم شریف و انقلابی مازندران و به خصوص به بازماندگان و فرزندان مکرّم آن مرحوم تسلیت عرض می‌کنم.
این عالم جلیل از جمله ذخایر حوزه علمیه و از حامیان و مدافعان صادق و صمیمی انقلاب، چه در دوران اختناق و چه پس از آن، محسوب می‌شدند و فقدان ایشان، برای کسانی که از خرمن دانش وی بهره می‌بردند و نیز برای دوستان و ارادتمندان ایشان موجب خسارت و مایه تاسف و تاثر است.
از خداوند متعال علوّ درجات ایشان و صبوری و اجر برای بازماندگان محترمشان مسئلت می‌نمایم. سیّد علی خامنه‌ای ۱۳۸۰/۶/۱۱.»
[۴۹] روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲ شهریور ۱۳۸۰، ش ۶۴۳۳، ص۲.


۱۲.۱.۲ - اکبر‌ هاشمی رفسنجانی‌

«انّا للّه و انّا الیه راجعون. درگذشت عالم ربّانی آیت‌اللّه حاج شیخ اسماعیل صالحی مازندرانی موجب تاسف و تاثر خاطر گردید. فقدان این عالم برجسته و مدرس حوزه علمیه قم را که منشا خدمات مؤثر و ارزشمند برای انقلاب اسلامی و مردم مازندران بود، به علما، بیت محترم و مردم شریف و شهیدپرور مازندران تسلیت گفته، از خداوند متعال برای آن بزرگوار علوّ درجات و برای بازماندگان محترم صبر و اجر مسئلت می‌نمایم. اکبر‌ هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
[۵۰] روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲ شهریور ۱۳۸۰، ش ۶۴۳۳، ص۱.


۱۲.۱.۳ - دبیرخانه مجلس خبرگان‌

در قسمتی از پیام آمده است: «... درگذشت آن عالم وارسته، ثُلمه‌ای بزرگ در عالم اسلام پدید آورد. او عمر پر برکت و گران‌بهای خویش را در راه تدریس علوم اسلامی و اعتلای حوزه‌های علمیه و گسترش فقه و اصول سپری کرد. او فقیهی بود که مخلصانه از ابتدای نهضت اسلامی از بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی پشتیبانی کرد و همواره در تایید عملی از جمهوری اسلامی و رهبری دریغ ننمود....»
[۵۱] روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲ شهریور ۱۳۸۰، ش ۶۴۳۳، ص۴.



از آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، پنج فرزند به یادگار مانده است که سه فرزند پسر ایشان به نام‌های: محسن، مهدی و محمدعلی مشغول تحصیل علوم دینی و در سلک روحانیّت می‌باشند و یک دختر وی نیز از محصّلین علوم دینی و از اساتید علوم حوزوی در جامعة الزهراء قم است.



بسمه تعالی‌
اینجانب اسماعیل صالحی معروف به صالحی مازندرانی در یکی از روستاهای قائم‌شهر متولّد شدم. تاریخ شناسنامه‌ای تولدم یک هزار و سیصد و دوازده می‌باشد. پدر و اجدادم از علما و روحانیّون بوده‌اند. در سنّ ۵ - ۶ سالگی به وسیله پدر عالم و زاهدم، با قرآن کریم آشنا شدم. آن بزرگوار بخش کمی از این کتاب عزیز را به من آموخت، قسمت عمده را بدون احتیاج به تعلیم خواندم. پس از آموختن قرآن مجید برخی از کتب مذهبی و تاریخی رائج آن زمان را و نیز مقداری از کتاب جامع المقدّمات را در محضر حضرت والد «قدّسرّه» خواندم. نوشتن را هم از جناب ایشان آموختم. در همان ایّام که در سنین نوجوانی بودم، اشتیاق هجرت و رفتن به حوزه علمیّه بابل - از شهرهای بزرگ مازندران (صانها اللّه تعالی عن حوادث الدّهتر و بوائق الزّمان) در من پیدا شد که بهتر است از آن تعبیر به اشتعال کنم، اشتعالی که یدرک و لا یوصف، اشتعالی که هیچ عاملی قدرت مقابله با آن را نداشت. حدود دو - سه سالی در مدرسه صدر بابل درس خواندم. پس از آن راهی تهران شدم و حدود دو سال در تهران تحصیل کردم، در مدرسه محقّر و کوچکی به نام خازن الملک سال ۳۱ - ۳۲ و سال تحصیلی ۳۳ در حوزه مقدّسه قم، مدرسه فیضیّه بودم. پس از آن با حالت بی‌قراری راهی حوزه مبارکه مشهد مقدّس شدم. حدود پنج سال و‌ اندی در حوزه مشهد در جوار مرقد مولایم امام هشتم (علیه‌السّلام) ماندم. سال یک هزار و سیصد و سی و نه هجری شمسی مجدّداً به حوزه قم برگشتم. الی الآن - ۱۳۷۴ - در حوزه مقدّسه قم انجام وظیفه می‌کنم. تدرّس و تدریس این‌جانب در محور منقول، فقه و اصول بوده و می‌باشد. البتّه معقول را هم خوانده‌ام و در گذشته بعضی از کتب آن را نیز تدریس کرده‌ام؛ مانند شرح منظومه و بعضی از جلدهای اسفار. در نهضت عظیم و انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام راحل (قدّسرّه) حضور فعّال و مؤثّر - در حدّ امکان و توان داشته و دارم. مدّتی هم در زندان‌های مختلف ساواک و شهربانی قم، قزل - قلعه، سلّول و عمومی آن، اوین و قصر بوده‌ام.
آثار قلمی این‌جانب عبارتند از:
۱. تقریر دروس خارج طهارت؛ ۲. تقریر خارج بیع و خیارات مکاسب؛ ۳. تقریر دروس خارج اصول از اول مباحث الفاظ تا آخر مباحث اصول عملیّه؛ ۴. دروس خارج طهارت تا اواخر مبحث نجاسات که ادامه دارد؛ ۵. دروس خارج بیع مکاسب؛ ۶. دروس خارج مبحث ولایت فقیه؛ ۷. دروس خارج مبحث انفال؛ ۸. دروس خارج مبحث خمس؛ ۹. دروس خارج قضا؛ ۱۰. درس‌هائی از وکالت؛ ۱۱. خارج بخشی از کفالت؛ ۱۲. دروس خارج اصول از اوّل مبحث الفاظ تا اوائل مبحث ظن که ادامه دارد.
از رقم ۴ تا رقم ۱۲ درس‌های خارج این‌جانب است که بسیاری از آن‌ها تکثیر و در اختیار اصحاب بحث قرار گرفته است. حواشی و تعلیقات و یا توضیحات مختصری هم بر برخی از کتب معقول دارم.


۱. نگاهی به زندگانی آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، تهیه و تنظیم دفتر معظم له، ص۱۲.
۲. گفت‌وگو با فرزند صالحی مازندرانی حجة‌الاسلام حاج آقا محسن و داماد صالحی مازندرانی حجة‌الاسلام حاج شیخ علی‌اصغر امیری.
۳. گفت‌وگو با فرزند صالحی مازندرانی حجة‌الاسلام حاج آقا محسن و داماد صالحی مازندرانی حجة‌الاسلام حاج شیخ علی‌اصغر امیری.
۴. نگاهی به زندگانی آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، تهیه و تنظیم دفتر معظم له، ص۱۲.
۵. نگاهی به زندگانی آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، تهیه و تنظیم دفتر معظم له، ص۲.
۶. یادداشت حاج آقا محسن فرزند آیت‌الله صالحی مازندرانی، ص۲ - ۳.
۷. استفتاءات آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، ج۲، ص۱۹۴.
۸. استفتاءات آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، ج۲، ص۱۹۵.
۹. سخنان آیت‌اللّه صالحی مازندرانی ضمن درس خارج در تاریخ ۱۳۷۴/۹/۲۲.
۱۰. نگاهی به زندگانی آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، تهیه و تنظیم دفتر معظم له، ص۴.
۱۱. نگاهی به زندگانی آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، تهیه و تنظیم دفتر معظم له، ص۴.
۱۲. یادداشت حاج آقا محسن فرزند آیت‌الله صالحی مازندرانی، ص۱۰.
۱۳. خلاصه‌ای از زندگانی آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، تهیه و تنظیم دفتر معظم له، ص۵.
۱۴. مصاحبه با حجة‌الاسلام سید جعفر حسینی نوری، مسئول دفتر آیت‌اللّه صالحی مازندرانی.
۱۵. حجة‌الاسلام حسینعلی آدربادگان، احکام جوانان و نوجوانان مطابق فتوای آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، ص۲۱۲ - ۲۱۳.
۱۶. حجة‌الاسلام حسینعلی آدربادگان، احکام جوانان و نوجوانان مطابق فتوای آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، ص۲۱۴.
۱۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۶۰، ص۲۱۶.    
۱۸. ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۱۰۸، به نقل از پیام امام خمینی ۱۳۶۷/۹/۲.
۱۹. سبا/سوره۳۴، آیه۴۶.    
۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۷، ص۴۹ - ۵۰.    
۲۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۳۸.    
۲۲. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۳۸۴.    
۲۳. نحل/سوره۱۶، آیه۱.    
۲۴. یادداشتی از دفتر آیت‌اللّه صالحی مازندرانی.
۲۵. یادداشتی از فرزند آیت‌اللّه صالحی حاج آقا محمدعلی صالحی.
۲۶. در درس خارج اصول، سه‌ شنبه ۱۳۷۴/۹/۲۰.
۲۷. یادداشتی از فرزند آیت‌اللّه صالحی حاج آقا محمدعلی صالحی.
۲۸. مصاحبه با حجة‌الاسلام سید جعفر حسینی نوری، مسئول دفتر آیت‌اللّه صالحی مازندرانی.
۲۹. حجة‌الاسلام حسینعلی آدربادگان، احکام جوانان و نوجوانان مطابق فتوای آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، ص۲۱۵.
۳۰. ر. ک: روحانی، سید حمید، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۹۰۲.
۳۱. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۴.
۳۲. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۹۶.
۳۳. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۵۱.
۳۴. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۶۸.
۳۵. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۷۲.
۳۶. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۹۹.
۳۷. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۳۲۲.
۳۸. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۳۳۱.
۳۹. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۴۰۵.
۴۰. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۴۲۰.
۴۱. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۴۲۷.
۴۲. استفتاءات آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، ج۲، ص۱۹۹.
۴۳. یادداشتی از دفتر آیت‌اللّه صالحی مازندرانی.
۴۴. استفتاءات آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، ج۲، ص۱۹۹.
۴۵. روزنامه جمهوری اسلامی، شنبه ۲۵ مهر ۱۳۷۷ش ۵۶۱۰، ص۱۲، صدور اطلاعیّه ۱۳۷۷/۷/۲۴.
۴۶. بیانات و رهنمود آیت‌اللّه صالحی مازندرانی، در دیدار با جمعی از مربیان، در خرداد ۱۳۷۹، تکثیر: معاونت آموزش و پرورش قائم‌شهر.
۴۷. روزنامه جمهوری اسلامی، چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۷۶، ش ۵۳۵۵، ص۴.
۴۸. روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲ شهریور ۱۳۸۰، ش ۶۴۳۳، ص۴.
۴۹. روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲ شهریور ۱۳۸۰، ش ۶۴۳۳، ص۲.
۵۰. روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲ شهریور ۱۳۸۰، ش ۶۴۳۳، ص۱.
۵۱. روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲ شهریور ۱۳۸۰، ش ۶۴۳۳، ص۴.



سایت کتابخانه تبیان، برگرفته از مقاله «صالحی مازندرانی‌، اسماعیل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۱/۰۵.    






جعبه ابزار