مرتضی مطهری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شهید آیتالله مرتضی مطهری یکی از شخصیتهای برجسته و کم نظیر در تاریخ
اسلام و یکی از دانشمندان اسلام شناس و محققان توانا به شمار میرود که با تلاش و مجاهدت فراوان توانست در تمامی رشتههای
معارف اسلامی، صاحبنظری ژرف اندیش و محققی دقیق و در پارهای حوزهها همچون
فلسفه،
فقه و
اصول در قله
اجتهاد قرار گیرد.
[ویرایش]
در روز ۱۳
بهمن ۱۲۹۸ شمسی، خدای کریم به عالم ربانی حاج شیخ
محمد حسین مطهری و
همسر مؤمنش ـ سکینه ـ فرزندی
هدیه کرد
که مرتضی نامیده شد و برای آن
خانواده پاک، بهاران را به ارمغان آورد. مرتضی کم کم دوران کودکی را پشت سر گذاشت. او که علاقه عجیبی به
حقیقت و معنویت داشت با شور و شوق فراوان، نزد
پدر شروع به آموزش کرد و عاقبت این اشتیاق، وی را به مکتب کشاند و به دیدار گُلهای آن بوستان رساند.
شهید مرتضی مطهری فرزند شیخ محمد حسین مطهری در ۱۳ بهمن
سال ۱۲۹۸شمسی مطابق با دوازده
جمادی الاولی ۱۳۳۸ قمری در «فریمان» دیده به جهان گشود. چون استاد در یک خانواده اصیل روحانی به دنیا آمده بود
تقوا و پاکی را از همان ایام کودکی از
پدر خویش آموخته بود.
رفتار و منش استاد مطهری از همان اوان کودکی از آینده درخشانی حکایت میکرد او تقوا و پاکی را پیشه خود کرده و همواره از رفتار ناپسند پرهیز میکرد و این حرکت در ساختار شخصیت روحی و اخلاقی استاد بسیار مؤثر بود، پدر بزرگوار استاد، مرحوم حاج شیخ محمد حسین مطهری مردی با تقوا و از شخصیتهای مورد
احترام بود و او را میتوان اولین معلم در تکوین شخصیت روحی و معنوی استاد دانست.
[ویرایش]
او در دوازده سالگی عطر روح بخش گلستان بزرگ
حوزه علمیه مشهد را احساس کرد و عاشقانه به آن جا روی کرد
و چنان پر تلاش و منظم به تحصیل مشغول شد که باعث شگفتی اهل
بصیرت گردید.
رفته رفته افکاری بلند و سؤالهایی سرنوشت ساز برایش آشکار شد
جهان آفریده کیست؟
خدا چگونه صفاتی دارد؟
انسان برای چه آفریده شده است؟ و ... این پرسشها همه فکر او را به خود مشغول ساخته بود. در آن زمان مرتضی آرزو میکرد که روزی بتواند در درس
میرزا مهدی شهیدی رضوی ـ مدرس
فلسفه الهی ـ حاضر شود، اما این آرزو برآورده نشد و آن استاد در سال ۱۳۵۵ قمری درگذشت.
سرانجام مرتضی در سال ۱۳۱۶ شمسی در زمانی که
حکومت سیاه
رضاخان بیداد میکرد و ظلمت همه جا را فرا گرفته بود، به دنبال
نور و فضیلت راهی
حوزه علمیه قم شد تا روح تشنهاش را از کوثر
قرآن و زمزم عترت سیراب کند.
مطهری به دنبال یافتن
گنج علم و فضیلت، با شور و علاقهای وصف نشدنی، به تلاش و فعالیت پرداخت. پشتکار و کثرت مطالعه او همه اهل علم را در
مدرسه فیضیه شگفت زده کرد.
او آرام و قرار نداشت، منتظر و تشنه به دنبال گمشدهای بود در این هنگام ستارهای بدرخشید و او را به مقصود رساند.
