• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آثار ضلالت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آثار ضلالت با توجه به آیات قرآن عبارتند از:



گمراهی و راه‌نايافتگى در دنیا، باعث گمراهى افزون‌تر در آخرت:
«وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى‌ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‌ وَ أَضَلُّ سَبِيلًا؛امّا كسى كه در اين جهان از ديدن چهره حق نابينا بوده است، در آخرت نيز نابينا و گمراهتر است.»
منظور از «اعمى‌» در «مَن كان فى هذه اعمى‌» طريق راه نيافتن به نجات، از قبيل ايمان و عمل و مقصود از «اعمى‌» در «فهو فى الآخرة اعمى‌» نداشتن راه نجات در آخرت است.


گمراهى و هواپرستی، عامل اضلال و به گمراهى كشاندن جوامع:
«قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِيلِ؛بگو: اى اهل كتاب! در دين خود، غلّو و زياده‌روى نكنيد؛ و غير از حق نگوييد؛ و از هوسهاى گروهى كه پيشتر گمراه شدندو بسيارى را گمراه كردند و از راه راست منحرف گشتند، پيروى ننماييد.»


اعراض از یاد خداوند، بارزترين نشانه گمراهى:
۱. «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ‌ • أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ مَنْ كانَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ؛ و هر كس از ياد خداوند رحمان، روى‌گردان شود شيطانى را بر او مسلط مى‌سازيم كه همواره همنشين او خواهد بود. اى پيامبر! آيا تو مى‌توانى‌سخن خود را به گوش كران برسانى، يا كوران و كسانى را كه در گمراهى آشكارى هستند هدايت كنى؟!»استفهام در آيه، انكارى است.
۲. «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَياةَ الدُّنْيا • ... إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ‌ ...؛ حال كه چنين است از كسى كه از ياد ما روى گردانده و جز زندگى دنيا را نخواسته، اعراض كن. ... پروردگار تو كسانى را كه از راه او گمراه شده‌اند بهتر مى‌شناسد، و همچنين هدايت يافتگان را از همه بهتر مى‌شناسد.»


گمراهى، باعث استحقاق اهانت از جانب خدا:
«قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ‌ • قالَ اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ؛مى‌گويند: پروردگارا! تيره‌بختى ما بر ما چيره شد، و ما گروه گمراهى بوديم. خداوند مى‌گويد: دور شويد و به دوزخ درآييد، و با من سخن مگوييد!»


احكام ويژه بحیره، سائبه، وصیله و حام در جاهلیّت، بدعتهايى ديرينه و ميراثى به‌جامانده از مردمانى نادان و گمراه:
«ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصِيلَةٍ وَ لا حامٍ وَ لكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ‌ • وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ‌ تَعالَوْا إِلى‌ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ؛ خداوند هيچ‌گونه بحيره و سائبه و وصيله و حام قرار نداده است (اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلی كه در زمان جاهلیّت، استفاده از آنها را به عللى حرام مى‌دانستند؛ و اين بدعت، در اسلام ممنوع شد.) ولى كسانى كه كافر شدند، بر خدا دروغ مى‌بندند؛ و بيشتر آنها درك نمى‌كنند. هنگامى كه به آنها گفته شود: به سوى آنچه خدا نازل كرده، و به سوى پيامبر بياييد.، مى‌گويند: آنچه پدران خود را بر آن يافته‌ايم، ما را بس است.؛ آيا اگر پدران آنها چيزى نمى دانستند، و هدايت نيافته بودند باز هم بايد از آنها پيروى كنند)؟!»


گمراهى، درپى‌دارنده غلبه پلیدی بر انسان:
«فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ؛آن كس را كه خدا بخواهد هدايت كند، سينه اش را براى پذيرش اسلام، گشاده مى‌سازد؛ و آن كس را كه بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سينه‌اش را آنچنان تنگ مى‌كند كه گويا مى‌خواهد به آسمان بالا برود؛ اين گونه خداوند پليدى را بر افرادى كه ايمان نمى‌آورند قرار مى‌دهد.»


پیروی از متشابهات، نشانه گمراهى:
«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ ...؛او كسى است كه اين کتاب آسمانی را بر تو نازل كرد؛ كه بخشى از آن، آیات محکم (صريح و روشن‌) است؛ كه اساس اين كتاب مى‌باشد؛ و پيچيدگى آيات ديگر، را بر طرف مى‌كند. و بخشى ديگر، متشابه و پيچيده است. امّا آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال آيات متشابه‌اند، تا فتنه‌انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند)....»
مراد از «ابتغاء الفتنة» طلب گمراهى مردم است.


مجادله و تشكيك در برپايى قیامت، نشانگر گمراهى عميق انسان:
«... أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ؛... آگاه باشيد كسانى كه در قيامت القاى ترديد مى‌كنند، در گمراهى عميقى هستند.»


گمراهى، عامل تکذیب آيات خدا:
«أَ لَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى‌ عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ‌ • قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ؛(به آنها گفته مى‌شود:) آيا آيات من بر شما خوانده نمى‌شد، پس آن را تكذيب مى‌كرديد؟! مى‌گويند: پروردگارا! تيره‌بختى ما بر ما چيره شد، و ما گروه گمراهى بوديم.»


از آثار ضلالت، خسران است.

۱۰.۱ - قرار گرفتن در زمره زیان‌کاران

گمراهى موجب قرار گرفتن در زمره زیان‌کاران:
۱. «... وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ‌ • ... أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ؛ ... ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‌سازد! ... آنها زیانکاران واقعى هستند.»
۲. «وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى‌ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ‌ • وَ لَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَ رَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قالُوا لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنا رَبُّنا وَ يَغْفِرْ لَنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ؛ قوم موسی بعد از رفتن او (به ميعادگاه الهى)، از زيورهاى خود مجسمه گوساله‌اى ساختند؛ كه صدايى همچون صداى گوساله داشت. آيا آنها نمى‌ديدند كه با آنان سخن نمى‌گويد، و به راه راست هدايتشان نمى‌كند؟! آن را خداى خود انتخاب كردند، و ستمكار بودند. و هنگامى كه حقيقت در دسترسشان قرار گرفت، و ديدند گمراه شده‌اند، گفتند: اگر پروردگارمان به ما رحم نكند، و ما را نيامرزد، بطور قطع از زيانكاران خواهيم بود.»
۳. «وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خالِدُونَ‌ • قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ؛و آنان كه كفه ترازوهاى عمل آنها سبك باشد، كسانى هستند كه سرمايه وجود خود را از دست داده، در جهنم جاودانه خواهند ماند. مى‌گويند: پروردگارا! تيره‌بختى ما بر ما چيره شد، و ما گروه گمراهى بوديم.»
۴. «وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ‌ ... • ... إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ‌ ... • وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ؛كسى راكه خدا گمراه كند، هيچ سرپرست و ياورى جز او نخواهد داشت ... زيانكاران واقعى آنانند كه سرمايه وجود خود را از دست داده‌اند ... آنها جز خدا سرپرست و ياورى ندارند كه ياريشان كنند؛ و هر كس را خدا گمراه سازد، هيچ راه نجاتى براى او نيست.»

۱۰.۲ - متضرر شدن گمراهان

ضرر و زيان گمراهى، تنها متوجّه خود گمراهان:
۱. «... وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها ...؛... و هر كس گمراه گردد، به زيان خود گمراه مى‌گردد....»
۲. «... وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‌ ...؛... و آن كس كه گمراه گردد، به زيان خود گمراه مى‌شود؛ و هيچ گنهكارى بار گناه ديگرى را به دوش نمى‌كش....»
۳. «... وَ مَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّما أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ؛... و هر كس گمراه گردد بگو: من فقط از بيم‌دهندگانم!» از اينكه فعل «ضلّ» به خود فرد نسبت داده شده و انذارنيز مربوط به او است، مطلب ياد شده قابل برداشت است‌.
۴. «قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ عَلى‌ نَفْسِي‌ ...؛بگو: اگر من گمراه شوم، از ناحيه خود گمراه مى‌شوم؛ و اگر هدايت يابم، بوسيله آنچه پروردگارم به من وحى مى‌كند مى‌باشد؛ زيرا او شنوا و نزديك است.»
۵. «... وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها ...؛... و هر كس گمراهى را برگزيند، تنها به زيان خود گمراه مى‌گردد....»

۱۰.۳ - زیان‌کاری گمراهان بنی‌اسرائیل

زيان‌كارى، فرجام حتمى گمراهان بنی‌اسرائیل، در پرستش گوساله سامری:
«وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى‌ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ‌ • وَ لَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَ رَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قالُوا لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنا رَبُّنا وَ يَغْفِرْ لَنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ؛ قوم موسى بعد از رفتن او (به ميعادگاه الهى)، از زيورهاى خود مجسمه گوساله‌اى ساختند؛ كه صدايى همچون صداى گوساله داشت. آيا آنها نمى‌ديدند كه با آنان سخن نمى‌گويد، و به راه راست هدايتشان نمى‌كند؟! آن را خداى خود انتخاب كردند، و ستمكار بودند. و هنگامى كه حقيقت در دسترسشان قرار گرفت، و ديدند گمراه شده‌اند، گفتند: اگر پروردگارمان به ما رحم نكند، و ما را نيامرزد، بطور قطع از زيانكاران خواهيم بود.»


ضلالت، درپى‌دارنده سبكى كفّه میزان، در قيامت:
«وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خالِدُونَ‌ • تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ‌ • أَ لَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى‌ عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ‌ • قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ؛و آنان كه كفه ترازوهاى عمل آنها سبك باشد، كسانى هستند كه سرمايه وجود خود را از دست داده، در جهنم جاودانه خواهند ماند. شعله‌هاى سوزان آتش همچون شمشير به صورتهايشان نواخته مى‌شود؛ و در دوزخ چهره‌اى زشت و عبوس دارند. (به آنها گفته مى‌شود:) آيا آيات من بر شما خوانده نمى‌شد، پس آن را تكذيب مى‌كرديد؟! مى‌گويند: پروردگارا! تيره‌بختى ما بر ما چيره شد، و ما گروه گمراهى بوديم.»


گمراه‌شدگان، سرگردان و متحيّر در وادى گمراهى:
«مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِيَ لَهُ وَ يَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ؛هر كس را خداوند به جرم اعمال زشتش گمراه سازد، هدايت كننده‌اى ندارد؛ و آنها را در طغيان و سركشى‌شان رها مى‌سازد، و سرگردان مى‌شوند.»
«عَمَهَ» مصدر «يعمهون» به معناى ترديد داشتن در كارى از روى تحيّر و سرگردانى است.


شیطان، مدّعى طغیانگری مشرکان، در نتيجه گمراهى عميق خودشان و نه اغواگريهاى او:
«قالَ قَرِينُهُ رَبَّنا ما أَطْغَيْتُهُ وَ لكِنْ كانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ؛و همنشينش از شياطين مى‌گويد: پروردگارا! من او را به طغيان وانداشتم، بلكه او خود در گمراهى دور و درازى بود!»
منظور از «قرينه»، شيطان است.


گمراهى، زمينه‌ساز گرفتارى به خشم و غضب الهی:
«قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُ‌ • فَرَجَعَ مُوسى‌ إِلى‌ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي؛فرمود: ما قوم تو را بعد از تو، آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت. موسی خشمگين و اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت و گفت: «اى قوم من! مگر پروردگارتان وعده نيكويى به شما نداد؟! آيا مدّت جدايى من از شما به طول انجاميد، يا مى‌خواستيد غضب پروردگارتان بر شما نازل شود كه از وعده من تخلف كرديد؟!»


قتل سفيهانه فرزند، نشانه گمراهى:
«قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ؛به يقين كسانى كه فرزندان خود را از روى سفاهت و نادانى كشتند، گرفتار خسران شدند؛ زيرا آنچه را خدا به آنها روزى داده بود، برخود حرام كردند؛ و بر خدا افترا بستند. آنها گمراه شدند؛ و هدايت نيافتند.»


گمراهى و محروميّت از هدایت الهی، موجب گرفتارى به گناه:
«وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‌ وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلًا؛و چيزى مردم را باز نداشت از اين‌كه- وقتى هدايت به سراغشان آمد- ايمان بياورند و از پروردگارشان طلب آمرزش كنند، جزاين‌كه خيره‌سرى كردند؛ گويى مى‌خواستند به سرنوشت پيشينيان دچار شوند، يا عذاب الهى در برابرشان قرار گيرد.»
اينكه مى‌فرمايد: چرا مردمان با آمدن هدایت، استغفار نمى‌كنند، نشان مى‌دهد كه قبل از آمدن هدايت، خواه ناخواه، گرفتار انحراف و گناه بوده‌اند.


پيروى از فرمانهاى گمراه‌كننده فرعون، موجب گرفتار شدن به لعنت دنيايى و آخرتى:
«إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ • وَ أُتْبِعُوا فِي هذِهِ لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ؛ به سوى فرعون و اطرافيانش؛ امّا آنها از فرمان فرعون پيروى كردند؛ در حالى كه فرمان فرعون، مايه رشد و نجات نبود. آنان در اين جهان و روز قيامت، لعنتى به دنبال دارند؛ و چه بد عطايى است (لعن و دورى از رحمت خدا)، كه نصيب آنان مى‌شود!»


گمراهى ديرين گناهكاران، مانع از تأثير اتمام حجّت خدا بر آنان:
«وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خالِدُونَ‌ • تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ‌ • أَ لَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى‌ عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ‌ • قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ؛و آنان كه كفه ترازوهاى عمل آنها سبك باشد، كسانى هستند كه سرمايه وجود خود را از دست داده، در جهنم جاودانه خواهند ماند. شعله‌هاى سوزان آتش همچون شمشیر به صورتهايشان نواخته مى‌شود؛ و در دوزخ چهره‌اى زشت و عبوس دارند. (به آنها گفته مى‌شود:) آيا آيات من بر شما خوانده نمى‌شد، پس آن را تكذيب مى‌كرديد؟! مى‌گويند: پروردگارا! تيره‌بختى ما بر ما چيره شد، و ما گروه گمراهى بوديم.»


گمراهى، مانع دستيابى به حق:
«انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا؛ببين چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند، و توان پيدا كردنِ راه را ندارند!»
«فضلّوا فلايستطيعون سبيلًا» يعنى به‌گونه‌اى گمراه شدند كه نمى‌توانند با آن گمراهى به راه حق برسند.
[۵۰] بيان السعاده، ج ۳، ص ۱۳۶.



گمراهى، درپى‌دارنده محروميّت از هرگونه يارى و مددکاری:
۱. «وَ لَنْ تَرْضى‌ عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصارى‌ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‌ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ؛هرگز يهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد، تا به طور كامل تسليم خواسته‌هاى آنها شوى، و از آيين تحريف يافته آنان، پيروى كنى. بگو: هدايت واقعى، هدايت خداست.» واگر از هوا و هوسهاى آنان پيروى كنى، بعد از آن‌كه آگاه شده‌اى، هيچ سرپرست و ياورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود. »
۲. «... وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ ... • إِنْ تَحْرِصْ عَلى‌ هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ؛ ... و گروهى از آنان ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت؛ ... هر قدر بر هدايت آنها حريص باشى، سودى ندارد؛ چرا كه خداوند كسى را كه به سبب اعمالش گمراه ساخت، هدايت نمى‌كند؛ و آنها هيچ ياورى نخواهند داشت.»
۳. «وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِهِ‌ ...؛هر كس را خدا هدايت كند، هدايت يافته واقعى اوست؛ و كسانى را كه به سبب اعمالشان گمراه سازد، سرپرستانى هدايت كننده غير خدا براى آنها نخواهى يافت....»
۴. «... وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِداً؛... و هركس را گمراه نمايد، هرگز سرپرست و راهنمايى براى اونخواهى يافت.»
۵. «تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ‌ • إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ‌ • وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ‌ • فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ‌ • وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ؛به خدا سوگند كه ما در گمراهى آشكارى بوديم، چون شما را با پروردگار جهانيان برابر مى‌شمرديم! و كسى جز مجرمان ما راگمراه‌ نكرد. (افسوس‌ كه‌ امروز) شفاعت‌كنندگانى براى ما وجود ندارد، و نه دوست گرم و پر محبّتى.»
۶. «بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ؛ولى ستمکاران بدون علم و آگاهى، از هوا و هوسهاى خود پيروى كردند. پس چه كسى مى‌تواند آنان را كه خدا گمراه كرده است هدايت كند؟! و براى آنها هيچ ياورى نخواهد بود.»
۷. «وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَ تَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلى‌ مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ‌ • وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ؛كسى راكه خدا گمراه كند، هيچ سرپرست و ياورى جز او نخواهد داشت؛ و روز قيامت ستمكاران را در آن هنگام كه عذاب الهى را مشاهده مى‌كنند مى‌بينى كه مى‌گويند: «آيا راهى به سوى بازگشت و جبران وجود دارد؟! آنها جز خدا سرپرست و ياورى ندارند كه ياريشان كنند؛ و هر كس را خدا گمراه سازد، هيچ راه نجاتى براى او نيست.»
۸. «وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا ضَلالًا مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً؛ و آنها بسيارى را گمراه كردند. خداوندا، ستمكاران را جز گمراهى ميفزا! آرى، سرانجام همگى بخاطر گناهانشان غرق شدند و در آتش دوزخ وارد گشتند، و جز خدا ياورانى براى خود نيافتند.»


محروميّت گمراهان، از هدایتهای الهی:
۱. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ‌ • صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ؛ ما را به راه راست هدايت كن راه كسانى كه به آنان نعمت دادى، نه كسانى كه مورد غضب واقع شده‌اند و نه گمراهان»
۲. «كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ‌ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ‌ • إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ؛چگونه خداوند گروهى را هدايت مى‌كند كه بعد از ايمان و گواهى به حقّانيّت پيامبر و رسيدن نشانه‌هاى روشن به آنها، كافر شدند؟! و خدا، گروه ستمكاران را هدايت نخواهد كرد! كسانى كه پس از ايمان آوردن، كافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند، هيچ گاه توبه آنان، كه از روى ناچارى يا در آستانه مرگ صورت مى‌گيرد، پذيرفته نمى‌شود؛ و آنها گمراهان (واقعى) اند.»
۳. «... أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا؛... آيا شما مى‌خواهيد كسانى را كه خداوند بر اثر اعمال زشتشان گمراه كرده، هدايت كنيد؟! در حالى كه هر كس را خداوند گمراه كند، هرگز راهى براى هدايت او نخواهى يافت. »
۴. «مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إِلى‌ هؤُلاءِ وَ لا إِلى‌ هؤُلاءِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا؛آنها افراد بى‌هدفى هستند كه نه سوى اينها هستند، و نه سوى آنها. در واقع، نه در صف مؤمنان قرار دارند، و نه در صف کافران. و هر كس را خداوند گمراه كند، راهى براى نجات او نخواهى يافت.»
۵. «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً • إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً؛ كسانى كه كافر شدند، و مردم را از راه خدا باز داشتند، در گمراهى دورى افتاده‌اند. كسانى كه كافر شدند، و به خود و ديگران ستم كردند، هرگز خدا آنها را نخواهد بخشيد، و آنان را به هيچ راهى هدايت نخواهد كرد»
۶. «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِيلِ؛بگو: اى اهل كتاب! در دين خود، غلّو و زياده‌روى نكنيد؛ و غير از حق نگوييد؛ و از هوسهاى گروهى كه پيشتر گمراه شدندو بسيارى را گمراه كردند و از راه راست منحرف گشتند، پيروى ننماييد.»
۷. «... فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛... پس چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه بر خدا دروغ مى‌بندد، تا از روى جهل، مردم را گمراه سازد؟! خداوند هيچ‌گاه گروه ستمكاران را هدايت نمى‌كند»
۸. «مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِيَ لَهُ‌ ...؛هر كس را خداوند به جرم اعمال زشتش گمراه سازد، هدايت كننده‌اى ندارد....»
۹. «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ؛و گروهى از آنان، به سوى تو مى‌نگرند امّا گويى هيچ نمى‌بينند)! آيا تو مى‌توانى كوران را هدايت كنى، هرچند نبينند؟!»
۱۰. «... وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ؛... و آنها به سبب اعمالشان از راه خدا بازداشته شده‌اند؛ و هركس را خدا گمراه كند، هدايت كننده‌اى براى او وجود نخواهد داشت.»
