قیوم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«قَیُّوم»
صیغه مبالغه از ماده «قیام» است، به همین دلیل، به وجودی گفته میشود که قیام او به ذات او است، و قیام همه موجودات به او میباشد، و علاوه بر این، قایم به تدبیر امور مخلوقات نیز میباشد.
[ویرایش]
روشن است قیام به معنی ایستادن است و در گفتگوهای روزمره، به هییت مخصوصی گفته میشود که مثلاً
انسان را به حالت عمودی بر زمین نشان میدهد، و از آنجا که این معنی درباره
خداوند ـ که از
جسم و صفات جسمانی منزه است ـ مفهومی ندارد، به معنی انجام کار خلقت و تدبیر و نگهداری است؛ زیرا هنگامی که
انسان میخواهد کاری را انجام دهد برمی خیزد.
آری، او است که همه موجودات
جهان را آفریده، تدبیر، نگاهداری و
تربیت و پرورش آنها را بر عهده گرفته است و به طور دایم، و بدون هیچگونه وقفه قیام به این امور دارد.
از این بیان، روشن میشود: «قَیُّوم» در واقع، ریشه و اساس تمام صفات فعل الهی است (منظور از
صفات فعل، صفاتی است که رابطه خدا را با
موجودات جهان بیان میکند) مانند آفریدگار، روزیدهنده، زندهکننده، هدایتکننده، و مانند اینها، اوست که روزی میدهد، اوست که زنده میکند و اوست که میمیراند و اوست که
هدایت میکند.
بنابراین صفات
خالق و
رازق و
هادی و
محیی و
ممیت، همه در وصف قَیُّوم جمعاند.
و از اینجا روشن میشود اینکه: بعضی مفهوم آن را محدود به قیام به امر خلقت و یا فقط امر روزی دادن و مانند آن دانستهاند، در واقع اشاره به یکی از مصداقهای قیام کردهاند، در حالی که مفهوم آن گسترده است و همه آنها را شامل میشود؛ زیرا همانگونه که گفتیم، قَیُّوم به معنی کسی است که قایم به ذات است و دیگران قیام به او دارند و محتاج به اویند.
در حقیقت «حیّ»، تمام
صفات الهی مانند
علم و
قدرت و
سمیع و بصیر بودن و مانند آن را شامل میشود و «قَیُّوم»، نیاز تمام موجودات را به او بازگو میکند و لذا گفتهاند: این دو باهم
اسم اعظم الهی است.
[ویرایش]
[ویرایش]
پایگاه آیتالله مکارم شیرازی، تاریخ بازیابی، ۱۳۹۵/۱۱/۳۰.