حضرت امام خمینی ـ الگوی
علم و
تقوا ـ درس
اخلاق تشکیل داد و به نور افشانی و انسانسازی پرداخت.
مطهری به
زیارت آن استاد بزرگ نایل آمد و از سرچشمه زلال او سیراب شد.
این درس در حقیقت درس معارف و
سیر و سلوک بود، نه
اخلاق به مفهوم علمی آن. درس «یافتن» و «رسیدن» بود نه فقط «دانستن» و «آموختن».
مرتضی از سویی، غرق در مطالعه و تحصیل و تدریس و از سویی دیگر یکی از مهمترین کارهایش و بلکه عالیترین و مهمترین فعالیتش،
راز و نیاز و
مناجات نیمه شب و
اشک سحری بود. او شیرینی و لذتی از این کار مبارک و سعادت آفرین، احساس میکرد که
شب تیره زندگیش را تبدیل به
روز روشن مینمود.
[ویرایش]
مطهری با دقت، سرعت،
نظم و تلاشی ستودنی به آموختن
علوم اسلامی مشغول شد او نزد
آیت الله صدوقی، کتاب «
مطول» را فرا گرفت و در محضر
آیت الله مرعشی نجفی، «
شرح لمعه» را بیاموخت. او هم چنین از استادانی بزرگ همانند آیات
سید صدر الدین صدر،
سید محمد رضا گلپایگانی،
سید احمد خوانساری،
سید محمد تقی خوانساری،
سید محمد حجت،
سید محمد محقق یزدی ـ معروف به داماد ـانگجی و
میرزا مهدی آشتیانی _که سلام خدا بر همگی آنان_ در علوم گوناگون بهرهمند شد.
دیدار با عالم ربانی
حاج میرزا علی آقا شیرازی اصفهانی، مرتضی را وارد دنیایی جدید و شگفتانگیز کرد. حاج میرزا علی آقا با
نهج البلاغه میزیست، با آن تنفس میکرد و روحش با این کتاب همدم و جملههای گرانقدر آن، ورد زبانش بود. و مهمتر آن که به هر آن چه میدانست عمل میکرد و راستی که مرد
حقیقت و
معنویت بود.
مطهری، تحصیل رسمی
علوم عقلی و فلسفی را در سال ۱۳۲۳ شمسی آغاز کرد.
او بحث
حکمت از «
شرح منظومه»
حکیم سبزواری و مبحث
نفس از «
اسفار اربعه»
صدرالمتألهین شیرازی را در محضر
امام خمینی آموخت.
وی بعد از ورود
آیت الله بروجردی به
قم، در درس
فقه و
اصول ایشان شرکت کرد
و از بحثهای
مجتهد پرور آن عالم ربانی بهرهمند شد. او پیش از رسیدن به مرحله
اجتهاد، از آیت الله بروجردی
تقلید میکرد.
مطهری، درس
اصول فقه را از «مباحث عقلیه» به طور خصوصی از حضرت امام خمینی فرا گرفت
و راز و رمز
اجتهاد را از آن حکیم الهی و
فقیه وارسته بیاموخت.
در
سال ۱۳۲۹ ش. استاد مطهری در محضر درس
استاد علامه سید محمد حسین طباطبایی حاضر شد و مبحث «الهیات» از
کتاب شفا (تألیف
ابو علی سینا) را از آن حکیم بزرگ بیاموخت.
علامه طباطبایی، درس دیگری ـ غیر از
الهیات شفا ـ در
فلسفه شروع کرده بود که در شبهای
پنج شنبه و
جمعه تشکیل میشد. این درس خصوصی بود و در آن جمعی از فاضلان
حوزه علمیه قم، از جمله
آیت الله دکتر بهشتی،
امام موسی صدر، استاد مطهری، دکتر احمد احمدی و ... شرکت میکردند.
