• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احادیث مجعوله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



چند حدیث از اخبار مشهوره که علمای فن، طبق همین قواعد به مجعول بودن آنها تصریح کرده‌اند از کتاب شریف (اربعین) شیخ اجل بهاء الدین عاملی رضوان الله علیه نقل نموده، آنگاه به پاره‌ای از نکات لازمه اشاره نمائیم:



۱ـ حدیث: الشقی من شقی فی بطن امه( شقی و بدسرشت در شکم مادر هم شقی است). این خبر را مرحوم مامقانی نیز در مقباس الدرایه جزو مجعولات شمرده: نیز ابن شهر آشوب در کتاب متشابهات القران مجعول بودن آنرا نقل کرده ولی شیخ صدوق در کتاب توحید، حدیث را با معنائی که امام برای آن نقل فرموده نقل کرده و همچنین طریحی در مجمع البحرین در ماده (شقا).
۲ـ الجنة دار الاسخیاء (بهشت خانه سخاوتمندان است).
۳ـ طاعة النساء ندامة (اطاعت از زنان موجب پشیمانی است).
۴ـ دفن البنات من المکرمات (بگور کردن دختران از بزرگواری است).
۵ـ اطلب الخیر عند حسان الوجوه ( نیکی را نزد خوش صورتان بیابید).
۶ـ لا هم الا هم الدین و لا وجع الا وجع العین (غمی جز غم وام و دین و دردی حز درد چشم در حقیقت غم و درد نیست).
۷ـ الموت کفارة لکل مسلم ( مرگ کفاره گناه هر مسلمانی است).
۸ـ ان التجار هم الفجار (همانا بازرگانان بدکاران‌اند).
۹ـ ان النبی قال: ان الله یتجلی یوم القیمة للخلائق عامة و یتجلی لک یا ابابکر، خاصة (پیغمبر فرمود: خداوند در روز قیامت برای مردم بطور عموم برای ابوبکر خصوصی تجلی می‌کند).
۱۰ـ قال (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) : حدثنی جبرئیل: ان الله لما خلق الارواح، اختار روح ابی بکر من بین الارواح (پیغمبر از جبرئیل نقل فرمود: که چون خداوند ارواح را خلق فرمود روح ابو بکر را از آن میان برگزید).
۱۱ـ ان اول ما یؤتی کتابه بیمینه عمر بن الخطاب و له شعاع کشعاع الشمس قیل فاین ابا بکر؟ فقال سرقته الملائکه (اول کسی که نامه عملش را بدست راستش می‌دهند عمر بن الخطاب است در حالی که مانند خورشید نورانی است عرض کردند ابوبکر (که از عمر افضل است) کجاست؟ فرمود فرشتگان او را دزدیده بودند).
۱۲ـ من سب ابابکر و عمر قتل و من سب علیا و عثمان جلد الحد (کسی که ابو بکر یا عمر را دشنام دهد می‌کشند، و کسی که علی یا عثمان را ناسزا گوید فقط بمقدار حد تازیانه می‌زنند).
۱۳ـ زرغبا، تزدد حبا (روز در میان بدیدار هم روید تا دوستی زیاد شود).
۱۴ـ النظر الی الخضرة تزید فی البصر (نگاه به سبزه نور چشم را زیاد می‌کند).
۱۵ـ من قاد اعمی اربعین خطوة غفر الله له (کسی که چهل گام عصاکش کوری شود خداوند او را می‌آمرزد).
۱۶ـ العلم علمان علم الادیان و علم الابدان (علم منحصر به دو نوع است علم دین و علم تن آدمی).
شیخ این احادیث را از صغانی که از بزرگان علم الحدیث است و خود کتابی در موضوعات نگاشته نقل می‌کند. آنگاه حکایت شخصی را که در قرن هفتم هجری در هند ظهور کرده و مدعی درک زمان و صحابت پیغمبر بود و از آنجناب برای مردم نقل حدیث می‌کرد و مردم نیز او را تصدیق می‌نمودند نقل می‌فرماید.
حسن بن محمد صغانی یا صاغانی (منسوب بصغانیان چغانیان) از علما و محدثین بزرگ و اکابر علوم ادب است. وی شیخ اجازه روایتی سید احمد بن طاووس و سید عبد الکریم بن طاووس، می‌باشد.
از تالیفات وی در حدیث کتب ذیل شهرت دارد: شرح صحیح بخاری، مشارق الانوار النبویة من صحاح الاخبار المصطفویه (که در اسلامبول چاپ شده). الدرر ـ الملتقطة فی بیان الاحادیث الموضوعة (که شیخ بهائی احادیث فوق را از همین کتاب نقل فرموده است).


چون سخن بدینجا رسید، بی مناسبت نیست عده‌ای از معروفین به کذب و وضع حدیث را، طبق نوشته کتاب شریف (الغدیر) معرفی نموده و تصریح ائمه فن و رجالیون را درباره آنان یادآور شویم. برای مزید اطلاع نیز رجوع شود به جلد اول استقصاء الافهام تالیف میر حامد حسین کنتوری هندی صاحب عبقات، متوفای ۱۳۰۶ ه در لکنهو.
۱ـ ابو سعید ابان بن جعفر بصری. وی کذابی است که جعل حدیث از پیغمبر می‌نمود. و حتی بیش از سیصد حدیث از ابو حنیفه نقل کرده که وی هیچیک از آنها را روایت ننموده (بنقل از ذهبی در میزان الاعتدال. و مقدسی در تذکرة الموضوعات. و سیوطی در اللئالی المصنوعة فی الاحادیث الموضوعة).
۲ـ ابو اسماعیل ابان بن ابی عیاش. که شعبه گوید: ردای من صدقه باشد، اگر وی در حدیث دروغ نگفته. نیز گوید اگر مردی زنا کند بهتر از آنست که از ابان حدیثی نقل نماید. و من اگر از بول دراز گوش خود بیاشامم بهتر از نقل حدیث از این مرد است. زیرا وی بیش از هزار و پانصد حدیث از تنها انس بن مالک نقل کرده که اکثر اصلی ندارد (بنقل از تهذیب ابن حجر عسقلانی).
۳ـ ابو منصور ابراهیم بن فضل اصفهانی که یکی از حفاظ بوده گویند در بازار اصفهان می‌ایستاد و باسناد خود از حفظ روایت می‌کرد. نیز گویند وی کذابی بوده، که فی الحال حدیث جعل می‌کرد. و سند عده‌ای از احادیث منکره را باسناد صحیح تبدیل و نقل می‌نمود.
۴ـ ابراهیم بن هدبه، کذاب ناپاکی بوده که احادیث باطلی را نقل و بانس نسبت می‌داد. (بنقل از تاریخ بغداد و سه کتاب پیش).
۵ـ احمد بن عبدالله جویباری، کذابی وضاع بوده. که از وی تعبیر بدجال نموده‌اند.
بیهقی گوید: وی بیش از هزار حدیث وضع نموده. حاکم فرماید: وی احادیثی در فضائل سنین عمر آدمی وضع کرده که به هیچوجه نقل آنها روا نیست.
سیوطی گوید هزاران حدیث برای کرامیه وضع نمود نیز گفته‌اند وی ده هزار حدیث جعل کرده. ـ احمد بن صلت مغلس که در سلسله وضاعین، بی حیاءتر از او نبوده. وی احادیثی در فضائل ابی حنیفه جعل نموده.
پیشوای این فرقه محمد بن کرام بود که از سیستان به غرجستان راند شده و پیروان وی در زمان او از فرومایگان شورمین و افشین بودند. و به روزگار ولایت محمد بن طاهر به نیشابور آمد و اندکی از مردم روستاهای آنشهر از کشاورزان از بدعت او پیروی کردند. و گمراهی‌های پیروان او امروز گونه گونه است که بشمار نیاید.
از آنجمله است که ابن کرام پیروانش را به جسمانی دانستن پروردگار خویش خواند. و ابن کرام در کتاب خویش آورده: که خدایتعالی مماس یعنی چسبنده بر تخت خویش است. و عرش جایگاه او است
[۱] محمدجواد مشكور، ترجمه الفرق بین الفرق ابو منصور بغدادی ص۲۲۰

شرح حال ویرا در پاورقی صفحه از کتاب مزبور به قلم آقای جواد مشکور به بینید. عقاید وی را به طور مشروح در تبصرة العوام
[۲] مرتضی داعی‌الاسلام، تبصرة العوام ص۶۴ تا ۷۵
چاپ مرحوم اقبال آشتیانی ببینید.
ابن کرام بسال ۲۵۵ هجری در گذشت. در وجه تسمیه پدرش به کرام گویند که وی تاکستان داشته (کرم بفتح کاف درخت انگور تاک را گویند) حواشی آقای سعید نفیسی بر
[۳] ابوالفضل بیهقی، تاریخ بیهقی ج۲ ص. ۹۱۵

۷ـ ابو بشر مروزی که فقیهی نیکو و خوش بیان بوده، معذلک احادیثی از پدر و جدش نقل نموده و سلسله سند صحیح، برای آن احادیث با تغییر مختصری وضع می‌نمود (نقل از شذرات الذهب).
۸ـ ابو عبدالله باهلی معروف به غلام خلیل، که از بزرگان زهاد بوده. ولی به جعل و وضع حدیث شهرت داشته. و حتی بوی اعتراض شد که این احادیث را از کجا و چرا نقل نموده‌ای؟ گفت برای نرم کردن قلوب عامه، جعل کردم.
۹ـ سلیمان نخعی که از زهاد بوده گفته‌اند بیشتر شبها قائم و روزها صائم بوده. معذلک حاکم درباره وی گوید: در اینکه سلیمان وضع حدیث می‌کند، شکی نیست. گرچه بسیار عابد میباشد. (نقل از اللئالی المصنوعه سیوطی و انس المطالب ابن درویش بیرونی).
۱۰ـ اسحق بن مهشاد که بر مذهب کرامیه جعل حدیث می‌کرد و کتابی در فضائل محمد بن کرام نوشته که تمام دروغ و جعل است (بنقل از اللئالی المصنوعه).
۱۱ـ عبد المغیث حنبلی بغدادی متوفای ۵۸۳ که از حفاظ بوده و کتابی در فضایل یزید بن معاویه پرداخت که جملگی از احادیث موضوعه و ساختگی ترتیب یافته بود.
ابن جوزی کتابی به نام (الرد علی المتعصب العنید عن لعن یزید) در نقض آن نگاشت (نقل از شذرات).
باری صاحب الغدیر (در همین مجلد پنجم) ترجمه هفتصد تن از مشاهیر کذابین و وضاعین را آورده که ما تراجم مزبور را از آن التقاط و برای نمونه ذکر کردیم. و چنانکه مشاهده میشود، گروهی از این جماعت از زهاد و عباد قوم به شمار می‌روند.
ولی روی پاره‌ای از نظریات غلط، از جعل و وضع حدیث باک نداشته بلکه خود را در این امر مثاب و ماجور می‌دیدند.
چنانکه بابی عصمت گفتند تو از کجا و بچه طریق احادیثی در فضیلت قرآن و سور آن از عکرمه و ابن عباس نقل نمودی؟ گفت چون من مردم را از قرآن معرض و رو گردان و به فقه ابی حنیفه و مغازی محمد بن اسحق مشغول دیدم، این احادیث را وضع کردم.
حاکم از یکی از زهاد نقل نموده که بوی گفتند چرا احادیث در فضیلت قرآن و سور آن می‌ساختی؟ وی همین جواب ابی عصمت را پاسخ گفت.
آنگاه بوی گفتند مگر نشنیده‌ای که پیغمبر فرمود هر کس بر من دروغ ببندد جایگاهش پر از آتش گردد؟ گفت من بروی دروغ نبستم بلکه به نفع وی حدیث ساختم. (ما کذبت علیه انما کذبت له.)
میسرة بن عبد ربه گفت من برای ترغیب مردم وضع حدیث نمودم و اجر خویش را از خدا می‌طلبم. باری منظور ما از ذکر این مطالب این است که به مجرد زهد و نیکی اشخاص سلسله حدیث، نمی‌توان حکم به صحت آن نمود. بلکه باید اطمینان بوثاقت ناقلین، پیدا نمود. و آنگاه که به صحت سند ، وثوق داشت با میزان عقل، مفاد حدیث را سنجید. که فرموده‌اند: حدیث تدری خیر من الف تروی) دانستن یک حدیث بهتر از نقل هزار روایت است). و مخصوصا این میزان را در احادیث اصول اعتقادات مثل توحید و صفات حق، امامت، معاد و سایر ابواب معارف چون خلقت و مشیت و قضا و قدر و جبر و تفویض، طینت و میثاق، خلقت ارواح و علویات، فضایل و مناقب، معراجیات و غیرها، بیشتر باید بکار برد. و اما در احکام و قواعد فقهی ، چون اغلب مبتنی بر تعبد است، و از طرفی ادله حجیت خبر (چنانکه در محل خود ثابت شده)
[۴] آخوند الخراساني، کفایة الاصول ج۲ مبحث حجیت ظن.
ناظر به لزوم تطبیق عمل بر مفاد آنهاست، این اشکال، کمتر است.
علاوه که فقهاء در این باره رنج فراوان برده و اخبار فقه را چنانکه بایست، تنقیح و قواعدی برای جرح و تعدیل آن بیان ساخته‌اند.
[۵] رسائل شیخ انصاری در تعادل و تراجیح. کفایه ج۲ همین مبحث تقریرات مرحوم نائینی (از شیخ محمد علی خراسانی) مبحث مزبور. مقدمه رجال بو علی (تنقیح المقال) .

نیز می‌دانیم که دواعی جعل در نفس احکام کمتر. و در ابواب معارف (و اصول دین) و فضایل، بیشتر بوده و اتفاقا محظ نظر آقایان که در طریق وعظ و تبلیغ رهسپارند، همین قسمت از اخبار است وقهرا مواجه با همین دشواری‌اند.
ولی با تاییدات حضرت احدیت و مجاهدات شخصی، امر سهل شده و طبق وعده الهی که من جاهد فینا لنهدینهم سبلنا
بسر چشمه فیض (کلامهم نور) و اصل، و خود و تشنگان طریق معارف را از سراب این وادی، بشراب طهور کلمات معصومین (علیه‌السّلام) ایصال فرمایند. و البته در این امر خطیر، اجر جزیل خواهند داشت.




۱. محمدجواد مشكور، ترجمه الفرق بین الفرق ابو منصور بغدادی ص۲۲۰
۲. مرتضی داعی‌الاسلام، تبصرة العوام ص۶۴ تا ۷۵
۳. ابوالفضل بیهقی، تاریخ بیهقی ج۲ ص. ۹۱۵
۴. آخوند الخراساني، کفایة الاصول ج۲ مبحث حجیت ظن.
۵. رسائل شیخ انصاری در تعادل و تراجیح. کفایه ج۲ همین مبحث تقریرات مرحوم نائینی (از شیخ محمد علی خراسانی) مبحث مزبور. مقدمه رجال بو علی (تنقیح المقال) .




سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «احادیث مجعوله و وضاعین حدیث»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۲۱    






جعبه ابزار