• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حسنعلی نخودکی اصفهانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حسنعلی نخودکیحسنعلی نخودکی اصفهانی (مقدادی اصفهانی) (۱۲۷۹-۱۳۶۱ق)، از علما و عرفای شیعه در قرن سیزدهم و چهاردهم بود.
وی تحصیلات علوم دینی را در اصفهان و نجف اشرف گذرانده و از اساتیدی چون جهانگیرخان قشقایی، سید مرتضی کشمیری، آخوند ملا محمد کاشی، میرزا حبیب‌الله رشتی، سید محمد فشارکی اصفهانی، سیدمحمدکاظم طباطبائی یزدی، محمدحسن مامقانی و ملا اسماعیل قره‌باغی و دیگران دانش آموخته و در عرفان از مشرب عرفانی حاجی محمدصادق تخت پولادی، سید مرتضی کشمیری، سید جعفر حسینی قزوینی بهره برده و به تهذیب نفس و ریاضت‌های شرعی پرداخته است.
نخودکی اصفهانی علوم ادبی، منطق، فلسفه، فقه، اصول و ریاضی را فراگرفته و به علوم غریبه هم تسلط داشت. مسلک صوفیانه داشته و معتقد بود تصوف طریق وصول الی‌الله بوده و در همه ادیان وجود دارد و طریقه همه انبیاء و اولیاء بوده، ولی صورت کامل آن در اسلام به ظهور رسیده است.



حاج شیخ حسنعلی فرزند علی‌اکبر فرزند رجبعلی مقدادی اصفهانی (رحمةالله‌علیه) در سال ۱۲۷۹ در نیمه ماه ذی‌القعده، در اصفهان چشم به جهان گشود. این ولادت، ملا علی‌اکبر را که از دوستان مرحوم محمدصادق درویش تخت پولادی و از عارفان صاحب‌نفس بود، بی‌اندازه خوشحال و مسرور کرد؛ زیرا او مدت‌ها آرزوی داشتن پسری را داشت و با خود عهد کرده بود که به زیارت معصومین (علیهم‌السلام) مشرف و در آن‌جا متوسل شود تا خداوند به او پسری عنایت کند. این سفر انجام شد و ملا علی‌اکبر به آرزوی خود رسید. پدر نام فرزند را به توصیه و سفارش مرادش حاجی صادق، حسنعلی برگزید.


اشتهار حسنعلی به نخودکی در اواخر عمر، به سبب اقامتش در نخودک، یکی از روستا‌های ‌اطراف مشهد، بود.
[۱] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۴ـ ۱۵، ص۸۰ـ۸۱.
[۲] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۸۰ـ۸۱.
[۳] آشتیانی، جلال‌الدین، در حکمت و معرفت: مجموعه مقاله‌ها و مصاحبه‌های ‌حکمی معرفتی استاد جلال‌الدین آشتیانی، ص‌۱۳۶.



پدر نخودکی، مرحوم ملا علی‌اکبر مقدادی، فردی عامی و از کاسبان اصفهان و متصف به زهد و پارسایی و معاشر و دوست‌دار اهل علم و ملازم مردان حق و عارفان بزرگی چون حاج محمدصادق تخت پولادی (از مشایخ سلسله چشتیه، و مشهور به استجابت دعا و کرامت بود.) بود.
[۴] امامی خویی، محمدامین، مرآةالشرق: موسوعة تراجم اعلام الشیعة الامامیة فی القرنی الثالث عشر و الرابع عشر، ج‌۲، ص‌۹۶۵.
[۵] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴.
[۶] رازی، محمدشریف، گنجینۀ دانشمندان، ج‌۷، ص‌۱۱۱.
[۷] مرعشی، سیدمحمود، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌۳۰۷.
(محمدهادی امینی، از پدر نخودکی با عنوان آخوند و ملا یاد کرده‌اند.
[۸] امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج‌۳، ص‌۱۲۲۸.
)
علی‌اکبر مقدادی بر اثر مشاهده کراماتی از حاج محمدصادق در مورد همسرش و افزایش شیر در سینه او، تا آخر عمرش از ارادتمندان ویژه مرحوم حاجی محمدصادق گردید و مدت ۲۲ سال در خدمت او بود و شب‌های دوشنبه و جمعه نزد او می‌رفت و در تخت پولاد با او به عبادت و ریاضت می‌پرداخت. او، نیمی از آنچه، از راه کسب و کار به دست می‌آورد، در اختیار حاج محمدصادق می‌گذاشت و به همراه او به فقرا و مستمندان کمک می‌رساند. از دیگر افتخارات ملا علی‌اکبر خدمت به سادات و فرزندان حضرت زهرا (علیهاالسلام) بود.
[۹] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴.
[۱۰] همایی، جلال‌الدین، تاریخ اصفهان: مجلد ابنیه و عمارات فصل تکایا و مقابر، ج۱، ص‌۱۲۱.
[۱۱] مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله‌های ‌صوفیۀ ایران، ج۱، ص‌۱۸۲.
[۱۲] مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله‌های ‌صوفیۀ ایران، ج۱، ص‌۱۸۲.

مرحوم ملا علی‌اکبر، در تربیت و پرورش فرزندش، نهایت دقت و تلاش را به عمل آورد. وی فرزندش را از همان کودکی در هر سحرگاه که خود برای عبادت و شب‌زنده‌داری بر می‌خاست، بیدار می‌کرد تا او لذت مناجات، نماز، دعا و راز و نیاز را از همان سال‌های کودکی بچشد و ذکر و یاد خدا، شیره جانش شود. علی‌اکبر، فرزندش را از هفت سالگی نزد حاج محمدصادق تخت پولادی که دارای نفسی گرم بود، برد و تربیت و تهذیب وی را به او واگذار کرد. مرحوم حاج شیخ حسنعلی تا یازده سالگی که استادش وفات یافت، در خدمت او بود.
فرزند مرحوم شیخ حسنعلی در این‌باره می‌نویسد: «پدرم از همان کودکی زیر نظر حاجی به نماز و روزه و انجام مستحبات و نوافل شب و عبادت پرداخت و تا یازده سالگی که فوت آن مرد بزرگ اتفاق افتاد، پیوسته مورد لطف و مرحمت خاص مرشد و استاد خود بود...»
[۱۳] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۶.



شیخ حسنعلی اصفهانی بر این باور بود که بعد از علم توحید و ولایت و احکام شریعت که تحصیل آن واجب است، باید به تحصیل دانش‌های دیگر پرداخت؛ چون جهل، در هر دانشی ناپسند است و مراد از حرمت برخی از علوم و فنون، به کار گرفتن آن‌هاست و نه آموزش آنها.
وی فقه، تفسیر، هیئت و ریاضیات را به طلبه‌ها می‌آموخت؛ ولی فلسفه و علوم الهی را به این شرط درس می‌داد که ابتدا طلبه با اخبار معصومین (علیهم‌السلام) آشنا باشد و در تزکیه نفس بکوشد؛ چون به نظر وی، برخی از مشکلات حکمت و فلسفه، با مکاشفه میسر است و اگر برخی شرایط مکاشفه در طالب علم نباشد، تحصیل آن بر وی نارواست و ممکن است او، را از جاده شریعت منحرف کند.
وی درباره فراگیری علم اصول گفت: «قسمتی از این علم واجب و بسیاری از آن اتلاف عمر است».
[۱۴] مجله حوزه، سال اول، شماره ۱۱، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۱.



نخودکی نزد استادان مشهور حوزه علمیه اصفهان، مانند جهانگیرخان قشقایی حاج سید مرتضی کشمیری، و آخوند ملامحمد کاشی، به آموختن علوم ادبی، منطق، فلسفه، فقه، اصول و ریاضی و نزد سید سینا، فرزند سید جعفر کشفی، به آموختن تفسیر قرآن مشغول شد.
[۱۵] امامی خویی، محمدامین، مرآةالشرق: موسوعة تراجم اعلام الشیعة الامامیة فی القرنی الثالث عشر و الرابع عشر.
[۱۶] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۱۶ـ ۱۷.
[۱۷] رازی، محمدشریف، گنجینۀ دانشمندان، ج‌۷، ص‌۱۱۲.
[۱۸] مرعشی، سیدمحمود، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌۳۰۷.

شیخ حسنعلی، تحصیل علم و دانش را همراه با سیر و سلوک معنوی و تهذیب اخلاق، از همان اوان کودکی، تحت نظارت پدر و مرحوم حاج محمدصادق تخت پولادی شروع کرد. وی در زادگاهش، اصفهان، مقدمات و ادبیات عرب را فرا گرفت. فقه، اصول، منطق و فلسفه را در همان شهر نزد استادان بزرگ آن عصر آموخت.
وی در ۱۳۰۳ به مشهد رفت و حدود یک سال در آن‌جا اقامت گزید و در یکی از حجره‌های ‌فوقانی صحن عتیق در حرم امام رضا (علیه‌السلام)، به ریاضت پرداخت. سپس به اصفهان بازگشت و در ۱۳۰۴ به نجف رفت و تا ۱۳۱۱ در آن‌جا ماند و نزد استادان حوزه علمیه نجف به تکمیل معلومات خویش در درس‌های ‌خارج‌ فقه و اصول پرداخت، استادانی چون مرحوم حاجی محمدصادق تخت پولادی خاتون آبادی، میرزا حبیب‌الله رشتی، سیدمحمد فشارکی اصفهانی، سیدمحمدکاظم طباطبائی یزدی، محمدحسن مامقانی و ملا اسماعیل قره‌باغی.
[۱۹] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۱۷.
[۲۰] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۲۰ ـ ۲۱.
[۲۱] امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج‌۳، ص‌۱۲۲۸.
[۲۲] مرعشی، محمود، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌۳۰۷.

او در همین شهر به دیدار عالم و زاهد مشهور، سیدمرتضی کشمیری، رفت و مدت‌ها با او ارتباط داشت و در تهذیب نفس، از راهنمایی‌های ‌وی بهره برد.
[۲۳] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۱۷.
نخودکی از ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۴ در مشهد اقامت گزید و به ریاضت‌های ‌شرعی پرداخت و از درس استادانی هم‌چون محمدعلی خراسانی (مشهور به حاجی فاضل)، سید علی حائری یزدی، حاج‌آقا حسین قمی و عبدالرحمن مدرس استفاده کرد.
[۲۴] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۱۷ـ ۱۸.
[۲۵] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌ ۲۱.
اقامت وی در شهر مشهد، چهار سال به طول انجامید و در سال ۱۳۱۵ ق. دوباره به اصفهان بازگشت و از آن‌جا راهی نجف‌ اشرف شد و تا سال ۱۳۱۸ ق. در آن‌جا ماند. در سال ۱۳۱۹ ق. به اصفهان و سپس به شیراز، سفر کرد و در آن‌جا عصرها به فراگیری کتاب قانون ابوعلی‌ سینا نزد طبیب مشهور عصر، حاج میرزا جعفر طبیب پرداخت و صبح‌ها نیز در مطب آن طبیب بزرگ به مداوای مریضان و نسخه‌نویسی مشغول بود.
[۲۶] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۲۳ـ۳۰.
[۲۷] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۲۲.

نخودکی در رمضان همان سال به بوشهر و از آنجا، از طریق دریا، به مکه رفت.
[۲۸] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۲۳.
وی چند بار دیگر نیز به نجف و اصفهان سفر کرد
[۲۹] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۲۲.
و سرانجام در ۱۳۲۹ به مشهد رفت و تا پایان عمر در آن‌جا ماند.
[۳۰] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۲۳ ـ ۲۴.



برخی از شاگردان و مریدان نخودکی عبارت بودند از:
فرزندش علی مقدادی اصفهانی، عبدالنبی خراسانی، ذبیح‌الله امیر شهیدی، محمدحسین خراسانی، محمود حلبی، محمد احمدآبادی (مشهور به طبیب‌زاده)، سید علی رضوی، و ابوالحسن حافظیان.
[۳۱] بلاغی، عبدالحجت، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ج۱، ص‌۲۲۰ ـ ۲۲۱.
[۳۲] صدوق، محمد بن علی، فضائل الاشهر الثلاثة، ج۱، ص‌۱۴۹ـ۱۵۰.
[۳۳] هاشمی خراسانی، حجت، مرآة الحجة شرح‌حال هاشمی خراسانی، ج۱، ص‌۳.
[۳۴] هاشمی خراسانی، حجت، مرآة الحجة شرح‌حال هاشمی خراسانی، ج۱، ص‌۱۱.
[۳۵] هاشمی خراسانی، حجت، مرآة الحجة شرح‌حال هاشمی خراسانی، ج۱، ص‌۳۳.
[۳۶] حافظیان، ابوالحسن، شرح و تفسیر لوح محفوظ، ج۱، ص‌۱۳.
[۳۷] مدرس‌گیلانی، مرتضی، منتخب معجم‌الحکماء، ج۱، ص‌۲۵ ـ ۲۶.
آیت‌الله سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی
[۳۸] مرعشی، محمود، المسلسلات فی الاجازات.
و غلامرضا عرفانیان یزدی نیز از شاگردان وی در حدیث و از جمله کسانی بودند که از او اجازه نقل حدیث گرفتند.
[۳۹] کوفی، حسین‌ بن سعید، الزهد، ج۱، ص‌۴۲.
[۴۰] مرعشی، محمود، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌۳۰۷.



نخودکی اصفهانی با وجود عبادت بسیار، گاه در فقه و اصول و ریاضیات، کتاب‌هایی چون شرح لمعه، معالم‌الدین و خلاصة الحساب را تدریس می‌کرد.
[۴۱] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۲۴ ـ ۲۵.
[۴۲] آشتیانی، جلال‌الدین، در حکمت و معرفت مجموعۀ مقاله‌ها و مصاحبه‌های ‌حکمی معرفتی استاد جلال‌الدین آشتیانی، ج۱، ص‌۱۳۶.
[۴۳] مرعشی، محمود، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌۳۰۷.

با این‌که شیخ حسنعلی اصفهانی را از عالمان بزرگ زمان خود دانسته‌اند، بسیاری از علوم را نزد فقها و عرفای بزرگ تحصیل کرد. و اما به دلیل توجه زیاد مردم و بیماران به او، می‌توان گفت او خود را وقف خدمت به مردم و مداوای بیمارانشان کرده است. یکی از شاگردان او آیت‌الله مروارید می‌گوید: «هر روز در جلوی منزل او و حتی در محل تدریس او...، بیماران صف می‌کشیدند و از او دعا می‌خواستند و آن بزرگ، همیشه با روی خوش با آن‌ها برخورد می‌کرد و گاه برای پیدا کردن نوعی از گیاهان دارویی، به کوه‌ها و نواحی اطراف مشهد مقدس می‌رفت و کمتر در شهر بود و همین عامل و عوامل دیگر، سبب می‌شد که نتواند به نحو دلخواه به تدریس علوم بپردازد، ولی با این حال، تا آنجا که فرصت داشته، به تدریس و پرورش شاگردانی پرداخته است؛ اما به دلیل شهرت او در استجابت دعا و مداوای بیماران، از شاگردان و کرسی تدریس او اطلاعات کمی در اختیار می‌باشد.


حسنعلی از هفت سالگی تا یازده سالگی زیر نظر محمدصادق تخت پولادی به ریاضت‌های ‌شرعی مشغول شد.
[۴۴] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴-۱۵.
در ۱۲۹۰ محمدصادق تخت پولادی درگذشت و حسنعلی سه سال دیگر نیز به ریاضت پرداخت، چنان‌که شب‌ها تا صبح بیدار می‌ماند و هر روز، روزه می‌گرفت. پس از آن برای بهره بردن از محضر سیدجعفر حسینی قزوینی، که گویا از مجذوبان سالک بود، به شهرضا رفت.
[۴۵] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۵ـ۱۶.
[۴۶] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۸.
[۴۷] رازی، محمدشریف، گنجینۀ دانشمندان، ج‌۷، ص‌۱۱۲.
(مصلح‌الدین مهدوی، حسینی قزوینی را از مریدان محمدجواد سرجوئی بیدآبادی دانسته است.
[۴۸] مهدوی، مصلح‌الدین، تذکرةالقبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج۱، ص‌۱۸۴.
)(بلاغی، او را از مریدان عارفی به نام رستم از سلسله نعمت‌اللهی خوانده است.
[۴۹] بلاغی، عبدالحجت، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ج۱، ص‌۲۱۷.
)
نخودکی در مشهد بیش‌تر اوقات خویش را به عبادت، ریاضت، اعتکاف و زیارت قبور عرفا، مانند ابوعلی فارمدی، شیخ محمد کارَندِهی (مشهور به پیر پالان‌دوز) و شیخ محمد مؤمن، گذراند. نخودکی به علوم غریبه نیز مسلط بود و در این رشته شاگردانی داشت. پار‌ه‌ای ‌از اوقاتِ او نیز صرف پاسخ‌گویی به سؤالات طالبان سیر و سلوک و دادن دعا و دوا به گرفتاران و بیمارانی می‌شد که از شهر‌های ‌دور و نزدیک به او مراجعه می‌کردند.
[۵۰] مدرس، عبدالرحمن، تاریخ علماء خراسان، ج۱، ص‌۲۵۲ ـ ۲۵۳.



شیخ حسنعلی اصفهانی، سیر انفسی و تهذیب روح و روان را از همان کودکی و به همت پدر خویش آغاز کرد، پدرش، ملا علی‌اکبر، حسنعلی را از همان کودکی در هر سحرگاه بیدار و او را به نماز، دعا، راز و نیاز و یاد خدا آشنا می‌کرد. وی تا یازده سالگی در خدمت حاجی محمدصادق تخت پولادی بود و از او دستور می‌گرفت. آن مرد خدا، او را به نماز، روزه و انجام مستحبات و نوافل شب آشنا نمود. حسنعلی به پیروی از استادش در تخت پولاد و کوه‌های اطراف اصفهان به ریاضت پرداخت.
او بیشتر شب‌ها تا صبح بیدار می‌ماند و از پانزده سالگی تا پایان عمرش، هر ساله ماه رجب و شعبان و رمضان و ایام‌البیض هر ماه را روزه‌دار بود.
وی در شهرضا با عارفی دل‌سوخته، به نام «سیدجعفر حسینی قزوینی» ملاقات کرد و با دیدن کرامات معنوی آن مرد خدا، شیفته او گردید. در این ملاقات، آن عارف بزرگ از باطن او خبر داد و گفت: نه روز است که چیزی نخورده‌ای؛ جز با آب روزه نگشوده‌ای؛ ولی در ریاضت هنوز ناقصی؛ زیرا که اثر گرسنگی در رخسارت هویدا و ظاهر گشته و آن را شکسته و فرسوده کرده است؛ در حالی که مرد کامل از چهل روز گرسنگی نیز چهره‌اش شکسته نمی‌شود.
سومین شخصی که در تکوین شخصیت عرفانی شیخ حسنعلی تاثیر داشته است، مرحوم حاجی سید مرتضی کشمیری
[۵۱] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج ۱، ص۱۸.
بوده است که حسنعلی در شهر نجف اشرف در مدرسه بخارائی‌ها با او آشنا شد و بعد از آن تحت تعلیمات و دستورات او قرار گرفت. سال‌ها بعد که حسنعلی، در مشهد و در کنار آستان قدس رضوی سکونت گزید و به حل مشکلات مردم و شفای بیماران مشغول شد، نیز استادش سید مرتضی کشمیری را فراموش نکرد و بسیاری از طالبان، نیازمندان و گرفتاران را به سوی آن مرحوم و فرزندانش راهنمایی می‌کرد.


شیخ حسنعلی اصفهانی از عارفانی است که شیوه او همان روش امامان معصوم (علیهم‌السلام) بوده است.
وجود او سرشار از عشق به ولایت بود و هیچ‌گاه از مسیر آن‌ها جدا نشد. او بیشتر عمر خویش را در نجف اشرف و بعد، از آن در کنار حرم شریف رضوی گذراند و تا آخرین لحظات عمر خود، ذکر علی بر لب داشت، چنان‌که در هنگام مرگ، زبانش به نام مقدس مولی گویا بود. وی شرط ورود به مباحث عرفانی و مکاشفات را آشنایی با اخبار ائمه (علیهم‌السلام) می‌دانست و سیر در این مسیر را بدون این مقدمه ضروری، غیر ممکن می‌دانست.
زندگی شیخ صاحب ترجمه ما شناخته می‌شود به زهد و کناره‌گیری از دنیا و مواظبت و مراقبه تام بر تهذیب نفس و ریاضت‌های مشروع و انواع عبادات و طاعت‌هایی که در احادیث اهل بیت (علیهم‌السلام) وارد شده است. او شب‌های جمعه از هفت سالگی تا هنگام وفاتش به انجام نوافل و نماز، احیا برپا می‌کرد.
شیخ حسنعلی درباره راه و روش عرفانی خود در جواب نامه یکی از سادات دزفول می‌نویسد:
«عرض می‌شود به تمام احباء اظهار فرمایید که طریقه فلانی غیر از طریقی است که شنیده‌اید، همه بدانید که طریقه حقیر، طریقی است که تمام مطالب شرع را نهایت اهتمام است؛ خلاف باقی طرق که به مطالب شرعیه خیلی بی‌اعتنا هستند. در طریقه حقیر، خصوصا نماز خیلی مورد توجه است که هرچه زحمت و توجه است، به نماز معطوف دارید.
بدانید که مدار و معیار امر و طریقه ما بر سه چیز است؛ شب‌زنده‌داری، لقمه حلال و توجه به نماز، به ویژه نماز اول وقت و حضور قلب در آن.»
[۵۲] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۲۶.

او در جای دیگری می‌فرماید:
«روح طریقه حقیر، توجه به نماز و معانی و نکات آن درجه به درجه است؛ یعنی اشخاصی که مایل به طریقه حقیر هستند، اول باید معانی صوری نماز را بفهمند؛ بعد تاویلاتی که (در مباحث قبل) عرض شد و بعد نکاتی دیگر، به‌همان نحو که مولانا‌ الصادق (علیه‌السلام) در کلمه ایاک نعبد کرّرها حتی غشی علیه؛ یعنی آن‌قدر تکرار فرمودند که حال بیهوشی به آن حضرت دست داد، نه این‌که بی‌اعتنایی به احکام شرع باشد و تمام توجه به اذکار معطوف گردد. حقیقت را باید از شریعت تحصیل نمود. حقیر طالب این مقام و سالک این راه بوده و بستگان این حقیر را نیز اعلام کنید که حقیقت را که ما در طلب آنیم، باید از شریعت تحصیل کنیم؛ به همان نحو که ائمه (علیهم‌السلام) رفتار نمودند.
[۵۳] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۲۹.
»


یکی از دلایل عمده مشهور شدن حاج شیخ حسنعلی اصفهانی، کرامات بی‌شمار وی بوده است که خاص و عام به طور مستقیم شاهد آن بوده‌اند.
[۵۴] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۴۹.

آیت‌الله مرعشی نجفی در کتاب «المسلسلات فی الاجازات» در این‌باره می‌نویسد: «او در بین مردم به مستجاب‌الدعوه بودن شناخته شده بود و بسیاری از حاجت‌مندان و بیماران به او پناه می‌بردند، پس او برای آن‌ها دعا می‌کرد یا برای آن‌ها دعاها و حرزهایی می‌نوشت و به این وسیله، گرفتاری آن‌ها برطرف می‌شد و بیماران آن‌ها شفا می‌یافتند و با این وجود، در کمال تواضع و فروتنی بود و هیچ ادعایی نداشت و نمونه بارز زاهدانی بود که تنها به خدا توجه دارند و از امور دنیوی دور هستند.»
[۵۵] مرعشی نجفی، شهاب‌الدین، المسلسلات فی الاجازات، ج۲، ص۳۰۷، تدوین محمود مرعشی نجفی.

میرزا مدرس، عبدالرحمن، از اساتید مرحوم شیخ حسنعلی، درباره او چنین می‌نویسد: «حاج شیخ حسنعلی بن علی‌اکبر، از اعلام بزرگوار و پاکان روزگار، نفس گرم جذابش هر مریضی را شفا و هر درد را دوا بود. در شهرهای خراسان، بلکه سایر از شهرهای ایران شهرتی بسزا داشت و گرفتاران و دردمندان از وضیع و شریف به آستانه او متوجه و فیضی می‌بردند و هنوز هم در محافل و مجالس وصف دستورات و انجیرهای دعا خوانده او که شافی دردها بود و خانواده ما هم از آن نعمت مرزوق بودند، زبان‌زد خاص و عام است. مردم از همه طرف برای اخذ حوائج بدان مقام پناهنده می‌شدند و بسی از دردها که دکتران حاذق از بهبود آن عاجز بودند، با نفس گرم خود شفا می‌داد.»
[۵۶] مدرس، میرزا عبدالرحمن، تاریخ علمای خراسان، ص۲۵۲.

کرامات آن عارف بزرگ، هم از حیث کمیت و هم از حیث کیفیت، قابل توجه است و این عنایات، شامل بزرگان، علما، استادان و شاگردان حاکمان، و صاحب‌منصبان و عموم مردم، به‌ویژه سادات بوده است. از نخودکی کرامت‌های ‌بسیاری نقل شده است. برخی وی را قطب یا شیخ سلسله چشتیه معرفی کرده و لقب طریقتی وی را‌ بنده‌علی دانسته‌اند، اما وی کسی را به این سلسله دعوت نکرد.
[۵۷] مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله‌های ‌صوفیۀ ایران، ج۱، ص‌۱۸۲.
[۵۸] آشتیانی، جلال‌الدین، در حکمت و معرفت مجموعۀ مقاله‌ها و مصاحبه‌های ‌حکمی معرفتی استاد جلال‌الدین آشتیانی، ج۱، ص‌۱۳۶.
[۵۹] بلاغی، عبدالحجت، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ج۱، ص‌۲۱۷.
او به درویشان خاکسار نیز علاقه‌مند بود و بیش‌تر شب‌های ‌جمعه به تکیه گنبد سبز، که محل اجتماع خاکساران بود، می رفت و با آنان معاشرت می‌کرد.
[۶۰] مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله‌های ‌صوفیۀ ایران، ج۱، ص‌۱۸۲.
[۶۱] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۲۵.



این عارف کامل ویژگی‌های اخلاقی نابی داشتند که در گنجایش مقاله نمی‌باشد. اجمالا به گزیده‌هایی از آن اشاره می‌کنیم.

۱۲.۱ - خدمت به مردم

در نظر مردان الهی و عالمان ربانی و به‌ویژه شیخ حسنعلی اصفهانی، خدمت به مردم و برآوردن حاجات آنان و تواضع و فروتنی در برابر آنان، از عالی‌ترین مصادیق عبادت خدا به شمار می‌رود. هیچ‌گاه در خانه شیخ حسنعلی به روی بیماران، گرفتاران و مستمندان بسته نمی‌ماند و از این که مردم وقت و بی‌وقت برای حل مشکلات خود به منزل شیخ مراجعه می‌کردند، چهره درهم نمی‌کشید و حتی غیر مسلمانان از الطاف او برخوردار بودند و برای برآورده شدن حوایج خود به او متوسل می‌شدند.
فرزند وی در این‌باره می‌نویسد:
«مرحوم پدرم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (اعلی‌الله‌مقامه) در کلیه ساعات روز و شب، برای رفع حوایج حاجت‌مندان و درماندگان، آماده بودند.
روزی عرضه داشتم: خوب است برای مراجعه مردم، وقتی مقرر بشود. فرمود: پسرم! لیس عند ربنا صباح و لامساء؛ آن‌کس که برای رضای خدا، به خلق خدمت می‌کند، نباید که وقتی معین کند.
پدرم در ابتدای شب‌ها پس از انجام فریضه، به نگارش پاسخ نامه‌ها و انجام خواسته های مراجعان مشغول و سپس مدتی به مطالعه می‌پرداختند. از نیمه‌های شب تا طلوع آفتاب به نماز و ذکر و نوافل و تعقیبات سرگرم بودند. پس از طلوع خورشید، اندکی استراحت می‌فرمودند و بعد از آن تا ظهر به ملاقات و گفتگو با مراجعان و تهیه و ساخت دارو برای بیماران می‌نشستند و بالاخره عصرها برای تدریس به مدرسه می‌رفتند و پس از آن نیز به پاسخ‌گویی و رفع نیازمندی محتاجان و گرفتاران مشغول بودند
[۶۲] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۲۳ـ۲۴.
»
او همیشه به دوستان و نزدیکان توصیه می‌کرد که خدمت‌گزار مردم باشند و برای حل گرفتاری به فقرا صدقه بدهند یا چیزی نذر کنند؛ از جمله در جواب نامه آنان که از او توصیه‌ای می‌خواهند، با بیان حکایت‌هایی از زندگی عیسی (علیه‌السلام) و روایتی از وصایای مولی علی (علیه‌السلام) به فرزندش امام حسن (علیه‌السلام) آن‌ها، را به خدمت مردم سفارش می‌نماید.
[۶۳] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص ۱۰۶.


۱۲.۲ - خدمت به سادات

شیخ حسنعلی و پدر گرامی‌اش، خود را وقف خدمت به اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و فرزندان آنان کرده بودند، به‌طوری که از حکایات زندگی آن عالم ربانی فهمیده می‌شود، او نسبت به خدمت به سادات، اهتمام ویژه‌ای داشته است؛ به‌طوری که در آخرین روز عمر خویش، در وصیت خود چنین فرمود:
«بدان که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می‌شود و به عکس اتیان، مستحبات، مرتبه او را ترقی می‌بخشد. بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده‌ام، به برکت بیداری شب‌ها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح این اعمال، خدمت به ذراری ارجمند رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است».
سپس فرزندش را به ادای نمازهای یومیه در اول وقت و تلاش در انجام حوایج مردم سفارش کرده، می‌گوید:
«سوم آن که سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هرچه داری، در راه ایشان صرف و خرج کنی و از فقر و درویشی در این کار پروا منمایی».
[۶۴] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۳۱.


۱۲.۳ - زهد و ساده‌زیستی

یکی از جلوه‌های بارز شخصیت عالم فرزانه؛ شیخ حسنعلی، زهد و بی‌اعتنایی نسبت به دنیا و مظاهر دنیوی بوده است. وی از مناصب دنیوی دوری می‌کرد و پیوسته به یاران و دوستان سفارش می‌کرد که از این مناصب پرهیز کنند و از دست دادن آن را مهم ندانند.
هجرت او به شهرهای مختلف ـبه ویژه در دوران جوانی‌ـ حکایت از آن دارد که او از تعلقات دنیوی آزاد بوده است. او پیوسته از دنیا طلبان و شیفتگان دنیا و از آن دسته عالمانی که دین را وسیله کسب افتخارات دنیوی قرار می‌دادند و از مردمی که برای رسیدن به مقاصد خود در اطراف چنین کسانی جمع می‌شدند، گله و شکایت داشته، طریقه و مشرب خود را از آن‌ها جدا می‌دانست.
او عامل عمده سعادت و خوشبختی انسان را تقوی می‌دانست و می‌فرمود: «بالتقوی بلغنا ما بلغنا». اگر در این راه، تقوی نباشد، ریاضت‌ها و مجاهدت‌ها جز خسران، ثمری ندارند و نتیجه‌ای جز دوری از درگاه حق تعالی نخواهند داشت.
اگر آدمی یک اربعین به ریاضت بپردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین هباء منثورا خواهد گردید.
[۶۵] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۳۱.

وی در جواب یکی از دوستان و ارادتمندان می‌نویسد:
«... مادام که چشم بر این متاع بی‌قدر و این دنیای پست، دوخته‌داری، بدان که معامله تو با زیان همراه و اساس معنویت هم‌عنان تباهی است، و روی تو در قیامت عبوس خواهد بود و گمان مبر که زیرکانه عمل می‌کنی، پس از این خانه هلاکت، پهلو تهی کن و روی به سوی خانه آخرت نما تا روی تو خرم گردد و دیده‌ات به سوی پروردگار ناظر و روشن شود.»
[۶۶] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۱۰.



شیخ حسنعلی اصفهانی، بنابر بعضی از نامه‌هایی به شاگردانش، اعتقاد داشته است که در زمان وی، عارف کامل و استادی که توانایی دستگیری از سالکان را داشته باشد، وجود ندارد. با این‌که در کمال تواضع و فروتنی، مکرر اظهار می‌داشته است که کامل نیست و نمی‌تواند مرشد باشد پیوسته از دادن دستورالعمل به صورت مستقیم پرهیز می‌کرد، بنابراین، از سر ناچاری، و از جهت وظیفه و نبود دیگران، برای کسانی که طالب بودند و اصرار داشتند، آن هم برای نزدیکانی چون فرزندش و یا سادات ـبه علت احترامی که برای آن‌ها قائل بودـ خواسته آنان را اجابت می‌کرد و دستورهایی را از شخص‌ کاملی که موفق به درک او شده بود به طالبان می‌داد و مداومت بر آن‌ها را تا رسیدن به محضر یکی از عارفان کامل توصیه می‌کرد.
[۶۷] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۱۳۴.
[۶۸] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۳۹ـ۱۴۰.
[۶۹] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴۲.
[۷۰] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴۴ـ۱۴۶.
[۷۱] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۵۳.
که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
خلاصه‌ای از دستورالعمل:
در جواب نامه‌های یکی از سادات دزفول می‌نویسد:
«مکرر به شما عرض شد که این عرایض بنده از من نیست؛ بلکه از شخص بزرگی است که به نیت او می‌گویم:
۱. پیامبری در مناجات عرض کرد: رب این الطریق الیک؛ یعنی پروردگارا! ره به سوی تو کدام است؟ خطاب رسید: دع نفسک و تعال؛ یعنی نفس خویش را رها کن و بیا.
۲. از اوایل تکلیف که مامور به صوم ایام‌البیض و قرائت آیه «قل انما» شدم و در این سه روز سه‌هزار مرتبه بر این قلب قاسی آیه «فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا» قرائت می‌شد، تاکنون هوای ملاقات از سر حقیر بیرون نرفته، باید ترک دنیاداری نمود لعل الله یحدث بعد ذلک امرا.
۳. تا آنجا که می‌توانید در امر نماز اول وقت و حضور قلب در نماز و تلاوت چند آیه از قرآن با تدبر در معانی آن در سحرها مداومت نمایید.
۴. عمده نظر در دو مطلب است؛ یکی غذای حلال، دوم توجه به نماز و اصلاح آن، اگر این دو درست باشد، باقی درست است.
[۷۲] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۱۴۱ـ۱۴۲.
[۷۳] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴۵.
[۷۴] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴۷ ـ ۱۴۸.

۵. عمده هم حقیر، اصلاح قلب است و ذکر یا حی یا قیوم سحرگاه، برای همین است.
۶. بین‌الطلوعین را به چهار قسمت تقسیم کنید؛ یکی اذکار و تسبیح، دیگری ادعیه، سوم قرائت قرآن و بالاخره فکری در اعمال روز گذشته. اگر موفق به طاعتی بوده‌اید، شکر کنید و اگر خدای ناکرده ابتلا به معصیتی یافته‌اید، استغفار کنید.
۷. دیگر آن‌که هر روز صدقه دهید ولو به وجه مختصر.
۸. شب‌ها قدری در بی‌اعتباری دنیا و انقلاب آن فکر کنید و ملاحظه کنید که دنیا با اهل دنیا چگونه سلوک می‌کند.
۹. امر بفرمایید به تدبر و تفکر در آیات آخر سوره فرقان که با این آیه شروع می‌شود؛ «و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»؛ ببینید که خداوند اشخاص را که به خود نسبت داده است، صفاتشان را چگونه بیان می‌کند.
۱۰. هر قدر بتوانید، خود را به آداب مودب نمایید.
۱۱. به هر نحوی که باشد، وصیت خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ائمه (علیهم‌السلام) و مشایخ کرام را که تقوی باشد، از دست ندهید.
۱۲. همان‌طور که مسایل طهارت و شکیات و سهویات و قرائت باید پیش اهلش درست شود، عقاید نیز به طریق اولی چنین است».
[۷۵] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص ۱۲۹ـ۱۳۴.



حسنعلی اصفهانی تصوف را طریق وصول الی‌الله می‌دانست و از این‌رو اعتقاد داشت که تصوف مخصوص ‌اسلام نیست و در همه ادیان وجود دارد و طریقه همۀ انبیا و اولیا بوده، ولی صورت کامل آن در اسلام به ظهور رسیده است. او همچنین ظاهر تصوف را شریعت اسلام و باطن و حقیقت آن را اتصال با ولایت، یعنی ایمان به ولایت حضرت علی و جانشینان وی، می‌دانست. بنابراین، از نظر وی قطب کسی است که رشته اجازه وی به علی و فرزندان معصوم وی اتصال داشته باشد تا بتواند راهنمایی دیگران را بر عهده بگیرد و آن‌که به ولایت متصل نیست، اگرچه ظاهر اعمالش با شرع نبوی مطابقت داشته باشد، از اسلام و تصوف بهر‌ه‌ای ‌ندارد.
[۷۶] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۲۶۳.
[۷۷] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۲۵۶ـ۲۶۶.



آثار نخودکی را فرزند وی، مقدادی اصفهانی، در کتابی به نام نشان از بی‌نشان‌ها، در دو مجلد، به چاپ رسانده، که مشتمل است بر تعلیق‌های ‌بر کتاب تذکرة المتقین اثر شیخ محمد بهاری همدانی، نامه‌هایی به برخی از مریدان، تقریر برخی از مجالس وی، و رساله‌هایی با موضوع‌های ‌بیش‌تر عرفانی و اخلاقی و رسائلی همچون توحید، امامت، ولایت و محبت اهل بیت (علیهم‌السلام)، عشق و محبت، عقل، معرفت نفس، زهد و پارسایی، حقوق مسلمانان بر یکدیگر، دعا و شرایط استجابت آن، رسائلی اخلاص‌.
[۷۸] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۱۱۷ـ۱۶۶.
[۷۹] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۶۸ـ ۴۹۳.
[۸۰] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۵۰۴ـ ۵۹۳.

نخودکی کتاب‌های ‌ارشاد البیان و اسرارنامه عطار نیشابوری را تصحیح و در ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ در تهران به چاپ رساند. او همچنین کتاب ترجمة الصلاة، اثر ملا محسن فیض کاشانی، را به همراه تأویلاتی از خویش درباره نماز، چاپ کرد.
[۸۳] مدرس، عبدالرحمن، تاریخ علماء خراسان، ج۱، ص‌۲۵۲ ـ ۲۵۳.
[۸۴] مهدوی، مصلح‌الدین، تذکرةالقبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان.
[۸۵] مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله‌های ‌صوفیه ایران، ج۱، ص‌۱۸۳.
[۸۶] امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج‌۳، ص‌۱۲۲۹.
[۸۷] مرعشی، محمود، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌۳۰۷.
مرحوم مرعشی به اشتباه ترجمه کتاب الصلاة را به نخودکی نسبت داده‌اند. او گاهی شعر نیز می‌سرود.
[۸۸] هاشمی خراسانی، حجت، مرآة الحجة شرح‌حال هاشمی خراسانی، ج۱، ص‌۱۱.
[۸۹] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۲، ص‌۱۸۶.



شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، سرانجام در هفدهم شعبان سال ۱۳۶۱ق جهان فانی را وداع گفت و به‌ دیار باقی شتافت. جمعیت زیادی از مردم ایران در شهرهای مختلف و شهر مقدس مشهد، در مرگ او به سوگ نشستند. او از جمله مردان بزرگی بود که مقام مرگ اختیاری را کسب کرده بود و دو ماه قبل از رحلتش، اطرافیان و فرزندش را از روز مرگش آگاه کرد و حتی یک‌بار قبل از تاریخ فوت، روح بلندش از بدن خارج شد، اما با توسل به امام علی بن موسی‌الرضا (علیه‌السلام)، برای انجام برخی وصایا، دوباره حیات ظاهر یافت. او در روزهای آخر عمر، جز سادات، کسی دیگری را بر بالین خود راه نمی‌داد.
پیکر مطهرش روی دست هزاران نفر از ارادتمندان سوگوارش تا ده سمرقند تشییع شد و در آن‌جا بر حسب وصیتش در آب روان، غسل داده شد و سپس همراه با برپایی و راه‌اندازی دسته‌های بزرگ سینه‌زن تا حرم شهر رضوی تشییع گردید و در صحن عتیق، حرم امام رضا (علیه‌السلام) کنار ایوان عباسی به خاک سپرده شد.
[۹۰] مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۳۴ ـ ۳۵.
[۹۱] رازی، محمدشریف، گنجینۀ دانشمندان، ج‌۷، ص‌۱۱۲.
[۹۲] امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج‌۳، ص‌۱۲۲۸ ـ ۱۲۲۹.
بلاغی به اشتباه سال درگذشت وی را ۱۳۶۵ نوشته است.
[۹۳] بلاغی، عبدالحجت، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ج۱، ص‌۲۱۷.



(1) آشتیانی، جلال‌الدین، در حکمت و معرفت مجموعۀ مقاله‌ها و مصاحبه‌های ‌حکمی معرفتی استاد سیدآشتیانی، جلال‌الدین، چاپ حسن جمشیدی، تهران ۱۳۸۵ش.
(2) آقا بزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعه،.
(3) ابطحی، حسن، پرواز روح، قم ۱۳۷۶ش.
(4) محمد بن علی ابن بابویه، فضائل الاشهر الثلاثة، چاپ غلامرضا عرفانیان، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(5) لوح فشردۀ اهل بیت.
(6) امامی خویی، محمدامین، مرآةالشرق: موسوعة تراجم اعلام الشیعة الامامیة فی القرنی الثالث عشر و الرابع عشر، چاپ علی صدرائی خویی، قم ۱۴۲۷/۲۰۰۶.
(7) امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، نجف ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
(8) بلاغی، عبدالحجت، کتاب مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، تهران ۱۳۲۷ش.
(9) ابوالحسن حافظیان، شرح و تفسیر لوح محفوظ، تهران ۱۳۸۶ش.
(10) شریف رازی، محمد، گنجینۀ دانشمندان، قم ۱۳۵۴ش.
(11) مدرس، عبدالرحمن، تاریخ علماء خراسان، چاپ محمدباقر ساعدی خراسانی، مشهد ۱۳۴۱ش.
(12) علوی، علی‌ بن محمد، المجدی فی انساب الطالبیین، چاپ احمد مهدوی دامغانی، قم ۱۴۰۹.
(۱۳) مدرس‌ گیلانی، مرتضی، منتخب معجم‌الحکماء، چاپ منوچهر صدوقی‌سها، تهران ۱۳۸۴ش.
(۱۴) مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله‌های ‌صوفیۀ ایران، تهران ۱۳۶۰ش.
(۱۵) مرعشی نجفی، شهاب‌الدین، المسلسلات فی الاجازات، تدوین محمود مرعشی، قم ۱۴۱۶.
(۱۶) مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، تهران ۱۳۸۲ش.
(۱۷) مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۱۸) مصلح‌الدین مهدوی، تذکرةالقبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، اصفهان ۱۳۴۸ش.
(۱۹) هاشمی خراسانی، حجت، کتاب مرآة الحجة شرح حال هاشمی خراسانی، حجت، مشهد ۱۴۰۰.
(۲۰) همایی، جلال‌الدین، تاریخ اصفهان: مجلد ابنیه و عمارات فصل تکایا و مقابر، چاپ ماهدخت بانو همایی، تهران ۱۳۸۱ش.


۱. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۴ـ ۱۵، ص۸۰ـ۸۱.
۲. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۸۰ـ۸۱.
۳. آشتیانی، جلال‌الدین، در حکمت و معرفت: مجموعه مقاله‌ها و مصاحبه‌های ‌حکمی معرفتی استاد جلال‌الدین آشتیانی، ص‌۱۳۶.
۴. امامی خویی، محمدامین، مرآةالشرق: موسوعة تراجم اعلام الشیعة الامامیة فی القرنی الثالث عشر و الرابع عشر، ج‌۲، ص‌۹۶۵.
۵. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴.
۶. رازی، محمدشریف، گنجینۀ دانشمندان، ج‌۷، ص‌۱۱۱.
۷. مرعشی، سیدمحمود، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌۳۰۷.
۸. امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج‌۳، ص‌۱۲۲۸.
۹. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴.
۱۰. همایی، جلال‌الدین، تاریخ اصفهان: مجلد ابنیه و عمارات فصل تکایا و مقابر، ج۱، ص‌۱۲۱.
۱۱. مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله‌های ‌صوفیۀ ایران، ج۱، ص‌۱۸۲.
۱۲. مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله‌های ‌صوفیۀ ایران، ج۱، ص‌۱۸۲.
۱۳. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۶.
۱۴. مجله حوزه، سال اول، شماره ۱۱، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۱.
۱۵. امامی خویی، محمدامین، مرآةالشرق: موسوعة تراجم اعلام الشیعة الامامیة فی القرنی الثالث عشر و الرابع عشر.
۱۶. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۱۶ـ ۱۷.
۱۷. رازی، محمدشریف، گنجینۀ دانشمندان، ج‌۷، ص‌۱۱۲.
۱۸. مرعشی، سیدمحمود، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌۳۰۷.
۱۹. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۱۷.
۲۰. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۲۰ ـ ۲۱.
۲۱. امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج‌۳، ص‌۱۲۲۸.
۲۲. مرعشی، محمود، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌۳۰۷.
۲۳. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۱۷.
۲۴. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۱۷ـ ۱۸.
۲۵. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌ ۲۱.
۲۶. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۲۳ـ۳۰.
۲۷. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۲۲.
۲۸. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۲۳.
۲۹. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۲۲.
۳۰. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۲۳ ـ ۲۴.
۳۱. بلاغی، عبدالحجت، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ج۱، ص‌۲۲۰ ـ ۲۲۱.
۳۲. صدوق، محمد بن علی، فضائل الاشهر الثلاثة، ج۱، ص‌۱۴۹ـ۱۵۰.
۳۳. هاشمی خراسانی، حجت، مرآة الحجة شرح‌حال هاشمی خراسانی، ج۱، ص‌۳.
۳۴. هاشمی خراسانی، حجت، مرآة الحجة شرح‌حال هاشمی خراسانی، ج۱، ص‌۱۱.
۳۵. هاشمی خراسانی، حجت، مرآة الحجة شرح‌حال هاشمی خراسانی، ج۱، ص‌۳۳.
۳۶. حافظیان، ابوالحسن، شرح و تفسیر لوح محفوظ، ج۱، ص‌۱۳.
۳۷. مدرس‌گیلانی، مرتضی، منتخب معجم‌الحکماء، ج۱، ص‌۲۵ ـ ۲۶.
۳۸. مرعشی، محمود، المسلسلات فی الاجازات.
۳۹. کوفی، حسین‌ بن سعید، الزهد، ج۱، ص‌۴۲.
۴۰. مرعشی، محمود، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌۳۰۷.
۴۱. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۲۴ ـ ۲۵.
۴۲. آشتیانی، جلال‌الدین، در حکمت و معرفت مجموعۀ مقاله‌ها و مصاحبه‌های ‌حکمی معرفتی استاد جلال‌الدین آشتیانی، ج۱، ص‌۱۳۶.
۴۳. مرعشی، محمود، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌۳۰۷.
۴۴. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴-۱۵.
۴۵. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۵ـ۱۶.
۴۶. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۸.
۴۷. رازی، محمدشریف، گنجینۀ دانشمندان، ج‌۷، ص‌۱۱۲.
۴۸. مهدوی، مصلح‌الدین، تذکرةالقبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج۱، ص‌۱۸۴.
۴۹. بلاغی، عبدالحجت، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ج۱، ص‌۲۱۷.
۵۰. مدرس، عبدالرحمن، تاریخ علماء خراسان، ج۱، ص‌۲۵۲ ـ ۲۵۳.
۵۱. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج ۱، ص۱۸.
۵۲. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۲۶.
۵۳. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۲۹.
۵۴. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۴۹.
۵۵. مرعشی نجفی، شهاب‌الدین، المسلسلات فی الاجازات، ج۲، ص۳۰۷، تدوین محمود مرعشی نجفی.
۵۶. مدرس، میرزا عبدالرحمن، تاریخ علمای خراسان، ص۲۵۲.
۵۷. مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله‌های ‌صوفیۀ ایران، ج۱، ص‌۱۸۲.
۵۸. آشتیانی، جلال‌الدین، در حکمت و معرفت مجموعۀ مقاله‌ها و مصاحبه‌های ‌حکمی معرفتی استاد جلال‌الدین آشتیانی، ج۱، ص‌۱۳۶.
۵۹. بلاغی، عبدالحجت، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ج۱، ص‌۲۱۷.
۶۰. مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله‌های ‌صوفیۀ ایران، ج۱، ص‌۱۸۲.
۶۱. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۲۵.
۶۲. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۲۳ـ۲۴.
۶۳. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص ۱۰۶.
۶۴. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۳۱.
۶۵. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۳۱.
۶۶. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۱۰.
۶۷. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۱۳۴.
۶۸. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۳۹ـ۱۴۰.
۶۹. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴۲.
۷۰. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴۴ـ۱۴۶.
۷۱. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۵۳.
۷۲. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۱۴۱ـ۱۴۲.
۷۳. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴۵.
۷۴. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴۷ ـ ۱۴۸.
۷۵. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص ۱۲۹ـ۱۳۴.
۷۶. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۲۶۳.
۷۷. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۲۵۶ـ۲۶۶.
۷۸. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۱۱۷ـ۱۶۶.
۷۹. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۶۸ـ ۴۹۳.
۸۰. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۵۰۴ـ ۵۹۳.
۸۱. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج‌۹، ص‌۷۳۰، قسم ۳.    
۸۲. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج‌۱۱، ص‌۵۷.    
۸۳. مدرس، عبدالرحمن، تاریخ علماء خراسان، ج۱، ص‌۲۵۲ ـ ۲۵۳.
۸۴. مهدوی، مصلح‌الدین، تذکرةالقبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان.
۸۵. مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله‌های ‌صوفیه ایران، ج۱، ص‌۱۸۳.
۸۶. امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج‌۳، ص‌۱۲۲۹.
۸۷. مرعشی، محمود، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌۳۰۷.
۸۸. هاشمی خراسانی، حجت، مرآة الحجة شرح‌حال هاشمی خراسانی، ج۱، ص‌۱۱.
۸۹. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۲، ص‌۱۸۶.
۹۰. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌۳۴ ـ ۳۵.
۹۱. رازی، محمدشریف، گنجینۀ دانشمندان، ج‌۷، ص‌۱۱۲.
۹۲. امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج‌۳، ص‌۱۲۲۸ ـ ۱۲۲۹.
۹۳. بلاغی، عبدالحجت، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ج۱، ص‌۲۱۷.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «نخودکی اصفهانی»، شماره ۷۳۱۲.    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آیت‌الله شیخ حسن علی نخودکی اصفهانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۱/۲۰.    






جعبه ابزار