• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

استقبال یاران امام حسین از شهادت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




یکی از مواردی که در بین شهدای کربلا به وضوح دیده می‌شود، استقبال ایشان از شهادت در رکاب امام حسین(علیه‌السلام) بود، همانگونه که در جریان مزاح بریر با عبدالرحمن بن عبدربه دیده می‌شود.



غلام عبدالرحمان بن عبدربه انصاری می‌گوید: هنگامی که لشکر عمر بن سعد گرد آمدند و رو به سوی امام حسین (علیه‌السّلام) آوردند، حضرت دستور داد خیمه‌ای بر پا کردند، و آنگاه به امر او در آن خیمه در بادیه‌ای بزرگ یا در کاسه‌ای، مشک آماده کردند. آن حضرت وارد خیمه شد و مشک بر بدن خود مالید و خود را خوش‌بو کرد.(فلما حضر الناس واقبلوا الی الحسین امر الحسین بفسطاط فضرب ثم امر یمسک فمیث فی جفنة عظیمة او صحفة.قال ثم دخل الحسین ذالک الفسطاط فتطلی بالنورة.... به نظر می‌رسد در این گزارش، کلمهٔ «نوره»، تصحیف شدهٔ واژهٔ «تور» باشد که به معنای ظرف برنجی یا سنگی است و مقصود این است که پس از دستور امام، مشک را در آن ظرف به هم زدند و آماده کردند و سپس به ترتیب، امام و یارانش بدن خود را با آن خوشبو کردند، اما چون مورخان این کلمه را «نوره» خوانده و ضبط کرده‌اند، عبارات، آشفته گردیده و افادهٔ استعمال نوره (داروی نظافت) کرده است، در حالی که اصولاً بحث نوره مطرح نبوده است. در میان مورخان، گزارش ابوعلی مسکویه، دقیق و خالی از تصحیف است. او تنها سخن از مشک به میان می‌آورد و می‌نویسد: و امر الحسین بمسک فمیث فی جفنة عظیمة و اطلی، «حسین دستور داد در بادیه‌ای بزرگ، مشکی حال کردند و آن را بر بدن خود مالید...» . مؤید اینکه لفظ «تور» به معنای - یک ظرف است، این است که در گزارش نخستین برخورد حر بن یزید ریاحی و سپاهش با امام حسین، آماده است که امام چون دید سپاهیان حر تشنه‌اند، به جوانانش دستور داد آنان و مرکب‌هایشان را سیراب کنند. در این هنگام جوانان با کاسه‌ها و طاس‌ها آنان را سیراب کردند:...فقام فتیة وسقوا القوم من الماء حتی آرووهم، واقبلوایمالاون القصاع والاتوار والطساس من الماء ویدنونها من الفرس...؛ «گروهی از جوانان برخاستند و آن گروه را از آن آب سیراب کردند. جوانان کاسه‌ها، طاسیها و تورها را پر از آب می‌کردند و به اسب‌ها می‌دادند. در اینجا حتماً نمیتوان کلمهٔ پیش از «طساسی» را «انوار» خواند، بلکه به یقین «اتوار»، جمع «تور» است که به معنای همان ظرف برنجی یا سنگی است. اضافه می‌کنیم که واژه «تور» در قدیم معمول بوده و در حدیث و سرگذشت صحابه بارها به کار رفته است؛ لکن بعدها به صورت کلمه‌ای غریب و ناآشنا درآمده است. ابن اثیر، مؤلف النهایة فی غریب الحدیث والاثر در لغت «تور می‌نویسد: فِي حَدِيثِ أُمِّ سُلَيْمٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا «أَنَّهَا صنَعَتْ حَيْساً فِي تَوْرٍ» هُوَ إِنَاءٌ مِنْ صُفْر أَوْ حِجَارَةٍ كالإجَّانة، وَقَدْ يُتَوضأ مِنْهُ.: «در حدیث‌ ام سلیم آمده است که او در تور، حیسی (غذایی مرکب از خرما و روغن و سویق) آماده کرد. تور، ظرفی برنجی یا سنگی است مانند طشت که گاهی در آن وضو می‌گیرند». همچنین نقل شده است که سلمان به هنگام احتضار، مشکی خواست و به همسرش گفت: آن را در تور به هم بزن؛ یعنی با آب مخلوط کن و منه حدیث سلمان رضی الله عنه: لما احتضر دعا بمسک ثم قال لإمراته او حفیه فی تورای اضربیه بالماء و قد تکرر فی الحدیث. با این توضیح برخی اشکال‌ها که درباره استفاده از نوره با وجود کمبود آب، و تنگی فرصت در صبح عاشورا پیش آمده، و بعضی از مقتل نویسان در رفع آنها به توجیهات تکلف‌آمیزی متوسل شده‌اند منتفی می‌شود.)
[۸] قزوینی، الامام الحسین واصحابه، ج۱، ص۲۵۹-۲۹۱.



غلام می‌گوید ارباب من عبدالرحمن بن عبدربه به همراه بریر بن خضیرهمدانی بر در خیمه به نوبت ایستاده بودند هر کدام می‌خواستند بعد از امام، زودتر از دیگری وارد خیمه شوند. بریر با عبدالرحمن مزاح می‌کرد، عبدالرحمن گفت: دست بردار حالا وقت مزاح نیست، بریر گفت: بخدا سوگند نزدیکان من میدانند که من نه در جوانی اهل شوخی بوده‌ام و نه در پیری، ولی از آنچه در انتظار ماست خوشحالم و در پوست خود نمی‌گنجم. به خدا قسم میان ما و حوریان بهشتی فاصله‌ای نیست، جز آنکه این گروه با شمشیر بر ما بتازند. غلام یادشده اضافه می‌کند: چون امام حسین(علیه‌السلام) از خیمه بیرون آمد، ما داخل شدیم و خود را خوشبو کردیم. آن گاه امام بر مرکبش سوار شد و قرآنی خواست و آن را پیشاپیش خود قرار داد و به میدان رفت.(گفتنی است که نکته تصحیف شدن واژه «تنور» به «نوره» از افادات استاد محترم آقای شیخ محمدهادی یوسفی غروی است، چنانکه در کتاب وقعة الطف به معنای «تور» اشاره کرده است.)
[۱۲] یوسفی غروی، محمدهادی، وقعة الطف، ص۱۶۸.



۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۳.    
۲. بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۷.    
۳. نویری، نهایة الارب، ج۲۰، ص۴۳۸.    
۴. ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۰.    
۵. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم و تعاقب الهمم، ج۲، ص۷۶.    
۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۰۱.    
۷. ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، ج۱، ص۱۹۹.    
۸. قزوینی، الامام الحسین واصحابه، ج۱، ص۲۵۹-۲۹۱.
۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۳.    
۱۰. ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۰.    
۱۱. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۹۳.    
۱۲. یوسفی غروی، محمدهادی، وقعة الطف، ص۱۶۸.



پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۷۴۱_۷۴۳.






جعبه ابزار