• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

استصحاب عدمی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



استصحاب عدمی به استصحاب امر عدمی، در مقابل استصحاب امر وجودی گفته می شود.



استصحاب عدمی، مقابل استصحاب وجودی و به معنای حکم به عدم وجود مستصحبی است که عدم آن در گذشته یقینی بوده ولی اکنون در وجود آن تردید شده است.


مستصحب گاهی از امور وجودی است، مثل: عدالت زید، و طهارت مایعی معین، و گاهی از امور عدمی است که دو صورت دارد:
۱. گاهی این امر عدمی، عدم اصلی و ازلی است که از آن به عناوین گوناگون یاد می‌شود، از جمله: استصحاب عدم ازلی ، استصحاب برائت اصلی ، استصحاب حال شرع ، استصحاب حال صِغَر یا استصحاب حال جنون.
به این معنا که از ازل و قبل از خلقت عالم و آدم چنین تکلیفی نبوده، پس از خلقت و قبل از شریعت اسلام نیز این حکم موجود نبوده، هم چنین پس از شریعت نیز تا دوران قبل از بلوغ چنین حکمی وجود نداشته است، حال پس از بلوغ، مکلف شک می‌کند که چنین تکلیفی شرعاً بر عهده او قرار گرفته یا نه؛ در این جا استصحاب عدم جاری می‌شود؛
۲. گاهی این امر عدمی، از عدم‌های مضاف و غیر اصلی است، مثل: عدم کر بودن آب ، عدم خمر بودن مایعی خاص، عدم رطوبت، عدم موت.
نسبت به جریان استصحاب در امور وجودی اشکالی وجود ندارد، اما در مورد استصحاب جاری در امور عدمی این بحث وجود دارد که آیا این نوع استصحاب در محل نزاع داخل است یا حجیت آن مسلم می‌باشد. از کلام مرحوم « شریف العلما مازندرانی » (استاد مرحوم شیخ انصاری ) به تبع مرحوم « صاحب ریاض » (استاد ملا شریف ره) استفاده می‌شود که استصحاب‌های عدمی از موضوع بحث خارج و اعتبار آن‌ها مسلّم است و تنها استصحاب در امور وجودی در محل بحث داخل است. مرحوم «شیخ انصاری» معتقد است محل نزاع عمومیت داشته و عدمیات را هم در بر می‌گیرد.


تفاوت استصحاب عدمی با اصل عدم، به اعتقاد کسانی که هر دو را قبول دارند، این است که در استصحاب عدمی، حالت سابق لحاظ می‌شود، ولی در اجرای اصل عدم، به حالت سابق توجه نمی‌شود.


تفاوت استصحاب عدمی با اصل تأخر حادث در این است که در اصل تأخر حادث، اصل پیدایش دو چیز مسلّم بوده، ولی تقدم و تأخر آن‌ها مورد شک است؛ به خلاف استصحاب عدمی که عدم وجود ء در سابق قطعی بوده ولی بعد در وجود آن تردید شده است.
[۴] دانشنامه حقوقی، جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ج۱، ص۳۱۱.
[۵] الاستصحاب فی الشریعة الاسلامیة، کوثرانی، محمود، ص۵۳.




استصحاب عدمی مانند شک در کر بودن آبی که قبلا کر نبوده و الآن شک می‌کنیم کر شده است یا خیر که در این مورد عدم کر بودن را استصحاب می‌کنیم.


از استصحاب عدمی به اصل عدم نیز تعبیر شده است.


۱. المحکم فی اصول الفقه، حکیم، محمد سعید، ج۵، ص۲۶۳.    
۲. نهایة الافکار، عراقی، ضیاء الدین، ج۳، جزء ۱، ص۲۷.    
۳. فرائد الاصول، انصاری، مرتضی بن محمد امین، ج۳، ص۲۶-۲۷.    
۴. دانشنامه حقوقی، جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ج۱، ص۳۱۱.
۵. الاستصحاب فی الشریعة الاسلامیة، کوثرانی، محمود، ص۵۳.
۶. اصول الفقه، مظفر، محمد رضا، ج۲، ص۲۵۶.    
۷. بحوث فی علم الاصول، صدر، محمد باقر، ج۶، ص۱۹۶.    
۸. اصطلاحات الاصول، مشکینی، علی، ص۳۴.    
۹. اصول الاستنباط، حیدری، علی نقی، ص۲۶۸.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۴۵۱.    
فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی،ص ۱۷۳، برگرفته از مقاله «استصحاب عدمی».    


رده‌های این صفحه : استصحاب | اصول فقه




جعبه ابزار