ثمره مبارک این مجمع علمی بزرگ، شاهکاری جهانی در
کلام و
فلسفه است به نام کتاب «
اصول فلسفه و روش رئالیسم». سهم مطهری در آفرینش این اثر پْر بار و ماندگار، اگر بیشتر از علامه طباطبایی نباشد، بدون شک، کمتر نیست.
استاد مطهری، هم چنین در دوره تحصیل هم فکر و یار و یاور سازمان انقلابی و اسلامی «
فدائیان اسلام» بود.
این حزب سیاسی اسلامی که در سال ۱۳۲۴ شمسی، از سوی روحانی مبارز
سید مجتبی نواب صفوی تشکیل شد نقش مؤثری در مبارزه با ستمگران و
استبداد داشت.
مطهری، علاوه بر مباحثه دروس اصولی، فقهی و فلسفی، خود حوزه تدریس داشت. او از جمله کتابهای ذیل را تدریس کرد:
«
مطول» (در علم
معانی،
بیان و
بدیع)، «
شرح مطالع» (در
علم منطق)، «
کشف المراد» (در
علم کلام و
عقاید)، «
رسائل» و «
کفایه» (در
علم اصول فقه)، «
مکاسب» (در
فقه)، «
شرح منظومه» و «
اسفار» (در
فلسفه).
[ویرایش]
استاد مطهری در سال ۱۳۳۱ هجری شمسی با دختر آیت الله روحانی (ره)
ازدواج کرد
و در همان سال _در حالی که به مدرسی مشهور بود_ به
تهران هجرت کرد.
علت این هجرت را برخی تنگدستی شمردهاند،
اما سببش هر چه بود، باید آن را لطف خفی الهی شمرد زیرا حضور مطهری در
تهران و در جمع دانشگاهیان و روشنفکران، سراسر خیر و
برکت و مایه
تربیت و
هدایت شد.
استاد مطهری از ابتدای ورود به
تهران، به سازندگی و نور افشانی پرداخت. او در مدرسه مروی، آموزش
فلسفه اسلامی را به شکل تطبیقی و مقایسهای برای جویندگان
حکمت و
حقیقت، آغاز کرد.
سخنرانیهای روشنگر و مفید استاد، همزمان با تدریس در
مدرسه مروی، در تهران آغاز شد. او توجه بسیاری به حل شبهات و پاسخگویی به سؤالهای موجود درباره
معارف اسلامی داشت و با مطالعه، تحقیق، دقت، تلاش و
اخلاص، در این راه موفق شد.
در سال ۱۳۳۳ استاد مطهری تدریس در
دانشگاه تهران را شروع کرد. استاد در دانشکده معقول و منقول (الهیات و
معارف اسلامی) آن دانشگاه بیش از بیست سال به
مبارزه عالمانه با
جهل،
مادی گری و غربزدگی پرداخت.
رفتار ایشان با دانشجو به قدری صمیمی بود که دانشجو به استاد
عشق میورزید و مْرید او بود.
استاد مطهری در آن دانشکده، دورههای لیسانس و دکترا، کلیات
علوم اسلامی (
منطق،
فلسفه،
کلام،
عرفان،
اصول فقه،
فقه و
حکمت عملی)،
فلسفه (
شرح منظومه،
الهیات شفا،
مقاصد الفلاسفه غزالی و ...)،
تاریخ فلسفه، تاریخ مجادلات اسلامی و روابط
فلسفه و
عرفان را تدریس میکرد.
[ویرایش]
استاد مطهری در زمینههای مختلفی فعالیت داشت. گوشهای از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و خدمات فرهنگی استاد عبارتنداز:
نقطه ارتباطی جامعه با
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در دوران
تبعید امام؛
عضویت در
جامعه روحانیت تهران و پیشبرد اهداف این نهاد روحانی در
انقلاب ؛ مسئولیت شورای انقلاب پس از مهاجرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) به
پاریس؛ یار نزدیک امام پس از بازگشت امام از
تبعید ؛ مبارزه با مکاتب الحادی و مادی.
[ویرایش]
ایدئولوژی مارکسیم که بعد از تحقق
انقلاب اکتبر روسیه توجه نیروی انقلاب جوان را به خود جلب کرده و بعنوان تنها ایدئولوژی انقلابی مطرح بود، در
ایران هم بخاطر همسایگی با روسیه تاثیر خود را گذاشت و مبلغان این ایده سعی کردند با شیوههای تبلیغاتی و همچنین ایجاد تشکیلات مخفی و در عین حال منسجم، اهداف خود را در جهت تغییر
جامعه ایران و برقراری نظام سوسیالیستی پیش ببرند. مارکسیم با هر حرکت سیاسی، مذهبی به شدت مخالفت میکرد و اساسا
دین را افیون
جامعه میپنداشت. آنان نه تنها معتقد به جدایی دین از
سیاست بودند بلکه با همه توان میخواستند دین را از اجتماع ریشهکن کنند.
یکی از موفقیتهای چشمگیری که استاد مطهری در برابر مشکلات هجوم فرهنگی مارکسیتی داشت این بود که با هوشمندی و تدبر و تیزبینی مسائل را میدید و با آنها برخورد میکرد و از آن هراسی نداشت، بلکه از آنها استقبال و با آنها مبارزه میکرد. او کاملا با
توطئه و دسیسههای کمونیستها آشنا بود و میدانست که مارکسیتها برای گمراهی مردم و به ویژه جوانان ابتدا شعارهای به ظاهر مردمی میدهند و هنگامی که به
قدرت رسیدند بر علیه دین وارد صحنه میشوند.
[ویرایش]
در این مبحث به برخی از فعالیتهای علمی شهید مطهری میپردازیم:
استاد مطهری بعد از حدود سی سال که از زمزم
قرآن و کوثر
عترت سیراب شد و دم مسیحایی
تقوا به او زندگی جدیدی بخشید، قدم در سنگر نویسندگی گذارد و
سلاح قلم را به دست گرفت و مرزبان حماسه جاوید شد.
این مرزبان قهرمان، فقط به حلّ مشکلات و پاسخگویی به سؤالهای موجود درباره مسائل اسلامی میاندیشید و هدف نوشتههایش همان بود.
او معتقد بود
دین مقدس اسلام یک
دین ناشناخته است. حقایق این دین به طور تدریجی در نظر مردم واژگونه شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم، آموزشهای غلطی است که به نام
اسلام داده میشود. این دین مقدس بیش از هر چیز، از طرف برخی از کسانی که مدعی حمایت از آن هستند ضربه و صدمه میبیند.
در سال ۱۳۳۶ به همت جمعی از دانشمندان
حوزه علمیه قم، نشریه
مکتب تشیع شروع به فعالیت کرد. استاد مطهری هم با این مجله، همکاری علمی و ارشادی داشت. مقالاتی از استاد مطهری در نشریه
مکتب تشیع منتشر شد، از جمله: «اصالت
روح»، «
قرآن و مسألهای از حیات»، «
توحید و تکامل» و «حق
عقل در
اجتهاد».
بعد از تأسیس
انجمن اسلامی پزشکان (۱۳۳۷ـ۱۳۳۸ ش.)، استاد مطهری، چراغ آن انجمن شد و در زمانی که سردی و تاریکی جامعه را فرا گرفته بود به دلهای سرد، گرمی بخشید و
نور و روشنایی داد.
استاد یکی از مهمترین سخنرانان جلسات این انجمن بود. ایشان در سخنرانیهایش، موضوعات حساس و سرنوشتسازی مانند توحید،
نبوت،
معاد، مسأله حجاب، بردگی در نگاه
اسلام،
صلح امام حسن (علیه السلام)،
امام صادق (علیه السلام) و مسأله خلافت، مسأله
ولایت عهدی امام رضا (علیه السلام)،
تربیت اسلامی،
فطرت،
ربا،
بانک،
بیمه و ... را مورد بررسی عالمانه قرار داد و آثاری ارزشمند به یادگار نهاد.
طرح تدوین «
داستان راستان» از سوی یکی از مؤسسات علمی به آیت الله مطهری پیشنهاد شد. استاد چون این کار را پسندیده و مفید یافت تعهد کرد که آن را انجام دهد. او در زمانی شروع به داستان نویسی کرد که استادی مشهور در دانشگاه بود و از شخصیتها و عالمان مهم مذهبی در
کشور شمرده میشد.
جلد اول داستان راستان در
سال ۱۳۳۹ و جلد دوم در سال ۱۳۴۳ چاپ و منتشر شد و با توجه و استقبال کم نظیر مردم مواجه گشت.
استاد مطهری سالها بود که آرزوی تأسیس مؤسسهای علمی ـ فرهنگی را داشت تا بتواند جوابگوی نیازهای فکری جامعه باشد و به نشر و
تبلیغ معارف عالی اسلامی بپردازد. سرانجام در سال ۱۳۴۶ به کمک چند تن از دوستانش، از جمله آقای محمد همایون، حجة الاسلام سید علی شاهچراغی، مؤسسه
حسینیه ارشاد را تأسیس کرد.
بعد از تأسیس حسینیه ارشاد، به کار این مؤسسه دل بست و با شور و حرارت و آگاهی و درایت به همکاری و برنامهریزی پرداخت. او دانشمندان بسیاری را به آن جا دعوت میکرد تا سخنرانی کنند و خود نیز یکی از موفقترین سخنرانان آن بود.
کتاب علل گرایش به مادّیگری _که تکمیل شده دو سخنرانی استاد مطهری در سالهای ۴۸ و ۴۹ در دانشسرای عالی است_ در سال ۱۳۵۰ منتشر شد. استاد این اثر کارآمد را در زمانی تألیف کرد که در میان
نسل جوان، گرایشی به
مکاتب مادی _و از جمله
مارکسیسم_ مشاهده میشد. سران
سازمان منافقین هم در حال گرایش به مارکسیسم بودند که سرانجام مارکسیست شدند و به طور رسمی این تغییر
ایدئولوژی را اعلام کردند.
استاد مطهری در این کتاب به بررسی نقش
کلیسا، مفاهیم فلسفی، اجتماعی و سیاسی و ... در گرایش به مادیگری میپردازد، و علل لغزشها و انحرافها را در این زمینه روشن میسازد.
یکی از درسهایی که استاد مطهری در منزل خودشان برقرار کرد درباره
فلسفه تاریخ بود که از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ با جمع برخی از شاگردان برگزار میشد.
استاد در این دروس، آراء
فلاسفه غرب و
اسلام را در مورد مباحثی مانند «عوامل محرک تاریخ»، «ارزش تاریخ»، «جامعه و فرد»، «ارتباط
تاریخ با
علم،
مذهب و
اخلاق»، «علیت در تاریخ»، «تکامل تاریخ»، «پیش بینی آینده» و ... عالمانه
نقد و بررسی میکرد.
آخرین اثر قلمی استاد مطهری، کتاب «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی» است این کتاب در سالهای ۵۶ و ۵۷ به رشته تحریر در آمد.
آن استاد عالیقدر انحرافات فراوانی در نشریات برخی گروههای به ظاهر اسلامی و آثار بعضی روشنفکران
مسلمان درباره
جهانبینی اسلامی مشاهده میکرد. بدین علت و برای جلوگیری از التقاط، و از همه مهمتر برای روشن کردن نظر
اسلام، این اثر پْر برگ و بار را نوشت و در آن بسیاری از اشتباهات فکری
روشنفکران را آشکار ساخت.
در این کتاب نفیس، مواضع و جهانبینی بعضی از گروهکها مانند «
منافقین» مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
کتاب علل گرایش به مادّیگری که در سال ۱۳۵۰ منتشر شده بود مورد استقبال شایان مردم حقیقت جو قرار گرفت، به طوری که در سال ۱۳۵۷ به چاپ هشتم رسید و استاد مقدمهای تحت عنوان «ماتریالیسم در ایران» بر آن افزود.
استاد مطهری در این مقدمه بسیار پْر بار به افشا و نقد شیوههای جدید تبلیغ
ماتریالیسم در
ایران میپردازد و این بحث را در دو بخش ارائه میکند: ۱.
تحریف شخصیتها ۲. تحریف
آیات قرآندر این مقدمه سودمند بود که آراء برخی از گروهکها، از جمله
گروهک فرقان مورد نقد و بررسی عالمانه و منصفانه قرار گرفت و پوچی و سستی آن آشکار شد.
بعد از انتشار این مقدمه، گروهک فرقان اطلاعیهای منتشر کرد به این مضمون: هر کس که در مسیر افکار ما قرار گیرد، به طریق انقلابی پاسخ او را میدهیم. اما استاد مطهری فرمود: اگر قرار باشد که
انسان از
دنیا برود، چه بهتر که در راه اصلاح عقاید و دفاع از
اسلام باشد، و من در این راه کوچکترین تردیدی ندارم.
[ویرایش]
استاد مطهری بنا به توصیه
حضرت امام خمینی از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷، هفتهای دو روز به
قم میرفتند و در
حوزه علمیه، دروس مهمی مانند شناخت،
اصل غائیت،
فلسفه هگل،
معارف قرآن،
مارکس و مارکسیسم، «منظومه»، «نجات» و «
اسفار» تدریس میکردند.
استاد به حکم
وظیفه شرعی از
تهران به
قم میرفتند تا تدریس کنند در حالی که در تهران، استادان با سابقه دانشگاه، با تقاضای بسیار در کلاس درس ایشان شرکت میکردند.
[ویرایش]
یادگارهای استاد مطهری، به حق گلستانی جاودان است که بوی خوش آن،
عقل و جانِ هر حقیقتجویی را زنده میکند.
آثار منتشر شده استاد بیش از ۵۰ کتاب است که برخی از مهمترین آن عبارتند از:
مقدمهای بر جهانبینی اسلامی؛
آشنایی با قرآن؛
اسلام و مقتضیات زمان؛
انسان کامل؛
پیرامون انقلاب اسلامی؛
پیرامون جمهوری اسلامی؛
تعلیم و تربیت در اسلام؛
توحید؛
نبوت؛
معاد؛
حماسه حسینی ؛
خدمات متقابل اسلام و ایران؛
عدل الهی؛ داستان راستان؛
سیری در نهج البلاغه؛
سیری در سیره نبوی؛
سیری در سیره ائمه اطهار (علیهم السلام)؛
شرح مبسوط منظومه ؛
علل گرایش مادّیگری؛
فطرت؛
فلسفه اخلاق؛
فلسفه تاریخ؛
گفتارهای معنوی؛
مسأله حجاب؛
نظام حقوق زن در اسلام؛
قیام و انقلاب مهدی (عج) .
برخی از آثار منتشر نشده استاد عبارتند از:
شرح منظومه (به
زبان عربی به قلم حجة الاسلام شیخ محمد تقی شریعتمداری)؛ آشنایی با
قرآن (جلدهای ۵ تا ۱۵)؛ فلسفه تاریخ (جلدهای ۲ تا ۴)؛ مسأله بردگی در
اسلام ؛ پانزده گفتار؛
توکل و رضا؛ انسان شناسی؛ حاشیه بر
تفسیر المیزان؛ و ...
[ویرایش]
یکی از عالمانی که در هدایت و راهنمایی مردم در
قیام ۱۵ خرداد نقشی اساسی و سازنده داشت، استاد مطهری بود. او در سخنرانی آتشین و انقلابی خود در شب
عاشورا خطاب به
روحانیت گفت: «باید واقعیت را بگویید و در مقابل همه نوع حادثه و گرفتاری بایستید.» بعد
خطبه امام حسین (علیه السلام) ( ... مَن رأی سُلطاناً جائِراً ...) را مطرح کرد و به طور صریح و قاطع به
محمدرضا پهلوی حمله کرد.
به دنبال این سخنرانی حسینی بود که استاد مطهری دستگیر و زندانی شد.
این
حبس، حدود دو ماه به طول انجامید.
استاد مطهری یکی از اعضای شورای رهبری حزب سیاسی اسلامی و نظامی «
هیأتهای مؤتلفه اسلامی» بود. او در جمع آنان، مباحث سودمندی ایراد کرد، از جمله مسأله «انسان و سرنوشت».
بعد از
تبعید امام خمینی، مهمترین عکس العمل اسلامی در برابر این
ظلم بزرگ،
ترور حسنعلی منصور ـ
نخست وزیر وقت ـ بود که به دست قهرمانان هیأتهای مؤتلفه اسلامی انجام شد. و ارشاد و تأیید استاد مطهری بود که این اقدام خدا پسندانه را به ثمر رساند.
آیت الله مطهری بعد از پیروزی
انقلاب اسلامی، برای تثبیت
حکومت اسلامی، فعالیتهای بسیار ارزنده و سرنوشتسازی انجام داد. از آن جمله ایشان مهمترین و مورد اعتمادترین مشاور حضرت امام خمینی بود و نظرشان درباره معرفی افراد برای مسئولیتهای مختلف، پذیرفته میشد.
[ویرایش]
استاد مطهری که آرزویش
شهادت در راه خدا بود و در کتابها و گفتارهایش، مقام بلند و ارزش والای
شهید را با عباراتی نغز و حکیمانه، نوشته و گفته بود، سرانجام به آرزویش رسید.
بعضی از اعضای
شورای انقلاب در شب یازدهم
اردیبهشت ۱۳۵۸ جلسهای را درباره مسایل جاری مملکت در منزل دکتر سحابی تشکیل دادند که تا ساعت ۱۰. ۵ شب ادامه داشت. استاد مطهری در پایان جلسه از منزل سحابی خارج شد تا به طرف اتومبیل دوستش برود. وقتی که به اول کوچه رسید شخصی از پشت سر ایشان را به نام صدا زد. وقتی استاد سرش را به پشت برگرداند توسط او ترور شد. این شخص، یکی از اعضاء گروه منحرف فرقان به نام محمد علی بصیری بود. پس از تیراندازی، استاد را به بیمارستان طرفه بردند، ولی معالجه اطباء و پزشکان اثر نداشت و سرانجام
روح استاد به ملکوت اعلا پیوست.
پیکر استاد در صبح پنج شنبه ۱۳ اردیبهشت در میان جمعیتی انبوه از
دانشگاه تهران تشییع و به
قم منتقل شده و در مسجد بالا سر مرقد مطهر
فاطمه معصومه (سلاماللهعلیهم) نزدیک
قبر آیات عظام حائری، صدر، خوانساری، دفن شد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
[ویرایش]
«گرچه انقلاب اسلامی
ایران به رغم بدخواهان و ماجراجویان به خواست و توفیق
خداوند به پیروزی رسید، لکن بر ملت و به حوزههای اسلامی و علمی خسارتهای جبرانناپذیر نیز بدست منافقین ضد انقلاب واقع شد. همچون ترور خائنانه مرحوم دانشمند و اسلامشناس عظیمالشان آقا، حاج شیخ مرتضی مطهری (رحمةاللهعلیه). آنچه باید عرض کنم درباره او این است که او خدمتهای ارزشمندی به اسلام و
علم نمود و موجب تاسف بسیار است که دست خیانتکار این درخت ثمر بخش را از حوزههای علمی و اسلامی گرفت و همگان را از ثمرات ارجمند آن محروم نمود. مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانهای محکم برای حوزههای دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای
اسلام و
ملت و
کشور بود. خدایش رحمت کند.»
[ویرایش]
[ویرایش]
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شهید مطهری». سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شهید مطهری»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۰۲/۰۶.