• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اجابت نفرین امام حسین در کربلا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




امام حسین (علیه‌السّلام) عبدالله بن حوزه را نفرین کردند. ناگاه اسب او رم کرد و او را به هلاکت رساند.



مردی از قبیله بنی تمیم به نام عبدالله بن حوزه از میان لشکر دشمن بیرون آمد و در مقابل امام حسین (علیه‌السّلام) ایستاد و گفت: ‌ای حسین، ‌ای حسین، امام فرمود: چه می‌خواهی؟ گفت: تو را به آتش [دوزخ] بشارت باد. امام فرمود: هرگز چنان نخواهد بود، من به سوی پروردگاری مهربان و آن شفیعی که شفاعتش پذیرفته است می‌روم.(کلا، انی اقدم علی رب رحیم وشفیع مطاع. در نسخه‌های موجود کتاب الارشاد، سخن امام (به سوی پروردگار مهربان و شفیعی...) به عبدالله بن حوزه نسبت داده شده است؛ اما دقت و بررسی بیشتر نشان می‌دهد چنان که در متن آمده، جمله مزبور سخن امام است.)


آنگاه امام پرسید: این کیست؟ یارانش گفتند: این فرزند حوزه است. امام گفت: پروردگارا، او را به سوی آتش ببر. (اللهم حزه الی النار) ناگاه اسب او بنای چموشی گذاشت و او را به سوی چاله‌ای کشید و او از روی اسب لغزید و پایش به رکاب گیر کرد و با سر از اسب آویزان شد. در این هنگام اسبش رم کرد و او را می‌کشید، سر او به هر سنگ و تنه درختی می‌خورد تا به هلاکت رسید. اما شیخ مفید می‌نویسد: پای چپش در رکاب گیر کرد و پای راستش از رکاب آزاد شد. در این هنگام مسلم بن عوسجه بر او یورش برد و پای راستش را قطع کرد. آنگاه اسب، او را کشید و با خود برد و سر او را به هر سنگ و خاکی می‌کوبید، تا آنکه به هلاکت رسید.


مسروق بن وائل که یکی از شاهدان حادثهٔ کربلا بوده است، همین قضیه را با تفصیل بیشتری نقل می‌کند و در آخر می‌گوید: با دیدن این واقعه، لشکر عمر بن سعد را رها کردم و به عقب برگشتم. عبدالجبار برادر مسروق می‌گوید: از او علت عقب‌نشینی را پرسیدم، گفت: من از این خاندان چیزی را دیدم که هرگز با آنها نخواهم جنگید.


۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۰.    
۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۴۸.    
۳. شیخ مفید، محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۲.    
۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۱.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۷۶۸-۷۶۹.






جعبه ابزار