• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آثار بدعت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بدعت در احکام دین آثاری را در بردارد که در صورت وقوع، خداوند به صورت سخت‌گیرانه و با تهدید، بدعت‌گذار را از نزدیک شدن به آن حیطه نهی می‌کند.



فویل للذین یکتبون الکتـب بایدیهم ثم یقولون هـذا من عند الله لیشتروا به ثمنا قلیلا فویل لهم مما کتبت ایدیهم وویل لهم مما یکسبون. «وای بر آنها که مطالبی با دست خود می‌نویسند سپس می‌گویند: از طرف خدا است تا به بهای کمی آن را بفروشند، وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند، و وای بر آنها از آنچه از این راه به دست می‌آورند!»

۱.۱ - شان نزول

جمعی از دانشمندان یهود اوصافی را که برای پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در تورات آمده بود تغییر دادند و این تغییر به خاطر حفظ موقعیت خود و منافعی بود که همه سال از ناحیه عوام به آنها می‌رسید.
هنگامی که پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم مبعوث شد، و اوصاف او را با آنچه در تورات آمده بود مطابق دیدند ترسیدند که در صورت روشن شدن این واقعیت منافع آنها در خطر قرار گیرد، لذا بجای اوصاف واقعی مذکور در تورات، صفاتی بر ضد آن نوشتند. عوام یهود که تا آن زمان کم و بیش صفات واقعی او را شنیده بودند، از علمای خود می‌پرسیدند آیا این همان پیامبر موعود نیست که بشارت ظهور او را می‌دادید؟ آنها آیات تحریف شده تورات را بر آنها می‌خواندند تا به این وسیله قانع شوند.

۱.۲ - عقوبت مفتریان

وقالوا هـذه انعـم وحرث حجر لا یطعمهآ الا من نشآء بزعمهم وانعـم حرمت ظهورها وانعـم لایذکرون اسم الله علیها افتراء علیه سیجزیهم بما کانوا یفترون. «و گفتند این قسمت از چهار پایان و زراعت (که مخصوص بت‌ها است برای همه) ممنوع است و جز کسانی که ما بخواهیم - به گمان آنها - از آن نباید بخورد و (می‌گفتند اینها) چهارپایانی است که سوار شدن بر آنها تحریم شده و چهار پایانی که نام خدا را بر آن نمی‌بردند و به خدا دروغ می‌بستند (و می‌گفتند این احکام از ناحیه او است) به زودی کیفر افتراهای آنها را می‌دهد.»
و منظورشان همان خدمه و متولیان بت و بتخانه بود تنها این دسته بودند که به پندار آنها حق داشتند از سهم بتها بخورند. و از این بیان نتیجه می‌گیریم که این قسمت از آیه در حقیقت اشاره به چگونگی مصرف سهمی است که برای بتها از زراعت و چهار پایان قرار می‌دادند.


وقالوا ما فی بطون هـذه الانعـم خالصة لذکورنا ومحرم علی ازوجنا وان یکن میتة فهم فیه شرکآء سیجزیهم وصفهم انه حکیم علیم. «و گفتند آنچه در شکم این حیوانات (از جنین و بچه) وجود دارد مخصوص مردان ماست و بر همسران ما حرام است اما اگر مرده باشد (یعنی مرده متولد شود) همگی در آن شریکند و به زودی (خدا) کیفر این توصیف (و احکام دروغین) آنها را می‌دهد او حکیم و دانا است.»
بت‌پرستان مى‌گفتند: این قسمت از چهار پایان و زراعت که مخصوص بتها است و سهم آنها مى باشد به طور کلى براى همه ممنوع است، مگر آنهائى که ما مى خواهیم و به پندار آنها تنها بر این دسته حلال بود نه بر دیگران (و قالوا هذه انعام و حرث حجر لا یطعمها الا من نشاء بزعمهم ).
و منظورشان همان خدمه و متولیان بت و بتخانه بود تنها این دسته بودند که به پندار آنها حق داشتند از سهم بتها بخورند.
و از این بیان نتیجه مى‌گیریم که این قسمت از آیه در حقیقت اشاره به چگونگى مصرف سهمى است که براى بتها از زراعت و چهار پایان قرار مى‌دادند.


قد خسر الذین قتلوا اولـدهم سفها بغیر علم وحرموا ما رزقهم الله افتراء علی الله...
مسلما آنها که فرزندان خود را از روی سفاهت و نادانی کشتند زیان دیدند و آنچه را خدا به آنها روزی داده بود بر خود تحریم کردند و بر خدا افترا بستند، آنها گمراه شدند و (هرگز) هدایت نیافتند.
در تعقیب چند آیه گذشته که سخن از قسمتی از احکام خرافی و آداب زشت و ننگین عصر جاهلیت عرب، از جمله کشتن فرزندان به عنوان قربانی بتها، و یا زنده به گور کردن دختران به عنوان حفظ حیثیت قبیله و خانواده، و همچنین تحریم قسمتی از نعمت‌های حلال به میان آورد، در این آیه به شدت همه این اعمال و احکام را محکوم کرده و با هفت تعبیر مختلف در جمله‌هائی کوتاه اما بسیار رسا و جالب، وضع آنها را روشن می‌سازد.


کل الطعام کان حلا لبنی اسرءیل الا ما حرم اسرءیل علی نفسه من قبل ان تنزل التورلـة قل فاتوا بالتورلـة فاتلوهآ ان کنتم صـدقین• فمن افتری علی الله الکذب من بعد ذلک فاولـئک هم الظـلمون.
همه غذاها (پاک) بر بنی اسرائیل حلال بود جز آنچه اسرائیل (یعقوب)، پیش از نزول تورات بر خود تحریم کرده بود (مانند گوشت شتر که برای او ضرر داشت) بگو اگر راست می‌گوئید تورات را بیاورید و بخوانید (این نسبت‌هائی که به - پیامبران پیشین می‌دهید حتی در تورات تحریف شده شما نیست).
بنابراین آنها که بعد از این به خدا، دروغ می‌بندند ستمگرند (و از روی علم و عمد چنین می‌کنند).

۴.۱ - علم و وحی نزد خدا

ومن الابل اثنین ومن البقر اثنین قل ءالذکرین حرم‌ام الانثیین اما اشتملت علیه ارحام الانثیین‌ام کنتم شهداء اذ وصلـکم الله بهـذا فمن اظـلم ممن افتری علی الله کذبا لیضل الناس بغیر علم ان الله لایهدی القوم الظـلمین.
«و از شتر دو زوج، و از گاو هم دو زوج، (برای شما آفرید) بگو کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است؟ نرها را یا ماده‌ها را؟ و یا آنچه رحم ماده‌ها را در برگرفته؟ و آیا شما گواه (این تحریم) بودید، هنگامی که خدا به این موضوع توصیه کرد؟ بنابراین چه کسی ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ می‌بندند، تا مردم را از روی جهل گمراه سازند، خداوند هیچگاه ستمگران را هدایت نخواهد کرد!».
قسمتی از حیوانات حلال گوشت و قسمتی از حیواناتی را که هم باربرند و هم برای تغذیه انسان قابل استفاده‌اند، شرح می‌دهد و می‌گوید: خداوند هشت جفت از چهارپایان را برای شما آفرید، از گوسفند و میش یک جفت (نر و ماده) و از بز یک جفت (نر و ماده) (ثمانیة ازواج من الضان اثنین و من المعز اثنین). از آنجا که حکم به حلال بودن یا حرام بودن این حیوانات تنها به دست خداوندی است که آفریننده آنها و آفریدگار بشر و تمام جهان هستی است، بنابراین کسی که ادعای تحلیل یا تحریم کند، یا باید از طریق گواهی عقل باشد، و یا شخصا وحی بر او نازل گردد، و یا به هنگام صدور این فرمان از ناحیه پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم حضور داشته باشد.


ما جعل الله من بحیرة ولا سآئبة ولا وصیلة ولا حام ولـکن الذین کفروا یفترون علی الله الکذب واکثرهم لایعقلون• واذا قیل لهم تعالوا الی مآ انزل الله والی الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه ءابآءنآ... «خداوند هیچگونه بحیره و سائبه و وصیله و حام قرار نداده است (اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلی که در زمان جاهلیت استفاده از آنها را ممنوع می‌دانستند و این بدعت در اسلام ممنوع شد) ولی کسانی که کافر شدند بر خدا دروغ می‌بندند و بیشتر آنها نمی‌فهمند.
و هنگامی که به آنها گفته شود، به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی پیامبر بیائید می‌گویند آنچه را از پدران خود یافته‌ایم ما را بس است!، آیا نه چنین است که پدران آنها چیزی نمی‌دانستند و هدایت نیافته بودند؟!»
در آیه نخست، اشاره به چهار بدعت نابجا شده که در میان عرب جاهلی معمول بود، آنها بر پارهای از حیوانات به جهتی از جهات علامت و نامی گذارده و خوردن گوشت آن را ممنوع می‌ساختند و یا حتی خوردن شیر و چیدن پشم و سوار شدن بر پشت آنها را مجاز نمی‌شمردند، گاهی این حیوانات را آزاد می‌گذاشتند که هر راهی می‌خواهند بروند و کسی متعرض آنها نمی‌شد یعنی عملا حیوان را بلا استفاده و بیهوده رها می‌ساختند.


... وحرموا ما رزقهم الله افتراء علی الله قد ضلوا وما کانوا مهتدین.
ومن الابل اثنین ومن البقر اثنین قل ءالذکرین حرم‌ام الانثیین اما اشتملت علیه ارحام الانثیین‌ام کنتم شهداء اذ وصلـکم الله بهـذا فمن اظـلم ممن افتری علی الله کذبا لیضل الناس بغیر علم...
مسلما آنها که فرزندان خود را از روی سفاهت و نادانی کشتند زیان دیدند و آنچه را خدا به آنها روزی داده بود بر خود تحریم کردند و بر خدا افترا بستند، آنها گمراه شدند و (هرگز) هدایت نیافتند.

۶.۱ - تفسیر آیه

در تعقیب چند آیه گذشته که سخن از قسمتی از احکام خرافی و آداب زشت و ننگین عصر جاهلیت عرب، از جمله کشتن فرزندان به عنوان قربانی بتها، و یا زنده به گور کردن دختران به عنوان حفظ حیثیت قبیله و خانواده، و همچنین تحریم قسمتی از نعمت‌های حلال به میان آورد، در این آیه به شدت همه این اعمال و احکام را محکوم کرده و با هفت تعبیر مختلف در جمله‌هائی کوتاه اما بسیار رسا و جالب، وضع آنها را روشن می‌سازد.


ولاتقولوا لما تصف السنتکم الکذب هـذا حلـل وهـذا حرام لتفتروا علی الله الکذب ان الذین یفترون علی الله الکذب لایفلحون. «بخاطر دروغی که زبانهای شما توصیف می‌کند نگوئید این حلال است و آن حرام، تا بر خدا افترا ببندید، کسانی که به خدا دروغ می‌بندند رستگار نخواهند شد.»
از آنجا که در آیات گذشته سخن از نعمت‌های پاکیزه الهی و شکر این نعمت‌ها به میان آمده بود آیات مورد بحث در تعقیب آنها، از محرمات واقعی و محرمات غیر واقعی که از طریق بدعت در آئین خدا تحریم شده بودند، سخن می‌گوید تا این حلقه تکمیل گردد.
نخست می‌گوید خداوند منحصرا چهار چیز را از مواد غذائی مربوط به حیوانات را بر شما تحریم کرده است: مردار، خون، گوشت خوک و حیواناتی که با نام غیر الله سر بریده شده‌اند (انما حرم علیکم المیت الخنزیر و ما اهل لغیر الله به). فلسفه تحریم گوشت مردار و خون و گوشت خوک را مفصلا ذیل آیه ۱۷۳ سوره بقره آوردیم.


یـایها الذین ءامنوا لاتحرموا طیبـت مآ احل الله لکم ولاتعتدوا ان الله لایحب المعتدین. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید چیزهای پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده بر خود حرام نکنید، و از حد، تجاوز ننمائید، زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمی‌دارد».(بنا بر یک احتمال مقصود از «تحرموا» حرام کردن چیزی بر دیگران از طریق فتوا و حکم است. ).


... وحرموا ما رزقهم الله افتراء علی الله قد ضلوا وما کانوا مهتدین• ومن الابل اثنین ومن البقر اثنین قل ءالذکرین حرم‌ام الانثیین اما اشتملت علیه ارحام الانثیین‌ام کنتم شهداء اذ وصیکم الله بهـذا فمن اظـلم ممن افتری علی الله کذبا... ان الله لا یهدی القوم الظـلمین.
به یقین آنها که فرزندان خود را از روی جهل و نادانی کشتند، گرفتار خسران شدند؛ (زیرا) آنچه را خدا به آنها روزی داده بود، بر خود تحریم کردند؛ و بر خدا افترا بستند. آنها گمراه شدند؛ و (هرگز) هدایت نیافته بودند.
و از شتر یک جفت، و از گاو هم یک جفت (برای شما آفرید)؛ بگو: «کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است؟ نرها یا ماده‌ها را؟ یا آنچه را شکم ماده‌ها دربرگرفته؟ یا هنگامی که خدا شما را به این موضوع توصیه کرد، شما گواه (بر این تحریم) بودید؟! پس چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ می‌بندد، تا مردم را از روی جهل گمراه سازد؟! خداوند هیچ گاه ستمگران را هدایت نمی‌کند.


۱. بقره/سوره۲، آیه۷۹.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۱۶.    
۳. انعام/سوره۶، آیه۱۳۸.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۵۵.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۱۳۹.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۵۵.    
۷. انعام/سوره۶، آیه۱۴۰.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۵۸.    
۹. آل عمران/سوره۳، آیه۹۳.    
۱۰. آل عمران/سوره۳، آیه۹۴.    
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۱۴۴.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۹.    
۱۳. مائده/سوره۵، آیه۱۰۳.    
۱۴. مائده/سوره۵، آیه۱۰۴.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۱۰۲.    
۱۶. انعام/سوره۶، آیه۱۴۰.    
۱۷. انعام/سوره۶، آیه۱۴۴.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۵۸.    
۱۹. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۶.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۴۳۷.    
۲۱. مائده/سوره۵، آیه۸۷.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۴۰۵.    
۲۳. انعام/سوره۶، آیه۱۴۰.    
۲۴. انعام/سوره۶، آیه۱۴۴.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۷۵.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۱۷۲، برگرفته از مقاله «آثار بدعت».    


رده‌های این صفحه : بدعت | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار