• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکیم بن حزام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حکیم بن حزام بن خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب عبدالعزی یکی از صحابه است، و مادرش صفیه، و به نقلی فاخته بنت زهیر بن الحارث بن اسد بن عبدالعزی است. کنیه‌اش ابوخالد بود. ابوخالد برادرزاده ام‌المومنین خدیجه‌الکبری بنت خویلد و عمو‌زاده زبیر بن العوام می‌باشد.



حکیم سیزده سال و به نقلی دوازده سال قبل از عام الفیل در مکه به دنیا آمد، روایاتی از مصعب بن زبیر وجود دارد که حکیم در داخل خانه کعبه به دنیا آمده است. که این واقعه در برخی منابع اهل سنت و منابع تشیع رد شده است
[۱۰] عقاد، عباس محمود، عبقریة الامام علی (علیه‌السّلام)، ج۷، ص۴۳، بیروت، مکتبة العصریه، ۱۲۸۶ه - ۱۹۶۷م
.و کاملا روشن است که این موضوع برای تحت‌الشعاع قرار دادن تولد امام علی (علیه‌السّلام) در کعبه ساخته شده است. او ۵۲ و به نقلی ۵۳ سال در جاهلیت زندگی کرد در جنگ فجار شرکت کرد و پدرش در این جنگ کشته شد.


در دوران جاهلیت و اسلام از بزرگان قریش بشمار می‌رفت.
[۱۳] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی، ص۹۸۰، تحقیق غلامرضا طباطبائی مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۲ش.
وی از عالمان علم نسب بود. او در جریان محاصره اقتصادی برای عمه خود خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) آذوقه می‌برد، حتی یک بار نیز با ابوجهل درگیر شد، با این وجود او به همراه دیگر سران مشرک مکه در تصمیم‌گیری‌های دارالندوه برای تحت فشار گذاشتن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کوتاهی نمی‌کرد.
[۱۷] آیتی، ‌محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ص۲۱۲، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸.
حکیم قبل از این که مسلمان شود، جنگ‌هایی را علیه حضرت رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) داشت. او در غزوه بدر در زمره کفار بوده و از کسانی بود که به لشکریان خوراک می‌داد. حکیم قبل از شروع جنگ به خاطر دیدن نشانه‌هایی این جنگ را به فال بد گرفت و سعی کرد تا بزرگان قریش را از جنگ منصرف کند؛ اما نتوانست. او در میان جنگ نیز اصرار زیادی به عتبه بن ربیعه آورد و به او گفت میان این دو گروه میان‌جیگری کن، دیه و خونبهای ابن حضرمی‌ را بپرداز و آن‌چه که اصحاب محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از کاروان ابن حضرمی‌برده‌اند قبول کن که پرداخت نمائی، زیرا قریش از محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چیزی جز خون بهای ابن حضرمی‌و ارزش کالاهای غارت شده نمی‌خواهند؛ اما قریش قبول نکرد. حکیم در این جنگ نزدیک بود، کشته شود، چرا که هنگامی‌که حکیم بن حزام با تنی چند از قریش خود را کنار حوض آب مسلمانان رساندند تا از آن بخورند پیامبر فرمود آزادشان بگذارید؛ اما هر کس از آن آب خورد کشته شد، مگر حکیم که اسب داشت و سریع فرار کرد. او بعد از مسلمان شدنش هر گاه می‌خواست سوگند خود را تاکید نماید می‌گفت سوگند به خدایی که در جنگ بدر مرا نجات داد.



حکیم بن حزام در سال ۸ (ه. ق) در فتح مکه به همراه چهار پسر خود ایمان آورد و بعد از آن‌که اسلام آورد از مؤلّفة قلوبهم بوده است. در جریان فتح مکه حضرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: "مَن دَخَلَ دار حَکیم بن حزام فَهو آمن". حکیم بن حزام در زمانی که در مکه بود، عهده‌دار دارالندوه بود. او بعد از این که مسلمان شد دارالندوه را به صد هزار درهم به معاویة بن ابی‌سفیان فروخت.

