• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آدم‌ربایی (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آدم‌ربایی واژه، معادل تَخَطُّف است. و در سه جای قرآن آمده‌است: آیه ۲۶ سوره انفال، آیه ۵۷ سوره قصص ، آیه ۶۷ سوره عنکبوت. در اين مقاله آیاتی که در آنها از از واژه خطف استفاده شده است؛ معرفی می‌شوند.



تخطّف، برگرفته ازخَطف به معنای گرفتن سریع و ربودن است. خَطْف به معناى ربودن با سرعت و خفّت نیز معنا شدهاست. برخی، تخطّف را در این آیات ، به معنای اسیر شدن به دست دشمن یا کنایه از غلبه سریع او دانسته‌اند. از آیه ۱۰۶ سوره نحل و نخستین آیات سوره یوسف نیز به‌گونه‌ای می‌توان پدیده آدم‌ربایی را استفاده کرد.


آدم ربایی عملی ناپسند و ضد اخلاقی است. این آثار عبارتند از:

۲.۱ - سلب آرامش

آدم ربایی، نگرانی آور و سلب کننده آرامش:
۱. «و اذکروا اذ انتم قلیل مستضعفون فی الارض تخافون ان یتخطفکم الناس...؛و به ياد آوريد آن هنگام را که اندک بوديد و در شمار زبون‌شدگان اين سرزمين، بيم آن داشتيد که مردم شما را از ميان بردارند....»
۲. «و قالوا ان نتبع الهدی معک نتخطف من ارضنا...؛گفتند: اگر از کيش تو پيروى کنيم، ما را از سرزمينمان بر مى‌کنند.»
۳. «اولم یروا انا جعلنا حرما ءامنا و یتخطف الناس من حولهم...؛آيا ندانسته‌اند که حرم را جاى امن مردم قرار داديم، حال آنکه مردم در اطرافشان به اسارت ربوده مى‌شوند....»

۲.۲ - مانع ایمان

ترس از ربوده شدن، مانع از ایمان و هدایت در ديدگاه کافران:
«و قالوا ان نتبع الهدی معک نتخطف من ارضنا...؛گفتند: اگر از کيش تو پيروى کنيم، ما را از سرزمينمان بر مى‌کنند....»


سابقه آدم ربایی میان مشرکان مکه:
۱. «و اذکروا اذ انتم قلیل مستضعفون فی الارض تخافون ان یتخطفکم الناس...؛و به خاطر بياوريد هنگامي كه شما گروهي كوچك و اندك و ضعيف در روي زمين بوديد آنچنان كه مي‌ترسيديد مردم شما را بربايند....»
۲. «و قالوا ان نتبع الهدی معک نتخطف من ارضنا...؛آنها گفتند: ما اگر هدايت را همراه تو پذيرا شويم ما را از سرزمينمان مي‌ربايند!....»

۳.۱ - آدم‌ربایی قبل از اسلام

آدم ربایی مشرکان در اطراف مکه، پیش از اسلام:
«اولم یروا انا جعلنا حرما ءامنا و یتخطف الناس من حولهم...؛آيا نديدند كه ما حرم امني براي آنها قرار داديم در حالي كه مردم را در اطراف آنها (در بيرون اين حرم) مي‌ربايند؟ ....»

۳.۲ - توضیح و تفسیر آیات

از آیه ۶۷ عنکبوت که پدیده آدم ربایی را به قبایل غیر متمدّن اطراف مکّه و برخی قدرت‌های بیگانه نسبت داده می‌توان استنباط کرد که این عمل، پیش از اسلام در میان ساکنان جزیرة‌العرب وجود داشته است:«أَوَ لَم‌یَروا أَنّا جَعَلنا حَرَماً ءَامِناً وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِن حَولِهِم». از آیه ۲۶ انفال نیز که یادآور ترس مسلمانان از ربوده شدن پیش از هجرت است، به دست می‌آید که این پدیده، از سوی مشرکان برای مبارزه با اسلام دنبال می‌شده است:«وَاذکُروا إِذ أَنتُم قَلیلٌ مُستَضعَفونَ فِی‌الأَرضِ تَخافونَ أَن یَتَخَطّفَکُمُ النَّاسُ فَاولکُم و أَیَّدکُم بِنَصرِهِ». قرآن، با صراحت از ساکنان اطراف‌مکّه و مسلمانان پیش از هجرت که در معرض ربوده شدن بودند، نام برده؛ امّا از هویّت آدم‌ربایان فقط با کلمه « ناس » تعبیر کرده است:«تَخافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ...؛ می‌ترسیدید که مردم شما را بربایند». برخی مفسّران، ناس را کافران قریش و قبایل هم‌پیمان آن‌ها، و برخی، حکومت فارس یا فارس و روم دانسته‌اند که به سبب ضعف مردم جزیرة‌العرب، گاهی به آن‌ها حمله‌کرده، به‌ قتل و غارت و آدم‌ربایی می‌پرداختند. مجاهد، در شأن نزول آیه‌۱۰۶ نحل ربوده شدن گروهی از مؤمنان را به دست کافران گزارش کرده است. براساس این نقل ، مؤمنان زیر شکنجه آدم‌ربایان ناچار به گفتن سخنان کفرآمیز شدند تا رهایی یابند که آیه «إِلاَّ مَن أُکرِهَ وَ قَلبُهُ مُطمئِنٌّ بِالإِیمن» نازل شد و آنان را در این گفتار معذور دانست. آیات نخستین سوره یوسف نیز از آدم‌ربایی دیگری خبر می‌دهد. براساس این آیات، برادران حضرت یوسف با دروغ و نیرنگ، یوسف را از پدر می‌ربایند و با انداختن او در چاه ، میان پسر و پدر جدایی می‌افکنند. بر پایه روایتی از امام صادق علیه‌السلام، سارق خوانده شدن برادران یوسف در آیه «أَیَّتُهَا العِیرُ إِنَّکُم لَسرِقون؛» نیز به سرقت برده شدن یوسف از یعقوب را می‌رساند؛ پس نسبت دادن سرقت به آنان دروغ نبود؛ گرچه هنگام دریافت کمک از یوسف مرتکب سرقت نشده بودند.
در آیه ۲۶ انفال پناه دادن مسلمانان در مدینه ، در برابر خطر آدم‌ربایی که پیش از هجرت در معرض آن بودند، قرار گرفته و در دو آیه دیگر و در کنار اعلان مکّه به صورت حرم امن، از این پدیده یاد شده که مردم اطراف مکّه به آن مبتلا بودند؛ در حالی که در نگاه اوّل، به نظر می‌رسد در مقابل جایگاه امن داشتن، می‌بایست از عنوان کلّی ناامنی یاد می‌شد؛ امّا قرآن ، به جای آن، در هر سه آیه، مصداقی از ناامنی، یعنی آدم‌ربایی را ذکرکرده است. این امر نشان می‌دهد که آدم‌ربایی، شاخصه بارز ناامنی و هرج و مرج اجتماعی است.


اسباب و علل آدم‌ربایی با توجه به آیات قرآن عبارتند از:

۴.۱ - استضعاف

باتوجّه به این‌که آدم‌ربایی بر قبایل اطراف مکه و دولت‌های قاهر، چون فارس و روم و مشرکان تطبیق شده می‌توان یکی از زمینه‌های آدم‌ربایی را استضعاف ، کمی تعداد و امکانات دانست. «وَاذکُروُا إِذ أَنتُم قَلیلٌ مُستَضعَفونَ‌فِی‌الأَرضِ تَخافونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ النَاس...؛و به خاطر بياوريد هنگامي كه شما گروهي كوچك و اندك و ضعيف در روي زمين بوديد آنچنان كه مي‌ترسيديد مردم شما را بربايند ....»

۴.۲ - سیطره جاهلیّت

«أَوَ لَم یَرَوا أَنّا جَعَلنا حَرَماً ءَامِناً وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِن حَولِهِم...؛آيا نديدند كه ما حرم امني براي آنها قرار داديم در حالي كه مردم را در اطراف آنها (در بيرون اين حرم) مي‌ربايند؟....» از انتساب آدم‌ربایی به مردم اطراف مکّه براساس آیه ۲۶ انفال شاید بتوان استفاده کرد که سیطره جاهلیّت ، زمینه‌ساز قتل، غارت، نا امنی و آدم‌ربایی در جامعه آن روز بوده است.

۴.۳ - مبارزه با اسلام

قرآن ، در برابر عذر حارث‌ بن عثمان‌ بن نوفل بن عبد مناف یا گروهی از قریش که از ترس ربوده شدن، از گرویدن به اسلام سرباز زدند، فرمود:خداوند، شما را در حرم امن مکّه حفاظت خواهد کرد. این امر نشان می‌دهد که ایجاد ناامنی و ربودن انسان‌ها به صورت ابزاری برای مقابله با اسلام از سوی دشمنان، امری شناخته شده بوده است. از شأن نزول آیه ۱۰۶ نحل نیز به دست می‌آید که مشرکان مکّه، با آدم‌ربایی و آزار، قصد مبارزه با اسلام و پیش‌گیری از گسترش آن را داشتند؛ البتّه برخی، به بهانه ربوده شدن به پیامبر ایمان نمی‌آوردند و به حضرت گفتند:«إِن نَتَّبِعِ الهُدی مَعَکَ‌نُتَخَطَّفْ‌مِن‌أَرضِنا؛اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم، ما را از سرزمینمان می‌ربایند». خداوند، در ردّ ادّعای آنان و برای اثبات این مطلب که سخن آن‌ها بهانه‌ای بیش نبوده، درادامه می‌گوید:«أَوَلَم نُمکِّن لَهُم حَرَماًءَامِناً...؛ آیا آن‌ها را در حرمی امن جای ندادیم؟» آیه ۶۷ عنکبوت نیز بر امنیّت مکّه دلالت دارد.


آدم‌ربایی کافران (قرآن)، آدم‌ربایی مشرکان (قرآن)، ایمنی از آدم‌ربایی (قرآن).


۱. انفال/سوره۸، آیه۲۶.    
۲. قصص/سوره۲۸، آیه۵۷.    
۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۷.    
۴. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۹، ص۷۵، «خطف».    
۵. ابن اثیر، مجمد الدین، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۲، ص‌۴۹، «خطف».    
۶. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۳، ص۸۶.    
۷. ابن عاشور، طاهر بن محمد، التحریر و التنویر، ج ۲۰، ص ۱۴۸.    
۸. ابن عاشور، طاهر بن محمد، التحریر و التنویر، ج۹، ص‌۳۲۰.    
۹. انفال/سوره۸، آیه۲۶.    
۱۰. قصص/سوره۲۸، آیه۵۷.    
۱۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۷.    
۱۲. قصص/سوره۲۸، آیه۵۷.    
۱۳. انفال/سوره۸، آیه۲۶.    
۱۴. قصص/سوره۲۸، آیه۵۷.    
۱۵. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۷.    
۱۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج‌۲۰، ص‌۶۱.    
۱۷. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج‌۲۰، ص‌۶۱.    
۱۸. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۷.    
۱۹. انفال/سوره۸، آیه۲۶.    
۲۰. انفال/سوره۸، آیه۲۶.    
۲۱. رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج‌۹، ص‌۵۳۱‌.    
۲۲. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج‌۱۳، ص‌۳۴۷.    
۲۳. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجناح، ج‌۱۲، ص‌۱۰۴.‌    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۶‌، ص‌۵۹۷‌.    
۲۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۷۰.    
۲۶. صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج‌۱، ص‌۵۱-۵۲‌.    
۲۷. سوره عنکبوت آیه ‌۶۷    
۲۸. قصص/سوره۲۸، آیه۵۷.    
۲۹. انفال/سوره۸، آیه۲۶.    
۳۰. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۷.    
۳۱. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجناح، ج‌۱۵، ص‌۱۵۴.    
۳۲. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجناح، ج۱۲، ص۱۰۴.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۶‌، ص‌۵۹۷‌.    
۳۴. قصص/سوره۲۸، آیه۵۷.    
۳۵. قصص/سوره۲۸، آیه۵۷.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۲۱۳، برگرفته از مقاله « آدم‌ربایی»    
فرهنگ و معارف قرآن،مقاله «آدم‌ربایی»    


رده‌های این صفحه : آدم ربایی | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار