• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احصان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



احصان در لغت به معنای بنای مستحکم و غیر قابل نفوذ است که صفتی ارزشی و ثابت را در شخصیت فرد را نشان می‌دهد.



احصان از ریشه «حصن» است و حصن در اصل به معنای ممنوعیت و مصونیت بخشیدن و حفظ كردنو به ‌معناى بناى مستحكم و غیرقابل نفوذ یا به معنای مکان مرتفع و نفوذناپذیر است. به همین مناسبت به مردان و زنان دارای همسر و زنان پاک دامن و عفیف که از آمیزش جنسی با دیگران خود را حفظ می‌کنند محصن و محصنه گفته می‌شود و نیز به زنان آزاد در مقابل کنیزان نیز گفته شده، زیرا آزادی آن‌ها در حقیقت به منزله حریمی است که مانع دخالت دیگران در کارهای آنان می‌شودو بر همین اساس نیز به معنای اسلام و بلوغ آمده است.


لطافت کاربرد واژه احصان در قرآن کریم از این جهت است که صفتی ارزشی و ثابت در شخصیت فرد را نشان می‌دهد با صرف نظر از برخورد با عوامل خارجی؛ ولی به ظاهر، این ویژگی‌ها در «حفظ» به‌کار نرفته است. به زره که انسان را از آسیب و جراحت مصون می‌دارد، درع حصین می‌گویند. قرآن می‌فرماید: صنعت زره‌سازی را به حضرت داوود (علیه السلام) یاد دادیم تا مردم، از خطرهای جنگ حفظ شوند: «و‌عَلَّمنهُ صَنعَةَ لَبوس لَکم لِتُحصِنَکم مِن بَأسِکم‌...». در جای دیگر، از قلعه‌ها و دژهای مستحکم یهود که بر اثر ترس از جنگ در آن‌ها پناه می‌گرفتند، نام می‌برد: «لا یقتِلونَکم جَمیعًا اِلاّ فی قُرًی مُحَصَّنَة اَو مِن وراءِ جُدُر‌...»، «... و‌ ظَنّوا اَنَّهُم مانِعَتُهُم حُصونُهُم مِنَ اللّهِ‌...».

۲.۱ - احصان با داشتن همسر

در این كاربرد، واژه محصَن و محصَنه (به فتح‌صاد) به هر یك از زن و مرد، اطلاق مى‌شود؛ زیرا آنان با ازدواج از گناهان بسیارى حفظ مى‌شوند. قرآن مى‌فرماید: «وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ...». در این آیه، ازدواج با زنان شوهردار حرام و یك مورد با «اِلاّ ما مَلَكَت اَیمنُكُم» استثنا و این جمله به دو گونه تفسیر شده ‌است:
الف) زنان اسیر شده از دشمن در جنگ اگر شوهر داشته باشند، نكاحشان با اسارت فسخ ‌مى‌شود و پس از استبرا (عدهمسلمانان مى‌توانند با آنان ازدواج كنند. جریان اسارت زنان قبیله اوطاس در حنین، این تفسیر را تأیید ‌مى‌كند.
ب) اگر كنیزان شوهردار فروخته شوند، علقه زوجیت بین کنیز و شوهرش باطل مى‌شود؛ چون این معامله در حكم طلاق است و مالک جدید پس از استبرا مى‌تواند با او آمیزش كند یا او را به ازدواج شخص دیگرى درآورد. جمله «اِلاّ ما‌مَلَكَت اَیمنُكُم» در هر دو صورت استثنای منقطع است؛ زیرا در هر حال نمى‌توان با زن شوهردار (محصَنه) ازدواج كرد. منظور از (محصن) مردى است که همسرى دارد و همسرش در اختیار او است ، و (محصنه) به زنى مى گویند که شوهر دارد و شوهرش نزد او است ، هر گاه کسى با داشتن چنین راه مشروعى باز هم مرتکب زنا بشود حد او اعدام مى باشد، شرائط و کیفیت اجراى این حکم در کتب فقهى مشروحا آمده است.

