• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

میرزای شیرازی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: میرزای شیرازی.

میرزا محمدحسن شیرازیسید محمدحسن میرزای شیرازی (۱۲۳۰-۱۳۱۲ق)، معروف به میرزای شیرازی بزرگ، از بزرگترین فقها و مراجع تقلید مجاهد ایران در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری بود.
ایشان، ابتدا در اصفهان تحصیل کرد و سپس به نجف رفت و در حوزه درس صاحب جواهر شرکت کرد و بعد از او به درس شیخ انصاری رفت و از شاگردان مبرز شیخ شد. بعد از شیخ انصاری مرجعیت عامه یـافـت در حـدود ۲۳ سـال مرجع علی الاطلاق شیعه بود و تا پایان عمر مرجعیت مطلق داشت. او از نظر اخلاق و رفتار و مسائل انسانی و معنوی، و در قیام به وظایف شرعیه، در اوج اشتهار بود، حکایات و نوادر بسیاری از حالات روحی و معنوی او را نقل کرده‌اند.
ایشان با فتوای تحریم تنباکو، قرارداد رژی را لغو کرد. شاگردان زیادی در حوزه درس او تربیت شدند، از قبیل آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، سید محمدکاظم طباطبائی یزدی، حاج آقا رضا همدانی، حاج میرزا حسین سبزواری، سید محمد فشارکی رضوی، میرزا محمدتقی شیرازی و ... . میرزای شیرازی در نهایت در سال ۱۳۱۲ ه ق در هشتاد و دو سالگی در شهر سامرا درگذشت و در حرم امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) دفن شد.
[۱] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ص ۳۱۴ .




وی در پانزدهم جمادی الاول ۱۲۳۰ ق در محله درب شاهزاده در شیراز به دنیا آمد. در کودکی پدرش را از دست داد و دائیش مجدالاشراف، سرپرستی او را برعهده گرفت و از معلمی‌ خوشنویسی دعوت کرد تا در منزل به وی خطاطی بیاموزد. میرزای شیرازی را مجدد فقه شیعه در آغاز قرن چهاردهم هجری دانسته‌اند.


پدرش سیدمحمود نیز از بهترین خوشنویسان شیراز بود و به نوشته فارسنامه ناصری، ‌پس از میرعماد تا آن زمان کسی خط نستعلیق را به خوبی او نمی‌نوشت. خواندن و نوشتن فارسی را نیز آموخت و در شوال ۱۲۳۶ ق مشغول آموختن ادبیات عرب گردید.
هنگامی‌که به هشت سالگی رسید از دروس مقدمات فارغ شد. مجدالاشراف مایل بود که او از زمره اهل وعظ و منبر شود، ‌از‌این‌رو وی را به یکی از بزرگترین وعاظ شیراز سپرد. او هوش سرشاری داشت چنان‌که هر روز یک صفحه از کتاب مشکل ابواب الجنان را دوباره می‌خواند و حفظ می‌کرد. پس از درگذشت مجدالاشراف به فقه و اصول پرداخت و در ۱۲۴۲ ق به اصفهان رفت و در مدرسه صدر ساکن شد و در درس شیخ محمدتقی‌ ایوانکی (صاحب حاشیه) شرکت کرد و پس از وفات وی در درس میرسیدحسین مدرس بیدآبادی حاضر شد. به گفته‌ای در پانزده سالگی، ‌کتاب شرح لمعه تدریس می‌کرده است.
میرزا قبل از بیست سالگی به دریافت اجازه اجتهاد نائل گردید و مدتی نیز در درس حاجی کلباسی شرکت کرد و خود نیز به تدریس پرداخت. در ۱۲۹۵ ق برای ادامه تحصیل به عتبات عالیات رفت و در محضر درس بزرگانی چون شیخ حسن کاشف الغطاء و صاحب جواهر حاضر شد. صاحب جواهر در سفارش نامه‌ای که برای والی فارس نوشت ضمن تصریح به اجتهاد وی یادآور شد که خداوند میرزا را برای هدایت مردم و امامت در شهرها و ترویج مذهب شیعه و کفالت آن برگزیده است.
میرزا پس از درگذشت صاحب جواهر در درس فقه و اصول شیخ مرتضی انصاری در نجف حاضر شد و استفاده‌های فراوانی برد. معروف است که مرحوم شیخ مرتضی انصاری بارها می‌گفت که درسم را برای سه نفر می‌گویم: میرزا محمد حسن شیرازی، میرزا حبیب‌الله رشتی و آقا حسن تهرانی.


پس از وفات شیخ انصاری در ۱۲۸۱، عموم شاگردانش میرزای شیرازی را به ریاست و زعامت برگزیدند. به نوشته اعتمادالسلطنه «کافه افاضل عراق و متجهدین آفاق، در حق او بر براعت و رجحان، ‌اذعان آوردند». اما گروهی از افاضل آذربایجان به حاج سیدحسین ترک مراجعه کردند که پس از وفات او در ۱۲۹۹ ق، میرزا مرجع مطلق گردید.
میرزای شیرازی در ۱۲۸۷ ق به زیارت خانه خدا مشرف شد و در خانه موسی بغدادی منزل کرد حاکم مکه، شریف عبدالله حسنی پس از اطلاع، از صاحب‌خانه خواست تا میرزا را نزد او ببرد، اما میرزا نپذیرفت و گفت: «هرگاه دیدید که علما به درگاه پادشاهان هستند بگویید آنها علما و پادشاهان بدی هستند و هرگاه دیدید پادشاهان خوبی هستند»‌ و بدین‌ترتیب شریف مکه از او دیدن کرد. میرزا می‌خواست تا در مدینه مجاور شود که میسر نشد. سپس تصمیم گرفت تا در مشهد سکونت کند که آن هم ممکن نگردید، لذا تصمیم گرفت تا در شعبان ۱۲۹۰ ق به سامرا که شهری سنی‌نشین بود هجرت نماید و چنین نیز کرد. با مهاجرت میرزا گروه بسیاری از علما و فضلا و شاگردان میرزا وی به آن شهر آوردند و مرکز حوزه‌های شیعی به آن شهر منتقل گردید.
میرزا تا پایان عمر مرجعیت مطلق داشت. اعتمادالسلطنه در شرح‌حال میرزای شیرازی (مربوط به سال ۱۳۰۶ ق) می‌نویسد:« امروز در نظر اهل‌نظر، اعلم مجتهدین است. کافه مقلدین شیعه، فتاوای وی را مناط صحت عمل قرار داده‌اند. باریکی نظر و نازکی فکر او را در فقاهت می‌گویند کسی از معاصرین ندارد به حسن خلق و مجاهدت نفس، ضرب المثل می‌باشد». میرزا به دلیل کثرت اشتغالات و کوشش فراوان برای سامان بخشیدن به حوزه و تربیت شاگردان، فرصت فراغت تألیف و تصنیف نیافت، اما در عوض شاگردان عالم و مبرزی تربیت نمود که می‌توان از افاضل آنها نام برد: سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، حاج شیخ فضل‌الله نوری، سید اسدالله اصفهانی، سید اسماعیل صدر، میرزا محمدتقی شیرازی، حاج میرزا حسین نوری، حاج آقا رضا همدانی، ملافتحعلی سلطان‌آبادی، سید محمد اصفهانی.
میرزای شیرازی از میان یاران و شاگردانش، عده‌ای را برای مشاوره در امور دینی، سیاسی و اجتماعی مردم برگزید تا در شهرها و ولایات مختلف، ‌نماینده او باشند و از همین طریق، واقعه تحریم تنباکو، تاراج چهارمحال، واقعه یهودیان همدان، سرکوب شیعیان افغانستان، خریدن زمین‌های طوس توسط روسیه را به بهترین وجه حل و فصل کرد.


در خـوش برخوردی و شیرینی گفتار، نمونه نداشت، شخص در هنگام جدا شدن از میرزا در نهایت شـادمـانـی و رضایت ایشان را ترک می‌گفت، هیچ‌کس به سعه صدر او نبود، حتی بر مستحق، یک کلمه زشت ادا نمی‌کرد خطاکار را جز به احسان پاداش نمی‌داد و این همان خلق عظیمی است که از پیامر عظیم الشان اسلام به ارث برده بود.
او از نظر اخلاق و رفتار و مسائل انسانی و معنوی، و در قیام به وظایف شرعیه، در غایت کمال و اوج اشـتـهـار بود حکایات و نوادر بسیاری از حالات روحی و معنوی او را نقل کرده‌اند که مجموع این حـالات، او را بـه رتـبه‌ای از مراتب سازندگی رسانده است که به اصطلاح علمای وقت، به او لقب مـجـدد و احـیاگر مذهب را داده‌اند که در راس هر قرن، یک فرد از میان جمع اخیار و رجال عـلـمـی مـی‌درخشد و تجدید کننده و احیاگر اصول معارف علمی و عملی مذهب می‌شود. (این حدیث هر چند منبع معتبر روائی ندارد، ولی در عمل و تاریخ چنین پایگاه‌ها و محورهای مردمی را می‌توان نشان داد.)


برخلاف نظر شریف استاد مطهری، میرزا، نوشته‌ها و تحریراتی در فقه و اصول داشته، ولی به دلیل اینکه خود آنها را ناچیز می‌دانسته حاضر به انتشارشان در میان مردم نبوده است با این‌حال بعضی از آنها مشاهده شده است سید محمدتقی اصفهانی، یکی از شاگردان میرزا نقل می‌کند که میرزا در هنگام درس اشاره داشت که این‌مطلب را در رساله طهارت و صلوة به‌طور مفصل آورده‌ام هم ایـشـان مـی‌گفت که حاج میرزا اسماعیل شیرازی پسر عموی میرزا، نسخه‌ای از رساله اجتماع الامر و النهی بـه خـط خـود میرزا در اخـتـیـار دارد سید محمدتقی باز یادآوری می‌کند کـه یـادداشت‌هایی را کـه دیـده است، در آن سؤالات میرزا و جواب‌های شیخ انصاری بوده، و نیز حـاشیه‌ای را که بر نجاة العباد و دیگر رساله‌ها زده است، همگی را مشاهده کرده است تالیفات وی عبارتند از:
۱. کتابی در طهارت (تا مبحث وضو).
۲. رساله‌ای در رضاع و شیر دادن.
۳. کتابی در فقه (از اول مکاسب تا آخر معاملات).
۴. رساله‌ای در اجتماع امر و نهی.
۵. خلاصه‌ای از افادات استاد بزرگوارش شیخ مرتضی انصاری در تمام مباحث اصول.
۶. رساله‌ای در مشتق.
۷. حاشیه‌ای بر نجاة العباد.
۸. تعلیقه‌ای بر کتاب معاملات آقا وحید بهبهانی.


۱. صد مساله از فتاوای میرزا، توسط شیخ فضل‌الله نوری.
۲. مجموعه ای از فتاوای میرزا به زبان عربی.
۳. مباحث درس اصول میرزا، توسط شیخ علی دزدری.
۴. مباحث درس اصول، توسط سید محمد اصفهانی.
۵. مباحث درس اصول و فقه، توسط ابراهیم دامغانی.
۶. مباحث درس اصول، توسط شیخ حسن فرزند محمدمهدی شاه عبدالعظیمی که آن را ذخایر الاصول نامیده است.
۷. تقریراتی از درس میرزا نوشته باقر حیدر.
۸. ترجمه کتاب معاملات آقا وحید بهبهانی از فارسی به عربی توسط شیخ ‌حسن‌علی تهرانی (میرزا بر این کتاب تعلیقاتی دارد).


امـنـیـت و آسـایش زمانی به زوار سامرا سایه گسترد که میرزای شیرازی در آن دیار رحل اقامت افکند شیعیانی که قصد زیارت آنجا را می‌نمودند، به هنگام ورود و خروجشان بسیار ترسان بودند تا مـبـادا دچـار گرفتاری شوند زمانی که میرزا به سامرا مهاجرت کرد، سامرا اهمیت خود را دوباره بـازیـافـت و مـرکز مهمی برای تحصیل علم و محل تجمع علمای بزرگ گردید و این امر تا زمان مرگ میرزا هر روز رو به افزایش بود میرزا اقدامات عمرانی بسیاری انجام داد مدرسه‌ای برای طلاب بـنـا نـهاد که تا هم اکنون به مدرسه میرزا شهرت دارد مدرسه دیگری نیز در شرق این مدرسه و کنار آن احداث کرد بر شط سامرا پلی زد تا از چاپیده شدن مردم توسط بلم‌داران برای عبور مردم و وسایل و چهارپایانشان جلوگیری کند، ولی بعد از فوت میرزا، از آنجا که به منافع عده‌ای سودجو ضـرر وارد آمـده بـود، پـل تخریب شد و به مرور زمان از بین رفت.
از دیگر کارهای میرزا در سامرا سـاختن دو حمام، یکی مردانه و دیگری زنانه بود ساعتی توسط ایشان خریداری گردید و بر بالای باب قبله نصب شد در حرم عسکریین (علیهما‌السلام) تزئینات و اصلاحاتی صورت گرفت، بازار بزرگی توسط ایـشـان ساخته شد، حسینیه‌ای جهت برگزاری مراسم عزاداری امام حسین (علیه‌السلام) به همت ایشان بنا شد، برای بسیاری از مجاورین سامرا خانه ساخت فقرا بسیاری از اهل‌تسنن را انفاق نمود و زندگی آنها را به جریان انداخت در سال ۱۳۱۱ ه ق فتنه‌ای میان اهالی سامرا و مجاورین برانگیخته شد که بـه تهدید مجاورین از جانب اهالی انجامید، آتش فتنه از سوی عده‌ای از جاسوس‌ها و دسیسه‌چینان کـه خـواهان جنگ میان مسلمین و ایجاد آشوب و تفرقه بین برادران شیعه و سنی بودند، برپا شد مـیـرزا بـا کـفـایـت و تـدبـیر خویش آتش فتنه را خاموش ساخت و امور مردم به مجرای طبیعی خـود بـازگـشت داد در اجرای این مهم اجازه دخالت به هیچ‌کس، حتی کنسول انگلستان و والی عثمانی بغداد نداد و به آنها پیغام داد: مساله به زودی اصلاح خواهد شد و این حادثه کوچک‌تر از آن است که نیاز به مداخله ماموران حکومتی باشد.


میرزای شیرازی قبل و بعد از مرجعیت چهار اقدام سیاسی مهم نمود که آثار اجتماعی و سیاسی بزرگی در عراق و‌ ایران داشت:

۸.۱ - ملاقات شاه در حرم

زمانی که ناصرالدین شاه به زیارت عتبات عالیات رفت (۱۲۸۷)، هنگام ورودش به نجف، برخلاف رویه گذشته، شاه را در محل سکونتش ملاقات نکرد، ‌بلکه در حرم مطهر امیرمؤمنان با وی دیدار کرد و هدایای شاه را نیز نپذیرفت. ‌این برخورد علاوه بر از بین بردن هیبت و عظمت شاه، شکل رسم قدیمی ‌را که مجتهدین، در استقبال از پادشاهان کشورهای اسلامی‌ به دیدار آنها می‌رفتند، شکست.

۸.۲ - خنثی کردن فتنه مذهبی

فرونشاندن آتش فتنه مذهبی که نزدیک بود به جنگ میان اهل‌سنت و شیعیان سامرا و مناطق مجاور آن در ۱۳۱۱ ق منجر گردد. او ملاقات با کنسول انگلیس در بغداد را که برای شعله‌ور کردن آتش فتنه به سامرا رفته بود رد کرد و به وی خبر داد که هیچ نیازی به مداخله بریتانیا در کاری که به او مربوط نیست نمی‌باشد، زیرا شیعیان و حکومت عثمانی دارای دین و قبله و قرآن واحدی هستند.

۸.۳ - تحریم تنباکو

بزرگترین اقدام سیاسی میرزا فتوای تحریم تنباکو بود. در ۲۸ رجب ۱۳۹۷ ق و اندکی پس از سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا، قراردادی میان کمپانی انگلیسی رژی با دولت ایران، به نمایندگی امین السلطان (صدر اعظم) بسته شد که براساس آن امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکو در داخل و خارج از کشور به مدت پنجاه سال به کمپانی مزبور واگذار می‌گردید. در عوض، کمپانی هر سال مبلغ پانزده هزار لیره انگلیسی به علاوه یک چهارم از سود شرکت پس از کسر پنج درصد آن را به دولت‌ ایران پرداخت می‌کرد. ظاهراً مذاکره در مورد‌ این قرارداد، هنگام سفر سوم شاه به لندن صورت گرفته بود و امضای آن پس از بازگشت شاه انجام شد. شرایط‌ این قرارداد که به زیان و ورشکستگی تولیدکنندگان و تجار‌ ایرانی می‌انجامید و بسیار بدتر از قرارداد مشابه توتون و تنباکوی دولت عثمانی با شرکت مشابه اروپایی بود و استقلال سیاسی و اقتصادی کشور را به مخاطره جدی می‌افکند، موجی از خشم و نارضایتی در کشور پدید آورد.
در شیراز و تبریز و اصفهان علما بر ضد قرارداد قیام کردند و دولت نیز گروهی از آنان را دستگیر و تبعید نمود، اما مخالفت علما و مردم روز به روز ادامه داشت و گسترده‌تر می‌شد. میرزای شیرازی که قبلاً توسط علمای تبعیدی در جریان امر قرار گرفته بود در اول ذیحجه ۱۳۰۸ ق تلگراف مفصلی به ناصرالدین شاه فرستاد و در آن به منافات داشتن قرارداد با احکام قرآن مجید و از بین رفتن استقلال دولت و اختلال نظم مملکت تأکید ورزید.
متعاقب آن، ناصرالدین شاه از کار پرداز‌ ایران در بغداد خواست تا میرزا را نسبت به قرارداد توجیه نماید. وی برای جلب‌نظر میرزا دلائلی از‌ این قبیل ارائه نمود: ضرورت نزدیکی به دول بزرگ برای رهایی از روسیه تزاری، ‌لزوم تقویت بودجه و قشون، ترمیم مالیات‌ها و بازتاب نامطلوب فسخ قرار داد نزد جهانیان. اما میرزا در پاسخ، ضمن رد توجیهات مذکور بر‌ این نکته تأکید نمود که باید فقط به نیروی ملت مسلمان تکیه کرد و سپس تهدید نمود که اگر دولت از عهده بر نمی‌اید من به خواست خدا آن را بر هم می‌زنم.
شاه و دربار به تهدید میرزا وقعی ننهادند و به دفع الوقت گذراندند. سرانجام میرزا، حجت را تمام دانست و طی فتوایی هرگونه استفاده و خرید و فروش آن را حرام اعلام کرد. متن‌ این فتوای کوتاه چنین است: «بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمان (صلوات‌الله‌و‌سلام‌علیه) است».
به دستور میرزا محمدحسن آشتیانی که بزرگترین عالم و مجتهد تهران به‌شمار می‌رفت‌، این فتوا در تهران و دیگر شهرها تکثیر و منتشر شد و همه مردم حتی اندرون حرم شاه نیز استعمال آن را حرام دانستند. تهدید و ارعاب مأموران رژیم سودی نبخشید، حتی دولت شایع کرد که فتوا مجعول است، اما‌ این ترفند نیز مؤثر نبود. شاه دو هفته پس از صدور حکم تحریم، الغای انحصار داخله توتون و تنباکو را اعلام داشت، اما‌ این نیز رضایت علما و مردم را فراهم نساخت و مردم یکپارچه بر ضد شاه و کمپانی قد برافراشتند. مذاکرات نمایندگان دولت و علما نیز نتیجه‌ای در برنداشت. سرانجام به سبب مخالفت یکپارچه علما و مقاومت مردم، شاه و کمپانی لغو قرارداد را اعلام کردند و در مقابل، دولت از علما خواست تا ضمن تلگرافی به میرزا، استعمال توتون و تنباکو را مباح اعلام نماید.
میرزای شیرازی تعجیلی در لغو حکم نکرد و منتظر دست‌خط علمای تهران ماند و در تلگرافی به میرزای آشتیانی تأکید کرد که باید قرارداد به نحوی ختم شود که پیامد ناگوار دیگری برای مردم نداشته باشد. سرانجام میرزای شیرازی پس از اطمینان از لغو قرارداد، حکم تحریم را بعد از گذشت پنجاه و پنج روز از صدور آن، ‌لغو کرد.

۸.۴ - اعتراض به کشتار شیعیان افغان

همزمان با خاتمه جنبش ضد استعماری، مردم‌ ایران، امیرعبدالرحمن خان، پادشاه مستبد و وابسته افغانستان، به بهانه عدم پرداخت مالیات اقوام شیعه آن کشور، در ۱۳۰۹ ق با تحریک احساسات مذهبی مردم اهل‌سنت، به مناطق شیعه‌نشین افغانستان حمله کرد. ‌این تهاجم وحشیانه که سه سال به طول انجامید موجب کشته شدن ده‌ها هزار نفر از شیعیان، اسارت و بردگی هزاران مرد و زن و کودک و غارت املاک و اموال آنان شد. ‌این جنایت به اندازه‌ای هولناک و شرم‌آور است که زبان از بیان و قلم از نگارش آن شرم دارد.
اخبار وحشتناک‌ این جنایت توسط یکی از علمای شیعه افغانستان (ملاکاظم درفشای) به اطلاع میرزای شیرازی رسید. میرزا بلافاصله در تلگرافی به ناصرالدین شاه از او خواست تا از ملکه انگلستان بپرسد که امیرعبدالرحمن خان چرا به قتل عام شیعیان هزاره افغانستان پرداخته است؟ و ظاهراً خود نیز نامه‌ای به ملکه انگلستان نوشت.
ایادی انگلستان برای گرفتن انتقام از میرزای شیرازی و مخدوش کردن چهره سیاسی او، در ۱۳۱۱ ق در صدد تحریک و جدال میان سنیان و شیعیان سامرا برآمدند که‌این ترفند با هوشیاری میرزا ناکام ماند.


میرزا در اواخر عمر به مرض سل مبتلا شد و سرانجام در شب چهارشنبه ۲۴ شعبان ۱۳۱۲ در هشتاد و دو سالگی در شهر سامرا درگذشت. جنازه او با حضور علما و انبوه مردم سوگوار از سامرا به نجف اشرف برده شد و در جنب باب طوسی دفن گردید.
[۲] موسوی، محمدمهدی، احسن الودیعه فی تراجم مشاهیر، ص۱۲۹.
[۳] موسوی، محمدمهدی، احسن الودیعه فی تراجم مشاهیر، ص۱۳۱.
[۴] کرمانی، ناظم‌الاسلام، تاریخ بیداری‌ ایرانیان، ج۱، ص۱۹-۶۰.
[۵] رهیمی، عبدالحلیم، تاریخ جنبش اسلامی‌در عراق، ص۱۰۲-۱۰۳.
[۶] مصاحب، غلامحسین، دائرة المعارف فارسی، ج۱، ص۱۰۷۹.
[۷] الگار، حامد، دین و دولت در‌ایران، ص۳۰۷-۳۲۸.
[۹] بامداد، مهدی، شرح‌حال رجال‌ ایران، ص۳۱۶-۳۱۷.
[۱۰] جرفادقانی، محمد، علمای بزرگ شیعه، از کلینی تا خمینی، ص۲۹۹ –۳۰۱.
[۱۱] واعظ خیابانی تبریزی، علی، علمای معاصرین، ص۴۶-۴۸.
[۱۲] بخشايشى، عقيقى، فقهای نامدار شیعه، ص۳۵۶-۳۷۷.
[۱۳] قمی، شیخ عباس، فوائد الرضویه، ص۴۸۲-۴۸۵.
[۱۴] صنیع‌الدوله، محمد حسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۸۶.
[۱۵] حرزالدین، محمدحسین، معارف الرجال فی تراجم العلما و الادباء، ج۲، ص۲۳۳-۲۳۸.
[۱۶] معلم حبیبآبادی، میرزا محمد‌علی، مکارم الآثار، ج۳، ص۸۸۳-۸۹۰.

میرزا آن شب بعد از نماز عشا، بـر اثـر شـدت بیماری سل دار فانی را وداع کرد و جان به جان آفرین تسلیم نمود. میرزا وصیت کرد که او را در نجف، در محلی که خود قبلا مشخص کرده بودند به خاک بسپارند به همین‌جهت بعد از غسل دادن در شط سامرا، به طرف نجف اشرف حرکت دادند در تـمـام شهرهای سر راه، مردم با گریه و زاری و نوحه‌خوانی و سینه زنی به پیشواز می‌آمدند در نـزدیـکـی بغداد، تمام اهالی بغداد (حتی غیرمسلمانان از اهل ذمه) نیز به استقبال آمدند مشیر رجب پاشا هم ارتش سلطانی را با هیاتی آراسته به حزن و اندوه، و تفنگ‌هایی سرنگون به استقبال فـرسـتـاد در کربلا، جسد میرزا در حرمین امام حسین (علیه‌السلام) و حضرت عباس (علیه‌السلام) طواف داده شد و در نـجف نیز جسد میرزا در حرم امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) طواف داده شد و سپس در آخرین شب شعبان دفـن میرزا به پایان رسید از آن پس مجالس فاتحه در تمام شهرها برگزار گردید همه بازارها در ایام فاتحه بسته بود و این عزاداری تا نزدیک یک سال در بلاد اسلامی ادامه داشت.
[۱۷] عقیقی بخشایشی،عبدالرحیم، یکصد سال مبارزه روحانیت از میرزای شیرازی تا امام خمینی، تالیف نگارنده، چاپ ۱۳۶۰،دفتر نشرنوید اسلام .



۱. مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ص ۳۱۴ .
۲. موسوی، محمدمهدی، احسن الودیعه فی تراجم مشاهیر، ص۱۲۹.
۳. موسوی، محمدمهدی، احسن الودیعه فی تراجم مشاهیر، ص۱۳۱.
۴. کرمانی، ناظم‌الاسلام، تاریخ بیداری‌ ایرانیان، ج۱، ص۱۹-۶۰.
۵. رهیمی، عبدالحلیم، تاریخ جنبش اسلامی‌در عراق، ص۱۰۲-۱۰۳.
۶. مصاحب، غلامحسین، دائرة المعارف فارسی، ج۱، ص۱۰۷۹.
۷. الگار، حامد، دین و دولت در‌ایران، ص۳۰۷-۳۲۸.
۸. مدرس تبریزی، محمد علی، ریحانة الادب، ج۶، ص۶۶-۶۸.    
۹. بامداد، مهدی، شرح‌حال رجال‌ ایران، ص۳۱۶-۳۱۷.
۱۰. جرفادقانی، محمد، علمای بزرگ شیعه، از کلینی تا خمینی، ص۲۹۹ –۳۰۱.
۱۱. واعظ خیابانی تبریزی، علی، علمای معاصرین، ص۴۶-۴۸.
۱۲. بخشايشى، عقيقى، فقهای نامدار شیعه، ص۳۵۶-۳۷۷.
۱۳. قمی، شیخ عباس، فوائد الرضویه، ص۴۸۲-۴۸۵.
۱۴. صنیع‌الدوله، محمد حسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۸۶.
۱۵. حرزالدین، محمدحسین، معارف الرجال فی تراجم العلما و الادباء، ج۲، ص۲۳۳-۲۳۸.
۱۶. معلم حبیبآبادی، میرزا محمد‌علی، مکارم الآثار، ج۳، ص۸۸۳-۸۹۰.
۱۷. عقیقی بخشایشی،عبدالرحیم، یکصد سال مبارزه روحانیت از میرزای شیرازی تا امام خمینی، تالیف نگارنده، چاپ ۱۳۶۰،دفتر نشرنوید اسلام .



دانشنامه‌های انقلاب اسلامی‌ و تاریخ اسلام، فرهنگنامه علمای مجاهد، برگرفته از مقاله «محمدحسن میرزای شیرازی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۵.    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «میرزای شیرازی »، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱/۱۵.    






جعبه ابزار