• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احرام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: محرم (ابهام‌زدایی).

نخستین عمل از مناسک عمره و حج را احرام گویند. احرام با نیت و تلبیه و پوشیدن دو جامه احرام تحقق می‌یابد. از آن در باب حج بحث شده است.



تعریف‌های مختلفی از احرام در فقه شده است:
۱. ماهیّت ترکیب یافته از پوشیدن دو جامۀ احرام، نیّت و تلبیه.
۲. عمل مرکّب از نیّت و تلبیه.
۳. آمادگی نفسانی بر ترک محرّمات تا پایان مناسک.
۴. واقع ساختن تلبیه همزمان با نیّت حج یا عمره، پوشیدن دو جامۀ احرام و واقع ساختن تلبیه مقارن با نیّت،
۵. صفت اعتباری برآمده از یکی از دو سبب:
الف. التزام به ترک محرّمات یا قصد ترک آن‌ها،
ب. تلبیه، آنچه بر تلبیه مترتّب می‌گردد.


اِحرام در لغت به معنای منع کردنو در اصطلاح فقهی با معنای ورود در نماز یا حج یا عمره گویند.
در این نوشته مراد «اِحرام حج» می‌باشد.
از این موضوع در باب حج بحث شده و مهم‌ترین مباحث آن عبارت است از:


کوتاه نکردن موی سر و ریش از اول ذیقعده برای حاجی و یک ماه قبل از عمره برای عمره‌گزار به قول مشهور، گرفتن ناخن و شارب، نظافت کردن خود، غسل احرام، محرم شدن پس از فریضه     و خواندن نماز احرام، از مقدّمات و مستحبات قبل از احرام به شمار می‌روند.

امام خمینی در تحریرالوسیله و مناسک حج ضمن برشمردن موارد مذکور از مستحبات احرام، درباره غسل پیش از احرام می‌نویسند: مستحب است «که پیش از احرام در میقات غسل احرام بنماید، و این غسل از زن حائض و نفساء نیز صحیح است، و تقدیم این غسل به‌خصوص در صورتی که خوف آن باشد که در میقات آب یافت نشود جایز است، و در صورت تقدیم اگر در میقات آب یافت شد مستحب است غسل را اعاده بنماید، و بعد از این غسل اگر مکلف لباسی را پوشید یا چیزی را خورد که بر مُحرم حرام است باز هم اعاده مستحب است، و اگر مکلف در روز غسل نمود از غسل تا آخر شب آینده کفایت می‌کند و همچنین اگر غسل در شب نمود تا آخر روز آینده کافی است ولی اگر بعد از غسل و پیش از احرام به حدث اصغر محدث شد غسل را اعاده نماید.»
و درباره ترتیب احرام بستن نیز می‌فرمایند: مستحب است «که احرام را به ترتیب ذیل ببندد: در صورت تمکن بعد از فریضه ظهر، و در صورت عدم تمکن بعد از فریضه دیگر، و در صورت عدم تمکن از آن بعد از شش یا دو رکعت نماز نافله، در رکعت اول پس از «حمد» سوره «توحید» و در رکعت دوم سوره «جحد» را بخواند، و شش رکعت افضل است، و بعد از نماز حمد و ثنای الهی را به‌جا آورد و بر پیغمبر و آل او صلوات بفرستد. آنگاه بگوید: ...»


احرام در بردارندۀ فعل‌ها و ترک‌هایی است. افعال یا واجب است یا مستحب و ترک‌ها نیز یا حرام است یا مکروه.


واجباتی که برای تحقق احرام شرط می‌باشد:

۵.۱ - لباس احرام برای مرد

پوشیدن دو جامۀ احرام برای مرد که یکی ازار (لنگ) نام دارد و از ناف تا زانو را می‌پوشاند و دیگری رداء که بر دوش انداخته شود.
لباس احرام باید شرایط لباس نمازگزار را داشته باشد.

۵.۲ - لباس احرام برای زن

در لباس احرام زن کیفیّت خاصی شرط نیست و در این که می‌تواند حریر خالص بپوشد یا نه، اختلاف است.

۵.۳ - نیت

نیّت کردن در تحقق احرام شرط است.
امام خمینی می‌نویسند: «عمره و حج و اجزای آنها از عبادات است و باید با نیت خالص برای طاعت خداوند تعالی به‌جا آورد.» و «نیت؛ یعنی انسان در حالی که می‌خواهد مُحرم شود به احرام عمره تمتع، نیت کند عمره تمتع را و لازم نیست قصد کند ترک محرّماتی را که بر مُحرم پس از احرام، حرام می‌شود، بلکه کسی که به قصد عمره تمتع یا حج تمتع لبیک‌های واجب را گفت، مُحرم می‌شود چه قصد بکند احرام را یا نکند و چه قصد بکند ترک محرّمات را یا نکند. پس کسی که می‌داند ارتکاب می‌کند بعضی محرّمات را مثل زیر سایه رفتن در حال سفر، احرام او صحیح است، ولی احتیاط آن است که قصد کند ترک محرّمات را.» و «آنچه ذکر شد که لازم نیست قصد کند ترک محرّمات را، در غیر آن محرّماتی است که عمره یا حج را باطل می‌کند مثل اکثر محرّمات، و اما آنچه عمره یا حج را باطل می‌کند مثل نزدیکی با زن در بعضی از صور که ذکر خواهد شد پس با قصد ارتکاب آن احرام باطل است بلکه غیر‌ممکن است.»

۵.۴ - تلبیه

تلبیه (گفتن لبّیک‌های چهارگانه). و «صورت آن بنابر اصح آن است که بگوید: لَبَّیْکَ اَللَّهُمَّ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ لَاشَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ. و به این مقدار اگر اکتفا کند مُحرم شده و احرامش صحیح است، و احتیاط مستحب آن است که پس از آن که چهار «لبیک» را به صورتی که گفته شده گفت، بگوید: اِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلْکَ، لَاشَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ. و اگر بخواهد احتیاط بیشتر کند پس از گفتن آنچه ذکر شد، بگوید: لَبَّیْکَ، اَللَّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ، اِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلْکَ، لَاشَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ.»


۱. تکرار تلبیه در حال احرام به ویژه هنگام خوابیدن و برخاستن از خواب، بر آمدن بر بلندی و فرود آمدن از آن و پس از هر نماز واجب و مستحب و هنگام سحر.
۲. بلند کردن صدا به تلبیه برای مرد به قول مشهور.
۳. تلفّظ آنچه نیّت می‌نماید.
۴. شرط کردن با خدا هنگام احرام مبنی بر خروج از احرام در صورت پیدایش حادثه‌ای که مانع ادامۀ مناسک گردد.
۵. احرام در لباس سفید و از جنس پنبه.


۱. شکار حیوان وحشی صحرایی و نیز ذبح آن، نشان دادن آن به شکارچی، نگهداری آن تا وقتی که بمیرد یا دیگری آن را شکار کند و خوردن گوشت آن، هر چند غیر محرم آن را شکار کرده باشد.
۲. آمیزش با همسر و نیز بوسیدن، لمس و نگاه کردن از روی لذّت به او.
۳. عقد ازدواج برای خود یا دیگری و نیز شاهد بر عقد بودن به قول مشهور.
۴. استمناء.
۵. استعمال عطر؛ البته در این که استعمال همۀ انواع عطر حرام است یا برخی از انواع آن مانند مشک، عود و عنبر، اختلاف است. قول نخست به مشهور نسبت داده شده است. به قول مشهور، استعمال خلوق کعبه (چیزی که کعبه را با آن خوش‌بو می‌کنند)، حرام نیست.
۶. گرفتن بینی از بوی بد به قول مشهور.
۷. پوشیدن لباس دوخته برای مرد و قفّازین (دستکشی که زنان عرب در درون آن پنبه می‌گذاردند و می‌پوشیدند تا انگشتان و دستشان پوشیده بماند) برای زن.
۸. سرمه کشیدن به چیز خوش‌بو به قول مشهور. در حرمت و کراهت سرمۀ سیاه کشیدن، اختلاف است.
۹. پوشاندن تمام روی پا برای مرد به قول مشهور.
۱۰. فسوق.
۱۱. جدال.
۱۲. کشتن و انداختن شپش از بدن در صورت آزار نداشتن آن به قول مشهور. در بقیّۀ حشرات مانند پشه، کک و کنه، اختلاف است.
۱۳. انگشتر به دست کردن به قصد زینت و نیز استعمال زیور آلات برای زن به قصد زینت به قول مشهور.
۱۴. استعمال روغن خوش‌بو و مالیدن هر نوع روغن به بدن به قول مشهور.
۱۵. ازالۀ مو از بدن به تراشیدن یا کندن و مانند آن مگر به جهت ضرورت.
۱۶. پوشاندن سر برای مرد.
۱۷. ارتماس (سر در آب فرو بردن).
در این که ارتماس به طور مستقل از محرّمات احرام است یا از مصادیق عنوان قبلی یعنی پوشاندن سر به شمار می‌رود، اختلاف است. بنابر قول اول، حرمت آن مشترک بین زن و مرد است، ولی بنابر قول دوم، اختصاص به مرد دارد.
۱۸. پوشاندن صورت با روبند برای زن، لیکن به قول مشهور اسدال جایز است.
۱۹. سایه قرار دادن بالای سر در حال حرکت و سیر بین منازل مکّه و مدینه برای مرد مگر به جهت ضرورت و عذر. در این که حکم یاد شده اختصاص به سواره دارد یا پیاده را نیز شامل می‌شود، اختلاف است.
۲۰. ناختن گرفتن.
۲۱. کندن و قطع کردن درخت یا گیاه حرم جز درخت میوه و گیاه اذخر و آنچه در ملک انسان روییده است.
۲۲. حمل سلاح بدون ضرورت به قول مشهور.
۲۳. غسل دادن و حنوط کردن محرم میّت با کافور.
۲۴. نگاه کردن در آیینه به قول مشهور.


۱. احرام در لباس سیاه، راه راه و چرکین.
۲. خوابیدن بر رختخواب و بالش زرد.
۳. حمّام کردن و کیسه و مانند آن بر بدن کشیدن.
۴.لبّیک گفتن در پاسخ کسی که او را صدا می‌زند.
در کراهت و حرمت استعمال حنا برای زینت و نیز بوییدن گل، اختلاف است.


احرام احکام فرعی دیگری نیز دارد که به آنها پرداخته می‌شود:

۹.۱ - محل احرام

محل احرام یکی از میقات‌های تعیین شده است.

۹.۲ - شرط نبودن طهارت از حدث

طهارت از حدث اکبر و‌ اصغر در احرام شرط نیست.

۹.۳ - ترک احرام بعد از انجام مناسک

اگر پس از انجام مناسک متوجه شود که احرام را ترک کرده، چنانچه ترک آن از روی ناآگاهی به مسأله یا فراموشی باشد، نزد مشهور فقها عملش صحیح است.

۹.۴ - انعقاد احرام در حج تمتع، افراد و قران

انعقاد احرام در حج تمتّع و افراد، تنها با تلبیه است؛ ولی در حج قران بنابر قول مشهور هم به تلبیه منعقد می‌شود و هم به اشعار یا تقلید.

۹.۵ - وجوب احرام برای دخول در مکه

احرام به حج یا عمره برای داخل شدن در مکّه واجب است. بیمار و کسی که به اقتضای شغلش لازم است به طور مکرر تردد نماید و نیز کسی که از احرام قبلی‌اش یک ماه نگذشته است، می‌توانند بدون احرام وارد مکّه شوند.

۹.۶ - کیفیت احرام زن

احرام زن مانند احرام مرد است، مگر در آنچه که برای زن استثنا شده است مانند پوشیدن لباس دوخته و پوشاندن سر.

۹.۷ - احرام دوم قبل از اتمام احرام اول

پیش از اتمام اعمال احرام قبلی، احرام دوباره جایز نیست.

۹.۸ - خروج از احرام به سبب عذر

محرم اگر به سبب احصار یا صدّ از انجام بقیّۀ مناسک بازماند، می‌تواند با شرایطی از احرام خارج شود.


برخی اعمال در حال احرام موجب ثبوت کفاره بر محرم می‌گردد:

۱۰.۱ - اعمال موجب کفاره

ارتکاب برخی محرّمات احرام مانند شکار کردن، آمیزش با همسر و نیز بوسیدن و نگاه کردن با لذّت به او، استمناء، پوشاندن سر برای مرد، استعمال بوی خوش، پوشیدن لباس دوخته، سایه قرار دادن بر سر در حال حرکت به قول مشهور، ناخن گرفتن، ازالۀ مو از بدن، جدال و قطع گیاه حرم، موجب ثبوت کفّاره می‌گردد، امّا ارتکاب محرّمات دیگر، کفّاره ندارد.

۱۰.۲ - انجام اعمال موجب کفاره توسط دیوانه یا سهوا

به قول مشهور، کفّاره از دیوانه و نیز کسی که از روی ناآگاهی یا فراموشی مرتکب یکی از محرّمات دارای کفّاره- جز شکار- شده باشد ساقط است.


۱. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة، ج۴، ص۴۳.    
۲. حلی، ابن ادریس، السرائر، ج۱، ص۵۲۷.    
۳. عاملی، محمد بن مکی، غایة المراد فی شرح نکت الإرشاد، ج۱، ص۳۸۹.    
۴. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۹۷-۱۹۹.    
۵. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة، ج۱۱، ص۳۵۹.    
۶. خوئی، ابوالقاسم، المعتمد فی شرح العروة الوثقی، ج۳، ص۲۵۴.    
۷. قیومی مقری، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ص۷۲.    
۸. انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۰۵.    
۹. طباطبایی، علی، مستند الشیعة، ج۱۱، ص۲۶۳-۲۸۰.    
۱۰. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۵، ص۲.    
۱۱. بحرانی، یوسف، الحدائق الناظرة، ج۱۵، ص۹.    
۱۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۵.    
۱۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۶.    
۱۴. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۳۲-۲۳۶.    
۱۵. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۳۹-۲۴۲.    
۱۶. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۴۲-۲۴۵.    
۱۷. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۹۹.    
۱۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۶۶.    
۱۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۶۶.    
۲۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۶۶.    
۲۱. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۱۵.    
۲۲. انصاری، محمدعلی، الموسوعة‌ الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۰۸.    
۲۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۶۷.    
۲۴. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۷۲-۲۸۲.    
۲۵. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸،‌ ص۲۸۲-۲۷۸.    
۲۶. انصاری، محمدعلی، الموسوعة‌ الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۱۰.    
۲۷. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۸۶.    
۲۸. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۹۷-۳۰۸.    
۲۹. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۱۷-۳۲۹.    
۳۰. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۳۱.    
۳۱. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۳۵.    
۳۲. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۴۱.    
۳۳. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۴۶.    
۳۴. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۴۹.    
۳۵. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۵۵-۳۶۸.    
۳۶. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۰-۳۷۲.    
۳۷. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۴-۳۷۶.    
۳۸. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۷.    
۳۹. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۸۲.    
۴۰. خوئی، ابوالقاسم، معتمد العروة، ج۳، ص۴۸۰.    
۴۱. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۸۹-۳۹۱.    
۴۲. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۹۴.    
۴۳. طباطبایی، علی، مستند الشیعة، ج۱۲، ص۳۰.    
۴۴. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۱۱.    
۴۵. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۱۲.    
۴۶. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۱۷-۴۱۹.    
۴۷. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۲۲.    
۴۸. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۲۱.    
۴۹. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۴۸.    
۵۰. انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۲۰–۳۱۱.    
۵۱. نجفی جواهری، محمد حسن، الکلام، ج۱۸، ص۴۱۹– ۲۸۶.    
۵۲. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۲۳-۴۳۷.    
۵۳. موسوی گلپایگانی، محمدرضا، مناسک مراجع، ص۷۶    .
۵۴. انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۲۲–۳۲۱.    
۵۵. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۴، ص۶۲۹.    
۵۶. موسوی گلپایگانی، محمدرضا، مناسک مراجع، ص۷۷.    
۵۷. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۳.    
۵۸. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۵، ص۴۸.    
۵۹. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۳۷-۴۴۹.    
۶۰. طباطبایی، علی، ریاض المسائل، ج۶، ص۳۴۹-۳۵۳.    
۶۱. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۵۰.    
۶۲. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۵۰.    
۶۳. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۱-۱۴۵.    
۶۴. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۸۹-۴۳۸.    
۶۵. نراقی، احمد، مستند الشیعة، ج۱۳، ص۲۹۸.    
۶۶. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۴۳۸-۴۴۰.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۱.    
سایت پژوهه    
• ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.


رده‌های این صفحه : حج | دیدگاه های فقهی امام خمینی | فقه




جعبه ابزار