• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سلمة بن اکوع

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سلمة بن عمرو بن الاکوع (سنان) بن عبدالله بن قشیر ابن خزیمة بن مالک بن سلامان بن الافصی الاسلمی‌، از آن‌ جایی که الاکوع لقب پدر بزرگ سلمة بود به همین خاطر بیشتر به او سلمة بن الاکوع می‌گفتند. سلمه از صحابه و روات حدیث است.



کنیه وی «ابومسلم یا ابوایاس یا ابوعامر» نقل شده است. اما به خاطر اسم پسرش که ایاس بوده است کنیه ابوایاس را بیشتر به کار می‌بردند.

۱.۱ - ویژگی‌های سمره

سلمه ابتدا در مدینه و سپس در «ربذه» سکنا گزید. سلمه از اصحابی است که در بیعت «تحت الشجره» چند با پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیعت کرد. وی مردی شجاع، تیراندازی ماهر و فاضلی خیرخواه بود آن‌قدر تند می‌دوید که در جنگ بر اسب دشمنان پیشی می‌گرفت و جماعتی از مردم مدینه از او نقل حدیث کرده‌اند. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حق وی فرمود: «خیر رجالنا سلمة بن الاکوع؛ سلمة بن اکوع از بهترین مردان ماست.»



سلمه در هفت غزوه همراه رسول گرامی‌اسلام مجاهدت نمود. و در دو سریه شرکت داشت، که یکی از آن‌ها،سریّه زید بن حارثه برای کشتن امّ‌قرفه‌ بود. که در این سریه، دختر امّ‌قرفه را سلمة اسیر گرفت و بعد به رسول خدا بخشید.
[۱۲] آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام‌، تهران‌، ص۴۵۲، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸ ش.
و دیگری سریّه نجد (سریه بنی کلاب) بود که در شعبان سال هفتم اتفاق افتاد.
در این سریّه جنگ و زد و خوردی روی داده و سلمة بن اکوع هفت نفر از مشرکین را کشته و دختری از "فزاریها" را اسیر گرفته است.
رسول خدا همان دختر را از سلمه گرفت و به مکّه فرستاد و در مقابل، اسیرانی از مسلمانان را که در دست مشرکین بودند باز خرید.
[۱۳] آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام‌، ص۵۲۰، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸ ش.



۲.۱ - حضور در جنگ ذی قرد

در غزوه«ذی قرد» پیامبر از او تمجید و تجلیل نمود. سلمه در این جنگ شجاعتی بسیار از خود نشان داد در این غزوه یکی از دشمنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، عیینة بن حصن فزاری با عده‌ای از سواران قبیله غطفان (که با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دشمنی دیرینه داشتند) با طراف مدینه حمله‌ور شدند و در جایی موسوم به «غابة» (که نزدیکی‌های مدینه و در طرف شام قرار داشت) عده‌ای از شترهای شیرده رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به غارت بردند، و مردی از بنی غفار را که متصدی نگهداری شترها بود کشتند و زنش را نیز به اسارت بردند. نخستین کسی که از این جریان مطلع شد سلمة بود که در آن روز بسوی غابة می‌رفت و چون به ثنیة الوداع رسید از جریان خبردار شد و از این رو خود را بجای بلندی از کوه سلع (که در کنار مدینه قرار دارد) رسانید و با فریادهای "وا صباحاه" (در میان عرب رسم بود که هر گاه غارتی از آنها میشد فریاد: «وا صباحاه» میزدند.) مردم مدینه را از جریان مطلع ساخت. آن‌گاه بسرعت غارت کنندگان را تعقیب کرد، و چون به آن‌ها رسید شروع به تیراندازی کرد و هر گاه عیینه و همراهانش بسوی او حمله‌ور می‌شدند، فرار می‌کرد و چون به ‌مسیر خود باز می‌گشتند دوباره آن‌ها را تعقیب می‌کرد و با تیرهای پی در پی مزاحمتی در رفتن آن‌ها ایجاد می‌نمود. او با پای پیاده دنبال سوران دشمن می‌دوید و تیر می‌انداخت و هر تیری که می‌انداخت، بلند بانگ می‌زد که: " خذها و انا ابن الاکوع، الیوم یوم الرّضع. "
او دشمن را تا ذی‌قرد تعقیب کرد که نزدیک خیبر است، شامگاه همان روز پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و مردم به ذی قرد رسیدند، سلمه از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درخواست کرد که "دشمن تشنه است و اگر هم اینک مرا با صد نفر بفرستید، دام‌هایی را که ربوده‌اند جملگی از آنان پس می‌گیرم و آنان را نیز به اسیری خواهم گرفت. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: چون پیروز شدی معتدل باش، در این جنگ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مورد سلمه گفت که امروز بهترین پیاده ما سلمه بود و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او دو سهم از غنائم را داد هم سهم سواران و هم سهم پیاده شده‌گان.


۲.۲ - بیعت مجدد در روزه حدیبیه

او در روز حدیبیه با پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تا پای جان بیعت کرد. در نقلی از خود سلمه است که: "من در روز حدیبیه زیر آن درخت با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیعت کردم و کناری رفتم و چون ازدحام مردم کاسته شد، پیامبر به من فرمودند: ‌ای سلمه چرا بیعت نمی‌کنی؟ گفتم: ‌ای رسول خدا من بیعت کردم. فرمودند: باز هم بیعت کن و من بیعت کردم. در نقلی هم هست که او تا سه بار با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیعت کرد. از او پرسیدند‌ای ابومسلم به چه چیزی بیعت کردید؟ گفت: تا پای مرگ. " در نقلی است که این آیه از سوره فتح در شان سلمه نازل شد: «لَقَدْ رَضِیَ الله عَنِ الْمُؤْمِنِینَ اِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ

۲.۳ - حضور در جنگ خیبر

سلمه در جنگ خیبر نیز همراه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود و در این جنگ زخم شدیدی برداشت. او را نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آوردند و حضرت با دهانش سه بار به محل زخم دمید و زخم سلمه در همان ساعت خوب شد.
[۲۵] مجلسی، محمد باقر، حیات القلوب، ج۳، ص۵۸۰، قم، سرور، ۱۳۸۴.
در این جنگ وقتی پیامبر سراغ علی (علیه‌السّلام) را گرفت، سلمه بن الاکوع به دنبال علی (علیه‌السّلام) رفت و دست او را گرفت و پیش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آورد تا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را مداوا کند.
[۲۶] قمی‌محدث، ‌منتهی الآمال‌، ج۱، ص۱۹۸، قم، دلیل‌، ۱۳۷۹ ش.
هم‌چنین عموی سلمه که عامر نام داشت، در این جنگ مجروح شد و با این جراحت شهید شد.عامر بن الاکوع شعر می‌سرود و شاعر بود و در این جنگ به امر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای حضرت شعر و رجز خواند.


سلمه بن اکوع صحابی دلاور و با فضیلت به گفته شیخ طوسی از اصحاب امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) بوده است. کسانی مثل ایاس بن سلمه، و یزید بن ابی‌عبید و یزید بن خصیفة و حسن بن محمد بن حنفیة، و زید بن اسلم‌ روایات زیادی از او نقل کرده‌اند، از سلمه ۷۷ حدیث نقل شده است.
[۳۲] زرکلی، خیر الدین، الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج۳، ص۱۱۳، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، ۱۹۸۹.
بیشترین احادیثی که از او نقل شده است، در مورد علم، نکاح، جهاد و عمره حدیبیه است. هم‌چنین سلمه بن الاکوع یکی از راویان حدیث غدیر و حدیث سفینه نوح است.
[۳۵] مجلسی، محمد باقر، حیات القلوب، ج۵، ص۱۱۵، قم، سرور، ۱۳۸۴.

نقل است که سلمه همواره در مسجدالنبی به جایی می‌رفت که به قحف معروف است و در آن تسبیح می‌گفت و متذکر می‌شد که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بسیار آن جا می‌رفتند و آن فاصله‌ای میان منبر و دیوار قبله مسجد است و فاصله‌ای است که یک گوسفند می‌تواند از آن بگذرد.


وی در سال ۶۴ و به نقلی ۷۴ هجری در سن هشتاد سالگی در مدینه درگذشت..




۱. ابن عبد البر، ابو عمر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۲، ص۶۳۹، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الاولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۲. ابن عبد البر، ابو عمر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۲، ص۶۳۹، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الاولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۳. جزری، ابن اثیر، عز الدین ابو الحسن علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۲۷۱، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۴. ابن عبد البر، ابو عمر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۲، ص۶۳۹، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الاولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۵. جزری، ابن اثیر، عز الدین ابو الحسن علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۲۷۱، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹/۱۹۸۹ ۲۷۱.    
۶. ابن عبد البر، ابو عمر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۲، ص۶۳۹، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الاولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۷. عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۳، ص۱۲۷، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.    
۸. جزری، ابن اثیر، عز الدین ابو الحسن علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۲۷۱، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۹. ابن عبد البر، ابو عمر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج‌۲، ص۶۴۰، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الاولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۱۰. واقدی، محمد بن سعد کاتب، طبقات الکبری، ج۴، ص۲۲۸.    
۱۱. واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۵۶۵    
۱۲. آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام‌، تهران‌، ص۴۵۲، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸ ش.
۱۳. آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام‌، ص۵۲۰، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸ ش.
۱۴. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۲۸۱.    
۱۵. ابن اثیر، عز الدین علی، الکامل فی التاریخ، ج‌۲، ص۱۸۹.    
۱۶. ابن اثیر، عز الدین علی، الکامل فی التاریخ، ج‌۲، ص۱۹۰.    
۱۷. واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۵۴۱    
۱۸. واقدی، محمد بن سعد کاتب، طبقات الکبری، ج۴، ص۲۲۹.    
۱۹. واقدی، محمد بن سعد کاتب، طبقات الکبری، ج۴، ص۲۲۹.    
۲۰. واقدی، محمد بن سعد کاتب، طبقات الکبری، ج۴، ص۲۲۹.    
۲۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج‌۲، ص۶۳۳.    
۲۲. واقدی، محمد بن سعد کاتب، طبقات الکبری، ج۴، ص۲۲۹.    
۲۳. فتح/سوره۴۸، آیه۱۸.    
۲۴. واقدی، محمد بن سعد کاتب، طبقات الکبری، ج۴، ص۲۳۰.    
۲۵. مجلسی، محمد باقر، حیات القلوب، ج۳، ص۵۸۰، قم، سرور، ۱۳۸۴.
۲۶. قمی‌محدث، ‌منتهی الآمال‌، ج۱، ص۱۹۸، قم، دلیل‌، ۱۳۷۹ ش.
۲۷. ابن اثیر، عز الدین علی، الکامل فی التاریخ، ج‌۲، ص۲۱۶.    
۲۸. واقدی، محمد بن سعد کاتب، طبقات الکبری، ج‌۴، ص۲۲۸.    
۲۹. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۲۱۰.    
۳۰. ابن عبد البر، ابو عمر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۲، ص۶۴۰، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الاولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۳۱. عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۳، ص۱۲۷، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.    
۳۲. زرکلی، خیر الدین، الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج۳، ص۱۱۳، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، ۱۹۸۹.
۳۳. شافعی، دمشقی ابن عساکر ابوالقاسم علی بن حسن، ج‌۲۲، ص۸۷، تاریخ مدینة دمشق، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.    
۳۴. امینی، شیخ عبد الحسین، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج۱، ص۳۱۲.    
۳۵. مجلسی، محمد باقر، حیات القلوب، ج۵، ص۱۱۵، قم، سرور، ۱۳۸۴.
۳۶. واقدی، محمد بن سعد کاتب، طبقات الکبری، ج‌۴، ص۲۳۰.    
۳۷. ابن عبد البر، ابو عمر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۲، ص۶۳۹، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الاولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۳۸. شافعی، دمشقی ابن عساکر ابوالقاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج‌۲۲، ص۸۵، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.    
۳۹. جزری، ابن اثیر، عز الدین ابو الحسن علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۳۳۳، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۴۰. عسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۵۱    




سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سلمة بن الأکوع» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۳/۳۱    






جعبه ابزار