• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اخذ به وجوه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اخذ به وجوه یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در علم منطق بوده و به معنای امور تاثیرگذار در شنوندگان، غیر مرتبط با احوال خطیب و الفاظ خطابه است.



یکی از بحث‌های مربوط به صناعت خطابه، توابع خطابه است. توابع خطابه سه نوع است: تزیین الفاظ، ترتیب اقوال و اخذ به وجوه.
اخذ به وجوه یا دستاویز، مطالبی است که به خود گوینده و احوال وی و الفاظ و کیفیت آنها ارتباطی ندارد، اما گوینده، این مطالب را وسیله تعبیر از حالات خود و تاثیر در شنوندگان قرار می‌دهد. به کار گرفتن این روش‌ها چون از روی فن و حیله است، از آنها به نفاق و ریا نیز تعبیر می‌شود، اما مقصود این نیست که این مطالب، هیچ حقیقتی ندارند، (چنان‌که از الفاظ نفاق و ریا چنین معنایی توهم می‌شود). این روش، با فرض اینکه خارج از احوال گوینده و الفاظ است، با وجود این به یکی از این دو تعلّق دارد؛ پس آن را به دو نوع می‌توان تقسیم کرد:


آنچه درباره سخنان گوینده است: مقصود از آن، چگونگی ادای لفظ و کیفیت بیان مطلب است. خطیب موفق، کسی است که بتواند الفاظ و کلمات را با چنان صوت و زیر و بمی ادا کند که نشان دهد این سخنان از دل او برخاسته است، یا دست کم بتواند به این حالت تظاهر کند و نیز بتواند شنوندگان را با سخنان خود تحت تاثیر قرار دهد. همچنین باید بتواند الفاظ را با آهنگی بیان کند که مناسب باشد با حالت و وضعیتی که می‌خواهد به شنوندگان القا کند؛ مثلاً هنگام شدت و غضب، صدای خود را بلند کند و هنگام عطوفت با صدای آرام و ملایم سخن بگوید و متناسب با حالات و مقاصد، آهنگ سخن خود را تغییر دهد. این مسائل، ضابطه و قاعده مشخصی ندارد، بلکه این استعدادی خدادادی است که با تجربه و تمرین تقویت می‌شود.
در هر حال، ادای الفاظ باید گویای حالات درونی خطیب باشد و یا اینکه بتواند مطلب را چنین وانمود کند و باید نشان‌دهنده حالاتی باشد که می‌خواهد به شنوندگان القا کند؛ مثلاً یک جمله را با لحن استفهامی و یا خبری، یا با حالت تعجب و… می‌توان بیان کرد.تفاوت این حالات را با تغییر لحن کلام می‌توان نشان داد.
قدرت بیان مطلب با ادای حالات و کیفیات مختلف، از شرایط اصلی موفقیت گوینده است، زیرا خطیب می‌تواند به این وسیله با شنوندگان به تفاهم برسد و با آنان هم‌عقیده شود.


آنچه درباره خطیب است: آشنایی شنوندگان با خطیب و نحوه ظاهرشدن او میان آنان از عوامل مؤثر در موفقیت اوست که به دو بخش قولی و فعلی تقسیم می‌شود:
ا) امور مربوط به قول و گفتار، مثل: ستایش خود و آرای خود، خرده‌گیری بر خصم و روش او و ذکر آنچه باعث تحریک اعتماد و اعتقاد شنوندگان به وی می‌شود.
ب) آنچه درباره کردار و عمل خطیب است؛ مانند:
۱. رفتن بر بالای بلندی (زیرا دیدن خطیب باعث می‌شود تا سخن او بیشتر در دل شنوندگان و بینندگان اثر کند)؛
۲. ادای سخنان خود به‌صورت پشت سر هم و پیوسته برای نگسستن رشته گفتار؛
۳. ظاهر آراسته و لباس مناسب؛
۴. استفاده مناسب از حرکات دست، چشم، سر، گردن و… برای القای هر چه بهتر مقصود به شنوندگان؛
۵. استفاده از شعر و امثال و حِکَم برای رونق‌بخشیدن به خطابه.
[۵] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۵۱.



۱. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۵۷۴.    
۲. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۵۸۰-۵۸۱.    
۳. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۲۹۶.    
۴. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۴۵۱.    
۵. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۵۱.



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «اخذ به وجوه»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۱۰/۲۷.    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات منطقی




جعبه ابزار