محمدجواد بلاغی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بلاغی، محمدجواد
مفسر،
متکلم و
شاعر و نویسنده بزرگ مجاهد
عراق در
قرن چهاردهم هجری است.
[ویرایش]
در روز
چهارشنبه از
ماه رجب، در یکی از محلههای
نجف (محلّه براق) در خانه دانشمند عامل و روحانی فاضل،
علامه شیخ حسن بلاغی، ستارهای چشم به جهان گشود که امید آن میرفت تا گمشدگان وادی شب گون نادانی را به کرانههای صبح امید رساند. این نور رسیده را محمدجواد نام نهادند. و بدین سان در سال ۱۲۸۲ ق.
خداوند نعمتی دیگر به جامعه
شیعه عنایت کرد.
آل بلاغی یکی از خاندانهای نجیب، شریف و قدیمی شهر
نجف بودهاند. این دودمان پاک بسان چشمهای پر برکت همراه جوشیده و طراوت بخشیدهاند و تشنگان را سیراب کرده و همگی به جلال و بزرگی در علم و ادب شهرت داشتهاند.
[ویرایش]
وی از خاندانی بزرگ، منتسب به قبیله مشهور ربیعه بود، که عالمان و ادیبان فاضل بسیاری از آن برخاستهاند.
[ویرایش]
محمدجواد پس از آنکه نشو و نما یافت و دوران کودکی را پشت سر گذاشت در بوستان همیشه سبز حوزه قدم نهاد و به شاگردی مکتبی رفت که پدرانش سالهای سال شاگرد آن مکتب بودند. علوم مقدماتی را در حضور نورانی علمای
نجف فرار گرفت و تا ۲۴ سالگی از اساتید بزرگ آن حوزه عظیم، استفادههای علمی و معنوی فراوانی برد.
روان پاک بلاغی که شیفته کسب معارف و درک فضایل بود او را در سال ۱۳۰۶ ق. مجبور به ترک زادگاهش کرد و او با دلی مالامال از عشق و علاقه به فراگیری دانش و خودسازی، وارد شهر مقدس
کاظمین شد تا بتواند در سایه اندیشههای بلند آن دیار، به اهداف عالیهاش نایل آید.
ایشان شش سال از عمر مبارکش را در این شهر صرف تحصیل و تهذیب نمود و تا سال ۱۳۱۲ ق. در
کاظمین ماند. او در همان شهر با خانواده شریف عالم بزرگوار
سید موسی جزایری وصلت نمود.
در سی سالگی به زادگاهش
نجف اشرف بازگشت و در درس سرآمدترین استوانههای علمی و عملی عصر خویش حاضر شد و سرزمین سبز فکرش را با زلال آبهای با صفای آن حوزه طراوت بخشید و مدت ۱۴ سال در این دانشگاه بزرگ اسلامی ماند و از باغ و بوستانهای نجف خوشههای فراوان علم و معنویت چید.
شیخ محمد جواد بلاغی که سالهای متمادی را در پی علم و عمل گذرانده بود در سال ۱۳۲۶ ق. وارد شهر مقدّس
سامرا شد و در درس مرجع مجاهد و رهبر انقلابی، میرزا محمّدتقی شیرازی شرکت جست و ده سال بر سفره علمی این مجتهد سترگ و بیدار مهمان بود و با استفاده از جنبههای روحی و معنوی آن بزرگوار، خویشتن را تقویت کرد.
این دانشمند وارسته آنچنان شیفته دانش و یاد گرفتن بود که تا ۴۵ سالگی در درس
میرزای شیرازی شرکت نمود.
[ویرایش]
اندیشمندان و فرزانگانی که علامه بلاغی در حضور نورانی آنان نشست و آموخت عبارتاند از:
۱. فقیه بزرگوار
شیخ محمد طه نجف (متوفی ۱۳۲۳ ق.)
۲. فقیه محقق
حاج آقا رضا همدانی (متوفی ۱۳۲۲ ق.)
۳. عالم و اصولی مدّقق
شیخ محمد کاظم خراسانی (متوفی ۱۳۲۹ ق.)
۴. علامه فقیه
سید حسن صدرالدین کاظمی (متوفی ۱۳۵۴ ق.)
۵. فقیه بزرگ
شیخ محمد حسین مامقانی (متوفی ۱۳۲۳ ق.)
۶. علامه محدث
میرزا حسین نوری (متوفی ۱۳۲۰ ق.)
۷. فقیه عالیمقام
سید محمد حسن هاشم هندی غروی (متوفی ۱۳۲۳ ق.)
۸. مرجع مجاهد
میرزا محمد تقی شیرازی (متوفی ۱۳۳۸ ق.)
[ویرایش]
بار دیگر در ۱۳۳۶ ق، به کاظمین رفت وحدود دو سالی که در آن دیار بود، در کنار سایر علمای
شیعه با نیروهای اشغالگر انگلیس به
مبارزه پرداخت و همراه با سایر
مراجع و علمای بزرگ فتوای جهادی به این شرح صادر کرد: «بر مردم عراق گرفتن حقوق خود واجب است و همچنین واجب است که در خلال اقدامات خود
صلح و
امنیت را در نظر داشته باشند، اما در صورتی که دولت انگلیس از پذیرفتن پیشنهادهای آنان سرباز زند، مردم میتوانند از
سلاح استفاده کنند و با
دشمن خود بجنگند…»
وی پس از پیروزی
انقلاب عراق در ۱۳۳۷ ق، به نجف بازگشت و باقی
عمر را به تالیف و تدریس گذراند.
[ویرایش]
اینک نام تنی چند از پروردگان آن فقیه آینده ساز را ذکر مینماییم.
۱. آیة الله العظمی آقای
سید شهاب الدین مرعشی نجفی (متوفی ۱۴۱۱ ق.)
۲. آیة الله العظمی آقای
حاج سید ابوالقاسم خویی (متوفی ۱۴۱۴ ق.)
۳. آیة الله العظمی آقای
حاج سید هادی میلانی (متوفی ۱۳۹۵ ق.)
۴. علامه ادیب آقای
میرزا محمد علی اردوبادی نجفی (متوفی ۱۳۸۰ ق.)
۵.
علامه سید محمد صادق بحرالعلوم (متوفی ۱۳۹۰ ق.)
۶.
آیة الله شیخ محمدرضا آل فرج الله نجفی (متوفی ۱۳۸۶ ق.)
۷.
آیة الله شیخ محمد مهدوی لاهیجی (متوفی ۱۴۰۳ ق.)
۸.
آیة الله شیخ نجم الدین جعفر عسکری تهرانی (متوفی ۱۳۹۵ ق.)
۹.
حاج شیخ ذبیح الله محلاتی (متوفی ۱۴۰۵ ق.)
۱۰.
آیة الله حاج شیخ محمدرضا طبسی نجفی (متوفی ۱۴۰۵ ق.)
۱۱.
میرزا محمد علی مدرس خیابانی.
۱۲. استاد ادیب
علی خاقانی.
۱۳.
آیة الله شیخ علی محمد بروجردی (متوفی ۱۳۹۵ ق.)
۱۴.
شیخ مهدی بن داوود الحجار (متوفی ۱۳۵۸ ق.)
۱۵. علامه محقق
حاج شیخ مجتبی لنکرانی نجفی.
۱۶.
آیة الله سید صدرالدین جزایری (متوفی ۱۳۸۸ ق.)
۱۷.
شیخ ابراهیم بن شیخ مهدی قریشی.
۱۸.
شیخ مرتضی مظاهری نجفی.
۱۹.
آیة الله سید مرتضی لنگرودی (متوفی ۱۳۸۳ ق).
۲۰.
علامه میرزا محمد علی ادبی تهرانی.
[ویرایش]
وی در ۲۲
شعبان ۱۳۵۲ ق، بر اثربیماری ذات الجنب درگذشت و در صحن مطهر حرم
حضرت علی علیهالسّلام به
خاک سپرده شد.
[ویرایش]
بلاغی در رشتههای متعدد علوم اسلامی دست داشت. کثرت و تنوع موضوعی تالیفات وی از نبوغ سرشار و وسعت معلوماتش حکایت دارد. نویسندگان و محققانی چون
آقابزرگ طهرانی و امین، در آثار خود از دوستی و مشارکت داشتن با وی در درس و بحث سخن گفته و بدان مباهات نمودهاند.
آشنایی بلاغی به
زبان عبری را دانشمندان یهودی تایید کردهاند. او بی آنکه از استاد یا معلمی کمک بگیرد، توانست این زبان را از
یهودیان عراق که در آموختن زبان خود به
مسلمانان شدیدا امساک میورزیدند فراگیرد. علاوه بر آن، زبان انگلیسی نیز میدانست و با برخی محققان اروپایی مکاتبه داشت. بلاغی فارسی را نیز خوب میدانست. او از متکلمان بنام
شیعه است که رسالهها و کتابهای بسیاری در نشر و تبیین معتقدات شیعه و رد و انکار مادیون و مشرکان و گروههای ضاله چون
بهائیه،
بابیه و
قادیانیه نوشته و به شکوک و شبهات مبلغان این
مذاهب و
فرق پاسخ گفته است.
[ویرایش]
تلاشهای پیگیر بلاغی در
دفاع از
اسلام، در زمانی که تبلیغات ضد اسلامی بعضا با پشتوانه اهداف استعمارگرانه و به منظور تفرقه افکنی میان مسلمانان صورت میگرفت، به او جایگاه خاصی در میان علمای متاخر بخشیده است. او بیشتر عمر خود را در این راه صرف کرد و
اخلاص او چندان بود که حاضر نمیشد نام او، به هنگام طبع، بر پشت جلد تالیفاتش آورده شود. در
تفسیر و
علوم قرآنی نیز از نوادر روزگار خود بود. بلاغی در
فقه و
اصول، اندیشمند و صاحب نظر بود و در آن زمینه رسالهها و تعلیقههای بسیاری نگاشته است. در زبان عربی و
علوم ادبی تبحر داشت و در کمال زیبایی و روانی
شعر میگفته است، و او را باید از شاعران متعهد نیز به شمار آورد. از مشهورترین اشعار وی، قصیدهای درباره میلاد
امام حسین و
حضرت ولی عصر علیهماالسلام و قصیدهای در معارضه با عینیه ابن سیناست. بلاغی به
تربیت شاگردانی همت گماشت که بسیاری از آنان به مراتب بلندفضل و
دانش رسیدند و بعضی از آنان، چون آیتالله
سید ابوالقاسم خویی ( -۱۴۱۳ق) و آیتالله
سیدشهاب الدین مرعشی نجفی ( – ۱۴۱۱ق) و آیتالله
سیدمحمدهادی میلانی ( -۱۳۹۰ق) به مقام
مرجعیت نایل آمدند.
[ویرایش]
آثار او در زمینههای
فقه،
تفسیر،
تاریخ،
اصول فقه،
عقاید و ردّ
یهود و
نصارا و
مادیون و
بابیت و
بهائیت تدوین یافته است.
از آثار مهم بلاغی،
آلاءالرحمن است که تفسیری است ناتمام، تفسیر سورههای
حمد،
بقره و
آل عمران و
سوه نساء تا آیه ۵۸ نیز آیه ۶ از
سوره مائده.
بلاغی، در نامهای به شاگرد خود میرزا محمدعلی اردوبادی، انگیزه تالیف آلاءالرحمن را فراهم آوردن تفسیری موافق با اصول علم و
مذهب شیعه و به دور از کاستیهای تفاسیر دیگر ذکر کرده است. این تفسیر دارای مقدمهای غنی، شامل بحثهای عالمانه درباره موضوعات متعدد قرآن شناسی است که مهم تر از خود تفسیر تلقی میشود.
معجزه، گوناگونی معجزات پیامبران،
اعجاز قرآن، برتری قرآن بر سایر معجزات، بی مانندی قرآن، چگونگی جمع آوری قرآن و نقد تفسیرهای چون کشاف و الدر المنثور از جمله مباحث مقدمه آلاءالرحمن هستند.
الهدی الی دین المصطفی از آثار کلامی و مهم بلاغی و نشان دهنده احاطه وی بر تاریخ ادیان و مذاهب و فرق است. او در این کتاب که در رد
نصاری است، مغلطه انگیزی و عدم رعایت اصول بحث از جانب مخالفان
اسلام و اشکال کنندگان بر
قرآن را آشکار میسازد. الهدی در زمینه تاریخ ادین و بحث تطبیقی ادیان و نیز روش
مناظره و استدلال منطقی اثری قابل توجه است. این کتاب در دو بخش، مجموعا بیش از هفتصد صفحه و با مقدمه توفیق الفکیکی به چاپ رسیده و ترجمه فارسی آن نیز با نام اسلام، آیین برگزیده چاپ شده است.
از دیگر آثار مهم بلاغی
الرحله المدرسیه یا
المدرسه السیاره، نام دارد که به صورت گفتگو میان چند تن نوشته شده که قصد تحقیق بی طرفانه درباره
تورات،
زبور،
انجیل و قرآن دارند. او در این کتاب ضمن نشان دادن برتری اسلام بر سایر ادیان به مباحثی درخصوص
توحید،
نبوت و
معاد پرداخته است. در این اثر، بحثهای متعدد فلطفی و نیز فلسفه خلقت کائنات و شگفتیهای آفرینش مورد توجه واقع و آرای
مادیون و
دهریون رد شده است.
الرحله المدرسیه در سه بخش، حدود ششصد صفحه، به چاپ رسیده است. ترجمهای فارسی نیز با نام «مدرسه سیار» از این اثر بلاغی چاپ شده است.
برخی دیگر از آثار بلاغی عبارتند از:
ابطال فتوی الوهابیین بهدم قبور البقیع که در ۱۳۴۴ ق، در پی حادثه تخریب قبور
بقیع نوشته شده است؛
اعاجیب الاکاذیب، چاپ نجف، که عبدالله ایرانی آن را با عنوان شگفت آور
دروغ ترجمه کرده است؛
انوارالهدی، در اثبات وجود
خدا و پاسخ به مادیون (چاپ نجف) که به زبان اردو نیز ترجمه شده است؛
البلاغ المبین بین المادین و الالهیین (چاپ بغداد)؛
داروین و اصحابه، ردیهای بر نظریه تکامل داروین (چاپ نجف)؛
الرد علی القصیده البغدادیه، این رساله در حاشیه
بیع چاپ شده است؛
رساله فی الاحتجاج فی کل ما انفردت به الامامیه، چاپی،
رساله فی التقلید، نسخه خطی (ناتمام)؛
رساله التوحید و التثلیث (چاپ صیدا)؛
رساله الرد علی الوهابیه،
رساله فی رد کتاب العیون للقادیانیه،
المسیح و الاناجیل، تمام این اثر طی فصولی در شمارههای مختلفی از مجله الهدی العماریه، در ۱۳۴۸، در نجف به طبع رسیده است؛ المصابیح یا مصابیح الهدی، ردیهای بر فرقه قادیانیه که محمدرضا طبسی آن را به فارسی برگردانده است؛ نصایح الهدی، ردیهای بر
بهائیت (چاپ بغداد)، که سید علی اصفهانی قانی آن را در ۱۳۶۹ ق به فارسی برگردانده و در اصفهان به طبع رسانده است.
[ویرایش]
آموختن زبانهای خارجی با امکانات محدود آن روز، کاری بسیار مشکل بوده است. علامه بلاغی علاوه بر زبان عربی، زبانهای
عبری، انگلیسی و فارسی
را خوب میدانست و به آنها تسلط داشت و فراگیری آنها به شخصیت علمی ایشان برجستگی ویژهای بخشیده بود.
درباره چگونگی آموختن
زبان عبری چنین نگاشتهاند: «زبان عبری را از
یهود دوره گرد آموخته است. در آن روزگار گروهی
یهودی در شهرهای
عراق بودند که مقداری جنس، پارچه و امثال آن، بر دوش داشتند و در کوچه و بازار میگشتند و میفروختند. بلاغی از این فرصت استفاده میکرد و درباره مفردات و جملهبندی
زبان عبری از آنان چیزهایی میپرسید. گاه مجبور میشد همه اجناس یک
یهودی دوره گرد را بخرد تا از او درباره یک واژه یا ترکیب سخنی بشنود. چون
یهودیان در آموختن لغت خود به دیگران بسیار بخل میورزیدند. بلاغی گاه شیرینی و شکلات میخرید تا اگر بچهای
یهودی ببیند به او بدهد و چیزی از او بپرسد.»
آری او گمنام زیست و بیهیاهو، ولی نامش در گمنامی اوست و هنرش در اخلاص والایش ... شکوه گمنامی و حماسه
اخلاص او در شعار معروفش تجلی کرده که میفرمود:
«انی لا اقصد الّا الدفاع من الحق لا فرق عندی بین ان یکون باسمی او اسم غیری.»
: من جز دفاع از حق انگیزهای نداشتم. بنابراین هیچ فرقی نیست که کتاب به نام من یا نام دیگری منتشر شود.
درباره ساده زیستیاش گویند:
«اتاقی کوچک داشت و محقر. در آن جز بوریایی و روفرشییی که بر آن مینشست هیچ چیز نبود. در زمستان وسایل گرم کردن و در تابستان وسایل سرد کردن نداشت؛ با اینکه مزاجی ضعیف داشت و بیمار بود. با این احوال، هیچ گاه از این اتاق بیرون نمیرفت مگر برای نیازهای ضروری.»
[ویرایش]
حیاتش ترکیبی از دو عنصر عقیده و
جهاد بود و حرکتش بر مبنای این دو عنصر هیچ گاه گوشهنشینی را نگزید و آرام نگرفت و پیوسته حریت آمیخته با حیات را بر سر و روی
جامعه اسلامی میپاشید و خوابهای گران را بر میآشفت گویند:
«برخی از بهائیان جاسوس
استعمار در محلهای در بغداد، مکانی را به نام حظیره برای اجتماع خود بنا نهادند. بلاغی با شنیدن این خبر دیگر آرام نگرفت و استراحت را بر خود روا نداشت تا با مراجعه به دادگاه و قانون آنان را به ترک آن محل واداشت و پس از مدتی آنجا را به مسجدی تبدیل کرد و در آن
نماز و
شعایر حسینی اقامه میشد.»
این روحانی آگاه، مرز و بوم را هماره نگهبان بود و برای بیدار ساختن جامعه دل میسوزاند و تمام هستی خود را فدای خدمت به حق و خلق کرد.
وی برای چاپ کتاب «الهدی» (در رسوا سازی خدعهها و توطئههای مبلغان مسیحی) پولی نداشت. بناچار هر چه در خانه داشت به قیمت ارزان فروخت و کتاب را به چاپخانه فرستاد تا خداوند اندک اندک اثاثیه خانه و زندگانی وی را فراهم ساخت.
[ویرایش]
سرانجام این چکاد تعبد و تخصص،
فقیه و ادیب فرزانه و مجاهد زاهد، شب
دوشنبه بیست و دوم
شعبان ۱۳۵۲ ق.
ندای حضرت دوست را لبیک گفت و مرغ جانش با کولهباری از خدمت و خوبی و افتخار به سرای ابدی پر کشید و در آستان دوست جای گرفت. خاکیان را در سوگ و عرشیان را در سرور نشاند.
حوزه های علمیه بویژه طلاب
نجف در این فقدان، غرق در ماتم شد. پس از تجلیل و
تشییع، پیکر پاکش را در حجره جنوبی سوم در سمت غربی صحن مبارک
حضرت علی ـ علیه السلام ـ در کنار آرامگاه جوادین محمد حسینی (
صاحب مفتاح الکرامه) به خاک سپردند.
[ویرایش]
[ویرایش]
دانشنامههای انقلاب اسلامی و تاریخ ایران، برگرفته از مقاله «محمدجواد بلاغی». سایت اندیشه قم.