• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فجور

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





فسق و فجور دو واژه‌ای است که به جهت قرابت معنایی در کنار هم بکار می‌روند. از آیات قرآن استفاده می‌شود که «فجور» بزرگترین بلای اخلاقی جامعه است. زیرا فجار براساس خواهش‌های نفسانی حرکت می‌کنند نه مطابق فرمان‌های الهی و دستورهای عقل. سرنوشت چنین جامعه یا افرادی جز هلاکت در دنیا و سخت‌ترین عذاب‌ها در آخرت نیست.



«فاجر» که جمع آن «فجار» و «فجره» است، درلغت به معنای هرزه، عیاش، فاسد، خراب، زناکار، دروغ گو، بی حیا، بی شرم، وقیح و گستاخ آمده است. فجور که مصدر است به معنای «هرزگی، فسق، فساد، عیاشی، گناه و زندگی گناه آلود» می‌باشد
[۱] .فرهنگ معاصر عربی- فارسی، ص۲۹۷.



.
«کلمه فسق» با «فجور» از نظر معنا به هم نزدیک اند. فسق به نظر می‌رسد بیشتر جهت مخالفت با خدا را بیان می‌کند و فجور گستردگی فساد و گناه فرد را می‌رساند. کتاب معجم الفروق اللغویه ص۴۰۵ در فرق بین فسق و فجور آورده است: «ان الفسق هوالخروج من طاعه الله بکبیره» فسق خارج شدن از طاعت خدا به وسیله انجام گناهان کبیره است و فجور، پراکنده شدن در معاصی و گستردگی در گناه می‌باشد. به انجام دهنده «صغیره، فاجره گفته می‌شود».



«فجار» در قرآن کریم در برابر ابرار (نیکان) به کار رفته است. این دو واژه در سوره هایی چون مطففین، دهر و انفطار درمقابل هم قرار داده شده اند، : «کلاان کتاب الابرار لفی علیین»
و
«کلا ان کتاب الفجار لفی سجین»
. قرآن درباره فجار، چهار نکته را بیان می‌کند:
۱- تمایل طبیعی انسان به سمت فجور: از نظر قرآن، انسان به طور طبیعی دوست دارد آزاد باشد و «فجور» و کارهای مطابق خواست هوای نفسش را انجام دهد. «بل یریدالانسان لیفجر امامه » بلکه انسان می‌خواهد در مهلتی که درپیش دارد، فسق و فجور کند. البته داشتن میل و انگیزه در انسان تعجبی ندارد، زیرا انسان بودن، مستلزم داشتن فطرت سلیم است تا او را به پرهیز از گناه دعوت کند و هم غرایز طبیعی که او را به سوی خود بکشد: «فالهمها فجورها و تقویها» آنگاه نافرمانی و پرهیزکاری اش را در آن الهام کرد.
۲- نابودی جامعه در اثر فجور: براساس آموزه‌های قرآنی، فرجام و سرنوشت جامعه گنهکار نابودی و کوتاه شدن عمر آن ملت است. حضرت نوح (ع) پس از چندسال تبلیغ، وقتی برایش ثابت می‌شود که قومش هدایت نخواهندشد و جز افراد فاجر و کافر تربیت نخواهندکرد، درخواست نابودی آنها را کرد. حضرت چنین استدلال می‌کرد که اگر اینان باقی بمانند صالحان را هم گمراه خواهندکرد. «انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لایلدوا الا فاجراً کفاراً.»
۳- جهنمی‌ها غیر از کفار و فجار نیستند: قرآن کریم دراین رابطه می‌فرماید: «وجوه یومئذ علیها غبره¤ ترهقها قتره¤ اولئک هم الکفره والفجره » درچنین روز بر چهره هایی غبار تیرگی باشد. تیرگی آنان را فرو گیرد. اینان همان کافرکیشان نافرمانند


۴- جایگاه خاص فجار در جهنم: قرآن کریم دراین زمینه می‌فرماید: «کلاان کتاب الفجار لفی سجین» چنین نیست، بی گمان کارنامه نافرمانان در سجین است .
گرچه همه دوزخیان در رنج و عذابند، شدت یا جایگاه عذاب برای بعضی از گناهان دشوارتر است. در تفسیر پرتوی از قرآن آمده است: «سجین به قرینه وزن، مبالغه و تقابل با علیین به معنای زندان بس سخت می‌باشد که گویا سختی و تنگی آن افزوده می‌شود. سجین زندان و محیط عذاب و رنج است که اندیشه و عمل تبهکاران درباره و در شان یا درمحیط یا در جهت سجین است»
[۸] . تفسیر پرتوی از قرآن ج۱، ص۱۴۲.




۱. .فرهنگ معاصر عربی- فارسی، ص۲۹۷.
۲. مطففین/ سوره۸۳، آیه۱۸.    
۳. مطففین/ سوره۸۳، آیه۷.    
۴. قیامت/سوره۷۵، آیه۵.    
۵. نوح/سوره۷۱، آیه۲۷.    
۶. عبس/سوره۸۰، آیه۴ و آیه۱۴.    
۷. مطففین/سوره، آیه۷.    
۸. . تفسیر پرتوی از قرآن ج۱، ص۱۴۲.



پژوهشکده باقرالعلوم    
روزنامه كيهان، شماره ۱۹۹۳۸ به تاريخ ۸/۳/۹۰، صفحه ۶.



جعبه ابزار