۳.۱ - مولفه قلوبهم

در جنگ حنین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از غنیمت‌های جنگی که از قبیله هوازن به دست آورده بود، برای تالیف قلوب برخی مقداری از غنیمت‌ها را بین آن‌ها تقسیم کرد که صد شتر به حکیم بن حزام داد. بنابر نقلی حکیم از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شتر بیشتری را درخواست که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او داد و وقتی دوباره درخواست کرد، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او فرمود: "‌ای حکیم بن حزام؛ این مال، شیرین و خرّم است، هر کسی که آن را با خسّت نفس بگیرد، برای او مبارک نخواهد بود و همانند کسی است که می‌خورد و سیر نمی‌شود. و هر کسی که آن را با سخاوت نفس بگیرد، برایش مبارک می‌باشد و بدان که دست دهنده بهتر از دست گیرنده است و از کسی شروع کن که به تو تکیه دارد!
حکیم بن حزام عرض کرد: ‌ای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، سوگند به خدایی که تو را به حق مبعوث کرده است، بعد از این چیزی را از کسی نخواهم گرفت‌. "
[۳۲] عربی، حسین علی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۴، ص۲۶۵، قم، موسسه امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، ۱۳۸۳.


۳.۲ - حکیم و ماجرای قتل عثمان

حکیم بعد از مدتی به مدینه آمد و در آن‌جا ساکن شد و خانه‌ای برای خود در آن‌جا بنا کرد. بعد از کشته شدن عثمان، عده‌ای از مردم مانع از دفن بدن عثمان شدند، و جنازه او سه روز بر زمین ماند، حکیم بن حزام و جبیر بن مطعم بن عدی بن نوفل بن عبد مناف وقتی چنین دیدند از علی (علیه‌السّلام) اجازه دفن عثمان را گرفتند و امام اجازه داد و وقتی مخالفان مانع از دفن جسد عثمان شدند، حکیم بن حزام گفت: «بخدا تا یکی از فرزندان قصی زنده باشد چنین نشود». سرانجام با وجود مخالفت‌های شدید ‌حکیم بر جنازه او نماز خواند و او را دفن کرد.
[۳۶] ابن‌ خلدون، العبر، ترجمه ‌عبد‌ المحمد ‌آیتی، ج‌۱، ص۵۸۹، مؤسسه ‌مطالعات ‌و‌ تحقیقات ‌فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
حکیم بن حزام نیز مثل دیگر قریش بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)اهلبیت (علیه‌السّلام) را یاری نکرد. در دوره خلافت امام با وی بیعت کرد؛ اما در جنگ‌ها حضرت را همراهی نکرد. حتی پسر او عبدالله در جنگ جمل بر خلاف رضایت پدرش، علیه امام جنگید و کشته شد و وقتی امام به جنازه عبدالله بن حکیم بن حزام رسید، فرمودند: "این مرد درباره بیرون آمدن به جنگ با پدرش مخالفت کرد، و پدرش با این‌که ما را یاری نکرد (و برای جنگ همراه ما نیامد)؛ ولی در بیعتی که با ما کرد، نیک ثابت قدم ماند. اگر چه از آمدن با ما خودداری کرد و روی شک و شبهه که در جنگ داشت در خانه نشست، من امروز سرزنش نکنم کسی را که از همراهی کردن ما و غیر از ما (یعنی عایشه و طلحة و زبیر) خودداری کرده ولی سرزنش و ملامت از آن کسی است که با ما می‌جنگد. "

۳.۳ - فرزندان حکیم

حکیم بن حزام چهار پسر به اسم عبدالله و خالد و یحیی و هشام، داشت که همه شان از صحابه پیامبر بودند. بخاری و مسلم از وی چهل حدیث نقل کرده‌اند.
[۴۰] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی، ص۹۸۰، تحقیق غلامرضا طباطبائی مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۲ش.


۳.۴ - وفات حکیم

حکیم ۶۰ سال در جاهلیت زندگی کرد و ۶۰ سال را در اسلام. او در سال ۵۴ (ه. ق) و به نقلی سال ۵۵ (ه. ق) در دوران خلافت معاویه در سن ۱۲۰ سالگی در مدینه وفات کرد.



۱. بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج‌۹، ص۴۵۳، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ط الاولی، ۱۴۱۷/۱۹۹۶.    
۲. جزری، عز الدین بن الاثیر ابو الحسن علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج‌۱، ص۵۲۲، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۳. عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج‌۲، ص۹۸، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.    
۴. ابن عبد البر، ابو عمر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج‌۱، ص۳۶۲، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۹۹۲/۱۴۱۲.    
۵. ابن عبد البر، ابو عمر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج‌۱، ص۳۶۲، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۹۹۲/۱۴۱۲.    
۶. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج‌۲، ص۲۶۹، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، ۱۹۸۹.    
۷. تمیمی‌ سمعانی، ابو سعید عبد الکریم بن محمد، الانساب، ج‌۱، ص۲۱۴، تحقیق عبد الرحمن بن یحیی المعلمی‌الیمانی، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، ط الاولی، ۱۳۸۲/۱۹۶۲.    
۸. عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج‌۲، ص۹۸، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.    
۹. نیشابوری، محمد بن عبدالله ابو عبدالله الحاکم، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۵۵۰.    
۱۰. عقاد، عباس محمود، عبقریة الامام علی (علیه‌السّلام)، ج۷، ص۴۳، بیروت، مکتبة العصریه، ۱۲۸۶ه - ۱۹۶۷م
۱۱. عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج‌۲، ص۹۸، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.    
۱۲. عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج‌۲، ص۹۸، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.    
۱۳. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی، ص۹۸۰، تحقیق غلامرضا طباطبائی مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۲ش.
۱۴. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج‌۲، ص۲۶۹، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، ۱۹۸۹.    
۱۵. عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج‌۲، ص۹۸، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.    
۱۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۳۶.    
۱۷. آیتی، ‌محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ص۲۱۲، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸.
۱۸. عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج‌۲، ص۹۸، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.    
۱۹. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی،ج۲، ص۴۵.    
۲۰. ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۲، ص۵۵ ‌، بیروت‌، ‌دارالکتاب العربی، ۱۴۰۹.    
۲۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۳.    
۲۲. بیهقی، ابو بکر احمد بن حسین، دلائل النبوة، ج۲، ص۲۷۷.    
۲۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۱.    
۲۴. بیهقی، ابو بکر احمد بن حسین، دلائل النبوة، ج۳، ص۶۶.    
۲۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۱.    
۲۶. عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج‌۲، ص۹۸، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.    
۲۷. ابن عبد البر، ابو عمر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج‌۱، ص۳۶۲، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۹۹۲/۱۴۱۲.    
۲۸. جزری، عز الدین بن الاثیر ابو الحسن علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج‌۱، ص۵۲۲، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۲۹. عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج‌۲، ص۹۸، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.    
۳۰. جزری، عز الدین بن الاثیر ابو الحسن علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج‌۱، ص۵۲۲، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۳۱. یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰۶.    
۳۲. عربی، حسین علی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۴، ص۲۶۵، قم، موسسه امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، ۱۳۸۳.
۳۳. واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۳، ص۹۴۵.    
۳۴. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۲ٍ، ص۴۳۶.    
۳۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۱۳.    
۳۶. ابن‌ خلدون، العبر، ترجمه ‌عبد‌ المحمد ‌آیتی، ج‌۱، ص۵۸۹، مؤسسه ‌مطالعات ‌و‌ تحقیقات ‌فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
۳۷. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج‌۱، ص۲۲۵،.    
۳۸. ابن عبد البر، ابو عمر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج‌۱، ص۳۶۲، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۹۹۲/۱۴۱۲.    
۳۹. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج‌۲، ص۲۶۹، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، ۱۹۸۹.    
۴۰. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی، ص۹۸۰، تحقیق غلامرضا طباطبائی مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۲ش.
۴۱. جزری، عز الدین بن الاثیر ابو الحسن علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج‌۱، ص۵۲۳، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    




سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حکیم بن حزام» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۳/۲    





جعبه ابزار