۲.۲ - احصان بر اثر پاكدامنى

به زن یا مردى كه عفت داشته باشد به این اعتبار كه عفاف موجب مصونیت مى‌شود، «محصَن و محصَنه» و به اعتبار این ‌كه او خود را حفظ مى‌كند، «محصِن و محصِنه» گویند. قرآن درباره حضرت مریم علیهاالسلام با آن كه هیچ‌گاه ازدواج نكرد، در دو مورد لفظِ احصان را بكار برده است: «وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا: و همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دمیدیم؛ او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود! ». «وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْ‌جَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّ‌وحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ: و به یاد آور زنی را که دامان خود را پاک نگه داشت؛ و ما از روح خود در او دمیدیم؛ و او و فرزندش (مسیح‌) را نشانه بزرگی برای جهانیان قرار دادیم! » طبق گفته برخى این آیات، از مقام والاى مریم علیهاالسلام حکایت مى‌كند و صفت پابرجا و ثابت عفت‌ورزى در او را نشان مى‌دهد كه به جاى «حفظ» بكار برده شده است. این‌گونه احصان، درباره كنیزان نیز بكار رفته است. آیه‌ ۳۳ سوره نور از واداشتن کنیزان به زنا براى كسب درآمد، نهی مى‌كند و مى‌گوید: اگر خود آنان میل به پاكدامنى دارند، فحشا را بر آنان تحمیل نكنید: «وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا». در آیه‌ ۵ سوره مائده نیز «محصَن» سه بار به همین معنا آمده است.«الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَّهُمْ ۖ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَ‌هُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ‌ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ ۗ وَمَن يَكْفُرْ‌ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَ‌ةِ مِنَ الْخَاسِرِ‌ينَ: امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده؛ و (همچنین) طعام اهل کتاب، برای شما حلال است؛ و طعام شما برای آنها حلال؛ و (نیز) زنان پاکدامن از مسلمانان، و زنان پاکدامن از اهل کتاب، حلالند؛ هنگامی که مهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشید؛ نه زناکار، و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید. و کسی که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه می‌گردد؛ و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود. »در این آیه، ازدواج با زنان پاكدامن مسلمان و اهل ‌کتاب تجویز شده است: «...‌وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ...»؛ سپس به خود مردان خطاب كرده كه شما نیز پاكدامن باشید، نه زناکار و صاحب دوست پنهانى: «...‌مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ...».واژه احصان در آیات ۲۴‌ـ‌۲۵ سوره نساء نیز درباره مردان: «مُحصِنینَ غَیرَ مُسفِحینَ» و درباره زنان: «مُحصَنت غَیرَ مُسفِحت» آمده ‌است. از آیاتى كه به مجازات متهم‌كننده اشخاص پاكدامن پرداخته و احصان قذف را مطرح كرده، دو آیه در سوره نور است. در آیه ‌۴ آمده: كسى كه بدون آوردن ۴ شاهد، زن محصنه را به زنا متهم كند، سه حكم دارد. نخست آن كه حد قذف (۸۰ تازیانه) را بر او مى‌زنند؛ دوم این ‌كه شهادتش پذیرفته نمى‌شود و سوم آن كه به فسق محكوم مى‌گردد: «وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ».و در آیه ‌۲۳ سوره نور، بار دیگر مسأله متهم‌سازى زنان پاكدامن كه مؤمن و از آلودگى‌ها بى‌خبر هستند، مطرح شده و دورى متهم‌كنندگان از رحمت پروردگار و مواجهه آنان با عذاب را بیان كرده است: «إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ».قرآن مى‌گوید: تصور نكنند كه با این عمل مى‌توانند از کیفر الهى دور بمانند. خدا آنان را از رحمت خویش دور مى‌كند و در آخرت، كیفرى سخت مى‌دهد. در احصان قذف ، شرایطى معتبر است: شخص اتهام زده شده به جز پاكدامنى باید بالغ، عاقل، آزاد و مسلمان و اتهام زننده نیز باید بالغ و عاقل باشد تا حد قذف اجرا ‌شود.

۲.۳ - احصان، بر اثر حریت

احصان، گاهى به ‌معناى آزاد بودن است؛ زیرا آزاد بودن، پیشگیرى مى‌كند كه كسى مالك انسان شود و در نتیجه فرمانش درباره او نافذ باشد یا از آن جهت كه نقصان بردگى در او وجود ندارد و شاید از آن جهت كه آزاد بودن زن، مانع از ارتكاب زنا مى‌شود؛ چرا كه در گذشته زنا در بین كنیزان رایج بوده است و آزادها از آن ننگ داشته‌اند.این احصان در آیه‌ ۲۵ سوره نساء آمده كه در آن، ازدواج با كنیزان را در ‌صورت عدم امكان ازدواج با زنان آزاد، تجویز كرده«وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ۚ وَاللَّـهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُم ۚ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ ۚ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَ‌هُنَّ بِالْمَعْرُ‌وفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ‌ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ۚ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنكُمْ ۚ وَأَن تَصْبِرُ‌وا خَيْرٌ‌ لَّكُمْ ۗ وَاللَّـهُ غَفُورٌ‌ رَّ‌حِيمٌ : و آنها که توانایی ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن باایمان را ندارند، می‌توانند با زنان پاکدامن از بردگان باایمانی که در اختیار دارید ازدواج کنند -خدا به ایمان شما آگاه‌تر است؛ و همگی اعضای یک پیکرید- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمایید، و مهرشان را به خودشان بدهید؛ به شرط آنکه پاکدامن باشند، نه بطور آشکار مرتکب زنا شوند، و نه دوست پنهانی بگیرند. و در صورتی که «محصنه» باشند و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. این (اجازه ازدواج با کنیزان) برای کسانی از شماست که بترسند (از نظر غریزه جنسی) به زحمت بیفتند؛ و (با این حال نیز) خودداری (از ازدواج با آنان) برای شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است. » و شاهد این ‌كه مقصود از «محصنات» در این آیه زنان آزاد هستند، تقابل آن با «فَمِن ما مَلَكَت اَیمنُكُم» است.برخى آیه ‌۵ سوره مائده «وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ»را به ازدواج با زنان آزاد مسلمان و زنان آزاد از اهل‌کتاب مربوط دانسته و احتمال اراده زنان پاكدامن را ضعیف دانسته‌اند.

۲.۴ - احصان به ‌سبب اسلام

پذیرش اسلام به عنوان صورت دینى، انسان را از پیروى شهوات و هوای نفس حفظ مى‌كند. نیز مى‌توان گفت: با ‌اسلام، جان و مال، محترم و محفوظ مى‌ماند. در آیه ‌۲۵ سوره نساء احتمال داده‌اند كه احصان به ‌معناى اسلام باشد: «...‌فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ».محصنات در آیه ‌۵ سوره مائده، دو بار تكرار شده كه آن را نیز به «زنان مسلمان» تفسیر كرده‌اند؛ با این توضیح كه مقصود از «المحصَنتُ مِنَ المُؤمِنتِ» زنانى هستند كه در اصل مسلمانند و «المُحصَنت مِن الّذین اُوتواالكِتب» زنانى به ‌شمار مى‌روند كه اهل ‌كتاب بوده و ‌مسلمان شده‌اند.

۲.۵ - احصان بر اثر بلوغ

برخى، احصان را به ‌معناى «بلوغ» گرفته و جمله «فَاِذا اُحصِنَّ‌...» را به بلوغ كنیزان معنا كرده‌اند؛ در نتیجه این آیه، اجراى نیمى از حد زنان آزاد را بر كنیزان بالغ، واجب مى‌كند.




۳.۱ - حرمت ازدواج با زن شوهردار

حرمت ازدواج و آمیزش با زن شوهردار:
۱. «حر مت علیکم امهاتکم وبناتکم واخواتکم وعماتکم وخالاتکم وبنات الاخ وبنات الاخت وامهاتکم اللاتی ار ضعنکم واخواتکم من الر ضاعة وامهات نسائکم ور بائبکم اللاتی فی حجور کم من نسائکم اللاتی دخلتم بهن فان لم تکونوا دخلتم بهن فلا جناح علیکم وحلائل ابنائکم الذین من اصلابکم وان تجمعوا بین الاختین الا ما قد سلف ان اللـه کان غفور ا ر حیما : حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمه‌ها، و خاله‌ها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانی که شما را شیر داده‌اند، و خواهران رضاعی شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافته‌اند از همسرانی که با آنها آمیزش جنسی داشته‌اید -و چنانچه با آنها آمیزش جنسی نداشته‌اید، (دختران آنها) برای شما مانعی ندارد- و (همچنین) همسرهای پسرانتان که از نسل شما هستند (-نه پسرخوانده‌ها-) و (نیز حرام است بر شما) جمع میان دو خواهر کنید؛ مگر آنچه در گذشته واقع شده؛ چرا که خداوند، آمرزنده و مهربان است.»
۲. «والمحصنات من النساء الا ما ملکت ایمانکم کتاب اللـه علیکم واحل لکم ما ور اء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین غیر مسافحین فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجور هن فر یضة ولا جناح علیکم فیما تر اضیتم به من بعد الفر یضة ان اللـه کان علیما حکیما : و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شده‌اید؛ (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است؛) اینها احکامی است که خداوند بر شما مقرر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد)، برای شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید؛ در حالی که پاکدامن باشید و از زنا، خودداری نمایید. و زنانی را که متعه (ازدواج موقت) می‌کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده‌اید. (بعدا می‌توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید.) خداوند، دانا و حکیم است.»

۳.۲ - جواز آمیزش با زن شوهردار کافر

جواز آمیزش با زن شوهردار کافر، در صورت اسیر و مملوک شدن وی در جنگ:
۱. «حر مت علیکم امهاتکم وبناتکم واخواتکم وعماتکم وخالاتکم وبنات الاخ وبنات الاخت وامهاتکم اللاتی ار ضعنکم واخواتکم من الر ضاعة وامهات نسائکم ور بائبکم اللاتی فی حجور کم من نسائکم اللاتی دخلتم بهن فان لم تکونوا دخلتم بهن فلا جناح علیکم وحلائل ابنائکم الذین من اصلابکم وان تجمعوا بین الاختین الا ما قد سلف ان اللـه کان غفور ا ر حیما : حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران ، و خواهران، و عمه‌ها، و خاله‌ها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانی که شما را شیر داده‌اند، و خواهران رضاعی شما، و مادران همسرانتان ، و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافته‌اند از همسرانی که با آنها آمیزش جنسی داشته‌اید -و چنانچه با آنها آمیزش جنسی نداشته‌اید، (دختران آنها) برای شما مانعی ندارد- و (همچنین) همسرهای پسرانتان که از نسل شما هستند -نه پسرخوانده‌ها) و (نیز حرام است بر شما) جمع میان دو خواهر کنید؛ مگر آنچه در گذشته واقع شده؛ چرا که خداوند، آمرزنده و مهربان است.»
۲. «والمحصنات من النساء الا ما ملکت ایمانکم کتاب اللـه علیکم واحل لکم ما ور اء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین غیر مسافحین فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فریضة و لا جناح علیکم فیما تر اضیتم به من بعد الفریضة ان اللـه کان علیما حکیما : و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شده‌اید؛ (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است؛) اینها احکامی است که خداوند بر شما مقرر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد)، برای شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید؛ در حالی که پاکدامن باشید و از زنا، خودداری نمایید. و زنانی را که متعه (ازدواج موقت) می‌کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده‌اید. (بعدا می‌توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید.) خداوند، دانا و حکیم است.» «الا ما ملکت...» استثناء از زنان شوهردار است؛ یعنی مگر زنان شوهرداری که در تملک شما هستند. در روایتی از امام علی علیه‌السّلام نقل شده است: «مقصود زنانی هستند که به سبب اسارت، به تملک درآمده‌اند».

۳.۳ - کیفر زنای محصنه کنیز

کیفر زنای کنیز شوهردار، نصف کیفر زنای زنان آزاد پاک دامن:
«ومن لم یستطع منکم طولا ان ینکح المحصنات المؤمنات فمن ما ملکت ایمانکم من فتیاتکم المؤمنات واللـه اعلم بایمانکم بعضکم من بعض فانکحوهن باذن اهلهن وآتوهن اجور هن بالمعر وف محصنات غیر مسافحات ولا متخذات اخدان فاذا احصن فان اتین بفاحشة فعلیهن نصف ما علی المحصنات من العذاب ذلک لمن خشی العنت منکم وان تصبر وا خیر لکم واللـه غفور ر حیم: و آنها که توانایی ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن باایمان را ندارند، می‌توانند با زنان پاکدامن از بردگان باایمانی که در اختیار دارید ازدواج کنند -خدا به ایمان شما آگاه تر است؛ و همگی اعضای یک پیکرید- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمایید، و مهرشان را به خودشان بدهید؛ به شرط آنکه پاکدامن باشند، نه بطور آشکار مرتکب زنا شوند، و نه دوست پنهانی بگیرند. و در صورتی که «محصنه» باشند و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. این (اجازه ازدواج با کنیزان) برای کسانی از شماست که بترسند (از نظر غریزه جنسی) به زحمت بیفتند؛ و (با این حال نیز) خودداری (از ازدواج با آنان) برای شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است.» طبق آیه ۲ از سوره نور، کیفر زنای زنان آزاد، صد تازیانه است؛ بنابراین، نصف آن، پنجاه تازیانه می‌شود.«الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَ‌أْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ‌ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ: هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفتمحبّت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! »

۳.۴ - شرایط احصان رجم

شرایط احصان رجم عبارتند از:
۱. مرد یا زن همسر دائم (نه متعه) یا مرد، کنیز داشته باشد.
۲. هر یك از آنان آزاد باشند.
۳. آمیزش صورت گرفته باشد.
۴. ‌دسترسى به همسر ممكن باشد؛ بنابراین، هر یك از زن یا شوهر كه محبوس یا مسافر باشد، از احصان خارج مى‌شود.
برخى گفته‌اند: قرآن، رجم محصن و محصنه را مطرح نكرده است؛ ولى راوندی از بعضى مفسران نقل مى‌كند كه در دو جا ؛ اول سوره اسراء، آیات ۳۲و۳۳؛ دوم سوره انعام، آیه۱۵۱ پس از آن كه از زنا، نهی مى‌كند و آن را كارى زشت و راهى ناپسند مى‌شمارد، مى‌گوید: هرگز نفس محترمى را كه خدا قتلش را حرام كرده، مكشید مگر آن كه به حق مستحق قتل شود: «وَلَا تَقْرَ‌بُوا الزِّنَىٰ ۖ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا: و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهی است! »« وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّ‌مَ اللَّـهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِ‌ف فِّي الْقَتْلِ ۖ إِنَّهُ كَانَ مَنصُورً‌ا : و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده، برای ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم؛ اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است! »؛«قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّ‌مَ رَ‌بُّكُمْ عَلَيْكُمْ ۖ أَلَّا تُشْرِ‌كُوا بِهِ شَيْئًا ۖ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ۖ وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُم مِّنْ إِمْلَاقٍ ۖ نَّحْنُ نَرْ‌زُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ ۖ وَلَا تَقْرَ‌بُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ‌ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ ۖ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّ‌مَ اللَّـهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ۚ ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ: بگو: «بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک خدا قرار ندهید! و به پدر و مادر نیکی کنید! و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزی می‌دهیم؛ و نزدیک کارهای زشت نروید، چه آشکار باشد چه پنهان! و انسانی را که خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید! مگر بحق (و از روی استحقاق)؛ این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده، شاید درک کنید! »


۱. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۳۳.    
۲. ابن فارس، مقاییس اللغه، ج‌۲، ص‌۶۹.    
۳. نووی، محی الدین بن شرف، تهذیب‌ الاسماء، ج‌۳، ص‌۶۵، «حصن».    
۴. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۳، ص۱۲۷۱.    
۵. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۲، ص۲۳۴‌‌۲۳۵.    
۶. قیومی مقری، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۷۵.    
۷. قیومی مقری، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۷۶.    
۸. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۴۰.    
۹. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۵۶۱.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۶۹.    
۱۱. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج‌۲، ص‌۲۳۶.    
۱۲. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج‌۲، ص‌۲۳۵.    
۱۳. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج‌۲، ص‌۲۳۵.    
۱۴. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القران، ص‌۲۳۹.    
۱۵. نووی، محی الدین بن شرف، تهذیب‌ الاسماء، ج‌۳، ص‌۶۶.    
۱۶. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۱.    
۱۷. حشر/سوره۵۹، آیه۱۴.    
۱۸. حشر/سوره۵۹، آیه۲.    
۱۹. عاملی جبعی، علی بن احمد، الروضة‌ البهیه، ج۹، ص۷۲.    
۲۰. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القران، ص۲۳۹‌-‌۲۴۰.    
۲۱. نووی، محی الدین بن شرف، تهذیب‌ الاسماء، ج‌۳، ص‌۶۶.    
۲۲. نووی، محی الدین بن شرف، تهذیب‌ الاسماء، ج‌۳، ص‌۶۶.    
۲۳. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۳۸.    
۲۴. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص۳۳.    
۲۵. نساء/سوره۴، آیه۲۴.    
۲۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۸، ص‌۱۵۵.    
۲۷. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج‌۸، ص۱۵۵.    
۲۸. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج‌۳، ص‌۱۶۲.    
۲۹. نساء/سوره۴، آیه۲۴.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص‌۳۷۰.    
۳۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۳۶۳.    
۳۲. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۳۸.    
۳۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۰۵.    
۳۴. تحریم/سوره۶۶، آیه۱۲.    
۳۵. انبیا/سوره۲۱، آیه۹۱.    
۳۶. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج‌۲، ص‌۲۳۶.    
۳۷. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۳۸. مائده/سوره۵، آیه۵.    
۳۹. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج‌۶، ص‌۵۸۹.    
۴۰. مائده/سوره۵، آیه۵.    
۴۱. نساء/سوره۴، آیه۲۴.    
۴۲. نساء/سوره۴، آیه۲۵.    
۴۳. نور/سوره۲۴، آیه۴.    
۴۴. نور/سوره۲۴، آیه۲۳.    
۴۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۹۴.    
۴۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۱۷-۴۱۸.    
۴۷. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج‌۸، ص‌۱۵‌-‌۱۶.    
۴۸. عاملی جبعی، علی بن احمد، مسالک الافهام، ج‌۱۰، ص۲۴۹.    
۴۹. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۴۰.    
۵۰. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص۳۳.    
۵۱. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۴۸.    
۵۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۴، ص‌۲۶۶‌‌۲۶۷.    
۵۳. نسا/سوره۴، آیه۲۵.    
۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌ البیان، ج‌۳، ص‌۵۴.    
۵۵. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج‌۱۱، ص‌۲۹۴.    
۵۶. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۳۴.    
۵۷. مائده/سوره۵، آیه۵.    
۵۸. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، الطبری، ج‌۹، ص‌۵۸۱.    
۵۹. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج‌۳، ص‌۴۴۵‌‌۴۴۶.    
۶۰. نووی، محی الدین بن شرف، تهذیب الاسماء، ج۳، ص‌۶۶.    
۶۱. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص۳۳.    
۶۲. نووی، محی الدین بن شرف، تهذیب‌ الاسماء، ج‌۳، ص‌۶۶.    
۶۳. موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه، ج‌۷، ص‌۱۱۰.    
۶۴. نسا/سوره۴، آیه۲۵.    
۶۵. مائده/سوره۵، آیه۵.    
۶۶. قطب راوندی، فقه القرآن، ج‌۲، ص‌۱۳۴.    
۶۷. نسا/سوره۴، آیه۲۵.    
۶۸. نساء/سوره۴، آیه۲۳.    
۶۹. نساء/سوره۴، آیه۲۴.    
۷۰. نساء/سوره۴، آیه۲۳.    
۷۱. نساء/سوره۴، آیه۲۴.    
۷۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۵۹.    
۷۳. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، نورالثقلین، ج۱، ص۴۶۶.    
۷۴. نساء/سوره۴، آیه۲۵.    
۷۵. نور/سوره۲۴، آیه۲.    
۷۶. قطب راوندی، فقه القرآن، ج‌۲، ص‌۳۷۱.    
۷۷. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج‌۲۳، ص‌۳۲۳.    
۷۸. اسرا/سوره۱۷، آیه۳۲.    
۷۹. اسرا/سوره۱۷، آیه۳۳.    
۸۰. انعام/سوره۶، آیه۱۵۱.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۴۱۴، برگرفته از مقاله «احصان».    


رده‌های این صفحه : احصان | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار