• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سامانیان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سامانیان، در شرق ایران، در منطقه ماوراءالنهر خراسان بزرگ حاکم بودند. آنان تحولات فرهنگی و تمدنی عظیمی را به وجود آوردند و در طول یک قرن حکومت، زمینه مناسبی را برای تبلور نبوغ ایرانی فراهم آوردند.



اواخر قرن سوم و قرن چهارم را می‌توان عصر طلایی ایران بعد از اسلام نامید. سلسلۀ سامانیان که در شرق ایران، در منطقه ماوراءالنهر خراسان بزرگ حاکم بودند تحولات فرهنگی وتمدنی عظیمی را به وجود آوردند و در طول یک قرن حکومت زمینه مناسبی را برای تبلور نبوغ ایرانی فراهم آوردند. اینان گرچه کاملاً مستقل نبوده و بخشی از قلمرو وسیع خلافت عباسی محسوب می‌شدند ولی در این منطقه از نفوذ واستقلال نسبی برخوردار بودند.


سامانیان که نسب خود را به بهرام چوبین می‌رسانند از فرزندان سامان خدات هستند، وی از افراد صاحب نفوذ در ماورالنهر بود که در دوران خلافت هشام بن عبدالملک اموی به والی خراسان (اسدبن عبدالله قَشری) تقرب یافت و اسلام آورد. او چهار پسر به نام‌های (نوح، احمد، یحیی، الیاس) داشت که مأمون آنها را مقرّّب داشت. والی خراسان (غسان بن عباد) در سال ۲۰۴ ه‌.ق به هر یک از آنها حکومتی واگذار نمود.
با آغاز زمامداری طاهریان در ۲۰۶ ه‌.ق، طاهر نیز آنان را در مناصب گذشته ابقاء نمود.
احمد پسر نوح برای اولین بار در ماوراءالنهر حکومتی واحد ایجاد کرد و از سال ۲۴۲ تا ۲۵۰ ه‌.ق امور سیاسی و نظامی ماوراءالنهر را به دست گرفت. او هفت پسر داشت به نام‌های (نصر – یعقوب- یحیی – اسد- اسماعیل- اسحاق- حمید) بعد از فوت او نصر در سمرقند به جای او نشست و برادرش اسماعیل را حاکم بخارا نمود و نیز وی را به جانشینی برگزید.


بعد از وفات نصر به سال ۲۷۹ه.ق ماوراءالنهر به دست اسماعیل افتاد. او در سال ۲۸۷ ه‌. عمرولیث صفاری را شکست داد و خراسان را گرفت و در همان سال محمدبن زید علوی را قتل رساند و گرگان و طبرستان را تصرف نمود و جنگ‌هایی را نیز با حاکمان ترکستان راه‌ انداخت و آنها را مغلوب کرد لذا خلیفه معتضد عباسی منشور حکومت سیستان و خراسان و طبرستان و اصفهان را به او فرستاد. اسماعیل بخارا را مرکز دولت سامانی قرارداد و آنجا را تبدیل به کانون ادب و فرهنگ ایرانی نمود. اسماعیل فرماندهی دلیر و حاکمی با تدبیر و نیک فطرت بود و اهل علم را محترم می‌شمرد. وی در ۲۹۵ درگذشت.
پس از اسماعیل، مکتفی خلیفه عباسی برای احمد بن اسماعیل (۲۹۵ تا ۳۰۱ ه‌.ق) عهد و لوا فرستاد. او متوجه خراسان شد و در سال ۲۹۸ سیستان را نیز گرفت. وی در سال ۳۰۱ توسط غلامانش کشته شد.


پس از احمد پسرش نصر (۳۰۱ تا ۳۳۱ ه‌.ق) که هشت سال داشت با وزارت ابوعبدالله جَیهانی به حکومت رسید. وی لقب امیر سعید گرفت و در سال ۳۳۱ درگذشت.


نوح (۳۳۱ تا ۳۴۳ ه‌.ق) همراه وشمگیر بن زیار بر جرجان مسلط شد و در سال ۳۳۳ به ری و اصفهان لشکر کشید. از وقایع مهم دورۀ او مخالفت ابوعلی فرماندۀ لشکر اوست که مرو و بخارا را در سال ۳۳۵ فتح کرد و وزیر نوح را به قتل رساند ولی بعد از مدتی با نوح صلح کرد اما چون در نبرد با آل‌بویه کاری از پیش نبرد و با رکن‌الدوله صلح کرد لذا نوح او را از خراسان عزل کرد ولی ابوعلی به کمک رکن‌الدوله منشور حکومت خراسان را از مطیع عباسی دریافت کرد و در سال ۳۴۳ نوح درگذشت.


