• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابولهب در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: ابولهب (مقالات مرتبط).

ابولهب از اعلام مصرح قرآن می باشد.



سوره مسد صریحاً در نفرین و زشت شماری او و همسرش نازل شد. در شأن نزول این سوره (با اختلافی اندک) آمده که چون پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) پس از نزولِ «وَ‌أَنذِر عَشِیرَتَکَ الأَقرَبِین» دعوت از خویشاوندانش را آغاز کرد
[۳] جامع‌البیان، مج۱۵، ج۳۰، ص‌۴۳۹.
یا برای دعوت عمومی بر فراز کوه صفا رفت
[۵] البصائر، ج‌۶۰، ص‌۲۹۸.
[۶] جامع‌البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۴۴۰.
و پس از أخذ تأیید از مردم به راست‌گویی، پیام الهی را آشکار کرد، ابولهب از سر خشم به او گفت:تبّاً لک، ألهذا دعوتنا دستت زیان‌کار باد برای همین ما را دعوت کردی؟»
[۷] جامع البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۴۳۹.
خداوند در پاسخ به این سخن، سوره پیشین را فرو فرستاد:«تَبَّت یَدا اَبی لَهَب و تَبّ زیان‌کار باد دستان ابولهب و خود او هم زیان‌کار شد».


بخش اوّل در لعن و نفرین او و بخش دیگر گزارشی غیبی است و چون تحقق آن قطعی است، به صیغه ماضی آمده است،
[۸] تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۴۶۱.
بنابراین، قول به این‌که وجود فعل ماضی، دلیل بر نزول سوره پس از مرگ ابولهب است،
[۹] اعلام القرآن، ص‌۹۱.
چندان مدلّل نمی‌نماید، به‌هر حال، مراد آیه این است:عمل ابولهب که از دست بر می‌آید، سودی برای او نداشته،
[۱۰] جامع‌البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۴۳۸.
خودش نیز با افتادن در آتش زیان‌کار شد.
[۱۱] مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۸۵۱.


۲.۱ - مراد از تباب در سوره

زمخشری مراد از تباب را نابودی دانسته و بر آن است که روزی ابولهب سنگی برداشت تا به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بزند، امّا نتوانست و آیه اشاره به‌آن است. در زیان‌کاری دستان او، آرای دیگری نیز وجود دارد.
[۱۳] المغازی، ج۳، ص۸۷۴.
[۱۵] غرائب‌القرآن، ج‌۶، ص‌۵۸۹.
«ما اَغنی عَنهُ مالُهُ و ما کَسَب مالش و دستاوردش به‌کارش نیامد»، به این معنا که اندوخته‌ها و دارایی‌هایش، وی را از عذاب جهنّم حفظ نخواهند کرد
[۱۶] تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۴۶۱.
یا این‌که سرمایه‌ها و آن‌چه از منافع چارپایان به او رسیده و به‌دست آورده، برای او سودی ندارد. برخی گفته‌اند:مراد آن است که مال او و فرزندانش، بی‌نیازش نمی‌کنند
[۱۸] جامع‌البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۴۴۰.
و عذاب الهی را از او دور نمی‌سازند.
[۱۹] مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۸۵۲.



میبدی، این آیه را در پاسخ آن سخن ابولهب می‌داند که گفته بود:اگر آن‌چه پسر برادرم می‌گوید، حق باشد، من همه اموالم را برای جانم فدیه می‌دهم.
[۲۰] کشف‌الاسرار، ج‌۱۰، ص۶۵۷.
[۲۱] روض‌الجنان، ج‌۲۰، ص‌۴۵۶.
«سَیَصلی نارًا ذاتَ لَهَب‌، زود است که به آتشی شعله ور در آید.» او به آتش شدیدی در خواهد آمد که شعله‌های آن، گرداگرد او را فرا می‌گیرد. طبرسی این آیه را دلیل بر صدق گفتار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌داند که از مرگ ابولهب در حال کفر خبر می‌دهد.
[۲۲] مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۸۵۲.
آلوسی، سین در «سَیَصلی» را برای تأکید در وعید و حتمیّت آن و تنوین در «نارًا» را نشان بزرگی آتش می‌داند
[۲۳] روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۳۰، ص‌۴۷۱.
و نکره آمدن «لَهَب» نیز برای بیان هیبت و ترس‌انگیزی آن است.


«و‌امرَاَتُهُ حَمّالَةَ الحَطَب‌ فی جیدِها حَبلٌ مِن مَسَد، و زنش هیزم‌کش (و آتش افروز معرکه) است و ریسمان از لیف خرما برگردن دارد.» این آیه، فرجام شوم و ناگوار همسر ابولهب را که در آزار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با شوهرش هم‌دست بود، بیان می‌دارد. گفته‌اند:ام‌جمیل، شبان‌گاه خار و خاشاک بر سر راه رسول خدا می‌ریخت تا او را بیازارد و آیه به آن اشاره دارد. برخی معتقدند:مراد آن است که او بین مردم به سخن چینی می‌پرداخت تا آتش دشمنی برانگیزد، در‌حالی‌که در گردنش ریسمانی از لیف خرما بود و آیه نیز برای تحقیر او، وی را با چنین تصویری ارائه کرده‌است.
[۲۶] مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۸۵۲.

شاید آیه بیان حال او در جهنّم باشد، به این معنا که در پشت او هیمه‌ای از چوب جهنّم و در گردنش زنجیری از آتش است و وبال کار خویش را به گردن می‌کشد.
[۲۷] تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۴۶۲.



از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل است که هرکس سوره تبّت را قرائت کند، امیدوارم که خداوند او و ابولهب را در یک خانه جمع نکند.
[۲۸] تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۴۶۲.
فخر رازی در این سوره، از سه خبر غیبی سخن به‌میان می‌آورد:
نابودی و زیان‌کاری ابولهب،
بهره نبردن او از مال و فرزند،
اهل آتش بودن او.


این سوره گذشته از آن‌چه بیان شد، از دیرباز مورد گفت و گوهای تفسیری فراوانی واقع شده‌است، به‌ویژه از این جهت که چرا خداوند، برخلاف سوره کافرون ، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را به گفتن و نفرین کردن، مأمور نکرده و خود به دفاع از حضرت برخاسته است؟ و این‌که آیا این سوره، زمینه ایمان آوردن ابولهب را مسدود نمی‌کند و او را در کفرش مجبور نمی‌سازد؟ ... در پاسخ به سؤال دوم برخی از مفسران گفته‌اند:تعلق قضای حتمی الهی به افعال اختیاری انسان، باعث بطلان اختیار نمی‌شود، چون فرض این است که فعل و اراده الهی به فعل اختیاری انسان تعلق گرفته و اگر فعل انسان به اختیار خود او صادر نشود باعث می‌شود اراده خداوند از مرادش تخلف پیدا کند و این محال است

۶.۱ - اجبار و اختیار در امر انسان

به عبارت دیگر، خداوند می‌داند که هر کس با استفاده از اختیار و آزادی‌اش چه کاری را انجام می‌دهد، مثلاً در آیات مورد بحث خداوند از آغاز می‌دانسته که ابولهب و همسرش با میل و اراده خود هرگز ایمان نمی‌آورند نه با اجبار و الزام. به تعبیر دیگر عنصر آزادی اراده و اختیار نیز جزء معلوم خداوند بوده، او می‌دانسته است که بندگان با صفات اختیار و با اراده خویش چه عملی را انجام می‌دهند، بنابراین، چنین علمی و خبر دادن از چنان آینده‌ای تأکیدی است بر مسأله اختیار، نه دلیلی بر اجبار.
به‌هر حال، نزول این سوره ، به دیگران نشان داد که نزد خدا و درین امور دین ، هرگز به خویشاوندی توجه نمی‌شود،
[۳۳] الفرقان، ج‌۲۰، ص‌۵۰۱.



افزون بر این، مفسران در ذیل آیاتی چند، از ابولهب سخن به‌میان آورده‌اند:
در ذیل آیات ۹۴‌ ۹۵ سوره حجر آورده‌اند:ابولهب یکی از مسخره‌کنندگان بود که خداوند وعده داد تا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را از شرّ آنان کفایت کند
[۳۵] مناقب، ج۱، ص۱۰۶‌-۱۰۷.
:«فَاصدَع بِما تُؤمَرُ واَعرِض عَنِ المُشرِکین اِنّا کَفَینکَ المُستَهزِءین، پس آن‌چه را دستور یافته‌ای آشکار کن و از مشرکان روی بگردان. ما تو را از (شرّ)ریش‌خندکنندگان کفایت (و حمایت) می‌کنیم.»


عطا، مراد از «شانِئَک» در آیه‌۳ سوره کوثر را ابولهب دانسته است، هرچند دیگر مفسران، مراد از آن را عاص بن وائل می‌دانند.
گفته‌اند:مراد از «اَفَمَن حَقَّ عَلَیهِ کَلِمَةُ العَذاب» ‌ ابولهب و پسرش عتبه است،
[۴۱] غررالتبیان، ص‌۴۵۲.
امّا با توجه به مسلمان شدن عتبه در فتح مکه و نیز پایداریش در جنگ حنین ، چنین تطبیقی، منطقی به نظر نمی‌رسد، گرچه در مورد ابولهب می‌تواند صادق باشد.


«اَفَمَن شَرَحَ الله صَدرَهُ لِلاِسلمِ فَهُوَ عَلی نُور مِن رَبِّهِ فَوَیلٌ لِلقسیَةِ قُلوبُهُم مِن ذِکرِ الله اولئِکَ فی ضَلل مُبِین، آیا کسی که خداوند دلش را به اسلام گشاده داشته است و از سوی پروردگارش از نوری (‌هدایت) برخوردار است، (همانند سخت دلان است)، پس وای بر آنان که از ترک یاد الهی، سخت‌دل هستند، اینان‌اند که در گمراهی آشکارند.» واحدی بر آن است که آیه درباره حمزه ، علی ، و ابولهب و فرزندانش نازل شده. علی (علیه‌السلام) و حمزه کسانی‌اند که خداوند سینه‌شان را گشاده است و ابولهب و فرزندانش کسانی‌اند که قلوبشان از ذکر خدا قاسی و سخت‌است.
[۴۳] اسباب النزول، ص‌۳۱۰.



«و‌قالوا ما لَنا لانَری رِجالاً کُنّا نَعُدُّهُم مِنَ الاَشرار‌، و (در دوزخ) گویند ما را چه شده است که مردانی را که از بدکرداران شمردیم‌شان، (در‌این‌جا) نمی‌بینیم؟» گفته‌اند:مراد از ضمیر فاعلی در «قالوا» ابولهب، ابوجهل و امثال آنان از بزرگان قریش‌اند.
[۴۵] غررالتبیان، ص‌۴۵۰

سهیلی مراد از «یاَیُّهَا الکفِرون» را ابولهب دانسته است.
[۴۷] التعریف والاعلام، ص‌۳۹۵.



ابن‌شهر آشوب از ابن‌عباس آورده که روزی ولیدبن‌مغیره از ترس گسترش اسلام در بین افراد خارج مکّه، از قریش خواست تا راهی برای جلوگیری آن بیابند. هرکس پیش‌نهادی داد. ابولهب گفت:می‌گویم او شاعر است. در پاسخ او، آیه «و‌ما هُوَ بِقَولِ شاعِر» نازل شد و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را از شاعر بودن مبرّا دانست.
[۴۹] مناقب، ج‌۱، ص‌۷۷.



اسباب النزول، واحدی؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ اعلام القرآن؛ اعلام النبوه؛ الاغانی؛ انساب الاشراف؛ انوار‌التنزیل و اسرار التاویل، بیضاوی؛ البحر المحیط فی التفسیر؛ البدء و التاریخ؛ البدایة و النهایه؛ البرهان فی تفسیرالقرآن؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ تاریخ الخمیس؛ تاریخ الیعقوبی؛ التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینه؛ التعریف و الاعلام؛ تفسیرالبصایر؛ تفسیر غرائب‌القرآن؛ تفسیرالقرآن العظیم، ابن‌کثیر؛ تفسیر القمی؛ التفسیرالکبیر؛ تفسیر نمونه؛ جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ الخصائص الکبری او کفایة الطالب اللبیب فی خصائص الحبیب؛ الدرر فی اختصار المغازی والسیر؛ رجال أنزل الله فیهم قرآناً؛ رحلة ابن‌بطوطه؛ رحلة ابن‌جبیر؛ روح‌المعانی فی تفسیر القرآن‌العظیم؛ روض‌الجنان و روح‌الجنان؛ زادالمعاد؛ السیرة الحلبیه؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام؛ السیرة النبویه، زینی دحلان؛ السیر والمغازی؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم؛ الطبقات الکبری؛ غرر التبیان فی من لم یسم فی القرآن؛ الکامل فی التاریخ؛ الکشاف؛ کشف‌الاسرار و عدة الابرار؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ المعارف؛ معجم الصحابه؛ المغازی؛ مفحمات الاقران فی مبهمات القرآن؛ مناقب آل‌ابی‌طالب؛ المنتظم فی تاریخ الملوک والامم؛ المیزان فی تفسیر القرآن.


۱. مسد/سوره۱۱۱، آیه۱-۵.    
۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۴.    
۳. جامع‌البیان، مج۱۵، ج۳۰، ص‌۴۳۹.
۴. الطبقات، ج۱، ص‌۱۵۶- ‌۱۵۷.    
۵. البصائر، ج‌۶۰، ص‌۲۹۸.
۶. جامع‌البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۴۴۰.
۷. جامع البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۴۳۹.
۸. تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۴۶۱.
۹. اعلام القرآن، ص‌۹۱.
۱۰. جامع‌البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۴۳۸.
۱۱. مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۸۵۱.
۱۲. الکشاف، ج‌۴، ص‌۸۱۳.    
۱۳. المغازی، ج۳، ص۸۷۴.
۱۴. انساب‌الاشراف، ج‌۱، ص‌۱۳۸.    
۱۵. غرائب‌القرآن، ج‌۶، ص‌۵۸۹.
۱۶. تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۴۶۱.
۱۷. الکشّاف، ج‌۴، ص‌۸۱۴-‌۸۱۵.    
۱۸. جامع‌البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۴۴۰.
۱۹. مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۸۵۲.
۲۰. کشف‌الاسرار، ج‌۱۰، ص۶۵۷.
۲۱. روض‌الجنان، ج‌۲۰، ص‌۴۵۶.
۲۲. مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۸۵۲.
۲۳. روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۳۰، ص‌۴۷۱.
۲۴. المیزان، ج‌۲۰، ص‌۳۸۵.    
۲۵. الکشاف، ج‌۴، ص‌۸۱۵.    
۲۶. مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۸۵۲.
۲۷. تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۴۶۲.
۲۸. تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۴۶۲.
۲۹. التفسیر الکبیر، ج‌۳۲، ص‌۳۵۵.    
۳۰. التفسیر الکبیر، ج‌۳۲، ص‌۳۵۰‌.    
۳۱. المیزان، ج‌۲۰، ص‌۳۸۵.    
۳۲. نمونه، ج‌۲۷، ص‌۴۲۳.    
۳۳. الفرقان، ج‌۲۰، ص‌۵۰۱.
۳۴. حجر/سوره۱۵، آیه۹۴-۹۵.    
۳۵. مناقب، ج۱، ص۱۰۶‌-۱۰۷.
۳۶. الکامل، ج۲، ص۷۰.    
۳۷. الدرر، ج‌۱، ص‌۴۷.    
۳۸. کوثر/سوره۱۰۸، آیه۳.    
۳۹. مفحمات الاقران، ص‌۲۱۵.    
۴۰. زمر/سوره۳۹، آیه۳۹.    
۴۱. غررالتبیان، ص‌۴۵۲.
۴۲. زمر/سوره۳۹، آیه۲۲.    
۴۳. اسباب النزول، ص‌۳۱۰.
۴۴. ص/سوره۳۸، آیه۳۸.    
۴۵. غررالتبیان، ص‌۴۵۰
۴۶. کافرون/سوره۱۰۹، آیه۱.    
۴۷. التعریف والاعلام، ص‌۳۹۵.
۴۸. حاقّه/سوره۶۹، آیه۴۱.    
۴۹. مناقب، ج‌۱، ص‌۷۷.



دائرة المعارف قرآن کریم، مقاله «ابولهب بن عبدالمطلب».    



جعبه ابزار