• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، در شب ۲۱ شعبان ۱۲۵۹ ه.ق. در تهران به دنیا آمد. ارتباط و همکاری پدر او با دربار ناصرالدین شاه موجب شد که محمد‌حسن را در سال ۱۲۶۷ ه.ق. برای تحصیل در رشتۀ «پیاده نظام» به مدرسۀ «دارالفنون» روانه کنند. وی بعد از بازگشت از پاریس بلافاصله به عنوان مترجم «حضور همایون» گمارده شد.



وی از دودمان مراغه‌ای بود و پدرش حاج علیخان که نخست لقب ضیاءالملک داشت و سپس به اعتمادالسلطنه ملقب شد، حاجب‌الدوله دربار ناصرالدین شاه بود. پدر اعتمادالسلطنه نیز به مقامات بلند سیاسی دست یافت، اما در زمان محمدشاه از کار برکنار شد و اموالش مصادره گردید و به زندان افتاد و سرانجام به عتبات عالیات تبعید شد.
چون محمدشاه درگذشت، حاج علی خان به تهران بازگشت و مورد توجه مهد علیا، مادر شاه جدید قرار گرفت و در دربار به سرعت نفوذی به هم رسانید، به گونه‌ای که میرزا آقاخان نوری او را جزو نزدیکان و محارم خویش درآورد. در توطئه برضد امیرکبیر با مهد علیا و میرزا آقاخان نوری همدست بود و وظیفه قتل امیرکبیر را برعهده گرفت.


محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، در تهران به دنیا آمد، مادرش "خورشید خانم"
[۱] قاسمی، سید فرید، مشاهیر مطبوعات ایران - محمد حسن خان اعتماد السلطنه، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج۱، ص۲۵.
و پدرش "علیخان مقدم مراغه‌ای" "حاجب الدوله" (فراشباشی) ناصرالدین شاه بود و از شاگردان دورۀ اول مدرسه «دارالفنون» بوده است.
[۲] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، گلشن، چاپ سوم، ۱۳۶۲، ج۳، ص۳۳۰.

ارتباط و همکاری پدر او با دربار ناصرالدین شاه موجب شد که محمد‌حسن را در سال ۱۲۶۷ ه.ق. برای تحصیل در رشتۀ «پیاده نظام» به مدرسۀ «دارالفنون» روانه کنند. پس از آنکه یک سال از تحصیل او در این مدرسه گذشت بنا بر حکم "عزیز خان مکری" «سردار کل» (وزیر جنگ)، محمدحسن به منصب «وکیلی» (گروهبانی) رسید. وی در امتحانات دارالفنون به چهار قطعه نشان سر افراز شد او در سال ۱۲۷۰ ه.ق. نشان مس، در ۱۲۷۱ ه.ق. نشان نقره، در ۱۲۷۲ ه.ق. نشان طلا و در سال ۱۲۷۴ ه.ق. نشان طلای این مدرسه را دریافت کرد و با «درجۀ یاوری» از آنجا فارغ‌التحصیل شد و ضمن قرار گرفتن در ردیف آجودان‌های مخصوص و خدمت‌ گزاران دربار "محمد قاسم میرزا"، سومین ولیعهد ناصرالدین شاه، شد و پس از مرگ محمدقاسم میرزا او در خدمت "میرزا محمدخان سپهسالار" قرار گرفت.
[۳] آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، تهران، جیبی، چاپ چهارم، ۱۳۵۴، ج۱، ص۲۶۴.

در ۱۲۸۰ ق زمانی که حسنعلی خان امیر نظام گروسی وزیر مختار ایران در فرانسه بود، محمد حسن خان به عنوان وابسته نظامی سفارت ایران در پاریس تعیین شد و دو سال عهده‌دار این سمت بود، اما توقفش در آن شهر چهار سال طول کشید و همزمان به ادامه تحصیل پرداخت. در ۱۲۸۴ ق از آن کشور مراجعت کرد و با گرفتن لقب صنیع الدوله، به سمت مترجمی مخصوص شاه برگزیده شد.
او چندی بعد در ۱۲۹۰ ق معاون وزیر عدلیه و مقدم السفرا شد و پس از آن، به مقاماتی برگزیده شد که عضویت مجلس شورای دولتی، مسئول اداره نامه دانشوران، اداره انطباعات و وزیر انطباعات و ریاست دارالترجمه از آن جمله است.


وی طبعی جاه‌طلب داشت و همواره در پی کسب مقامات و عناوین تازه بود، اما تا آن‌جا که از منابع برمی آید، ناصرالدین شاه از سپردن مسئولیت‌های سیاسی مهم به او اجتناب می‌کرده است؛ گو آن‌که به تعبیر
[۴] ظل‌السلطان میرزا ظل السلطان، مسعود ، ظل السلطان، ص۳۲۶.
وی رئیس جاسوس‌های مخفی شاه بوده است. وی گذشته از عضویت در مجامع بین‌المللی، از برخی دولت‌های خارجی چون اتریش، اسپانیا، آلمان، انگلیس، و عثمانی، مدال‌ها و نشان‌های متعدد دریافت کرده بود.
وی در ۱۳۰۴ ق با یاری و پافشاری همسر خود اشرف‌السلطنه، موفق به دریافت لقب اعتمادالسلطنه شد و از این زمان بر مراتب اعتبار و اهمیت او در دربار ناصری افزوده شد. او در هر سه سفر ناصرالدین شاه به اروپا در سال‌های ۱۲۹۰ ق/ ۱۸۷۳ م، ۱۲۹۷ ق/ ۱۸۸۰ م و ۱۳۰۶ ق/ ۱۸۸۹ م جزو همراهان شاه بود و در سفر سوم سمت ایشیک آقاسی باشی‌گری (ریاست تشریفات) را برعهده داشت.


او در دنیای دانش و ادب، فکری مترقی و روشن داشت. نوع آثاری که خود تالیف یا ترجمه کرد و یا دیگران را بدان ترغیب نمود، خواه ناخواه تحولی در اندیشه‌ها پدید آورد، اما گفته‌اند که بسیاری از کتاب‌هایی که به نام او شهرت یافته، اثر دیگران و به خصوص اعضای انجمن دارالتالیف و دارالترجمه است. محمد قزوینی می‌گوید که اعتمادالسلطنه با آن‌که زبان فرانسه را به خوبی می‌دانست، اما از علوم اسلامی، عربیت، تاریخ اسلام و دانش‌های مشابه آن به کلی بی‌بهره بود و کارهایی که به نام او شهرت دارد، بیشتر موضوع آن‌ها را وی معین کرده است و چون دیگران تالیف آن‌را به انجام می‌رساندند، به نام خودش منتشر می‌کرد. ادوارد براون نیز به تبع قزوینی به این نکته اشاره می‌کند و محیط طباطبایی هم او را بزرگ‌ترین استثمارگر علما و فضلای عصر خویش می‌شمارد. با نشر خاطرات روزانه اعتمادالسلطنه و اعتراف او به این‌که برخی کتاب‌ها، از جمله «المآثر و الآثار» را شمس العلماء نوشته، اکنون دیگر جای شبهه نیست که اعتمادالسلطنه بیشتر این آثار را شخصا تالیف نکرده است. به هرحال، به گفته مینورسکی افتخار فراهم آوردن این همه کتاب‌های متنوع نصیب او شده، و لو آن ‌که همه را خود پدید نیاورده باشد.


میرزا رضا کرمانی قاتل ناصرالدین شاه وی را آدم مزوری خوانده که به دروغ خود را جزو هواخواهان سید جمال‌الدین اسدآبادی معرفی کرده است. اعتمادالسلطنه خود نیز گاه به ضعف‌های اخلاقی خویش اشاره کرده است؛ از جمله در جایی از خاطراتش اشاره می‌کند که برای افزایش حقوق، تملق شاه را گفته است.


در ذیحجۀ ۱۲۷۵ ه.ق. هنگامی که حاج "علی‌خان حاجب‌الدوله" از مغضوبیت شاه بیرون آمد و ملقب به "ضیاء الملک" و حاکم خوزستان و لرستان گردید محمدحسن خان به همراه پدرش به آن سامان عزیمت نمود در همین سال او به منصب «سرهنگی» رسید و در سال ۱۲۷۶ ه.ق. نیابت حکومت عربستان را یافته و در هفده سالگی نیز حاکم شوشتر شد.
[۵] متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ، ۱۳۸۱، ص۱۶.

در سال ۱۲۷۷ ه.ق. ریاست قشون مامور در خوزستان و نیابت حکومت لرستان هم به او واگذار شد اما به علت شورش مردم آن منطقه علیه پدرش و احضار وی به تهران، محمدحسن خان نیز این منصب را از دست داده و به تهران آمد. در سال ۱۲۷۸ ه.ق. پدرش "حاجب الدوله" به «وزارت عدلیه» منصوب گردید محمدحسن خان نیز به معاونت پدر منصوب شد پس از دو سال خدمت در وزارت عدلیه بخت یار محمدحسن خان شد و به عنوان وابستۀ نظامی ایران به پاریس رفت و از سال ۱۲۸۲ ه.ق. «نیابت دوم» (دبیری) سفارت ایران در پاریس را به دست آورد مدت توقف او در پاریس سه سال و نیم بود و در ۱۲۸۴ ه.ق. به ایران بازگشت در این مدت وی علاوه بر خدمت در «دیوان اعلی» به تکمیل زبان فرانسه و تحصیل آداب و رسوم مفیده پرداخت و در مدارس ورود و «لوی گراند پاریس» مشغول تحصیل شد.
[۶] متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۱۷.

وی بعد از بازگشت از پاریس بلافاصله به عنوان مترجم «حضور همایون» گمارده شد و همچنین سمت پیشخدمتی و مناصب دیگری نیز به او واگذار شد از جملۀ این مسؤلیتها اعطای لقب "صنیع الدوله" از طرف شاه و ریاست بر «دار الطباعۀ» دولتی و «دار الترجمۀ» همایونی بود.
[۷] آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، تهران، جیبی، چاپ چهارم، ۱۳۵۴، ج۱، ص۲۶۵.

در همین سال، ۱۲۸۸ ه.ق. هنگام بازگشت از سفر بین النهرین (عتبات) در معیت ناصرالدین شاه و در کرمانشاه با "عزت ملک خانم" دختر "امام قلی میرزای عماد الدوله" (نوۀ فتحعلی شاه قاجار) که بعد‌ها از طرف ناصرالدین شاه ملقب به "اشرف السلطنه" شد ازدواج کرد و به این ترتیب با شاه با‌جناق شد.
[۸] متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ، ۱۳۸۱، ص۱۸.

در سال ۱۲۹۰ ه.ق. در سفر اول ناصرالدین شاه به اروپا او نیز با سمت «ایشک آقاسی باشیگری» (رئیس تشریفات) به همراه شاه به اروپا رفت شاه پس از بازگشت از اروپا تشکیلات و تغییراتی تازه در هیات دولت ایجاد کرد در این تغییرات "امام قلی میرزا اعتماد الدوله"، پدر زن اعتمادالسلطنه وزیر دادگستری شد و اعتمادالسلطنه نیز معاون او شد.
[۹] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، گلشن، چاپ سوم، ۱۳۶۲، ج۳، ص۳۳۳.

در سال ۱۲۹۵ ه.ق. نیز اعتمادالسلطنه مجدداً به همراه شاه به اروپا رفت و در سال ۱۲۹۷ ه.ق. «شهردار تهران» شد و ادارۀ «تالیفات‌ نامۀ دانشوران» نیز به او داده شد. و در سال ۱۲۹۹ ه.ق. جزو اعضای مجلس شورای دولتی گردید. در سال ۱۳۰۰ه.ق. «وزارت انطباعات و دار الترجمۀ دولتی» به اعتمادالسلطنه سپرده شد این منصب در واقع آخرین منصب مهمی بود که در طول حیاتش به آن دست یافت بعد از این توجه ناصرالدین شاه به او با دادن درجه و اعطای هدایایی از قبیل «شمسۀ» و «نشان»....محدود ماند. در سال ۱۳۰۴ه.ق. لقب "اعتمادالسلطنه" که لقب پدرش نیز بود به او داده شد او در سفر سوم شاه به اروپا نیز در سال ۱۳۰۶ ه.ق. حضور داشت.
[۱۰] متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ، ۱۳۸۱، ص۲۰ – ۲۲.



او در سال‌های پایانی زندگی خود در فکر افتاد وقایع و حوادث روزانه زندگی خود و دربار قاجار را به شکل خاطرات تنظیم نماید. او چون از ثبت علنی پاره‌ای اخبار محرمانه واهمه داشت، پنهانی به تدوین آن‌ها پرداخت؛ بدین ترتیب کتاب روزنامه خاطرات پدید آمد که از مهم‌ترین منابع تاریخ ایران در اواسط دوره قاجاریه است. وی را در این کار، همسرش اشرف السلطنه نیز یاری می‌رساند و گفته‌های شوهر را می‌نوشت.


منصب مترجمی مخصوص شاه باعث می‌شد که اعتمادالسلطنه همیشه و همه جا با ناصرالدین شاه باشد و با دیگر سیاستمداران درباری نیز در ارتباط باشد ناصرالدین شاه قاجار نخستین کسی بود که زندگانی سیاسی و اجتماعی اعتمادالسلطنه با او گره خورده بود و کمتر روزی بود که به حضور شاه نرود و مدت زیادی با او نباشد پس از شاه صدر‌اعظم‌های شاه کسانی بودند که او با آنها در ارتباط بود وی با "میرزا حسین‌خان سپهسالار" همیشه خصومت داشت و او را مورد انتقاد قرار می‌داد و علت آن هم تجاوز سپهسالار به ملک پدری اعتمادالسلطنه و ساختن مسجد در آن بود و از جمله کسانی که در این مقام بود و با اعتمادالسلطنه رابطۀ خوبی نداشت "امین السلطان" بود و آن هم به دلیل بی‌توجهی امین‌السلطان به اعتمادالسلطنه بود.
[۱۱] متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ، ۱۳۸۱، ص۳۶- ۴۲.

اما یکی از چهره‌های محبوب اعتمادالسلطنه، "سید جمال‌الدین اسدآبادی" بود چون اعتمادالسلطنه با سیاست‌های انگلیس در ایران به ویژه حمایت آنان از امین‌السلطان مخالف بود و سید جمال‌الدین را نیز یک شخصیت ضد انگلیسی یافته بود با سید جمال‌الدین همراه بود و در این راستا و با توجه به این‌که روزنامه‌های خارجی را برای شاه ترجمه می‌کرد همیشه روزنامه «عروۀ الوثقی» که مخالف انگلیس چاپ می‌شد را ترجمه می‌کرد. وی مایل بود که سید جمال به ایران دعوت شود لذا وقتی که سید به ایران آمد با او ملاقات کرد و با هم به خدمت ناصرالدین شاه رفتند و سپس او را به منزل خود برد و همیشه با او مکاتبه می‌کرد و در سفر سوم شاه به اروپا نیز در «سن پطرزبورگ» با او دیدار کرد.
[۱۲] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، گلشن، چاپ سوم، ۱۳۶۲، ج۳، ص۳۳۸.

در مورد روابط اعتمادالسلطنه با دیگر رجال سیاسی عصر ناصری باید گفت، با توجه به مندرجاتش در روزنامۀ خاطرات، با بیشتر این رجال رابطۀ خوبی نداشته است.
[۱۳] متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۴۸.



نخستین کسی که به فکر انحصار توتون و تنباکو در ایران افتاد اعتمادالسلطنه بود که در ماه جمادی‌الاخر ۱۳۰۳ ه.ق. به دستیاری "شیخ مهدی شمس العلماء قزوینی" و "عارف افندی عثمانی" مترجم رسمی دولت ایران و چند نفر دیگر رساله‌ای در باب انحصار دخانیات ایران و مقررات مربوط به آن نوشتند و مقاله محققانه تحت عنوان «کلید استطاعت» راجع به فواید این کار و سوابق تاریخی پیدایش توتون و تنباکو به آن افزودند هدف اعتمادالسلطنه از نوشتن این کتابچه یافتن راهی برای افزایش درآمد شاه بود اما با این وجود شاه پیشنهاد او را قبول نکرد.
[۱۴] متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۴۹.



بیست و پنج سال اولیۀ حیات مطبوعات در ایران با نام محمدحسین خان اعتمادالسلطنه عجین است مترجمی و نویسندگی وی در «روزنامۀ دولت ایران»، «روزنامۀ دولتی»، «روزنامۀ ملتی»، «روزنامۀ علمیۀ دولت علمیه ایران»...و تالیف دهها کتاب و رساله، نگارش صدها گزارش و مقاله، «سازماندهی ادارۀ روزنامه‌جات و دار الطباعه»، تشکیل «وزارت انطباعات» و کارنامۀ نشرش در مدت ربع قرن از او یک شخصیت مطبوعاتی و فرهنگی بر جسته در عصر خودش ساخته است امروزه از او به جز روزنامۀ خاطرات شخصی وی دهها کتاب مانند: «احوال بلوک فال امیر»، «اسرار انحطاط ایران یا خوابنامه»، «تاریخ منتظم ناصری»، «صدر التواریخ»، «مرآت البلدان»....به یادگار مانده است.
[۱۵] قاسمی، سید فرید، مشاهیر مطبوعات ایران- محمد حسن خان اعتماد السلطنه، ج۱، ص۳.



وی سرانجام در ۵۳ سالگی و حدود یک ماه پیش از کشته شدن ناصرالدین شاه، در ۱۳ نوروز، پس از بازگشت از سیاحت و زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السّلام) ، به سکته قلبی درگذشت. گروهی مرگ او را مشکوک اعلام کرده و گفته‌اند که امین‌السلطان وی را مسموم ساخته است، اما تردید نیست که او از بیماری‌های گوناگون چون قند، چاقی و ناراحتی قلبی رنج می‌برده است. در سال ۱۳۱۳ه.ق. برابر با ۱۸ شوال از دنیا رفت و در «وادی‌السلام»نجف اشرف مدفون گردید. اموال خودش را در وصیتی به ناصرالدین شاه بخشید و شاه هم مقداری را بر داشت و بقیه را به وراثش داد.
[۱۶] متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۲۸ – ۲۹ .
[۱۷] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، گلشن، چاپ سوم، ۱۳۶۲، ج۳، ص۳۴۷.



۱- روزنامه خاطرات
۲- مطلع الشمس
۳- المآثر و الآثار
۴- التدوین فی احوال جبال شروین
۵- تاریخ منتظم ناصری
۶- مرآت البلدان
۷- تاریخ اشکانیان و تاریخ ساسانیان
۸- تطبیق لغات جغرافیایی قدیم و جدید
۹- خلسه یا خواب نامه
۱۰- صدر التواریخ
۱۱- مطلع الشمس
۱۲- درر التیجان فی تاریخ بنی‌اشکان
۱۳- حجةالسعادة فی حجةالشهادة
۱۴- سفرنامه ناصرالدین شاه به خراسان
۱۵- کشف المطالب


تطبیق لغات جغرافیایی قدیم و جدید ایران‌ (کتاب)


۱. قاسمی، سید فرید، مشاهیر مطبوعات ایران - محمد حسن خان اعتماد السلطنه، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج۱، ص۲۵.
۲. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، گلشن، چاپ سوم، ۱۳۶۲، ج۳، ص۳۳۰.
۳. آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، تهران، جیبی، چاپ چهارم، ۱۳۵۴، ج۱، ص۲۶۴.
۴. ظل‌السلطان میرزا ظل السلطان، مسعود ، ظل السلطان، ص۳۲۶.
۵. متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ، ۱۳۸۱، ص۱۶.
۶. متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۱۷.
۷. آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، تهران، جیبی، چاپ چهارم، ۱۳۵۴، ج۱، ص۲۶۵.
۸. متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ، ۱۳۸۱، ص۱۸.
۹. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، گلشن، چاپ سوم، ۱۳۶۲، ج۳، ص۳۳۳.
۱۰. متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ، ۱۳۸۱، ص۲۰ – ۲۲.
۱۱. متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ، ۱۳۸۱، ص۳۶- ۴۲.
۱۲. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، گلشن، چاپ سوم، ۱۳۶۲، ج۳، ص۳۳۸.
۱۳. متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۴۸.
۱۴. متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۴۹.
۱۵. قاسمی، سید فرید، مشاهیر مطبوعات ایران- محمد حسن خان اعتماد السلطنه، ج۱، ص۳.
۱۶. متولی حقیقی، یوسف، وزیر تاریخ نگار، تهران، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۲۸ – ۲۹ .
۱۷. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، گلشن، چاپ سوم، ۱۳۶۲، ج۳، ص۳۴۷.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «محمدحسن خان اعتمادالسلطنه»، تاریخ بازیابی۹۵/۹/۲۰.    
نرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.






جعبه ابزار