نفخ صور
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نفخ صور فریادی آسمانیست که در هنگام
قیامت به وقوع میپیوندد.
[ویرایش]
«نفخ» به معنای دمیدن است.
[ویرایش]
«صور» به معنای
شیپور است.
[ویرایش]
نفخ صور،
ندای آسمانی عظیمی است که هنگامه قیامت همه
آسمانها و
زمین را پر میکند و
موجودات عالم را میمیراند.
[ویرایش]
با ندای نفخ صور،
جهان پایان میگیرد و آن گاه
رستاخیز به پا میشود و موجودات، دوباره
زنده میشوند.
[ویرایش]
در
قرآن،
آیات بسیاری از نفخ صور سخن گفتهاند.
[ویرایش]
بنابر آیات و
روایات، دو بار در صور دمیده میشود:
یکی در پایان جهان، که همه
خلایق میمیرند و این، نفخه
مرگ است و نفخه دوم، در آستانه رستاخیز است که همه مردگان زنده میشوند و این، نفخه
حیات است.
[ویرایش]
قرآن کریم در یادکردِ این دو حادثه، چند تعبیر دارد که از آن جمله است: نفخ صور،
صیحه،
صاخّه،
قارعه و
زجره.
[ویرایش]
در برخی روایات آمده است که سه بار در صور دمیده میشود؛ یعنی پیش از دو نفخه مرگ و حیات، نفخهای دیگر است به نام «
نفخه فزع».
این نفخه، هنگامه
زلزله عظیم زمین روی میدهد.
[ویرایش]
در روایاتی دیگر، خبر از
نفخه چهارم نیز آمده است که «
نفخه جمع» است؛ لیکن این دو نفخه نیز در حقیقت به همان دو نفخه اصلی بازمیگردند.
[ویرایش]
کارِ دمیدن در صور، برعهده
اسرافیل- از
فرشتگان والامرتبه و مقرّب الهی- است و چون نفخه را به پایان میبَرَد، خود نیز میمیرد و نفخه حیات را خدای متعال انجام میدهد.
[ویرایش]
از برخی آیات قرآن برمیآید که میان نفخه مرگ و نفخه حیات فاصلهای وجود دارد
؛ ولی درباره مقدار این فاصله، از قرآن چیزی به
فهم نمیآید.
در برخی روایات آمده است که این فاصله، چهل
سال است؛ لیکن معلوم نیست که آیا طول هر سال، همچون طول سالهای دنیوی است یا اخروی.
در این چهل سال، هیچ
موجود زندهای جز خدای متعال باقی نمیماند و دگرگونیهای ژرفی در عالم روی میدهد و جهانی
نو برای زندگیِ دوباره انسانها پدید میآید.
قرآن کریم، گروهی از موجودات- مانند برخی فرشتگان
مقرّب- را از مرگ در نفخه نخست
استثنا کرده است البتّه نه به این معنا که آنها نمیمیرند، بلکه به این معنا که در مرگشان
تأخیر میافتد و به زمانی پس از نفخه موکول میشود.
متکلّمین
شیعه معتقدند که پس از نفخه اوّل،
ارواح و
اجسام به کلّی از میان نمیروند، بلکه اجزای جسمانی از هم میگسلند و با نفخه دوم، دوباره پیوند میخورند و زنده میشوند.
[ویرایش]
[ویرایش]
کتاب فرهنگ شیعه، تالیف شده توسط جمعی از نویسندگان، ص۴۴۷-۴۴۸.