۱۱. «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ‌ • إِنْ تَحْرِصْ عَلى‌ هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ؛ ما در هر امّتى رسولى برانگيختيم كه: خداى يكتا را بپرستيد؛ و از پرستش طاغوت اجتناب كنيد. خداوند گروهى از آنان را هدايت كرد؛ و گروهى از آنان ضلالت وگمراهى دامانشان را گرفت؛ پس در روى زمين بگرديد وببينيد عاقبت تكذيب‌كنندگان چگونه بود! هر قدر بر هدايت آنها حريص باشى، سودى ندارد؛ چرا كه خداوند كسى را كه به سبب اعمالش گمراه ساخت، هدايت نمى‌كند؛ و آنها هيچ ياورى نخواهند داشت.»
۱۲. «... وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِداً؛... و هركس را گمراه نمايد، هرگز سرپرست و راهنمايى براى اونخواهى يافت.»
۱۳. «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا؛آيا گمان مى‌برى بيشتر آنان مى‌شنوند يا مى‌فهمند؟! آنان فقط همچون چهارپايانند، بلكه گمراهترند.»
۱۴. «وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ؛و نيز نمى‌توانى نابينايان را از گمراهيشان هدايت كنى؛ تو فقط مى‌توانى سخن خود را به گوش كسانى‌برسانى كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند.»
۱۵. «... وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛اگر پيشنهاد تو را نپذيرند، بدان كه آنان تنها از هوسهاى خود پيروى مى‌كنند. و چه كسى گمراهتر است از آن كس كه پيروى هوای نفس خويش كرده و هيچ هدايت الهى را نپذيرفته؟! به يقين خداوند گروه ستمكاران را هدايت نمى‌كند.»
۱۶. «بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ؛لى ستمكاران بدون علم و آگاهى، از هوا و هوسهاى خود پيروى كردند. پس چه كسى مى‌تواند آنان را كه خدا گمراه كرده است هدايت كند؟! و براى آنها هيچ ياورى نخواهد بود.»
۱۷. «وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ؛و نيز نمى‌توانى نابينايان را از گمراهيشان هدايت كنى؛ تو تنها مى‌توانى سخنت را به گوش كسانى برسانى كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند.»
۱۸. «... وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ؛... و هر كس را خداوند گمراه سازد، هيچ راهنمايى براى او نخواهد بود.»ونیز--)
۱۹. ... وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ.
۲۰. «أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ مَنْ كانَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ؛اى پيامبر! آيا تو مى‌توانى‌سخن خود را به گوش كران برسانى، يا كوران و كسانى را كه در گمراهى آشكارى هستند هدايت كنى؟!»
۲۱. «أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‌ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‌ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‌ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ؛آيا ديدى كسى را كه معبود خود را هوای نفس خويش قرار داده و خداوند او را با آگاهى بر اين‌كه شايسته هدايت نيست گمراه ساخته و برگوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پرده‌اى قرار داده است؟! با اين حال، غير از خدا چه كسى مى‌تواند او را هدايت كند؟! آيا متذكّر نمى‌شويد؟!»


گمراهى، سبب ناامیدی از رحمت الهی:
«قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ؛گفت: چه كسى جز گمراهان، از رحمت پروردگارش مأيوس مى‌شود؟!»


۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۲.    
۲. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج ۸، ص ۱۱۷.    
۳. مائده/سوره۵، آیه۷۷.    
۴. زخرف/سوره۴۳، آیه۳۶.    
۵. زخرف/سوره۴۳، آیه۴۰.    
۶. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج ۴، ص ۲۵۳.    
۷. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج ۴، ص ۶۳۸.    
۸. نجم/سوره۵۳، آیه۲۹.    
۹. نجم/سوره۵۳، آیه۳۰.    
۱۰. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۶.    
۱۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۸.    
۱۲. مائده/سوره۵، آیه۱۰۳.    
۱۳. مائده/سوره۵، آیه۱۰۴.    
۱۴. انعام/سوره۶، آیه۱۲۵.    
۱۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷.    
۱۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۲۳.    
۱۷. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج ۱، ص ۳۳۸.    
۱۸. شوری/سوره۴۲، آیه۱۸.    
۱۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۵.    
۲۰. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۶.    
۲۱. بقره/سوره۲، آیه۲۶.    
۲۲. بقره/سوره۲، آیه۲۷.    
۲۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۸.    
۲۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۹.    
۲۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۳.    
۲۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۶.    
۲۷. شوری/سوره۴۲، آیات۴۴-۴۶.    
۲۸. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۸.    
۲۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۵.    
۳۰. نمل/سوره۲۷، آیه۹۲.    
۳۱. سبأ/سوره۳۴، آیه۵۰.    
۳۲. زمر/سوره۳۹، آیه۴۱.    
۳۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۸.    
۳۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۹.    
۳۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیات۱۰۳-۱۰۶.    
۳۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۶.    
۳۷. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۳۴۸، «عَمَهَ».    
۳۸. ق/سوره۵۰، آیه۲۷.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۲۲۰.    
۴۰. کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصّافی، ج ۵، ص ۶۲.    
۴۱. طه/سوره۲۰، آیه۸۵.    
۴۲. طه/سوره۲۰، آیه۸۶.    
۴۳. انعام/سوره۶، آیه۱۴۰.    
۴۴. کهف/سوره۱۸، آیه۵۵.    
۴۵. هود/سوره۱۱، آیه۹۷.    
۴۶. هود/سوره۱۱، آیه۹۹.    
۴۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیات۱۰۳-۱۰۶.    
۴۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۹.    
۴۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۵، ص ۱۸۵.    
۵۰. بيان السعاده، ج ۳، ص ۱۳۶.
۵۱. بقره/سوره۲، آیه۱۲۰.    
۵۲. نحل/سوره۱۶، آیه۳۶.    
۵۳. نحل/سوره۱۶، آیه۳۷.    
۵۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۹۷.    
۵۵. کهف/سوره۱۸، آیه۱۷.    
۵۶. شعراء/سوره۲۶، آیات۹۷-۱۰۱.    
۵۷. روم/سوره۳۰، آیه۲۹.    
۵۸. شوری/سوره۴۲، آیه۴۴.    
۵۹. شوری/سوره۴۲، آیه۴۶.    
۶۰. نوح/سوره۷۱، آیه۲۴.    
۶۱. نوح/سوره۷۱، آیه۲۵.    
۶۲. فاتحه/سوره۱، آیه۶.    
۶۳. فاتحه/سوره۱، آیه۷.    
۶۴. آل‌عمران/سوره۳، آیه۸۶.    
۶۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۹۰.    
۶۶. نساء/سوره۴، آیه۸۸.    
۶۷. نساء/سوره۴، آیه۱۴۳.    
۶۸. نساء/سوره۴، آیه۱۶۷.    
۶۹. نساء/سوره۴، آیه۱۶۸.    
۷۰. مائده/سوره۵، آیه۷۷.    
۷۱. انعام/سوره۶، آیه۱۴۴.    
۷۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۶.    
۷۳. یونس/سوره۱۰، آیه۴۳.    
۷۴. رعد/سوره۱۳، آیه۳۳.    
۷۵. نحل/سوره۱۶، آیه۳۶.    
۷۶. نحل/سوره۱۶، آیه۳۷.    
۷۷. کهف/سوره۱۸، آیه۱۷.    
۷۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۴.    
۷۹. نمل/سوره۲۷، آیه۸۱.    
۸۰. قصص/سوره۲۸، آیه۵۰.    
۸۱. روم/سوره۳۰، آیه۲۹.    
۸۲. روم/سوره۳۰، آیه۵۳.    
۸۳. زمر/سوره۳۹، آیه۲۳.    
۸۴. زمر/سوره۳۹، آیه۳۶.    
۸۵. غافر/سوره۴۰، آیه۳۳.    
۸۶. شوری/سوره۴۲، آیه۴۶.    
۸۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۴۰.    
۸۸. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۳.    
۸۹. حجر/سوره۱۵، آیه۵۶.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۹، ص۴۵، برگرفته از مقاله «آثار ضلالت».    


رده‌های این صفحه : ضلالت | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار