کلیات خمس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیات خمس، یکی از
اصطلاحات بهکار رفته در
علم منطق بوده و بهمعنای مفاهیم کلیِ واقع در طریق
تعریف حدّی و
رسمی است.
[ویرایش]
علم منطق دارای دو باب اصلی است: باب
معرّف؛ باب
حجّت. باب معرف، طریق اکتساب
مجهولات تصوری با استفاده از
معلومات تصوری را نشان میدهد. این طریق در قالب "
حدّ" یا "
رسم" محقّق میشود. و باب حجّت، طریق اکتساب
مجهولات تصدیقی با استفاده از
معلومات تصدیقی را نشان میدهد.
شناخت اشیاء از طریق وجوه اشتراک و افتراق آنها با سایر اشیاء حاصل میشود. و مفاهیمی که بیانگر تشابهات و تمایزات میان اشیاء هستند مفاهیم کلی هستند، زیرا همان طور که "انطباق و صدق بر افراد و امور متعدد" در تعریف کلی اخذ شده است، هر کلی به طبع خود و به
حمل مواطات بر افراد خود
حمل میگردد، و باب کلیات خمس نیز به دلیل همین محمول بودن کلی و کیفیت آن، از حیث خروج و عدم خروج از ذات موضوع، پیدا شده است. و اما مفاهیم جزئی به دلیل تغیّر و عدم انضباط، نمیتوانند معرِّف واقع شوند.
بنابراین از آنجا که معرفت حدود و رسوم، متوقف بر شناخت انواع کلیات است چنین مرسوم شده که قبل از ورود در بحث معرّف و انواع تعریفات، و به عنوان مقدمه ورود در باب معرّف، بحثی از انواع مفاهیم کلی که در طریق تعریف حدّی و رسمی قرار میگیرند، ارائه کنند. و از آن رو که مفاهیم کلی در پنج دسته اصلی جای میگیرند، از این بحث مقدماتی با عنوان "باب کلیات خمس" (مفاهیم کلی پنج گانه) یاد میکنند.
[ویرایش]
گفته شده این بحث اولین بار، توسط "
فورفوریوس" (فیلسوف معروف اسکندرانی) چند
قرن پس از
ارسطو وارد علم منطق شده است. وی نام این باب را "
ایساغوجی" خوانده و مقدمه باب
مقولات قرار داده است. در معنای این کلمه (که واژهای یونانی است) و وجه نامگذاری آن چند قول مطرح شده است:
۱. ایساغوجی به معنای مدخل و مقدمه است، و وجه نامگذاری باب کلیات خمس به این اسم، مدخل و مقدمه بودن این باب برای باب معرّف است.
۲. ایساغوجی به معنای کلیات خمس است؛
۳. ایساغوجی نام حکیمی است که آن را تدوین کرده؛
۴. ایساغوجی نام شاگردی است که در هنگام تقریر این مطالب مورد خطاب آن حکیم بود و مرتباً به او میگفته: "یا ایساغوجی الشّانُ کذا".
[ویرایش]
کلیات خمس عبارتاند از:
نوع،
جنس،
فصل،
عَرَض خاص و
عَرَض عام.
کلی برای این اقسام پنجگانه به منزله جنس است و هر یک از این کلیات به منزله نوع آن به حساب میآیند.
آن كلّى ذاتى است كه بر افرادى كه از حيث حقيقت مشترك و از حيث عدد مختلف هستند اطلاق مىشود و در جواب سؤال از چيستى (ما هو) مىآيد؛ به عبارت ديگر: اگر كسى دربارهى انسان سؤال كند كه «او چيست» يا «او كيست»؟
پاسخ اين دو سؤال مختلف خواهد بود زيرا در سؤال اوّل، سؤالكننده از حقيقت انسان سؤال كرده است، حقيقتى كه اين انسان با تمام انسانهاى ديگر در آن مشترك است، و همينطور قصد سؤالكننده، تعيين تمام حقيقت انسان كه او را از حقيقتهاى ديگر جدا مىكند است نه اين كه بخواهد جوابى بشنود كه شخص اين انسان را از بين ساير اشخاص جدا مىكند. بنابراين بايد پاسخ، مشتمل بر تمام حقيقت انسان باشد. اين جوابى را كه دربرگيرندهى تمام حقيقت انسان است «نوع» گويند.
آن كلّى ذاتى است كه بر افرادى كه هم از حيث حقيقت مختلفاند و هم از حيث عدد، اطلاق مىشود و در جواب سؤالكننده از چيستى زيد، عمرو، شير، گوسفند و ... (ماهى) مىآيد.
آن كلّى ذاتى است كه جزء
ماهیّت است و تنها اختصاص به همان ماهيّت دارد و بههمينجهت موجب امتياز و جدايى يك نوع از انواع ديگر مىشود و در جواب سؤال «أىّ شىء» مىآيد. البتّه «شىء» در اين عبارت، كنايه از جنسى است كه قبل از سؤال شناخته شده است.
آن كلّى عرضى است كه اختصاص به همان موضوعى كه برآن حمل مىشود ندارد. مثل اينكه گفته شود: كبوتر پرنده است. در اين مثال پرنده، بودن حمل شده است بر كبوتر ولى اختصاص به كبوتر ندارد بلكه كلاغ، گنجشك و ... نيز پرنده هستند.
آن كلّى عرضى است كه اختصاص به همان موضوعى كه برآن حمل مىشود دارد. مثل اينكه گفته شود:
انسان ضاحك است، يا انسان شاعر است.
[ویرایش]
علت
حصر کلی در پنج نوع این است که کلی نسبت به افراد خود یا تمام حقیقت و تمام ذاتیات آنها است، یا جزء حقیقت آنها است و یا خارج از ذات و حقیقت آنها. اگر تمام حقیقت افراد باشد "نوع" نامیده میشود؛ مانند مفهوم کلی "
انسان" که تمام
ماهیت زید، عمرو و بکر و… است. و در صورت دوم که جزء حقیقت و بخشی از ذاتیات افراد باشد؛ یا تمام مشترک میان ماهیات مختلف است؛ یعنی جزء مشترک میان آنها است، که "جنس" نام دارد، مثل مفهوم کلی "
حیوان" نسبت به انسان و سایر حیوانات، و یا تمام مشترک نیست؛ بلکه جزء مختص به یک ماهیت است، که "فصل" نام دارد، مثل مفهوم کلی "ناطق" که جزء ذاتیِ اختصاصی انسان است. و اما آن کلی که امری عارضی (غیر ذاتی) و خارج از حقیقت افراد یک ماهیت است؛ یا به یک حقیقت اختصاص دارد، که "عَرَض خاص" است، و یا بر حقایق مختلف عارض میشود، که "عَرَض عام" است.
[ویرایش]
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• گرامی، محمدعلی، منطق مقارن.
• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق).
• ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان.
• ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
•
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة. •
مظفر، محمدرضا، المنطق. • ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معيار العلم في فن المنطق.
•
علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. • قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
•
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. •
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه. [ویرایش]
[ویرایش]
فرهنگ اصطلاحات اصول ، ملکی اصفهانی، مجتبی، ج۲، ص۱۰۰.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «کلیات خمس»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۴/۳.