عبدالملک بن نوح (۳۴۳ تا ۳۵۰ ه‌.ق)، در سال ۳۴۴ برای تصرف ری حرکت کرد ولی به صلح با رکن‌الدوله انجامید. او آلپتکین را به سپه‌سالاری خراسان برگزید.


پس از عبدالملک، آلپتکین، پسر وی نصر را به حکومت رساند ولی بزرگان دولت سامانی با او مخالفت کرده منصور (۳۵۰ تا ۳۶۵ ه‌.ق) را حاکم کردند.از این دوره دخالت ترکان در امور سامانیان آغاز شد.


در این دوره قابوس بن وشمگیر که با نوح روابط حسنه داشت بر طبرستان استیلا یافت و فخرالدوله دیلمی به آنان پناهنده شد. نوح (۳۶۵ تا ۳۸۷ ه‌.ق) در سال ۳۷۱ سیمجور را از خراسان عزل و ابوالعباس تاش را به جای او منصوب کرد. ابو بغراخان به ماوراءالنهر لشکر کشید و سمرقند را گرفت وبعد به بخارا رفت ولی خیلی در بخارا نماند و عازم ترکستان شد لذا نوح دوباره به حکومت بخارا برگشت. او در سال ۳۸۷ درگذشت.


در دورۀ منصوربن نوح (۳۸۷ تا ۳۸۹ ه‌.ق) سپهسالاری خراسان به بکتوزون سپرده شد و منصور که قبلاً این منصب را داشت درخواست ابقاء کرد ولی منصور نپذیرفت لذا محمود به نیشابور حمله کرد. فائق و بکتوزون در سال ۳۸۹ او را نابینا ساختند و پسرش عبدالملک را به جای او نشاندند و ضعف سامانیان روز به روز بیشتر شد. اما سیف‌الدوله محمود خراسان را گرفت و ایلک‌خان حاکم ترکستان وارد بخارا گردید و ماوراءالنهر را تصرف و عبدالملک را دستگیر نمود وی در ۳۸۹ درگذشت و سلسلۀ سامانیان منقرض شد.


بسیاری از محققان دور‌ۀ سامانیان را در ایران یک نقطه عطف در تاریخ اسلام شمرده‌اند و آن را زمان برانگیختگی و باروری‌ اندیشه دانسته دانشمندان این دوره را ممتاز دانسته‌اند. در این دوره ادبیات، علوم و هنرهای گوناگون رشد کرد.
سامانیان برای کسب مشروعیت دینی حاکمیت روحانی و معنوی خلیفه را پذیرفتند و گرچه هم خلیفه هم سامانیان حنفی مذهب بودند ولی سامانیان تعصب مذهبی و فکری نداشتند به طوری که از دورۀ نصر ما شاهد حضور داعیان اسماعیلی و همراهی نصر با آنها هستیم و این فضای آزاد فکری و مذهبی به رشد علوم کمک کرد.
اشپولر می‌گوید: حیات فرهنگی ایران در واقع باروی کار آمدن سامانیان آغاز شد و اولین احیاگران و مروجان روح ایرانی‌اند و خدمت آنها در ترویج و توسعۀ علوم و ادبیات جاودانه است.
از بزرگ‌ترین تحولات فرهنگی این دوره تحول در ادبیات نظم و نثر است که به ویژه در خراسان رشد کرد و مرکز شعر و ادبیات شد و با وجود اینکه زبان فارسی تولدی دوباره یافت به کمک دربار ولی هیچ‌گاه در خدمت مدح دربار درنیامد.
در صنعت و بازرگانی نیز قلمرو سامانیان رونق گرفت چون اولاً باج و خراج سنگین نمی‌گرفتند و دیده نشده که کسی از سنگینی مالیات شکایت کرده باشد و ثانیاً چون سیاست عدم تجاوز به قلمرو دیگران و مصالحه‌ را پیش رو گرفتند امنیت اقتصادی خوبی پدید آمد.
[۱] میرخواند، خوامیر، روضةالصفا، تهران، اساطیر، ج۶.
[۲] رازی، عبدالله، تاریخ کامل ایران، تهران، اقبال.
[۳] شعبانی، رضا، گزیدۀ تاریخ ایران، تهران، هدی.
[۴] هروی، جواد، تاریخ سامانیان، تهران، امیرکبیر.



۱. میرخواند، خوامیر، روضةالصفا، تهران، اساطیر، ج۶.
۲. رازی، عبدالله، تاریخ کامل ایران، تهران، اقبال.
۳. شعبانی، رضا، گزیدۀ تاریخ ایران، تهران، هدی.
۴. هروی، جواد، تاریخ سامانیان، تهران، امیرکبیر.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سامانیان»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱۰/۱۳.    






جعبه ابزار