• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اخلاص در دین ابراهیم (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آیاتی از قرآن درباره اخلاص دین حضرت ابراهیم علیه الاسلام نازل شده است که به آن آیات اشاره خواهیم نمود.



ما کان ابرهیم یهودیـا ولا نصرانیـا ولـکن کان حنیفـا مسلمـا وما کان من المشرکین. ”ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی بلکه موحدی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود”

۱.۱ - دین حضرت ابراهیم

در اینجا بعضی گفته‌اند نه تنها یهود و نصارا ادعا می‌کردند که ابراهیم بر دین ما است بلکه عرب جاهلیت بت پرست هم ادعا می‌کردند که بر دین حنیف دین ابراهیم علیه السلام هستند، حتی اهل کتاب به مشرکین لقب حنفاء داده بودند و هر گاه کلمه" حنفیت " بکار می‌رفت از آن وثنیت می‌فهمیدند.
بنا بر این بعد از آنکه خدای تعالی در آیه مورد بحث ابراهیم را حنیف نامید و فرمود:
" و لکن کان حنیفا"، لازم بود این توصیف را بیان کند، تا به اصطلاح غلط دوران جاهلیت مخلوط نشود و کسی توهم نکند که ابراهیم هم مانند بت پرستان بت پرست بود و به همین منظور دنبالش کلمات"... مسلما و ما کان من المشرکین" را به یاد آورد تا بفهماند منظور از حنیف بودن آن جناب آن معنای غلط نیست، و او همچون عرب جاهلیت مشرک نبود بلکه پیرو دینی بود که مرضی نزد خدا است و آن اسلام است یعنی تسلیم خدا بودن.

۱.۲ - بهترین دین‌داری

ومن احسن دینـا ممن اسلم وجهه لله وهو محسن واتبع ملة ابرهیم حنیفـا.... . " دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آیین خالص و پاک ابراهیم گردد؟ و خدا ابراهیم را به دوستی خود، انتخاب کرد "
من اسلم وجهه لله: هیچکس نیست که از کسی که در برابر خداوند سر تسلیم فرود آورده، مطیع و فرمانبردار است، اعتقاد و ایمانش نیکوتر باشد. مقصود از کلمه «وجه» در اینجا ذات است مثل: «کل شی ء هالک الا وجهه» یعنی هر چیزی تباه است مگر ذات خداوند و خلاصه معنای آیه این است که: در برابر خداوند از اطاعت، منقاد است و در برابر پیامبر از راه تصدیق .
معانی دیگر
۱- گفته شده است که: «اسلم وجهه لله» یعنی خداوند را بعبادت قصد کرده و مورد توجه قرار داده است. چنان که ابراهیم فرمود: «وجهت وجهی للذی فطر السماوات و الارض»یعنی رویم را بسوی خدایی متوجه کرده‌ام که آفرید آسمانها و زمین را
۲- برخی هم گفته‌اند: یعنی اعمال خود را برای خدا خالص گردانید و اعمال را مخلصانه بجای آورد.

۱.۳ - دین حنیف

انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفـا وما انا من المشرکین. " من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم "
"حنیف" گفته است: " حنف" به معنای اعراض از گمراهی و میل به استقامت است، هم چنان که" جنف" به معنای اعراض از استقامت و میل به گمراهی است "
روی خود را متوجه آن کسی می‌کنم... " کنایه از این است که من با عبادت خود تنها به سوی خداوند روی می‌آورم، چون لازمه عبودیت و مربوبیت این است که مربوب در نیروی خود و اراده اش وابسته به رب خود باشد، و او را بخواند، و در جمیع کارهایش به او رجوع کند، و معلوم است که دعا و رجوع، جز با توجیه وجه و روی آوردن، محقق نمی‌شود.
توجیه وجه به سوی خدا به معنای عبادت او است
بنا بر این، توجیه وجه، کنایه است از همان عبادت که آن نیز عبارت است از دعا و رجوع.
ابراهیم علیه‌السّلام در این کلام خود صریحا از پروردگار خویش اسم نبرده بلکه وصفی از اوصاف او را ذکر کرده است که احدی حتی مشرکین هم در آن وصف نزاع و خلافی ندارند. و آن وصف عبارت بود از" خالق بودنش برای زمین و آسمان"، و این معنا را هم به طور عادی بیان نکرد و نگفت: " پس روی خود را متوجه خالق زمین و آسمانها می‌کنم" بلکه به عبارت"موصول" و"صله": " کسی که آسمانها و زمین را خلق کرده" تعبیر نمود، تا دلالت بر عهد نموده و امر بر احدی از آنان مشتبه نگردد، و لذا گفت: " للذی فطر السماوات و الارض" یعنی من با عبادت خود روی به درگاه کسی می‌آورم که ایجاد هر چیزی منتهی به او است و خود شما هم او را ما فوق خدایان خود می‌شناسید. آن گاه با کلمه" حنیفا" شرکایی را که مشرکین اثبات می‌کردند نفی نموده و فهمانید که" من از آن شرکا اعراض کرده و بدرگاه خداوند میل نموده و رو به سوی او می‌آورم"، سپس همین معنا را با جمله" و ما انا من المشرکین" تاکید نمود.

۱.۴ - دین قیم

قل اننی هدنی ربی الی صرط مستقیم دینـا قیمـا ملة ابرهیم حنیفـا وما کان من المشرکین. . " بگو: «پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده آیینی پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا) آیین ابراهیم که از آیینهای خرافی روی برگرداند و از مشرکان نبود.» "
کلمه" قیم"- بکسر قاف و فتح یاء- مخفف قیام است، و توصیف دین به آن برای مبالغه در این است که دین بر مصالح بندگان قیام دارد، بعضی هم گفته‌اند: این کلمه به معنای قیم و سرپرست امر است.
در این آیه خدای تعالی پیغمبر گرامی خود را دستور می‌دهد که به مردم بگوید:
پروردگارش او را به هدایت الهی خود به سوی صراط مستقیم و آن راه روشنی که قیم بر سالکان خویش است، و تخلف و اختلاف در آن راه ندارد دینی که- چون مبنی بر فطرت است- به بهترین وجهی قائم به مصالح دنیا و آخرت انسانی است هدایت فرموده، هم چنان که ابراهیم را به آن دین حنیف و یا به عبارت دیگر آن دینی که از انحراف شرک به سوی اعتدال توحید متمایل است هدایت فرمود. آری، ابراهیم هم از مشرکان نبود. توضیح این معانی در خلال تفسیر آیات این سوره گذشت. .

۱.۵ - خلوص در عبودیت

. وادعوه مخلصین له الدین کما بداکم تعودون. . " و او را بخوانید، در حالی که دین (خود) را برای او خالص گردانید! (و بدانید) همان گونه که در آغاز شما را آفرید، (بار دیگر در رستاخیز) بازمی گردید! "
. . وظنوا انهم احیط بهم دعوا الله مخلصین له الدین لـئن انجیتنا من هـذه لنکونن من الشـکرین. "... ناگهان طوفان شدیدی می‌وزد و امواج از هر سو به سراغ آنها می‌آید و گمان می‌کنند هلاک خواهند شد در آن هنگام، خدا را از روی اخلاص می‌خوانند که: «اگر ما را از این گرفتاری نجات دهی، حتما از سپاسگزاران خواهیم بود! » "
قل یـایها الناس ان کنتم فی شک من دینی فلا اعبد الذین تعبدون من دون الله ولـکن اعبدالله الذی یتوفــکم وامرت ان اکون من المؤمنین• ولا تدع من دون الله ما لا ینفعک ولا یضرک فان فعلت فانک اذا من الظــلمین. " بگو: «ای مردم! اگر در عقیده من شک دارید، من آنهایی را که جز خدا می‌پرستید، نمی‌پرستم! تنها خداوندی را پرستش می‌کنم که شما را می‌میراند! و من مامورم که از مؤمنان باشم! • ... • و جز خدا، چیزی را که نه سودی به تو می‌رساند و نه زیانی، مخوان! که اگر چنین کنی، از ستمکاران خواهی بود"
پس از اشاره به بطلان شرک از طریق فطرت ، اشاره به یک دلیل روشن عقلی می‌کند و می‌گوید دستور داده شده است که" غیر از خدا اشیایی را که نه سودی به تو می‌رساند، نه زیانی، پرستش مکن، چرا که اگر چنین کاری کردی، از ستمگران خواهی بود" هم به خویشتن ستم کرده‌ای و هم به جامعه‌ای که به آن تعلق داری (و لا تدع من دون الله ما لا ینفعک و لا یضرک فان فعلت فانک اذا من الظالمین).
کدام عقل و خرد اجازه می‌دهد که انسان به پرستش اشیاء و موجوداتی بپردازد که هیچگونه سود و زیانی ندارند، و در سرنوشت انسان کمترین تاثیری نمی‌توانند داشته باشند.
در اینجا نیز تنها به جنبه نفی قناعت نمی‌کند، و علاوه بر جنبه نفی روی جنبه اثبات نیز تکیه کرده، می‌گوید: " اگر ناراحتی و زیانی از طرف خدا به تو برسد (خواه برای مجازات باشد و یا به خاطر آزمایش) هیچکس جز او نمی‌تواند آن را برطرف سازد
ان ابرهیم کان امة قانتـا لله حنیفـا ولم یک من المشرکین. " ابراهیم (به تنهایی) امتی بود مطیع فرمان خدا خالی از هر گونه انحراف و از مشرکان نبود "
فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدین فلما نجــهم الی البر اذا هم یشرکون. " هنگامی که بر سوار بر کشتی شوند، خدا را با اخلاص می‌خوانند (و غیر او را فراموش می‌کنند) اما هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز مشرک می‌شوند! "
ومن یسلم وجهه الی الله وهو محسن فقد استمسک بالعروة الوثقی.." کسی که روی خود را تسلیم خدا کند در حالی که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمی چنگ زده (و به تکیه گاه مطمئنی تکیه کرده است). .. "
منظور از" تسلیم وجه برای خدا" در حقیقت اشاره به توجه کامل با تمام وجود به ذات پاک پروردگار است زیرا" وجه" (به معنی صورت) به خاطر آنکه شریفترین عضو بدن و مرکز مهمترین حواس انسانی است به عنوان کنایه از ذات او به کار می‌رود.

۱.۶ - خلوص در دین

واذا غشیهم موج کالظـلل دعوا الله مخلصین له الدین فلما نجــهم الی البر فمنهم مقتصد وما یجحد بـایـتنا الا کل ختار کفور. "و هنگامی که (در سفر دریا) موجی همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالای سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص می‌خوانند اما وقتی آنها را به خشکی رساند و نجات داد، بعضی راه اعتدال را پیش می‌گیرند (و به ایمان خود وفادار می‌مانند، در حالی که بعضی دیگر فراموش کرده راه کفر پیش می‌گیرند) ولی آیات ما را هیچ کس جز پیمان شکنان ناسپاس انکار نمی‌کنند! "
انا انزلنا الیک الکتـب بالحق فاعبدالله مخلصـا له الدین• الا لله الدین الخالص والذین اتخذوا من دونه اولیاء ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی ان الله یحکم بینهم فی ما هم فیه یختلفون ان الله لا یهدی من هو کـذب کفار. "ما این کتاب را بحق بر تو نازل کردیم پس خدا را پرستش کن و دین خود را برای او خالص گردان! • آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند و دلیلشان این بود که: «اینها را نمی‌پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند»، خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می‌کند خداوند آن کس را که دروغگو و کفران کننده است هرگز هدایت نمی‌کند! "
قل انی امرت ان اعبدالله مخلصـا له الدین• قل الله اعبد مخلصـا له دینی. " بگو: «من مامورم که خدا را پرستش کنم در حالی که دینم را برای او خالص کرده باشم، • ... • بگو: «من تنها خدا را می‌پرستم در حالی که دینم را برای او خالص می‌کنم "
فادعواالله مخلصین له الدین ولو کره الکـفرون. (تنها) خدا را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید، هر چند کافران ناخشنود باشند! " (تنها) خدا را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید، هر چند کافران ناخشنود باشند! "
وسعت مفهوم"دین" و عدم هیچگونه قید و شرط در آن، معنی گسترده تری را می‌رساند که هم عبادت را شامل می‌شود و هم اعمال دیگر و هم اعتقادات را، به تعبیر دیگر" دین" مجموعه حیات معنوی و مادی انسان را در بر می‌گیرد، و بندگان خالص خدا باید تمام شؤون زندگی خود را برای او خالص گردانند، غیر او را از خانه دل و صحنه جان، و میدان عمل، و دایره گفتار بزدایند، به او بیندیشند و برای او دوست بدارند، از او سخن بگویند و به خاطر او عمل کنند، و همیشه در راه رضای او گام بردارند که" اخلاص دین" همین است.
بنا بر این محدود ساختن مفهوم آیه در شهادت " لا اله الا الله" یا خصوص" عبادت و اطاعت " نه لزومی دارد و نه دلیل روشنی.
هو الحی لا الـه الا هو فـادعوه مخلصین له الدین الحمد لله رب العــلمین. " زنده (واقعی) اوست معبودی جز او نیست پس او را بخوانید در حالی که دین خود را برای او خالص کرده‌اید! ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است "
وما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء ویقیموا الصلوة ویؤتوا الزکوة وذلک دین القیمة. و به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند و این است آیین مستقیم و پایدار!
قل یـایها الکـفرون• لا اعبد ما تعبدون• ولا انتم عـبدون ما اعبد• ولا انا عابد ما عبدتم• ولا انتم عـبدون ما اعبد• لکم دینکم ولی دین. "بگو: ‌ای کافران! • آنچه را شما می‌پرستید من نمی‌پرستم! • و نه شما آنچه را من می‌پرستم می‌پرستید، • و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کرده‌اید می‌پرستم، • و نه شما آنچه را که من می‌پرستم پرستش می‌کنید• (حال که چنین است) آیین شما برای خودتان، و آیین من برای خودم! "


۱. آل عمران/سوره۳، آیه۶۷.    
۲. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، ترجمه موسوی همدانی، ج۳، ص۴۰۰.    
۳. نساء/سوره۴، آیه۱۲۵.    
۴. قصص/سوره۲۸، آیه۸۸.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۷۹.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۹۹.    
۷. انعام/سوره۶، آیه۷۹.    
۸. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، ترجمه موسوی همدانی، ج۷، ص۲۶۷.    
۹. انعام/سوره۶، آیه۱۶۱.    
۱۰. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، ترجمه موسوی همدانی، ج۷، ص۵۴۳.    
۱۱. اعراف/سوره۷، آیه۲۹.    
۱۲. یونس/سوره۱۰، آیه۲۲.    
۱۳. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۴.    
۱۴. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۶.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۳۹۸.    
۱۶. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۰.    
۱۷. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۵.    
۱۸. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۲.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۶۷.    
۲۰. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۲.    
۲۱. زمر/سوره۳۹، آیه۲.    
۲۲. زمر/سوره۳۹، آیه۳.    
۲۳. زمر/سوره۳۹، آیه۱۱.    
۲۴. زمر/سوره۳۹، آیه۱۴.    
۲۵. غافر/سوره۴۰، آیه۱۴.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۳۶۴.    
۲۷. غافر/سوره۴۰، آیه۶۵.    
۲۸. بینه/سوره۹۸، آیه۵.    
۲۹. کافرون/سوره۱۰۹، آیه۱ - ۶.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۹۷، برگرفته از مقاله «اخلاص در دین ابراهیم».    


رده‌های این صفحه : اخلاص | حضرت ابراهیم | دین | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار