• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احضار (آیین دادرسی کیفری)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



احضار در واقع به حضور طلبیدن افراد برای ادای توضیحات لازم در مورد بزه مورد بحث از جانب مقام قضایی است. بنابراین هرچند هنگام بحث در خصوص احضار، اغلب ذهن‌ها معطوف به احضار متهم می‌شود، لکن در صورت صلاحدید مقام قضایی (معمولا بازپرس یا دادیار) وی می‌تواند شاکی، شاهد و حتی افرادی نظیر کارشناس را نیز برای تکمیل تحقیقات به حضور بطلبد. بنابراین نوشتار حاضر ضمن تبیین مفهوم «احضار» به موضوع و مورد آن، همچنین ابلاغ آن، ضمانت اجرای آن، شرایط جلب متهم و ضوابط احضاریه می‌پردازد.



احضار در لغت به معنای حاضر کردن، فرا خواندن و به حضور خواستن، آمده است.
[۱] دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷، چاپ دوم.
و در اصطلاح نیز عبارت است از: دستور به حاضر شدن و فراخواندن شخص یا اشخاص به‌عنوان مظنون یا متهم و یا شاهد و مطلع به وسیله بازپرس یا دادگاه برای ادای توضیحات یا بازجویی و هر امر لازم دیگر در نزد ایشان و در زمان معین.
[۲] ایمانی، ‌عباس، فرهنگ اصطلاحات حقوق کیفری، تهران، انتشارات آریان، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص۲۰.
[۳] شاملو احمدی، محمد حسین، دادسرا و تحقیقات مقدماتی، نشر دادیار، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۲۹۵.

احضارنامه ورقه ویژه‌ای است که بوسیله دادگاه خطاب به مظنون یا متهم یا شاهد به منظور حضور یافتن نزد دادگاه یا بازجو با قید زمان و مکان حضور صادر می‌شود و مضمون احضارنامه عبارت است از اسم و شهرت احضار شده و تاریخ و علت احضار و محل حضور و نتیجه عدم حضور که معمولاً ذیل احضارنامه مرقوم می‌شود، و احضارنامه باید تاریخ‌دار، و ممهور به مهر و امضای مرجع صادر کننده آن باشد. احضار متهم فقط بوسیله احضارنامه صورت می‌گیرد، و احضار متهم از طریق تلفن و پیک و غیره فاقد مجوز قانونی بوده، و ضمانت اجرا ندارد. طبق نظریه شماره ۶۹۶/ ۳۳۹ مورخ ۱۸/ ۱۱/ ۱۳۶۵،
[۴] اداره حقوقی قوه قضائیه، نظریه شماره ۶۹۶/ ۳۳۹ مورخ ۱۸/ ۱۱/ ۱۳۶۵.
و نظریه مشورتی شماره ۶۷۳۷/ ۷ – ۱۲/ ۱۲/ ۱۳۶۵
[۵] اداره حقوقی قوه قضائیه، نظریه شماره ۶۷۳۷/ ۷ – ۱۲/ ۱۲/ ۱۳۶۵.
[۶] جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ‌ترمینولوژی حقوق تهران، گنج دانش، ۱۳۸۷، چاپ ۱۹، ص۳۱.
[۷] آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، ج۲، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، چاپ اول، ص۸۴.



از آنجا که مسأله‌ی احضار موضوعیت دارد، بدین جهت موضوع و مورد آن، مورد تبیین و بررسی قرار می‌گیرد.

۲.۱ - احضار متهم

پس از آنکه دلایل و مدارک جرم جمع آوری شد نوبت به تعقیب متهم می‌رسد که با احضار او شروع می‌شود. باید توجه داشت که بدون دلیل و مدارک متهم احضار نشود. چراکه احضار بدون دلیل تخلف انتظامی می‌باشد. مطابق ماده ۱۲۴،
[۸] قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۱۲۴.
و برای صدور احضارنامه نخست باید از طرف مقام قضایی دستور احضار داده شود و دستور خطاب به دفتر دادگاه یا دادسرا صادر می‌شود که باید صریح و روشن باشد.
[۹] مهاجری، علی، آیین رسیدگی در دادسرا، تهران، ‌انتشارات فکرسازان، چاپ دوم، ۱۳۸۳، ص۹۷.
[۱۰] مدنی، سید جلال الدین، آیین دادرسی کیفری ۱ و ۲ انتشارات پایدار، ۱۳۸۰، چاپ دوم، ص ۲۲۹.
[۱۱] آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، ج۵، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، چاپ اول، ص۸۷.


۲.۲ - احضار شهود

اگر رسیدگی کیفری بر اساس شکایت شاکی باشد و شاهدی را معرفی کند که دادگاه علم به شاهد گرفتن او در هنگام وقوع جرم داشته باشد و یا احقاق حق متوقف به شهادت شاهدی باشد که دادگاه علم به شاهد بودن وی دارد و یا تحقیق به جهت ارتباط جرم با امنیت و نظم عمومی باشد احضار شاهد جایز است. (مطابق ماده ۸۶)
[۱۲] قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۸۶.
هر یک از شهود و مطلعین باید در موعد مقرر حاضر شوند در صورت عدم حضور برای بار دوم احضار می‌شوند. چنانچه بدون عذری موجه حضور نیابند به دستور دادگاه جلب خواهند شد. (مطابق ماده ۱۵۹)
[۱۳] قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۱۵۹.
در ترتیب احضار شهود محدودیتی وجود ندارد و قاضی به هر طریق ممکن است شاهد را احضار می‌کند. چنانچه شهود و مطلعین برای حضور در دادگاه مدعی ضرر و زیانی از حیث شغل و کار و یا هزینه ایاب و ذهاب نمایند، دادگاه پس از تشخیص ورود ضرر میزان آن را معین، و مدعی احضار مکلف به تودیع آن در صندوق دادگستری می‌باشد. چنانچه شهود بیمار بوده و نتواند حاضر شود و یا تعداد شهود زیاد بوده و در یک محل مقیم باشند در اینصورت قاضی به محل اقامت آنها رفته و اظهارات آنها را اخذ می‌کند. اگر شهود در خارج از حوزه ماموریت قاضی باشند، به دادگاه محل شهود نیابت در اخذ شهادت می‌دهد، که اظهارات شهود را صورت جلسه نموده و عودت دهد. در صورتی که یکی از شهود از تابعیت نیروهای مسلح باشد باید حداقل ۲۴ ساعت قبل از تحقیق از طریق فرمانده یا رئیس او احضار شود و فرمانده مکلف به اعزام فرد به دادگاه می‌باشد. (مطابق ماده ۱۵۰)
[۱۴] قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۱۵۰.
[۱۵] مدنی، سید جلال الدین، آیین دادرسی کیفری ۱ و ۲ انتشارات پایدار، ۱۳۸۰، چاپ دوم، ص ۳۶۲.
[۱۶] ایمانی، ‌عباس، فرهنگ اصطلاحات حقوق کیفری، تهران، انتشارات آریان، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص ۲۰.
[۱۷] باقری، علیرضا، آیین دادرسی کیفری سه استاد انتشارات نوای دانش، تهران، ۱۳۸۴، چاپ اول ص۲۵۹.
[۱۸] آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، ج۵، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، چاپ اول، ص۱۲۰.



احضارنامه در دو نسخه تنظیم می‌شود که یک نسخه را متهم گرفته و نسخه دیگر را امضاء کرده به مامور احضار ردّ می‌کند. هرگاه ابلاغ احضاریه به واسطه معلوم نبوده یا ابلاغ آن به محل اقامت ممکن نباشد، و به طریق دیگری هم ابلاغ احضاریه ممکن نگردد، با تعیین وقت رسیدگی متهم یک نوبت به وسیله یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار یا محلی احضار و در صورت عدم حضور رسیدگی به ترتیب غیابی انجام می‌گیرد. قانون آیین دادرسی کیفری خود را از بیان ترتیبات ابلاغ احضارنامه که در حالات مختلف ضوابط خاصی دارد بی نیاز دانسته و به آیین دادرسی مدنی ارجاع داده است. (طبق ماده ۱۱۵)
[۱۹] قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۱۱۵.
[۲۰] مدنی، سید جلال الدین، آیین دادرسی کیفری ۱ و ۲ انتشارات پایدار، ۱۳۸۰، چاپ دوم،ص ۲۳۱.
[۲۱] حکیمی نژاد، امرالله، اعتمادی، علی علیزاده، نهاد دادسرا در نظم حقوقی کنونی، تهران، انتشارات سپهر ادب، ۱۳۸۶، چاپ اول، ص۹۸.



متهم احضار شده مکلف است و در وقت مقرر و یا در مهلت تعیین شده شخصاً نزد مرجع احضار کننده حاضر شود. نوشتن لایحه دفاعیه یا معرفی وکیل نمی‌تواند متهم را از حضور در نزد مرجع قضایی معاف کند. اگر متهم نتواند حضور یابد چنانچه عذر موجهی داشته باشد؛ می‌تواند آن را اعلام کند. در ماده ۱۱۶،
[۲۲] قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۱۱۶.
شش مورد عذر موجه بیان شده است ولی متهمی که حضور پیدا نکرده و گواهی عدم امکان حضور هم نفرستاده باشد به دستور قاضی جلب می‌شود. (مطابق ماده ۱۱۷)
[۲۳] قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۱۱۷.
بنابراین ضمانت اجرای احضارنامه جلب است.
[۲۴] آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، ج۵، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، چاپ اول، ص ۹۸.



۱. متهم احضار شده باشد.
۲. احضارنامه به متهم ابلاغ شده باشد.
۳. ابلاغ احضارنامه صحیحاً صورت گرفته باشد.
۴. متهم حاضر نشده باشد.
۵. متهم برای عدم حضور، عذر موجهی اعلام ننموده باشد.
با اجتماع این شرایط مقام قضایی دستور جلب متهم را صادر خواهد نمود.
[۲۵] آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، ج۵، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، چاپ اول، ص۱۰۰.



۱- در احضارنامه برای متهم فرصت کافی داده می‌شود و تا در مهلت تعیین شده شخصاً نزد مرجع احضار کننده حاضر شود ولی در برگه جلب چنین فرصتی داده نمی‌شود.
۲- برگ احضارنامه را کارکنان دفتری امضاء می‌کنند ولی برگ جلب را فقط مقام قضایی می‌تواند امضاء نماید.
۳- عذرهایی که برای عدم حضور متهم وجود داشت برای عدم جلب متهم عذر موجه قانونی وجود ندارد.
[۲۶] آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، ج۵، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، چاپ اول، ص۹۹.



‌ا. ضابطه ماهوی
که در ماده ۱۲۴،
[۲۷] قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۱۲۴.
بیان شده است که مقام قضایی برای احضار یا جلب متهم و مظنون باید دلایل کافی داشته باشد.
‌ب. ضابطه شکلی
۱- احضار باید کتبی و به وسیله فرم چاپی مخصوص که حاوی نکات قانونی است و عنوان احضاریه دارد انجام گیرد.
۲- در فرم احضاریه باید اسم و شهرت احضار شونده و تاریخ و ساعت و علت احضار و محل حضور و نتیجه عدم حضور قید شود.
۳- در ابلاغ احضاریه به متهم باید مقررات و ترتیبات مربوط به ابلاغ مذکور در قانون آیین دادرسی مدنی، مراعات شود.
۴- چنانچه محل اقامت متهم معلوم نباشد و به این جهت یا به طریق قانونی دیگری هم نتوان احضاریه را به متهم ابلاغ نمود توسط انتشار آگهی در روزنامه، احضاریه صورت خواهد گرفت.
[۲۸] شاملو احمدی، محمد حسین، دادسرا و تحقیقات مقدماتی، نشر دادیار، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۲۹۶.



۱. دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷، چاپ دوم.
۲. ایمانی، ‌عباس، فرهنگ اصطلاحات حقوق کیفری، تهران، انتشارات آریان، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص۲۰.
۳. شاملو احمدی، محمد حسین، دادسرا و تحقیقات مقدماتی، نشر دادیار، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۲۹۵.
۴. اداره حقوقی قوه قضائیه، نظریه شماره ۶۹۶/ ۳۳۹ مورخ ۱۸/ ۱۱/ ۱۳۶۵.
۵. اداره حقوقی قوه قضائیه، نظریه شماره ۶۷۳۷/ ۷ – ۱۲/ ۱۲/ ۱۳۶۵.
۶. جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ‌ترمینولوژی حقوق تهران، گنج دانش، ۱۳۸۷، چاپ ۱۹، ص۳۱.
۷. آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، ج۲، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، چاپ اول، ص۸۴.
۸. قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۱۲۴.
۹. مهاجری، علی، آیین رسیدگی در دادسرا، تهران، ‌انتشارات فکرسازان، چاپ دوم، ۱۳۸۳، ص۹۷.
۱۰. مدنی، سید جلال الدین، آیین دادرسی کیفری ۱ و ۲ انتشارات پایدار، ۱۳۸۰، چاپ دوم، ص ۲۲۹.
۱۱. آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، ج۵، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، چاپ اول، ص۸۷.
۱۲. قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۸۶.
۱۳. قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۱۵۹.
۱۴. قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۱۵۰.
۱۵. مدنی، سید جلال الدین، آیین دادرسی کیفری ۱ و ۲ انتشارات پایدار، ۱۳۸۰، چاپ دوم، ص ۳۶۲.
۱۶. ایمانی، ‌عباس، فرهنگ اصطلاحات حقوق کیفری، تهران، انتشارات آریان، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص ۲۰.
۱۷. باقری، علیرضا، آیین دادرسی کیفری سه استاد انتشارات نوای دانش، تهران، ۱۳۸۴، چاپ اول ص۲۵۹.
۱۸. آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، ج۵، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، چاپ اول، ص۱۲۰.
۱۹. قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۱۱۵.
۲۰. مدنی، سید جلال الدین، آیین دادرسی کیفری ۱ و ۲ انتشارات پایدار، ۱۳۸۰، چاپ دوم،ص ۲۳۱.
۲۱. حکیمی نژاد، امرالله، اعتمادی، علی علیزاده، نهاد دادسرا در نظم حقوقی کنونی، تهران، انتشارات سپهر ادب، ۱۳۸۶، چاپ اول، ص۹۸.
۲۲. قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۱۱۶.
۲۳. قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۱۱۷.
۲۴. آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، ج۵، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، چاپ اول، ص ۹۸.
۲۵. آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، ج۵، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، چاپ اول، ص۱۰۰.
۲۶. آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، ج۵، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، چاپ اول، ص۹۹.
۲۷. قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۱۲۴.
۲۸. شاملو احمدی، محمد حسین، دادسرا و تحقیقات مقدماتی، نشر دادیار، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۲۹۶.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «احضار»، تاریخ بازیابی:۱۳۹۹/۱۲/۱۱.    






جعبه ابزار