• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کافور (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: کافور (لغات‌قرآن).
دیگر کاربردها: کافور (ابهام‌زدایی).


کافور از واژگان قرآن کریم که نام عطری است و همچنین غلاف ثمره‌ها و غنچه آنها را نیز کافور گویند.



کافور: نام عطری است و همچنین غلاف ثمره‌ها و غنچه آنها را نیز کافور گویند.
در اقرب الموارد گوید: کافور عطری است از درختی که در جبال هند و چین است به‌دست می‌آید، درخت آن سایه بزرگ دارد و کافور در جوف شاخه‌ها و ترکه‌های آن می‌باشد، رنگ کافور ابتدا قرمز است و با تصعید سفید می‌گردد.


(اِنَّ الْاَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَاْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً • عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ‌) «عَیْناً» را اگر بیان کافور بگیریم، نتیجه این می‌شود که کافور چشمه‌ایست در بهشت، یعنی: «نیکوکاران می‌آشامند از جامی که مخلوط آن از کافور است و آن چشمه‌ایست که بندگان خدا از آن می‌آشامند». ظاهرا مراد از ابرار اصحاب یمین و از عباد اللّه مقرّبون‌اند.
شاید مراد از کافور عطر مخصوص باشد که به جام مخلوط شده و «عَیْناً» در تقدیر «مِن عَینِِ» است در اینصورت‌ کافور نکره است، نمی‌شود به کافور دنیا قیاس کرد.


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۱۲۴.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۱۷.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۴۷۷.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۴، ص۵۶۷.    
۵. انسان/سوره۷۶، آیه۵-۶.    
۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۲۴.    
۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۱۹۹.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۶.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۱۵۷.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "کفر"، ج۶، ص۱۲۴.    






جعبه ابزار